پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ(8) خروج امریکا از معاهده ها و سازمان های جهانی

در قسمت هشتم این برنامه به خروج امریکا از معاهده ها و سازمان های جهانی می پردازیم

دونالد ترامپ اساسا نگرش بدبینانه ای نسبت به کنوانسیون ها و سازمان های جهانی داشت و از منظر تجاری آن ها را سازمان هایی تلقی می کرد که از اعتبارات و بودجه ایالات متحده سوءاستفاده می کنند، در حالی که به ادعای ترامپ، در برخی از این سازمان ها،  ایالات متحده کمترین نفوذ را دارد. این نوع نگرش به ویژه از زمان گسترش ویروس کووید19 شدت گرفت که مهم ترین آن، نگاه منفی به سازمان بهداشت جهانی بود. ترامپ با ادعای نفوذ چین در سازمان بهداشت جهانی از این سازمان مهم جهانی خارج شد. ترامپ از برخی کنوانسیون و سازمان های جهانی خارج شد و از برخی دیگر نیز قصد داشت در صورت انتخاب برای  4 سال بعدی خارج شود.

برخی از پیمانها و سازمان هایی که امریکا در دوره  ترامپ از آن خارج شد، شامل این موارد هستند:

-توافق هسته ای با ایران یا برجام.

-معاهده اقلیمی پاریس؛ ترامپ دلیل خروج از این توافق را حمایت از منافع اقتصادی آمریکا و تقویت صنعت زغال­ سنگ اعلام کرد. ترامپ تعهدات ایالات متّحده در این توافق را ناعادلانه و تهدیدی برای اشتغال و تولید ناخالص ملّی دانست.

-شورای حقوق بشر سازمان ملل؛ ادعای نادیده گرفتن حقوق بشر در کشورهایی چون ونزوئلا، ادعای رویکرد ضد صهیونیستی این شورا، عملی نشدن اصلاحات مورد نظر آمریکا و تلاشهای ناکافی متحدین در همراهی با آمریکا، به عنوان دلایل خروج واشنگتن از این شورا اعلام شده است.

-قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی موسوم به نفتا(NAFTA)؛ ترامپ نفتا را تهدید اقتصاد، اشتغال و تولید در آمریکا میدانست و با تهدید به خروج از پیمان، اصلاحات اساسی در این پیمان را شرط نمود. در نهایت با پذیرش اصلاحات مدنظر ترامپ در اجلاس گروه بیست در بوئنوس آیرس، روسای دولت آمریکا، کانادا و مکزیک قرارداد جایگزین را با نام توافق ایالات متّحده -مکزیک-کانادا امضا کردند.

امریکا در دوره ترامپ همچنین به منظور حمایت از رژیم صهیونیستی، از سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد(یونسکو) خارج شد. یونسکو بارها از اقدامات رژیم غاصب قدس علیه میراث فرهنگی فلسطینیان انتقاد کرده است.

علاوه بر آنچه ذکر شد، ترامپ همواره در تقابل با ناتو بوده و انتقاداتی علیه ناتو بویژه هزینه های مالی آن داشت. این انتقادات پیشتر در اجلاس  سران ناتو در ولز مطرح شده بود و طی آن مقرر شده بود که کشورهای عضو، 6 درصد از تولید ناخالص داخلی را به هزینه های دفاعی این سازمان اختصاص دهند. ترامپ بارها ضمن یادآوری عدم تحقق این موضوع، نارضایتی خود را از این پیمان اعلام نموده بود. او حتّی در اجلاس سران ناتو اختصاص 4 درصد تولید ناخالص داخلی را مطرح کرد که مورد پذیرش اعضاء قرار نگرفت.

دکتر وحید کریمی کارشناس مسائل امریکا معتقد است: «ترامپ قصد داشت که از پیمان ناتو خارج شود، بویژه اینکه ترامپ با روسیه روابط مساعدی داشت اما انگلستان با «سیاست اغفال» مانع این اقدام ترامپ شد. انگلستان در دوره ترامپ، چین را در کانون تهدید ناتو قرارداد و از این طریق از تمایل ترامپ برای خروج از ناتو کاست اما بعد از پایان دوره ترامپ، مجدد روسیه در کانون تهدید ناتو قرار گرفت».

دولت ترامپ با هدف کاهش هزینه و ارتقای صنایع داخلی آمریکا، حمایت از کارگران آمریکایی و افزایش دستمزدها از پیمان تجاری اقیانوس آرام(TPP) یا ترانس- پاسیفیک خارج شد و فرمان لغو آنها را امضا کرد. حتّی سازمان ملل به عنوان مهمترین سنگ بنای نظم بین المللی پس از جنگ دوّم جهانی نیز از انتقادات ترامپ در امان نبوده است؛ او معتقد بود عملکرد این سازمان با ظرفیت بالقوه خود همخوانی ندارد. ترامپ همچنین مسئولیت آمریکا در تأمین 22 درصد از بودجه عادی سازمان ملل را غیرمنصفانه توصیف کرد و بخشی از این مقدار را کاهش داد.

با توجه به رویکرد ترامپ در صورت انتخاب مجدد وی به ریاست جمهوری، احتمال خروج امریکا از کنوانسیون و سازمان های جدید وجود داشت اما با به قدرت رسیدن جو بایدن این روند متوقف شد و حتی بازگشت آمریکا به پیمان های گذشته نیز در حال انجام است.

تجدیدنظر در عضویت در سازمان ها و پیمان‌های ذکر شده در دوران ترامپ، راهبرد ایالات متحده نسبت به مسائل جهانی را به‌شدت تغییر داد و مسیر دیگری شکل گرفت.

جفری ساچس  Jeffrey Sachs استاد دانشگاه کلملیا، معتقد است که: «ایالات متحده در سیاست خارجی موقعیت بهتری ندارد و به‌سرعت در حال از دست دادن نفوذ خود است. ایالات متحده در زمان تصدی ترامپ دشمنانی در همه نقاط جهان حتی بین متحدان سنتی در کانادا و اتحادیه اروپا و یا مانند چین و روسیه، ایران و دیگر کشورها یافته است. شعار «اول آمریکا» برای بقیه دنیا تحریک‌کننده است و موجب نقض عهد، جنگ‌های تجاری و اقدامات یک‌جانبه، تقابل با موافقت‌نامه‌های سنتی شده و تنش‌ها در حال ظهور و گسترده شده است. اقدامات محرک ترامپ موجب گسترش و بی‌اعتنایی تفکر طولانی‌مدت استثناگرایی شده است.»

بر خلاف نگاه‌های خوشبینانه که معتقدند با کنار رفتن ترامپ از کاخ سفید، آمریکا دوباره به این معاهدات و توافقات بازخواهد گشت و همکاری امنیتی در سطح جهانی به شکل قابل قبولی پیگیری خواهد شد، به نظر می رسد تبعات اقدامات ترامپ برای مدت ها بر سیاست خارجی امریکا سایه خواهد انداخت. چرا که این راهبرد ترامپ، سلب اعتماد متحدان و افزایش نگرانی از رویه شدن این اقدامات را به دنبال داشت و بر افزایش بی نظمی در نظام بین‌الملل، تاثیرات زیادی برجای گذاشت. شکننده کردن و تجزیه سیستم امنیتی جهانی، در خطر انداختن صلح، تزریق تردید نسبت به هنجارهای حقوقی بین‌المللی و به چالش کشیده شدن اجزای اصلی ثبات استراتژیک فضای پساجنگ سرد، تنها بخشی از تبعات اقدام امریکا در خروج از کنوانسیون و سازمان های بین المللی در دوره ترامپ می باشد.

در حقیقت با نگاهی به فهرست بلند خروج آمریکا از پیمان ها و معاهده های بین المللی و عدم تعهد به آنها یک نکته مهم و کلیدی خود را نمایان می کند؛ تاکید غیرمنطقی واشنگتن بر سیاست «اول آمریکا» و بی توجهی به رویکرد چندجانبه گرایی با هدف تثبیت سیطره این کشور بر امور بین الملل. اما این تلاش ها برای آمریکا نتیجه ای جز انزوا، تشدید تنش ها، کاهش نفوذ، انتقاد و فاصله گرفتن متحدان سنتی نداشته است و روی کار آمدن جو بایدن نیز تاثیر جدی در بهبود این روند نداشته است.

بحث داغ کارشناسان در کلاب‌هاوس خبرآنلاین درباره نتیجه دور هشتم مذاکرات وین؛

گفتگوی خبرآنلاین با کارشناسان درباره دور هشتم مذاکرات وین برگزار شد و طی آن شرکت کنندگان به بحث و تبادل نظر در خصوص رویکردهای طرفین مذاکره و احتمال دستیابی به توافق در این دور از گفتگوها پرداختند.

گروه بین الملل: این گفتگو که روز شنبه در کلاب هاوس برگزار شد کارشناسان به بحث و گمانه زنی از نتایج دور هشتم مذاکرات و نتیجه آن در روزهای آینده پرداختند. حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرآنلاین درابتدای بحث با اشاره به اینکه موضوع مذاکرات وین همچنان بحث داغ رسانه ها است و همه منتظر خبر و اتفاق جدیدی از آن هستند گفت: نقش کشورهای اروپایی و دیگر طرف ها در مذاکرات کم و بیش با نوسان مواجه است، برخی مانند نماینده روسیه تلاش می کنند تا به صورت پررنگ در مرکز خبر باشند. از طرفی متغیرهای اقتصادی نیز به مذاکرات وابستگی دارد و لذا در صورت بیرون آمدن اخبار مثبت جامعه نیز از وضعیت موجود منتفع خواهد شد. تیم مذاکره کننده نیز نشان می دهد که به دنبال ایجاد اتفاقی مهم در مذاکرات است. سوال اصلی در این بین این است که آیا دور هشتم می تواند دور نتیجه بخش باشد؟ و در صورت به نتیجه رسیدن معیارهای مهم این مذاکرات چه مباحثی می توانند باشند و جمهوری اسلامی ایران به عنوان طرف مهم چه چیزی را داده و چه چیزی را دریافت کرده است؟

 

تاکتیک غربی ها در تعیین ضرب الاجل

در آغاز بحث سینا عضدی در خصوص نگاه آمریکایی ها در قبال مذاکرات وین گفت: مهمترین عامل در این مذاکرات عنصر زمان است که طرف های غربی نیز اخیرا در تلاش برای تعیین ضرب الاجلی برای بازگشت به برجام بودند و ماه فوریه را برای آن تعیین کردند. این ضرب الاجل بدان معناست که پس از اتمام آن دیگر بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ عملا دیگر معنایی ندارد. ضمن اینکه اسرائیل نیز آمریکا را با تهدیدهای خود در موقعیت بدی قرار داده است. اگر زمانی مبنا درگیری باشد ممکن است آمریکا به طور خودکار و ناخواسته وارد این درگیری شود. نوع لحن طرف های آمریکایی و روسی از پیشرفت مذاکرات متفاوت است. هر چقدر که نماینده روسیه نسبت به آن ابراز خوش بینی می کند آمریکا محتاطانه تر نسبت به آن موضع گیری می کند و پیشرفت ها را چندان بزرگ نمی داند.

 صبر اروپایی‌ها در قبال برجام کمتر شده/ به سیگنالی مهم در دور هشتم نیازمندیم

عدنان طباطبایی نیز در ادامه گفت: مواضع تروئیکای اروپایی همواره مقداری تندتر از بقیه کشورهای اروپایی بوده است. کسانی که در رأس سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرار دارند تلاش های مثبتی در زمینه احیای برجام دارند، اما در پایتخت های سه کشور اروپایی یعنی، لندن، پاریس و برلین با تغییر دولت در آمریکا آنها به رسم و رسوم گذشته خود یعنی دوران ترامپ بازگشتند و به نوعی روابط فراآتلانتیکی بار دیگر احیا شده است. با این حال شاهد هستیم که برخی سیاست های دوره ترامپ در دوره بایدن ادامه پیدا می کند و همچنان فشار حداکثری بر دوش مردم ایران قرار دارد اما این موضوع مهم در مواضع رسمی اروپایی ها شنیده نمی شود. در موضوع برجام صبرها در حال کم تر شدن است وزیر خارجه جدید آلمان و همچنین انگلیس نیز اعلام کرد که گفتگوهای جاری آخرین فرصت برای ایران است. در اصل اصرار بر این مواضع خروج آمریکا از توافق را نادیده می گیرد که در واقع منشأ اصلی بحران بود.

ضمن اینکه باید در نظر داشت که نگاه اروپایی ها نیز به مسائل داخلی ایران تغییر کرده است. در رسانه های اروپایی عنوان شد که مردم همانند دوره های گذشته نقشی در انتخابات نداشتند و نادیده گرفته شدند. در خصوص اعتراضات در ایران نیز رسانه های اروپا با نگاه های منفی و پرانتقاد به قضیه می پردازند. مساله ای که نشان می دهد دیگر تفاهمی وجود ندارد؛ تفاهمی که به نوعی در دوران ترامپ وجود داشت.

در تشریح نکته آخر باید اشاره کنم که هر چقدر که صبر کمتر شود، نگرانی از فروپاشی توافق هسته ای و پیامدهای ناشی از آن همچنان کافی است که جدیت برای حفظ و احیای این توافق بیشتر شود.

ایران در ماه های پیش رو حداقل به یک سیگنال مثبت احتیاج دارد و از همین رو دور بعدی مذاکرات که از روز دوشنبه سیزدهم دی ماه آغاز می شود باید با اتفاقی همراه باشد.

به مدت دو سال و تا زمان گرم شدن تنور انتخابات آمریکا، احیای برجام می تواند برای ایران و اقتصادش مفید واقع شود، اما در عین حال از همین حالا باید به فکر بحران های آینده بود که از دو سال دیگر به وجود خواهند آمد.

 

چیزی به اسم میانجی معنا ندارد/ روسیه با زیرکی نقش میانجی را گرفت

دیاکو حسینی در ادامه بحث اظهار داشت: شناخت ما از تحولات مذاکرات از فضای رسانه ای است که عمدتا طرف های مختلف اعلام می کنند. به هیچ وجه نباید این مواضع را ملاک تشخیص گفتگوها در نظر بگیریم. به این دلیل که طرف ها نیات مختلفی دارند. یک دلیل فضاسازی است که گفتگوها پشت میز مذاکرات شکل مطلوب به خود بگیرد و در این راستا ایران نیز نگاهی داخلی دارد که اگر گفتگوها به شکل خوبی هم پیش نرود تلاش می کنند تا با خوش بینی به موضوع نگاه کنند. جلوگیری از ناامیدی مردم، نوسان ارز و غیره از دلایل این امر است. در طرف مقابل یعنی آمریکایی ها نیز به همین شکل است ممکن است در هنگام گفتگوها از روند راضی باشند اما در اعلام موضع رسانه ای به گونه ای عمل می کنند که گویی چندان پیشرفت مهمی رخ نداده است. به این دلیل که این سیگنال را به ایران ندهند که از آنچه که در اتاق مذاکرات می گذرد راضی هستند. در این بین روسیه که سعی بر میانجی گری بین ایران و طرف های غربی دارد و نمی تواند اعلام کند که پیشرفت صورت نگرفته و گفتگوها سازنده نبوده است. بنابراین روسیه ناچار است تا فضا را مثبت ترسیم کند تا بتواند نقش خود را پررنگ کند.

حسینی با تاکید بر اینکه نباید آنچه که در رسانه ها مطرح می شود را ملاک قرار داد افزود: «دولت در دور هفتم مذاکرات با ارائه دو متن تلاش کرد تا شانس خود را به امتحان بگذارد و در این راستا دو متن حداکثری از خواسته های خود را به طرفین ارائه کرد. در فاصله یک هفته اعلام شد که تغییرات جرئی در متن ایجاد شده و مبنا پیش نویس ژوئن است. این نشان دهنده انعطاف ایران است که اتفاق افتاده است و طرحی با ۹۰درصد تغییر به اصلاحات جزئی می رسد. مساله ای که بیانگر جدیت دولت سیزدهم برای به نتیجه رساندن گفتگوها نیز است. با این وجود این عوامل مثبت شاهد عوامل منفی در این روند نیز هستیم.»

این کارشناس سیاست خارجی در ادامه با اشاره به نقش روسیه بیان کرد: «در مذاکرات وین چیزی به نام میانجی و یا واسطه نداریم و قرار بود در جلسات کمیسیون مشترک برجام یعنی بین ایران و ۱+۴ نگاه ایران مورد بحث قرار گیرد و دیدگاه های ایران به آمریکا منتقل شود و بالعکس. کسی که وظیفه این امر را دارد به طور طبیعی هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام یعنی انریکه مورا است. بنابراین خارج از این حوزه چیزی به نام واسطه و میانجی معنایی ندارد. در عمل اتفاقی که افتاده این است که نقش مورا حداقلی شده و در مقابل نقش روسیه پررنگ تر شده است. در حالی که روسیه و شخص اولیانوف در چنین جایگاهی نیست که بخواهد چنین نقشی داشته باشد. این زیرکی روس ها بود که در سایه عدم گفتگوهای مستقیم بین ایران و آمریکا و نقش به حاشیه رفته انریکه مورا، تلاش کردند تا با تصویرسازی از خود مسکو را به عنوان یکی میانجی و نزدیک کننده دیدگاه های ایران و آمریکا معرفی کند تا این طریق بتوانند پرستیژ روسیه را در توافقات بین المللی افزایش دهند. با این دورنما که روسیه نه تنها می تواند توافق را خطر نجات دهد بلکه قادر است زمینه های بازگشت آمریکا را به آن فراهم کند.اینجا برای ایران مهم است که بداند قاعدتا روسیه نباید این نقش را ایفا می کرد چرا که همانطور اشاره کردم ساختار روشنی برای مذاکرات وین وجود دارد.

حسینی در ادامه گفت: البته نباید نادیده گرفت که روس ها علاقمند به حفظ و احیای برجام هستند نه با خاطر اینکه منافع اقتصادی ایران تحقق یابد. به این دلیل که پلن های جایگزینی که برای برجام مطرح می شود بسیار بد است و در نهایت به ضرر روسیه نیز خواهد بود. احتمال جنگ بین ایران و آمریکا اگر آن را به عنوان پلن بی در نظر بگیریم می تواند برای روسیه نیز تبعاتی داشته باشد و این کشور را در وضعیت دشواری قرار خواهد داد و به تنش های پیرامونی روسیه اضافه خواهد کرد. به همین دلیل روسیه از انگیزه لازم برای احیای برجام برخوردار است. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم روس ها از عادی شدن روابط ایران و آمریکا هراسان هستند و هیچ علاقه ای به این اتفاق ندارند. همچنین خواستار احیای برجام به گونه ای نیستند که بتواند عملا ایران را به بازارهای جهانی انرژی برگرداند و در نهایت توان اقتصادی ایران به واسطه قدرت ژئوپلتیکی آن افزایش یابد.

 

نه جنگ نه صلح وضعیت مطلوب روسیه است

عضدی در ادامه گفت: روسیه با آمریکا هدف مشترکی دارد و آن جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم است. اگر جنگی در خاورمیانه رخ دهد قطعا به ضرر روسیه خواهد بود و همچنین بهبود روابط ایران با غرب. به این دلیل که در این وضعیت ایران مجبور نخواهد بود که به روسیه تکیه کند. آقای باقری کنی نیز قبلا اعلام کرده بودند که ایران در همه زمینه ها با روسیه مشورت خواهد کرد. طبق کلیپ منتشر شده اگر زبان بدن آقای باقری کنی را می دیدیم متوجه می شدیم که وضعیت روابط ایران و روسیه در چه وضعیتی قرار دارد. از همین رو وضعیت نه جنگ و نه صلح وضعیتی است که مطلوب روسیه خواهد بود و ترجیح می دهند از این آب گل آلود ماهی بگیرند. اگر در آینده هر شرکت بنگاه غربی بخواهد در ایران سرمایه گذاری کند به طور قطع روس ها خود را بازنده می دانند.

 

خوش بینی در طرف ایران و روسیه دیده می شود

هادی اعلمی فریمان در ادامه گفت: مواضعی که از سوی آمریکایی های مطرح می شود خوش بینانه نیست و بیشتر خوش بینی را در ایران و روسیه می بینیم. دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا زبان یکدیگر را متوجه نمی شوند و به هم اعتمادی ندارند. یک مساله ای که بدان اشاره می کنم این است که اتمی شدن نمی تواند به ایران کمکی کند و ما در مباحثی شاهد مطرح شدن این موضوع هستیم. معتقدم که این امر با ادیان ابراهیمی که بر صلح و دوستی تاکید دارند سازگاری ندارد. موضوع دیگر آنکه اخیرا مصاحبه ای از اقای مرندی خواندم که شکست مذاکرات و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را بی اهمیت جلوه دادند. به هر حال به نتیجه نرسیدن دیپلماسی می تواند فضای جنگ را حاکم کند. در مجموع معتقدم که در داخل کشور نیز دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است. در داخل نیز شاهد آن هستیم که مردم به صبر توصیه می شوند و می گویند مشکلات در آینده نزدیک حل خواهد شد. امیدوارم که در دور هشتم شاهد علائم مثبت و امیدوار کننده از مذاکرات باشیم اما به طور شخصی چندان خوش بین نیستم.

 

>>>بیشتر بخوانید:

بحث داغ کارشناسان درکلاب هاوس‌خبرآنلاین درباره ادامه مذاکرات وین

تفرشی: انتظار گسترش روابط با آسیا و چین بدون رفع تحریم‌ها خوش‌خیالی است

نقش اروپایی‌ها پشت میز مذاکرات؛ عملگرایی یا زدن ساز ناکوک آمریکایی‌ها؟

 

 

روسیه به دنبال نقش فعالتری نسبت به ایران است

حمیدرضا عزیزی نیز با پیوستن به به بحث درباره رویکرد روسیه نسبت به برجام گفت: برای بررسی این موضوع باید دو بحث را از هم مجزا کنیم که سطح اول بحث رویکرد کلی روسیه نسبت به احیای برجام به ویژه از سال ۲۰۱۸ و از زمان خروج دولت ترامپ که مسکو آن را دنبال کرده است. این رویکرد در زمانی که آقای روحانی رئیس جمهور بود وجود داشت و در ادامه نیز تداوم یافت. سطح دوم دوم مربوط به تغییرات دیگری است که زمان آمدن آقای رئیسی در سیاست های روسیه دیده می شود.

در سطح اول این سوال مطرح می شود که آیا اساسا روسیه به دنبال اجرای برجام هست یا نه. به طور کلی می توان گفت که رویکرد روسیه مبتنی بر حفظ برجام است. سه عامل اصلی در این بین وجود دارد: یکی بحث حقوق بین الملل، موازنه قوای منطقه ای در خاورمیانه و آخری منافع عینی است. در موضوع اول یعنی حقوق بین الملل روسیه همواره از زمان خروج ترامپ از برجام به عدم تعهد آمریکا و بی توجهی به معاهدات بین المللی انتقاد کرده است. روسیه در واقع از نظمی که آمریکا پس از جنگ سرد ایجاد کرده است انتقاد می کند و در چارچوب رعایت و احترام قوانین بین المللی حرکت می کند. از همین رو روسیه از این رویکرد برای احیای برجام نیز استفاده کرده است. همانطور که می دانیم روسیه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل محسوب و یکی از ستون های نظام بین الملل در نظم بین المللی ایجاد شده در پساجنگ سرد به شمار می رود. اقداماتی که می تواند سلسله وار این نظم را تهدید کند در راستای منافع خود نمی بیند.

عزیزی در ادامه با تاکید بر نفوذ روسیه در دوره پسا جنگ سرد بیان کرد: در موضوع موازنه قوای منطقه ای نیز تغییر آن برای روسیه تهدیدزا است بدین معنا که رقبای منطقه ای ایران دست بالا را داشته باشند. از یک طرف قرار گرفتن ایران در فشار حداکثری را مفید نمی داند به این دلیل که این وضعیت می تواند پتانسیل تقویت رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای را به همراه داشته باشد و نظم منطقه ای را دچار تغییر کند. از یک طرف هسته ای شدن ایران نیز به نفع روسیه نیست، چرا که نظم منطقه را دچار تغییر خواهد کرد. روسیه به همین دلیل همواره تلاش کرده توازن را در بین بازیگران در منطقه حفظ کند.  

وی با بیان موضوع سوم گفت: در نهایت به منافع عینی روسیه بر می گردد که برداشته شدن تحریم های تسلیحاتی ایران نیز در راستای تجارت تسلیحاتی روسیه بررسی می شود. اینکه ایران بودجه ای برای خرید این تسلیحات دارد بحث جدایی دارد. همچنین عضویت ایران در نهادهای روسی محور مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا، شانگهای و غیره از منظر کمک به نقش دیپلماتیک روسیه در سطح بین المللی مهم به شمار می رود و در راستای منافع روسیه قرار دارد. با توجه به این سه موضوع روسیه به دنبال احیای برجام خواهد بود.

این کارشناس اوراسیا در ادامه گفت: روسیه سعی کرده است در بحث مذاکرات وین نقش میانجی اصلی را نشان دهد و در این راستا میخائیل اولیانوف نماینده این کشور به طور مداوم از فضای مثبت این مذاکرات و پیشرفت های حاصل شده صحبت می کند. معتقدم که این رویکرد ناشی از دو عامل است؛

اینکه در دوره بایدن مواضع کشورهای اروپایی با ایالات متحده آمریکا نزدیک شده و بر این اساس یک بدبینی فزاینده را در طرف ایرانی ایجاد کرده و طبق آن روسیه فرصت را مناسب دیده تا خود را به عنوان میانجی اصلی مطرح کند. ضمن اینکه روسیه این توانایی را دارد که از بحران های بین المللی به منظور بازتعریف نقش خود به عنوان یک قدرت بزرگ و پذیرفتن آن به آمریکا استفاده کند. یکی از محورهای سیاست خارجی روسیه پس از جنگ سرد این بوده که جایگاه این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ و برابر توسط آمریکا به رسمیت شناخته شود.

مورد دیگر به انتخاب آقای رئیسی بر می گردد که تغییرات ایجاد شده؛ از این نظر که روسیه خیال آسوده تری نسبت به آینده ایران دارد، از این رو به نظر می رسد روسیه درصدد آن است تا نقش فعالتری را نسبت به ایران پس از دوران آقای روحانی ایفا کند. فعالتر شدن روسیه همزمان با احیای طرح هایی است که این کشور در راستای امنیت خلیج فارس و خاورمیانه دارد. حتی مطرح شد که مسکو در تلاش است تا رویکردهای ایران و عربستان را به هم نزدیک کند.

 

ضرورت رسیدن به توافق برای ایجاد فضای تنفس

روح الله جمعه ای در ادامه با تاکید بر رویکرد طرفین مذاکرات در ضرورت رسیدن به یک توافق گفت: با توجه وضعیت داخلی نیاز شدیدی به احیای برجام داریم چرا که مشکلات اقتصادی در حال گسترش است و کم کم ابعاد اجتماعی، امنیتی و اعتقادی به خود می گیرد. بحران مهاجرت نخبگان همگی ناشی از آن است که نیاز جدی به توافق وجود دارد و ضروری است که ایران به جامعه جهانی برگردد که این مساله نیز در سایه رفع تحریم های ظالمانه است. سرمایه گذاری ها در کشورهای خلیج فارس و حتی کشوری مانند عراق ضرورت احیای برجام را بیش از پیش نشان می دهد. علاوه بر این باید توجه داشته باشیم که آمریکا نیز به نوعی تمایل به احیای برجام دارد. همواره تاکید کردم که ایران به آن نتیجه حداکثری و مطلوب که مورد انتظار است دست نخواهد یافت و این رو به نظر می رسد که ایران در ادامه مذاکرات به توافق مقطعی برسد و در این راستا چنین توافقی می تواند فضای تنفسی را برای ما ایجاد کند. باید توجه داشته باشیم که تنش های آمریکا و ایران تنها به مساله هسته ای معطوف نیست و طیف دیگر از چالش ها را شامل می شود.



لازمه خنثی سازی تحریم ها رفع تحریم ها است

عدنان طباطبایی نیز در ادامه در نوبت دوم درباره نقش فرانسه در مذاکرات گفت: فرانسه از جمله کشورهایی است که حجم بالایی از تجارت اسلحه و فروش به کشورهای منطقه دارد. قبل از برگزاری دور هفتم مذاکرات فرانسه چیزی حدود ۲۰ میلیارد دلار قرار فروش جنگنده با امارات منعقد کرد. پررنگ کردن خطر ایران اهمیت زیادی برای فرانسه دارد و به راحتی می تواند به رقبای منطقه ای ایران تجهیزات نظامی بفروشد.

ضمن اینکه باید نقش روسیه و تشدید بحران این کشور با اوکراین را نیز در نظر داشته باشیم که برای اروپا و آمریکا بسیار موضوع مهمی است که در این راستا روسیه می تواند در سطح بین المللی خود را به عنوان یک بازیگر موثر و صلح جو نشان دهد.

 چیزی که در داخل کشور می شنویم این است که بحث دیگر فقط رفع تحریم ها نیست بلکه خنثی کردن آن مهم است. معتقدم که تلاش برای رفع تحریم ها گامی ضروری از سوی ایران است تا از این طریق بتوانیم به خنثی سازی تحریم ها برسیم. دو سال پیش رو، فرصت خوبی برای فضای تنفسی کشور به منظور دسترسی به پولهای خارجی و رفع تحریم ها است. از طرفی نیاز داریم که سرعت چرخ تولید در داخل را زیادی کنیم و اگر راهبرد اصلی احیای برجام باشد به نظر می رسد که روند خوبی را پیش رو داریم اگر چه با چالش هایی نیز روبرو است.

متاسفانه به لحاظ رسانه ای ضعف داشتیم و خوب عمل نکردیم و به این موضوع فکر نشده که بتوانیم ذهنیت فضای عمومی را تغییر دهیم. به غیر از این موضوع در فضای "تینک تنکی" نیز از ظرفیت های موجود استفاده نکردیم. کشورهای همسایه ما مثل امارات و عربستان هزینه های زیادی را برای ایجاد اندیشکده ها و نیروی انسانی اختصاص می دهند تا بتوانند به نوعی گفتمان خود را تزریق کنند، کاری که ایران  می توانست روی آن سرمایه گذاری کند.
 

ایران در زمینه لابی موفق عمل نکرد

حسام واعظ زاده نیز در ادامه در خصوص بحث مذاکرات فنی وین گفت: برجام توافقی چندجانبه است که رسیدن به توافق کاری بسیار دشوار است. هر کشوری نیروهای دیپلماتیک و مواضع خود را دارد. اما این دلیل بر این نیست که ناامید شویم. در مذاکرات باید به دنبال رسیدن به منافع مشترک بود. در بحث مذاکرات میانجی گری روسیه و چین را نیز داریم که در حال حاضر روسیه در قضیه اوکراین بیشترین تنش را با آمریکا و اروپا دارد و در همین راستا روسیه می تواند در این مذاکرات آمریکا را مجاب کند تا از مواضعش عقب نشینی کند. عکسی هم که از اولیانوف و رابرت مالی در حال مذاکره منتشر شده چندان بد نیست چرا که بسیاری از اتفاقات مشابه رخ داده و شاید ما اطلاع نداشته باشیم. به هر حال اولیانوف از طرف ایران با رابرت مالی مذاکره می کند. در این بین اگر روس ها به دنبال دفاع از منافع ایران باشند جای تبریک دارد. ایران در مسائلی مانند حضور در منطقه می تواند امتیاز رد و بدل کند. در رابطه با افغانستان و کشورهای دیگر منافع مشترک بین ایران و آمریکا وجود دارد. ایران همچنین باید خواسته های منطقی از طرف مقابل داشته باشد تا مذاکرات منجر به یک توافق شود. بحث لابی های بین المللی نیز بسیار مهم است که ایران چندان در آن قوی عمل نکرده است و قطعا با ظرفیت کنونی میزان تاثیرگذاری نیز کاهش می یابد.

بحث زبان نیز بسیار مهم است و زبان مذاکره باید بر اساس زبان بین المللی باشد. باید توجه داشت که نماینده روسیه نیز با رابرت مالی به زبان انگلیسی مذاکره می کند. با لحن مستقیم صحبت کردن با طرف ها خیلی تفاوت دارد با مذاکره ای که با مترجم فارسی انجام می شود. همه این مسائل جز ظرایف دیپلماسی به شمار می رود که آقای ظریف قطعا از همه این ظرفیت ها بهره برد و یکی از مسائلی که باعث شد مذاکرات به نتیجه برسد تسلط آقای ظریف به زبان انگلیسی بود. در واقع عدم تسلط به زبان انگلیسی را می توان ضعف در دیپلماسی تلقی کرد.

 

ابتکار برای مذاکرات وجود داشت اما استفاده نشد


دیاکو حسینی در اهمیت مذاکره مستقیم گفت: ملاحظه ای که ایران داشت که مذاکره مستقیم انجام نمیدهد دو بعد داشت. اول اینکه این نوع گفتگو نوعی امتیاز دادن به طرف غربی محسوب می شد و هنوز هم این دیدگاه در محافلی وجود دارد. جنبه دیگر حقوقی بود که می گفت از آنجایی که امریکا از برجام خارج شده، مذاکرات ایران و امریکا تنها در قالب برجام انجام می شد و غیر از آن مذاکره معنایی ندارد و اگر ایران و امریکا به طور مستقیم مذاکراتی انجام دهند به معنای مشروعیت بخشیدن به حضور ایالات متحده در توافق هسته ای است. این دو استدلال علت اصلی مخالفتها بوده.نکته اینجاست که ما تصور می کردیم که اگر مذاکره مستقیمانجام بگیرد، هماهنگ کننده ای که اقای مورا باشد وظیفه انتقال پیام ها را برعهده دارد. این اتفاق نیافتاد و همانطور که انتظارش میرفت کشورها به صورت منفرد با امریکا وارد گفتگو شدند. در این نوع رایزنی مشکلاتی وجود دارد. از جمله اینکه میتواند مفاهیم و انتظارات ایران را تحریف کند و سوتفاهماتی ایجاد شود و یا مذاکرات بیش از اندازه طول بکشد. ما نمیدانیم در این مذاکراتی که ما در آن حضور نداریم چه حرف هایی زده می شود و چه داد و ستدهایی انجا میگیرد. به ویژه آنکه همه کشورهای درگیر در برجام، منافع مستقل از امریکا و تنش هایی با واشنگتن دارند. این ویژگی نباید از سوی ما مورد پذیرش قرار بگیرد چون منافع حیاتی ما و برداشته شدن تحریم ها را تحت نفوذ موضوعاتی قرار دهد که هیچ ارتباطی با ما ندارد.

انچه رهبری به عنوان خط قرمز مشخص کردند عدم مذاکره مستقیم با امریکا خارج ازبرجام بود. شکل و شمایلی تعیین کردند. این ابتکار دیپلمات ها بود که باید راهی راپیدا می کردند که مذاکره مستقیم باشد و در عین حال به معنای مشروعیت بخشیدن به امریکا هم نباشد. برای مثال یکی از راه ها این است که شکل میز باشد که نمایندگان ۴+۱ و ایران در یک طرف میز به عنوان کشورهای عضو برجام بنشینند و امریکا به عنوان طرف بیرون ازبرجام درطرف دیگر میز. 


مذاکره از طریق واسطه جواب نمی دهد

قاسم محبعلی نیز گفت: انتظارات ما باید متناسب  با کشورهای دیگر هم باشد. سابقه مذاکرات ما نشان می دهد که اروپا در عین حال که منافع خودشان را دارند اما در چارچوب غرب و اتحادی که با امریکا دارد، همواره سعی میکنند در همان چارچوب باشد. اروپا قدرت اقتصادی هست اما قدرت سیاسی و نظامی نیست. بعد از فروپاشی شوروی برخی از کشورهای اروپایی در مورد اینکه ایا وجود ناتو لازم است یا خیر، صحبت کردند. آن موقع بوش پدر رییس جمهور امریکا بود و در اینباره گفت که این اروپا است که نیاز به امریکا دارد و ما نیازی به شما نداریم. امنیت امریکا به اروپا وابسته نیست.الان هم مهم ترین چالش اروپا چالشی است که با روسیه دارد. مهم ترین تهدید انها روس ها هستند و نمی توانند بدون اتحاد با اروپا خود را مقابل روسیه حفظ کنند. در عین حال باید توجه داشت که در دوران ترامپ نکاتی بین امریکا و اروپا بود ولی در دوران بایدن انها به هم نزدیک هستند.ما در سیاست خارجی خود روابط متوازنی نداریم و به همین دلیل نمی توانیم بگوییم که با آنها دارای روابط استراتژی هستیم. مثلا ما در سه مبحث انرژی، با روس ها تضاد منافع داریم. خروج ایران از تحریم می تواند چالشی برای روس ها ازنظر بازار انرژی باشد. در قفقاز هم ما سوابق تاریخی داریم و نفوذ ایران نفوذ مسکو را کاهش می دهد. موضوع ترکیه هم هست. 

طرف ما درمذاکرات، امریکایی ها هستند و از نظر حرفه ای درست نیست که از طریق واسطه هایی که منافع مشخصی دارند عمل کنیم. اینکه چطور مباحث را منتقل می کنند، مبحثی قابل بحث است. در دنیای امروز هیچ کشوری در اتحاد با روسیه و چین توسعه پیدا نکرده است. بنابراین واضح است که انتخاب ما در مذاکرات کمکی به پیشرفت و دستیابی به منافع نمی کند و بلکه می تواند منافع ما را دستاویز قدرت هایی بکند که با هم در رقابت هستند.

 

باید بعد از توافق هم برنامه داشته باشیم

اعلمی فریمان نیز گفت: بحث برجام باید ملی باشد و نباید جناحی شود. مذاکرات ایران و ایالات متحده باید از وضعیت تهدید خارج شود و از سال ۵۸ اختلافات شروع شده. وگرنه بقیه چیزها مسکن خواهد بود و دوباره وضعیت بحرانی برخواهد گشت. ما برای بعد از احیای برجام هم برنامه ای نداریم و نگفته ایم که چه کاری می خواهیم بکنیم. چون بعد از آن باید یک سری اصلاحات داخلی هم انجام دهیم. نظر من این است که طرح جامع مذاکرات باید با ایالات متحده انجام بگیرد. من فکر نمی کنم ما با احیای برجام ۲۰۱۵ به نتیجه ای برسیم.

من مخالف طرح خلع سلاح هستم. ما در حوزه کنترل تسلیحات خیلی می توانیم وارد شویم و مذاکراتی شبیه مذاکرات سالت ۱۹۶۹ بین روسیه و امریکا داشته باشیم. چرا که ما قدرت موشکی هستیم.

 بحث اوکراین را باید در فضای گسترده تر دید. روسیه خودش می خواهد خودش رابه عنوان بازیگری نشان دهد که نقش آنها غیر قابل انکار است، این موضوعی بوده که نقش فعال از سوی مسکو را ایجاد می کند. در بحث استراتژی رسانه ای بازگشت ما به دوره اقای جلیلی است. که نه تنها رسانه ها نقش برای اماده سازی افکار عمومی ایفا نمی کنند بلکه به نظر می رسد که دست رسانه ها هم بسته تر شده است. در رسانه های اصولگرا ما میبینیم که اسم مذاکرات را تغییر داده اند. تیم مذاکره کننده درکی از استراتژی رسانه‌ای ندارد که این به خودی خود، آفت بزرگی است.

 

ارتباط خوبی بین ایران و آلمان وجود دارد

عدنان طباطبایی نیز در ادامه بحث گفت:‌ این که در برجام به موضوع مسائل منطقه ای پرداخته نشده در ذهنیت غربی ها به عنوان انتقاد وجود دارد. دوم این است که مسال موشکی ایران را مطرح می کنند. اگر وارد این بحث شویم که باید در مورد موشک های کشورهای عربی و صهیونیست ها هم صحبت کرد. مساله سوم احساس می شود که سیاستمداران اروپایی برجام را برای بحران های خاورمیانه بعد از  ۲۰۱۵موثر می دانند. لابیهای سعودی و عربی این بحثها را مطرح کرده اند. تا چندوقت پیش چنین مواردی اصلا مطرح نمی شد. 

مباحثی بود که ما ۶ سال پیش فکر کردیم که حل شده ولی دوباره به عنوان مساله به مذاکرات تزریق شده.

یک چیزی که باید به آن اهمیت دهیم، این است که ارتباط دیپلماتیک ایران و المان ثابت ترین بوده است. در هیچ مقطعی بعد ازانقلاب هیچ وقت ارتباط دوکشور قطع نشده است. از لحاظ دیپلماسی ارتباط خوبی بین دو کشور وجود دارد. 
 

ضرورت مدیریت افکار عمومی

حسن لاسجردی نیز گفت: علاوه بر نکاتی که دوستان فرمودند من می خواهم به مسائل داخلی واقتصادی اشاره کنم. موضوع برجام به معیشت و متغیرهای اقتصادی پیوند خورده و هر موقع بحث مذاکرات مطرح می شود. در حقیقت یکی از چالش های مهم برجام و مذاکرات به مسائل داخلی بر می گردد. نکته دیگر این است که تلاش دولت سیزدهم این بوده که معیشت روزمره مردم را تحت تاثیر مذاکرات قرار ندهد و این دو مقوله خیلی از هم فاصله داشته باشند. اما انچه مسلم است چه بخواهیم چه نخواهیم نمی شود ازاین پیوستگی اجتناب کرد. در بحث رسانه ما تجربه های مختلفی داشته ایم. آنچه مسلم این است اینکه مدل دولت سیزدهم شباهت زیادی به دولت نهم و دهم در عدم توجه به رسانه ها و تاثیر آنها دارد. موضوعات هسته ای در رسانه های خارجی به طور گسترده پوشش داده می شود. در این رقابت اگر شرایط به گونه ای نباشد که بتوانیم افکار عمومی راهدایت کنیم دچار ضرر می شویم. 

هر توافقی بر وضعیت اقتصاد ایران تاثیر می گذارد

حسام واعظ زاده هم گفت: نکته ای که در مورد میز مذاکره مطرح شد اگراین اتفاق بیفتد به نفع ایران است که اروپا و بقیه کشورها در یک طرف میز باشد و امریکا که از برجام خارج شده درطرف دیگر باشد. این ایده القضیه است که بعید می دانم که با توجه به وضعیت سیاست بین الملل و تنش هایی که بین ایران و اروپا هست چنین اتفاقی بیفتد و حتی روسیه و چین هم ممکن است حاضر به این کار نباشند. تحولات موشکی ایران در منطقه باعث شده تا هر سه کشور  اروپایی عملا را محکوم کنند. مشکلات اروپا با ایران کمتر از مشکلات با امریکا نیست. ما باید ببینیم ارتباط اروپا با امریکا چقدر است و اتحاد استراتژیک آنها را ببینیم. آنها حاضر نمی شوند که چنین کاری بکنند. لذا ایران بایستی ازوضعیت موجود یک درک دوباره به دست بیاورد. اینکه به خاطر وضعیت داخلی ایران باید هر چه سریع تر گزینه های مذاکره را عملی کرده و فقط مذاکره برای مذاکره نباشد. این که ایران حضور در مذاکرات دارد و روس ها هم مدام از پیشرفت خوب یاد می کنند کافی نیست. باید گفته شود که جزییات این پیشرفت چیست. ایران به کلی گویی بسنده کرده و رسانه ها را وارد گزارش دهی پروسه مذاکرات نمی کند می تواند دو علت داشته باشد. وقتی یک مذاکره بین المللی در جریان است،طرفین نگران واکنش های داخلی هستند. افکار عمومی تشنه مذاکرات است چرا که هر گونه توافق یا گشایشی تاثیر مستقیمی بر وضعیت اقتصادی کشور دارد. 

در امریکا حزب جمهوری خواه نگران توافق است و بایدن نمی خواهد توافقی امضا کند که مورد بازخواست قرار بگیرد. ایران باید این موضوعات را هم مدنظر قرار دهد. به نظر من ایران بایستی بااقدامی عاقلانه و عملیاتی کار خود را انجام دهد. چه مذاکره مستقیم باشد چه نباشد. اینکه گفته می شود مذاکره مستقیم انجام شود بااین فاصله بین دو کشور چه نتیجه ای به وجود خواهد آمد؟ دو طرف هیچ نظر مشترکی ندارند. 

قاسم محبعلی نیز در ادامه بحث گفت: ما محدودیت های تیم مذاکره کننده را می شناسیم. تیم مذاکره کننده تیم کارشناسی است. بحث این است که چطور با کمترین هزینه بتواند به توافق دست پیدا کند. به نظر می رسد که گمان ایران این است که برنامه هسته ای ایران انقدر برای غرب ارزشمند است که بابتش امتیاز بزرگی بدهد. این یک توهم است. برخی هم در منطقه علاقه مند هستند با این برگ بازی کنند اما نمی خواهند مشکل ایران با غرب حل و فصل شود و ایران در چرخه رشد اقتصادی بیفتد. اقتصاد ما باید از حالت گروگان سیاست خارجه خارج شده و کشور وارد چرخه رشد و توسعه شود. طرف اصلی ما روسیه و چین نیست. بلکه امریکاست وبا دیگران مساله حل و فصل نمی شود. در دو مساله در دنیا در سطح  قدرت بزرگ اجماع نظر وجود دارد. یکی این است که کشوری بدون موافقت آنها به سلاح کشتار جمعی دست پیدا نکند. مساله بعدی امنیت اسراییل است. این دو مساله موضوع اصلی شورای امنیت هستند. اگر مذاکرات به نتیجه نرسد یک انتخاب مقابل ایران است و آن توسعه برنامه هسته ای است که از سطح توسعه ای به سطح بعدی برویم که ما  را دچار تحریم های وحشتناک شورای امنیت می کند و هیچ تاثیری در وضع اقتصادی داخل نخواهد داشت و بازدارندگی هم ایجاد نمی کند. آنچه باعث بازدارندگی می شود داشتن برتری اقتصادی است و نه برتری نظامی.


توافق احتمالی آینده از برجام 2015 ضعیف تر خواهد بود

دیاکو حسینی نیز اظهار کرد: فرض کنیم که مذاکرات وین شکست بخورد، ما هرگز نخواهیم فهمید این شکست به خاطر ناسازگاری منافع ایران و امریکا بوده یا انتقال نادرست و ناقص مطالبات ایران و امریکا به یکدیگر یا رایزنی های پشت پرده. اگر قرار است مذاکرات شکست بخورد بهتر است ایران و امریکا شکست بخورند. اگر راه حلی برای دستیابی نبود حداقل اینکه می دانیم ما تلاش خود را کرده ایم و بعد شکست خورده ایم. مساله ای که روشن است اینکه به خاطر اختلاف شدید بین تهران و واشنگتن ایران مطالبات امریکا را نمی تواند بپذیرد. به طور متقابل امریکا هم نمی تواند تضمین های مورد نظر ایران را بدهد. حتی اگر برجام احیا شود در این شرایط از برجام ۲۰۱۵ ضعیف تر خواهد بود و دلیلی وجود ندارد که جمهوری خواهان وقتی به قدرت برسند آن را به هم نزنند. ما باید تلاش کنیم به توافق برسیم و وقت خود را صرف جزییاتی که میدانیم امکان پذیر نیست تلف نکنیم.مذاکره کنندگان در مخمصه تحقق شعارها از یک طرف و واقعیت های تلخ موجود از طرف دیگر گیر کنند. همین باعث می شود که آنها سراغ توافق نروند که منجر به زیر پا گذاشتن حرف های پیشین باشد. دولت دردوراهی قرار دارد. یک طرف طرفداران خودش است که از مسائل در زمین مذاکره اگاه نیستند و مساله دوم تامین منافع ملی که اقتضا می کند که ما به دنبال توافقی باشیم که به سرعت موفق شود و زمان لازم برای تنفس اقتصادی را برای ما ایجاد کند. بهتر از مذاکره کنندگان با این نگاه حلو بروند که برجام احتمالا عمر کوتاهی خواهد داشت و باید ایجاد شود تا مقداری فضا برای اقتصاد ایران باز کند تا مردم در داخل وضعیت بهتری را تجربه کنند.

اهمیت مذاکره مستقیم با آمریکا

واعظ زاده نیز در پایان بحث گفت: من هم موافق مذاکره مستقیم مفید هستم که به نتیجه برسد. حتی اگر به نتیجه نرسد هم بالاخره تکلیف مردم روشن شود که ایا مساله هسته ای قابل حل است با امریکا یا نه و این بلاتکلیفی که مردم و بازار دچارش هستند رفع شود. اما واقعیت ها را اگر ببینیم اینکار عملی نیست. من خیلی خوشبین نیستم که این اتفاق مذاکره مستقیم با امریکا بیفتد که اگر بیفتد خیلی هم خوب است.

 

اعلمی‌فریمان: دورنمای مثبتی در داخل از مذاکرات وین وجود ندارد

یک کارشناس مسائل آمریکا در گفتگویی به خبرآنلاین با تاکید بر اینکه شکست مذاکرات فضای جنگ را بر کشور حاکم می کند گفت: در داخل کشور دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است.

به گزارش خبرآنلاین، هادی اعلمی فریمان در گفتگویی در کلاب هاوس خبرآنلاین گفت: مواضعی که از سوی آمریکایی های مطرح می شود خوش بینانه نیست و بیشتر خوش بینی را در ایران و روسیه می بینیم. دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا زبان یکدیگر را متوجه نمی شوند و به هم اعتمادی ندارند. یک مساله ای که بدان اشاره می کنم این است که اتمی شدن نمی تواند به ایران کمکی کند و ما در مباحثی شاهد مطرح شدن این موضوع هستیم. معتقدم که این امر با ادیان ابراهیمی که بر صلح و دوستی تاکید دارند سازگاری ندارد.

وی ادامه داد: موضوع دیگر آنکه اخیرا مصاحبه ای از اقای مرندی خواندم که شکست مذاکرات و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را بی اهمیت جلوه دادند. به هر حال به نتیجه نرسیدن دیپلماسی می تواند فضای جنگ را حاکم کند. در مجموع معتقدم که در داخل کشور نیز دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است. در داخل نیز شاهد آن هستیم که مردم به صبر توصیه می شوند و می گویند مشکلات در آینده نزدیک حل خواهد شد.

وی در پایان گفت: امیدوارم که در دور هشتم شاهد علائم مثبت و امیدوار کننده از مذاکرات باشیم اما به طور شخصی چندان خوش بین نیستم.

بیشتر بخوانید:
حسینی: روس‌ها با زیرکی نقش میانجی را در مذاکرات وین گرفتند
طباطبایی: صبر اروپایی‌ها در قبال برجام کمتر شده/ به سیگنالی مهم در دور هشتم نیازمندیم

بحث داغ کارشناسان درکلاب هاوس‌خبرآنلاین درباره"ادامه مذاکرات وین"

در کلاب هاوس دیشب خبرآنلاین با موضوع"ادامه مذاکرات وین؛ وقت کشی می کنیم یا فرصت می خریم؟" صاحب نظران و اساتید حاضر درباره موضوع مهم چشم انداز و مسائل مربوط به مذاکرات پیش روی وین به اظهار نظر پرداختند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شروع مجدد مذاکرات هسته ای در هفته های اخیر در دولت سیزدهم پس از توقف چند ماهه بار دیگر مورد توجه تمامی محافل قرار گرفته است و همگان منتظرند ببیند دور جدید گفتگوها در چه فضایی پیش خواهد رفت . با توجه به دور قبلی مذاکرات و تلاشی که همه تیم های برای اعلام نظرات خود دارند به نظر می رسد که سیر طبیعی گفتگوها باید به سمت تعامل و درک متقابل کشورها به پیش رود لذا کشورهای حاضر در مذاکرات می کوشند تا روایت خود را به افکار عمومی ارائه دهند لذا شاید گذر زمان بتواند به این سوال پاسخ دهد که این مذاکرات کی به نتیجه مطلوب خواهد رسید، به بیان دیگر صرف اعلام آغاز مذکرات نمی تواند متغیر مهمی برای طرفین باشد بلکه نزدیک شدن دیدگاههای طرفین و حل مشکلات هدف نهایی است به همین جهت این موضوع مهم در کلاب هاوس شب گذشته خبرانلاین مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مهمانان مدعو درباره دلایل و زمینه های این موضوع یعنی" ادامه مذاکرات وین؛ وقت کشی می کنیم یا فرصت می خریم؟" به اظهار نظر پرداختند.

 

حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
مذاکرات هسته ای بار دیگر مورد توجه جامعه قرار گرفته است. در دو دور اخیر هم طرفین تلاش کردند نکات جدیدی را به مذاکرات قبلی اضافه کنند ولی چند سوال در اینباره مطرح است که ذهن مخاطبان را مشغول کرده است که اهم سوالات به شرح زیر است:
- مبنای مذاکرات این دوره تیم ایران و 4+1 چیست؟ آیا مذاکرات 6 دور آقای عراقچی مبناست یا مسایل جدید و رویکردهای دولت سیزدهم هم در مذاکرات مطرح است؟
- دو طرحی که در مذاکرات از جانب ایران اعلام شده چه نکاتی علاوه بر مباحث قبلی دارد؟ از این طریق می توان خواسته های دولت جدید را دریافت؟
- تعداد نفرات مذاکره کننده و تیم 40 نفره ایران نشان دهنده جدی بودن ایران است یا باید گفت هیاتی با تخصص های مختلف با اهداف خاص در وین حضور یافتند؟
حرفها یا اظهارنظرهای مختلفی از تیمهای دوطرف بیان می شود. آقای باقری رویکردی کاملا خوشبینانه را مطرح می کند ولی مذاکره کنندگان دیگر بویژه آمریکاییها بر خلاف نگاه او نقطه نظراتی داشتند. روسها حرکت میانه ای داشتند و قول دادن دور آینده دور آخر است. مذاکرات امروز چقدر تحت تاثیر فضای داخلی ایران است؟ برخی اصولگرایان درباره مذاکرات منتقد هستند. آیا تیم مذاکره کننده تحت تاثیر فضای داخلی ایران قرار می گیرد یا منافع ملی را در نظر دارد؟
این سوالاتی است که برای مردم مطرح شده است و امید است بتوانیم در این نشست به این سوالات مهم پاسخ مفید و موثر داشته باشیم.

 

دیپلماتهای غربی، گفتند مبنای کار پیش نویس ژوئن به اضافه اصلاحات جزئی است

دیاکو حسینی تحلیلگر روابط بین الملل
سوالات مهمی است جزییاتی زیادی دارد. شروع گفتگوهای دور هفتم مقارن با تغییردولت در ایران شد و به نظر می رسید طرف ایرانی تلاش برای گرفتن حداکثری امتیازها با تغییر موضع تلاش می کند. با دو پیشنهاد ارائه شده ایران درباره مسایل هسته ای و تحریمها، به آزمایش گذاشته شد که واکنشها منفی بود. غرب و ایران واکنش خوبی نشان ندادند. غرب می گوید ایران 90 درصد از پیش نویس ژوئن را تغییر داده که از نظرشان غیرقابل قبول است. در دور اخیر به نظر می رسید فضا مثبت تر است. در گفتگوهای دیپلماتهای غربی، گفتند مبنای کار پیش نویس ژوئن به اضافه اصلاحات جزئی است.
نگاه اولیه ای که دولت جدید در دور هفتم با مطالبات سختگیرانه و حداکثری اتخاذ کرد، با امکانات عملی ما سازگار نبود. شما زمانی می توانید از این راهبرد استفاده کنید که بتوانید استقامت کرده و ریسک شکست گفتگوها را بپذیرید و این باور را هم در طرف مقابل ایجاد کنید. به محض اینکه در گفتگوها اخبار منفی بیرون آمد، واکنشهای بازار در ایران منفی بود و نرخ ارز بالا رفت. دولت هم نمی توانست به این شکل ادامه بدهد. طبیعتا این آسیب پذیری ایران را بالا می برد و موضع ایران را تضعیف کرد. برای همین در دور اخیر، اخبار ایران خوشبینانه تر شد و حتی با اخبار طرف غرب هم سازگار نبود. آقای جیک سالیوان دیروز گفت مذاکرات خوب پیش نمی رود و ضمن تایید مقداری پیشرفت، تردید کرد آمریکا به برجام بازگردد.

تناقضی که در موضع اولیه و دور اخیر دیدیم، نقص ما و خطای محاسباتی ما بود. غرب اعلام کرد 90 درصد متن ایران تغییر کرده و دور بعد اعلام شد مبنا متن ژوئن است و فقط اصلاحات جزئی داریم این نشان می دهد ایران به شدت کوتاه آمده و این انعطاف ناگهانی و تزلزل برای مذاکرات حرفه ای اصلا صحیح نیست.
ممکن است ما به سمت توافق برویم. گفتند 80 درصد متن قطعی شده است. در دور ششم هم گفتند این مقدار قطعی است. هنوز مذاکره درباره موارد کلیدی شروع نشده است. این 80 درصد همانی است که در دور ششم نهایی شده است. مطالبه اصلی دولت سیزدهم در گفتگوهای اخیر به چند محور تقسیم می شود. دولت بر اساس شعاری که همه تحریمها باید لغو شود روی کار آمده ولی بهیچ وجه شرایط این وعده محقق نیست. دوم درخواست تضمین کرده آمریکا از برجام خارج نشود. شواهد می گوید برای این هم مقدمات فراهم نیست. سوم درباره خسارت ایران است. چشم اندازی درباره این موضوع هم نداریم.
در ارتباط با مطالباتی که در دولت اعلام شده و آنچه در مذاکرات می بینیم سنخیتی وجود ندارد مگر آنکه بخشهای ماجرا کاملا اعلام نشده است. این وضعیت کلی است که در آن هستیم.

 

فضای مذاکرات از منظر اطلاع رسانی غیرشفاف است، روایتها در تعارض و تضاد است

هادی اعلمی کارشناس روابط بین الملل 
فضای مذاکرات از منظر اطلاع رسانی غیرشفاف است. روایتها در تعارض و تضاد است. این را اکثر کارشناسان مطرح می کنند. هیچ شواهدی از مذاکرات نداریم. نمایندگان جمهوری اسلامی خوشبینی را القا می کنند. روایتها در داخل مطرح است. فرض ایجاد جنگ را برخی مطرح کرده اند. سالیوان گفته مذاکرات به خوبی پیش نمی رود و از وفاق بین چین و روسیه و اروپا حرف زده است. 
شاید این هم لفاظی باشد ولی به نظر می رسد اختلاف نظر است. یک نکته ایده آلیستی را نماینده جمهوری اسلامی می گوید که طرف مقابل اگر دیدگاه های منطقی ما را بپذیرد در کوتاه مدت می توان به توافق برسیم. اگر قرار بود با اگرها به نتیجه برسیم تا حالا رسیده بودیم.
علاقمندم برجام 2015 احیا شود ولی توسعه غنی سازی، همکاری ناکافی با آژانس، ادبیات موجود در کشور، من را به این نتیجه می رساند که مذاکرات شکست می خورد و شاهد تشدید تنش ها خواهیم بود. آرزوی ما نتیجه رسیدن مذاکرات است ولی شواهد این را نمی گوید. نسل جدید سانتریفیوژها به حدی به مسایل داخلی گره خورده که به نظر می رسد دورنمای روشنی نداریم.تحلیل محتوای اظهارات آقایان را در چند ماه اخیر ببینید.برخی مساله وقت کشی را با ظهور مرتبط می کنند. مقامات این را می گویند. بحث افول ایالات متحده را مطرح می کنند و بی اعتمادی را بیان می کنند. علی رغم همه این بحثها حتی اگر به یک توافق موقت برسیم یا برجام 2015 به نتیجه برسد، به لحاظ روابط جمهوری اسلامی و غرب از انقلاب 57 تاکنون در بحران بوده، هیچیک به نتیجه نمی رسد. 
دورنمای خوبی را نمی بینم. بحران در روابط ایران و غرب نتیجه تضاد فلسفی گسترده در دوطرف ماجراست. تا زمانی این تضاد حل نشود، حتی با وجود حل موقت مسایل، مشکلات را خواهیم داشت. جمهوری خواهان همان مسایل 12 گانه پمپئو را مطرح می کنند. شاید با دموکراتها به توافق برسیم ولی دموکراتها هم در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ممکن است بازنده شوند.
دو راه حل داریم. یکی مسایل را بنیادی در مذاکرات جامع با ایالات متحده حل کنیم. یا رویکرد گفتمانی صلح با مردم، منطقه و جهان را بپذیریم تا بتوانیم از بن بست خارج شویم. هر تحلیلی درباره اینکه روابط با غرب ایجاد کنیم که درازمدت باشد، نشدنی است تا زمانی که این تضاد فلسفی بین جمهوری اسلامی و غرب به خصوص آمریکا حل و فصل نشود. 
ما قادر نیستیم مسایل سیاست خارجی را از سیاست داخلی جدا بدانیم. اینها کنش مستقیمی با هم دارند. امیدواریم روزی گفتمان صلح را از درون تساهل در اسلام آموزش دهیم. بدون حل و فصل تضاد فلسفی قادر به حل مسایل با غرب نیستیم. درباره مذاکرات در دور هشتم هم خوشبین نیستم.

خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد چون هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند

 حسن بهشتی پور تحلیلگر روابط بین الملل
دلیل تعارضی که بین موضعگیری ایران و طرف مقابل می بینیم فضای رسانه ای است که ایجاب می کند دوطرف در این مرحله، تحت تاثیر فضاسازی رسانه ای باشند که از سوی اروپا، روسیه، آمریکا و ایران دنبال شد. اینها همدیگر را ارزیابی می کنند. برای همین حرفی برای گفتن ندارند. نگاه دولت آقای رییسی این است که کلا توافقات گذشته را زیر سوال می برد و اذعان دارد هر توافقی که به دست می آید در چهارچوب برجام خواهد بود. چون اگر قرار است درباره خارج از برجام مذاکره شود، پس باید درباره همه مسایل خارج از برجام را مطرح کنیم که هم مذاکرات را طولانی می کند و توافق را از دسترس خارج می کند.
بهترین راه این است که هر توافقی قرار است طراحی شود در چهارچوب برجام و نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر باشد. رویکرد آقای باقری به عنوان مدیر تیم مذاکره کننده، انتقاد نسبت به توافقات 6 دور قبل است. نمی خواهد حرف منفی بزند چون در بازار اثر می گذارد. کسی معیشت مردم را به مذاکرات گره نمی زند. باور عمومی این است که مذاکرات روی بازار ایران تاثیر دارد. صادرات و واردات ایران ناچار به ارتباط با اقتصاد دنیاست و چون می خواهد ارتباط بگیرد، نتیجه مذاکرات هم مهم است. بنابراین انتظار برای بازار را کسی خلق نمی کند. این واقعیت بازار ایران است.
آقای باقری این را به خوبی درک کرد برای همین در صحبتها مثبت حرف می زند تا اثر منفی روی بازار نگذارد. طرف مقابل که حرفهای خوب نمی زند. او هم خواسته های حداکثری اش را اعلام می کند و می گوید بین خواسته ها و آنچه مطرح شده فاصله دارد. به عنوان یک تحلیلگر، باید اطلاعات داشته باشیم که ابهام سیاست ابهام را دنبال می کنند. البته حق هم دارند. در ادوار قبل می گفتند چرا مطالب را به مردم نمی گویید؟ هر چه می گفتیم نمی شود مذاکره را که نمی شود در بین مردم اعلام کرد. ضرورت مذاکره این است که تا به نتیجه نرسیده اند نمی توان مفاد را مطرح کرد. همچنان خواسته در بین مردم مطرح بود. در این فضا حداقل می توانستند دو سند ایران را منتشر می کردند. سند اول انتظار ما برای لغو تحریمها و سند دوم، برنامه ایران برای بازگشت به وضعیت اردیبهشت 98. 
این اسناد منتشر نشده و به نظر می رسد زود است بگوییم مذاکرات به نتیجه نمی رسد. هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند. البته نتیجه مورد نظر دوطرف بسیار فاصله دارد. باید گفتگوها انجام شود تا نظرات به همدیگر نزدیک شود. طرف آمریکا درباره خواسته هایش هیچ انعطافی نشان نداده و طرف ایران هم شعارهایش را تکرار می کند. این که انتظار داشته باشیم کل تحریمها لغو شود نشدنی است. برای مطرح کردن خواسته حداکثری تا رسیدن به لغو تحریمهای برجامی شاید رویکرد تاکتیکی باشد. ولی نباید در مردم انتظار ایجاد کرد که کل تحریمها یکجا لغو می شود و بعد راستی آزمایی می کنیم و تضمین می گیریم. اینها از نظر مطرح کردن خواسته خوب است ولی واقع بینانه نیست. روی زمین زمانی می توان تحریمها را پایان داد که در داخل اقدام کنیم تا تحریمها کم اثر شوند.
در صحنه مذاکراتی که می بینیم، باید مشخص شود تا کی می خواهیم ادامه دهیم. آنچه برنامه ریزی دولت را نشان می دهد یا دورنمای افرادی که می خواهند تصمیم بگیرند، پیش بینی ادامه روند است. اگر چه اتفاقی بیفتد ما به نتیجه رسیده ایم یا نرسیده ایم یا اشتباه کرده ایم و باید از مسیر برگردیم. اینها سوالات بسیار مهمی است.بالاخره واقعا چه اتفاقی باید بیفتد که ما به جمع بندی برسیم این مسیر ما را به نتیجه نمی رساند. باید فکر دیگری کرد و راههای دیگری را آزمون کرد. دیپلماسی بن بست ندارد منتهی به شرطی که اراده و انعطاف داشته باشیم. خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد چون هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند. 
این که گفتند در دور بعدی به توافق می رسیم خیلی خوشبینانه است. چند ماهی مذاکره در پیش داریم تا دیدگاه ها به همدیگر نزدیک شود.

خبرآنلاین مطرح شد؛ خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد/ از مذاکره نترسیم، مذاکره با سازش یکی نیست" height="400" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/10/20/4/5618660.jpg" width="640" />

 

اراده توافق در تیم ما وجود دارد ولی استعداد توافق خوب نداریم

 امیر پسنده پور کارشناس روابط بین الملل
به اندازه ای در اطلاع رسانی تیم مذاکره کننده ما ضعیف عمل کرده که جای هرگونه گمانه زنی را باز گذاشته است. سردرگمی تحلیلی را که مواجهیم، بر اثر اطلاع رسانی نادرست است. هیچ تنویری را برای افکار عمومی قائل نیستند. دفع الوقت قطعا انجام گرفته و 5 ماه تعلل برای شروع مذاکره و این که طرف مقابل دور بعدی را شانس آخر قلمداد کرده، نشان می دهد ما از زمان استفاده نکردیم. 
این را در کنار رفتار هسته ای خود قرار دهیم تا شاید راهبردهای امنیتی تر و کلان تر در ذهن ما متبادر شود. امروز مذاکرات تمام شده موضوعی توی ذوق می زند، اختلاف شدید طرفین از ماحصل گفتگوهاست. آمریکاییها از ناامیدی در مذاکرات حرف می زند و طرف ایرانی از خوب بودن روند مذاکرات. تعریف خوب از دیدگاه دوطرف متفاوت است.
طرف ایرانی شاید پافشاری بر مواضع را خوب تلقی می کنند و عدم انعطاف را پیروزی تلقی می کنند یا از عدم مفاهمه حرف می زنند. 
این که ما ایالات متحده را برای تنبیه از میز مذاکره حذف کردیم، به شدت خودمان را محروم و تنبیه می کنیم. نمونه بارزش، عدم مفاهمه در مدل مذاکره است. این فاصله بسیار خطرناک است و در دور آینده هیچ معجزه ای را رقم نمی زند تا این شکاف پر شود. سابقه مذاکرات برجام با آن تیم را داریم که زمان زیادی برد. آیا در یک دور کوتاه می توان به نتیجه نهایی رسید؟ خیر.
ای کاش با توسل به هر فرد صاحب اختیار، مجوز مذاکره مستقیم اخذ شود چرا که اگر در دور بعد مذاکرات به صورت نیابتی انجام شود، آنچه امروز شاهدش هستیم یعنی مواضع تند اروپا و آمریکا ادامه دارد که سد راه توافق است. قبلا شاهد بودیم فرانسه سنگ اندازی کرد. شکاف بین ایران و ایالات متحده باقی می ماند که سم مهلک برای نتیجه است. بگذاریم گفتگو سلاح و کلید بازکردن قفلها باشد. از مذاکره نترسیم. مذاکره با سازش یکی نیست اساسا سازش امر مذمومی نیست. بی اعتمادی در نظام بین الملل بدیهی است ولی اینکه نسبت به گفتگو با آمریکا اینقدر حساسیم، به خودمان آسیب می زنیم. باید بعد اطلاع رسانی را تقویت کنیم و مجوز برای مذاکره مستقیم بگیریم.
اراده توافق در تیم ما وجود دارد ولی استعداد توافق خوب نداریم. این نقد فنی است. تیم ما دارای توان لازم برای مذاکره مطلوب نیست. ای کاش در کنار اخذ مجوز برای مذاکره با آمریکا در فکر ترمیم این ضعف باشیم.

 

ایران ناچار به توافق است و برای رسیدن به توافق باید با آمریکا توافق کند

قاسم محبعلی تحلیلگر سیاسی
مذاکرات مساله ای ملی است و تا حد زیادی به سرنوشت آینده کشور و تک تک مردم گره خورده و همه آرزو داریم مذاکرات بر اساس منافع ملی ما، به نتیجه برسد و ایران از این گرداب خارج شود.
باید توجه داشت ایران با چه کسانی مذاکره می کند؟ ایران بر اساس پیوستن به NPT تعهداتی دارد که اصلش صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران است. در ازای آن حق داریم از محاسن و امتیازات فناوری هسته ای استفاده کنیم. دوم 6 قطعنامه الزام آور بر اساس فصل 7 منشور سازمان ملل متحد دریافت کردیم که مسایلی را به ما تحریم کرد که الزام آور است ولی در مذاکراتی بین ما و 5 عضو دایم شورای امنیت در 2015 انجام شد، تکالیفی برای ایران مشخص شد که در نهایت با برجام، به مصالحه رسیدیم.
در بحث امنیت بین الملل که شورای امنیت مسئول آن است، آمریکا تعیین کننده است و بقیه تاثیرپذیری از او دارند. در شورای امنیت شاید 5 عضو دارای اختلافات زیادی باشند ولی سر دو موضوع اجماع همیشه وجود دارد. اول درباره موجودیت و امنیت اسراییل است و دوم اینکه خارج از این 5 عضو، کشوری به سلاح هسته ای دست پیدا نکند. درباره حقوق بشر در برمه و سوریه اتفاق نظر ندارند ولی درباره مسایل هسته ای ایران توافق وجود دارد. در حقیقت با اجماع آنها در مقابل هسته ای شدن ایران مواجهیم. 
تکالیفی است که در برجام پذیرفتیم. هر چند برجام توافقی داوطلبانه است ولی تکالیفی را ما پذیرفته ایم. این تعهدات در راستای اجرای آن 6 قطعنامه است. خروج از برجام ما را به شورای امنیت برمی گرداند و باعث احیای 6 قطعنامه شورای امنیت می شود. 
درباره تغییر شرایط باید گفت ما در 2015 وارد توافق برجام شدیم و شرایطمان متفاوت بود. برجام برنامه 8 ساله توافق شده بود و امروز تنها 1.5 سال از آن باقی مانده. هم شرایط ایران و هم آمریکا و منطقه متفاوت است. هر توافقی طبیعتا تابع شرایط موجود است و تغییر شرایط می تواند آن را تغییر دهد. 
حتی اگر آمریکا و ایران به برجام 2015 هم برگردند و تحریمهای هسته ای لغو شود، بیش از یک و نیم سال شاهد آن توافق نخواهیم بود و باز در 2023 به شورای امنیت می رویم و طبیعتا ما باید باز هم شاهد قطعنامه های جدید باشیم. چون عمر برجام پایان می یابد باید دید نیازمند توافق جدید هستیم یا همان ادامه می یابد.
مذاکرات دستورالعمل سیاسی است. مانند مصالحی برای ساخت ساختمانی داریم. نقش معمار بسیار مهم است. اگر این را دست آدم ناوارد بسپاریم بنای غیرمسکونی به ما تحویل می دهد. تیم مذاکراتی ما نه تجربه دیپلماتیک کاملی دارد و نه اینکه به مسایل حقوق بین الملل و خلع سلاح آشناست. اشتباه این تیم که باعث پیچیدگی شد، ارائه دو سند حداکثری بود که هم مذاکرات را به بن بست کشاند و دست خود را برای طرف مقابل رو کرد و انتظارات ایران را آنها می دانند و سعی می کنند انتظارات ایران را کاهش دهند. 
ایران از دور اخیر مجبور به تعدیل موضع شد که این تعدیلات ادامه خواهد داشت. آیا این تعدیلات به توافق منجر می شود؟ من خوشبین نیستم. ایران ناچار به توافق است و برای رسیدن به توافق باید با آمریکا توافق کند چون دیگران تعیین کننده نهایی نیستند. در 2015 با توافق ظریف و کری، توافق نهایی شد.

 

یاد آقای ولایتی در سال 92 می افتم که می گفت مذاکره کلاس فلسفه نیست

مهسا جزینی خبرنگار
بعد از دور اخیر اشاره کردم غرب ابراز یاس از مذاکره می کرد و طرف ایران خوشبین بود. امروز همان فاصله را داریم گویی هیچ گفتگویی صورت نمی گیرد. یاد آقای ولایتی در سال 92 می افتم که می گفت مذاکره کلاس فلسفه نیست. اینقدر فاصله زیاد است که انسان درمیماند آنها مذاکره می کنند یا هر کس بیانیه خود را می خواند. 
ایران گفته ما درخواستی نداشتیم و از اول گفتیم بعد از پیش نویس استراحت کنیم. طرف مقابل می گوید ایران درخواستهای زیادی دارد. 
زمانی گفتگو می شود و دوطرف دچار سوءبرداشت هستند که برداشتشان را اصلاح می کنند. ولی الان احساس می شود هیچ برداشتی نبوده و اصلاحی هم صورت نمی گیرد. هر کس حرف خود را می زند و می رود و مخاطب گیج می ماند که چه اتفاقی افتاده است.

ایران می خواهد به هر صورتی که شده به توافق پیروزمندانه برسد

 حسام واعظ زاده متخصص روابط بین الملل
سوالاتی که مطرح شد بسیار مهم و اساسی است. اگر تیم مذاکره کننده به این سوالات جواب بدهد پیشرفت خوبی برای توافق است. ایران به دنبال وقتکشی و فرصت سوزی است یا در مذاکرات جدی است؟ حضور گسترده ایران در مذاکرات نشانه جدی بودن است. منتهی باید جدی بودن را دوباره تعریف کنیم. ایران می خواهد به هر صورتی که شده به توافق پیروزمندانه برسد که به دولت قبل بگوید شما نتوانستید از منافع ملی دفاع کنید و ما توانستیم.
مساله برجام با مسایل سیاسی داخلی گره خورده است. از دولت فعلی می شنویم اجازه داده نمی شود سرنوشت اقتصاد به برجام گره بخورد ولی در عمل چنین است و اقدامی برای حل سریع این مساله صورت نگرفته است. دولت جدید با تیم مذاکرات خود گمانه زنی کرد، نه اینکه مذاکره کند. دو طرف به ویژه در چندهفته قبل بیانیه خوانی کردند و وارد چالش مذاکراتی نشد. بخش خبری و رسانه ای تیم ایران بسیار بد عمل کرد. همه نگاهها به مذاکرات است برنامه های خبری صدا و سیما به راحتی از کنار مساله می گذرند. 
همه چیز را نمی خواهیم به مسایل خارجی گره بزنیم. بازار و افکار عمومی همچنان به مذاکرات نگاه دارد و مشخص است با مواضعی که تیم ایران و طرفهای مقابل می گیرند نشان می دهد چقدر این گفتگوها بازار را متلاطم می کند. به نظرم هیچ چاره ای نداریم. تیم ایران در دو جلسه اخیر با واقعیات آشنا می شود و مجبور است از کارتهای خود استفاده کند ولی با زمان و روش نامناسب اینکار را می کند. این نشان دهنده بی تجربگی تیم مذاکره کننده است. مذاکره فن بسیار مشکل است و خروارها تجربه جهانی نیاز دارد. تیم مذاکره کننده بضاعتی ندارد ولی تیم قبلی به مسایل متوجه بود. تیم قبلی با تیم کنونی قابل مقایسه نیست. امیدواریم تیم فعلی به نتیجه برسد ولی با دورنمای فعلی بین 6 ماه تا یکسال مذاکرات ادامه می یابد مگر اینکه از سوی یکی از طرفین عقب نشینی و امتیازدهی غیرقابل پیش بینی انجام شود. خاطر جمعی مسئولان نسبت به مردم دارند و فکر می کنند آرامش است. این برداشت نادرستی از وضعیت موجود است. آقایان در جلسات خود به این نتیجه می رسند خیلی جای چانه زنی و معطل کردن در مذاکرات دارند. این برداشت نادرست از وضعیت داخلی ایران است. سیاست داخلی ما به شدت با سیاست خارجی گره خورده و در جهان نداریم سیاستهای داخلی و خارجی یک کشوراینقدر به هم گره خورده باشد. 
باید حساسیتها را کم کرد. این نیازمند یک تیم کاردان است. آقای باقری در روزهای اول وقتی از اتومبیل پیاده می شد اصلا برای خبرنگاران لبخند نمی زد و وارد هتل می شد. در یکی دو روز اخیر نگاه می کند و دست تکان می دهد. این نشان می دهد کم کم باقری کنی دارد با مذاکره و دیپلماسی آشنا می شود. این کورسوی امید را زنده می کند.
نصب دوربینها در کرج گام مثبت ایران بود. گام بعدی این است که آمریکا در قالب تیم 5+1 وارد مذاکره شود. گام سوم هم توقف غنی سازی 60 درصد است که البته به معنی نابودکردن توان علمی و تحقیقاتی ایران نیست. این سه گام را اگر بردارد می تواند وارد مذاکرات جدی شود. 
این که منتظر باشیم تحریمها راآمریکا بردارد، بر اساس مصاحبه رسمی تلویزیونی آقای صفری، اعلام شد 3 میلیارد دلار از پولهای ایران آزاد شده که مشخص نیست از کدام کشور است. قطعا مسایلی در پشت پرده است.

خبرآنلاین مطرح شد؛ایران می خواهد به توافق پیروزمندانه برسد/ ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم" height="416" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/11/30/4/5632588.jpg" width="700" />

دیوار بلند بی اعتمادی بین ایران و آمریکا با این مذاکرات کوتاه نمی شود
 

علی بیگدلی تحلیلگر امور بین الملل
اولین مشکل ما نداشتن راهبرد در سیاست خارجی است. تصمیم گیری ما آنی است و نگاهمان درونی و این به ما لطمه زده است. تیم ما بسیار ضعیف است. نه زبان مذاکرات را می شناسد و نه تجربه دارد. مذاکره کننده ما درگیر محدودیت مذاکره است. در دو دوره اخیر ایران تقاضای توقف مذاکرات را کرده تا بتواند با مقامات خود مسایل را در میان بگذارد. هیچ یک از کشورها این تقاضا را نداشته اند که نشانه ضعف ما است. نگاه درونی ایران باعث شده در سطح بالایی از انتظارات قدم به مذاکره بگذارد که به نتیجه نرسید چون این نگاه درونی روی فن دیپلماسی ضعیف ما سایه انداخته و همه دنیا را از دیدگاه شورای عالی امنیت ملی می بینیم.
این کار اشتباهی است و راه صحیح این است که سطح انتظارات را کاهش دهیم و دیپلماسی نرم را پیش بگیریم. ما در 3 موقعیت با مشکل مواجهیم. در فضای بین المللی، منطقه ای وداخلی. اگر چه حلقه های تهدید علیه ما تنگتر می شود ولی نباید تهدیدات را سرسری گرفت. مشکلات داخلی بسیار اهمیت دارد. معیشت مردم و اقتصاد فلج شده است.آقای قالیباف به عنوان رییس یک قوه می گوید کشتی اقتصاد به گل نشسته است. این کشتی به گل نشسته به این دیپلماسی هرگز از گل بیرون نمی آید. هر روز با شورش های اجتماعی روبروییم.
مشکلات ما با آمریکا در یک جلسه حل نمی شود. از طرفی مذاکرات نمی تواند ادامه یابد. ایران باید آخرین تصمیمات خود را بگیرد. برای اینکه بتوانیم تلطیفی در روابطمان مقدمتا با آمریکا به وجود بیاید، باید آمریکا تحریمهای ذیل برجام را بردارد که اقتصاد ما آرامش بگیرد و بتوانیم نفت صادر کنیم و شبکه بانکی ما باز شود. اگرچه باز شدن شبکه بانکی نیاز به تصویب FATF دارد و بانک های جهانی تمایلی با همکاری با ما ندارند ولی می تواند فضا را بهبود بخشیده و موقعیت نسبی بهتری را به وجود بیاورد. 
ما هم باید غنی سازی 60 درصدی را متوقف کنیم و روی 20 درصد باقی بمانیم. همچنین بازدید از دوربین سایتهای غنی سازی را برای آژآنس فراهم کنیم. دیوار بلند بی اعتمادی بین ایران و آمریکا با این مذاکرات کوتاه نمی شود. با این دیپلماسی امکان رسیدن به هدف مطلوب مهیا نیست.

 

ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم و پیغام و پسغام و چانه زنی چندلایه جواب نمی دهد

فیاض زاهد تحلیلگر امور سیاسی
وقتی حکومت به هر شکلی می خواهد فرد مورد نظر خود را در انتخابات به قدرت برساند، با حداقل شناخت ما از سیاست در تعارض است. درک درستی از منافع ملی نداریم و مساله هسته ای را تبدیل به رقابت جناحی کردیم. آقای باقری و دوستانش در تیم مذاکره فعلی، قابل مقایسه با تیم مذاکراتی جواد ظریف و دوستانش نیستند.
ظریف یکی از بهترین مذاکره کننده بینابینی در جهان است. او استاد مذاکرات چندگانه و cross line است. تیمی که آمده تردید نکنید به همان دستاوردها ناچار است برسد مگر آنکه امتیازات بیشتری را از دست بدهد.
بازگشت ایران نشانه خوبی است. تیم ایران در معرض تصمیماتی قرار گرفته که برای نیل به آنها نیاز به دستور در تهران دارند. تکلیف برای غرب روشن است و ایران باید تصمیم بگیرد قدم بعدی را چطور بردارد. در دور اول تیم ایران تلاش کرد پلت فورم خود را روی میز بگذارد که شکست خورد. تهران تصمیم گرفت مذاکرات به 15 ژوئن برگردد. در دور آینده تکلیف تیم ایران روشن شده و مشخص شده که با موضوعات باید چطور برخورد کنند. اگر رقبای ایران با تکیه بر مفاهیم امنیتی و حقوقی مذاکره می کنند، تیم ایران هم رقابت داخلی دارد و هم مذاکره بین المللی.
وقتی از اسم برجام استفاده نمی کنند، باید به نتیجه ای برسند که بگویند نتیجه ما با دولت روحانی متفاوت است. از سوی دیگر باید  از دستاوردهای ایران در مقابل غرب دفاع کنند که این کار را برای ایران بسیار سختتر می کند. از سوی دیگر باید نشان دهند انتظارات ایدئولوژیک محقق شده و این کار را سختتر می کند. به نظر می رسد ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم و پیغام و پسغام و چانه زنی چندلایه جواب نمی دهد و باید تصمیمات صریح بگیریم. این فارغ از آنکه چه کسی برنده ماجراست برای ما مهم نیست. مهم این است که فشار از دوش اقتصاد ایران برداشته شود و به نظر می رسد ایران آماده این نرمش است چون ایران اجازه داده در سایت کرج به دوربینها دسترسی ایجاد شود.دولت رییسی مجبور است تکلیف این ماجرا را روشن کند.

در دوسه هفته گذشته در بین اصولگرایان که قویا مخالف برجام هستند گونه ای دودستگی ایجاد شده است

 کورش احمدی تحلیلگر بین الملل
دیروز مذاکرات دور هفتم تمام شد و تقریبا مشخص شد چه گذشته و چه چیزی مبنای مذاکرات است. در پایان مذاکرات ادوار قبل دو متن درباره تحریم و برنامه هسته ای ایران تهیه شد. اروپایی صحبت می کردند که 80 درصد این متن مورد توافق است و 20 درصد اختلاف را باید حل کرد. 
در ابتدای دور اخیر، تیم آقای باقری اعلام کرد دو مجموعه پیشنهاد آماده کرده که اصلاحیه هایی بر پیش نویسهای قبلی بوده است. همان موقع گفتم از اساس کار اشتباه است. وقتی پیش نویس وجود دارد، می توان روی آن کار کرد و ادامه اش داد و مادامی که همه نکات نهایی نشده، هر طرف می تواند روی توافقات قبلی برگردد و ملاحظاتی را مطرح کرد. تیم ایران می توانست پیش نویس قبلی را جلوی خود بگذارد و هرجا ملاحظه ای داشت، مطرح می کرد و حتی با توافق قبلی مخالفت کند. این کار را نکردند و گفتند دو مجموعه پیشنهاد دارند و تمامی ملاحظات و اصلاحیه های خود را در دو مجموعه به طرف مقابل دادند و او را شوکه کردند. این کار ضرورتی نداشت و می شد اجتناب کرد. این کار باعث شد طرف مقابل چیزهایی بیان کندکه روی بازار ارز داخلی اثر گذاشت.
دیروز مشخص شد پیشنهادهای ایران مورد به مورد، ذیل پیش نویس گذشته است. الان پس از 3 هفته به دو متنی رسیدیم که در بیانیه سه کشور اروپایی، بیان شد به پیشرفت تکنیکی رسیدیم. یعنی مبنای مذاکراتی تهیه شده و موارد توافق و اختلافی مشخص شده است. این روزها صرف رسیدن به این مرحله شده است. در صورتی که ایران می توانست روز اول اینها را ارائه کند.
راه دوم کار کردن روی بندهای پیش نویس قبلی بود و ایران اصلاحیه های موردنظر خود را مطرح می کرد بدون اینکه مجموعه شوک آوری به طرف مقابل بدهد. این مرحله 3 هفته طول کشیده و بی اعتمادی بین طرفین بیشتر شده. این متنی است که قرار است روی آن کار شود. 
خوشبختانه تیم مذاکراتی کارشناسان مبرز و مسلطی دارد. در سطح کارشناسی، بخش عمده تیم قبلی حضور دارد ولی در سطح عالی تیم، نفرات از دولت جدید هستند و تجربه دیپلماتیک محدودی دارند و مذاکره بسیار برای آنها دشوار است. اگرچه این کار را سختتر می کند ولی عامل تعیین کننده نیست چون امر سیاسی تعیین کننده است. 
در دوسه هفته گذشته در بین اصولگرایان که قویا مخالف برجام هستند گونه ای دودستگی ایجاد شده است. اظهاراتی از کسانی مانند حجت الاسلام ذوالنوری، باهنر و پورمحمدی داشتیم که می گویند گفتگوها باید به نتیجه برسد. در مقابل برخی آقایان سخت مخالفند. اختلاف کیهان و روزنامه جوان درباره توافق راجع به مجتمع تسا در کرج را دیدیم. کیهان انتقاد کرد، روزنامه جوان برخورد مثبت کرد. الان در داخل با تصویری اینچنینی مواجهیم که مثبت است.
درباره «تسا» نکته مهمی است. توافق تسا زیرمجموعه پادمان نیست و ایران ملزم به دادن دسترسی به آژانس نیست. دوربینها در چهارچوب برجام نصب شده بود. دادن دسترسی به دوربینهای تسا به این معنی که علاقه به احیای برجام وجود دارد.

 

ظریف در مقام مذاکره کننده، کارامدترین مذاکره کننده تاریخ معاصر است هر چند از نظر وزیر خارجه بودن ضعیفتر از متوسط بود

مجید تفرشی تاریخدان
باید چند پیشفرض را بررسی کرد. بعد از 8 سال حمله به دولت قبل برای مذاکره و 6 سال حمله به برجام به عنوان متعفن و ننگین، در شرایطی قرار داریم که دولت جدید و تیم مذاکره کننده جدید که لزوما از دولت دستور نمی گیرد، به این نتیجه رسیده مذاکرات باید انجام شود و شعارهای قبلی که در قالب رقیب دولت مستقر بودند، را کنار گذاشتند.
تیم مذاکره کننده دنبال شعارهای قبلی نیستند. این اشکالی ندارد. اینطور وانمود می کنند ما مانند دولت قبلی عجول نیستیم و بیشتر به منافع ملی و نظام متوجهیم و اعتبار توافق را می خواهند بگیرند. این هم اشکالی ندارد به شرط آنکه وقت کشی به فرصت سوزی منجر نشود. شرایط الان با سال 92 برابر نیست چه از نظر اعتماد ملی در ایران و کشورهای دیگر به مذاکرات و چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی.
تیم آقای باقری به درس تجربه و سیلی روزگار و دستاوردهای دولتهای قبلی وقعی نگذاشت و سعی کرد از صفر شروع کند که لطمه برای ایران بود. بعد از یک دوره طولانی چندین ساله به دوران ماقبل توافق ژنو برگشتیم. این خبر خوبی نیست. خسارتی که ما می خوریم خیلی بیشتر از خسارتهایی است که طرف مقابل می خورد. تلاش برای اینکه عده ای بیایند و مذاکرات را فرسایشی کنند، خبر خوبی نیست. شاید لازم است دفع الوقت شود یا اجازه کامل را بگیرند. 

خبرآنلاین مطرح شد؛ ظریف کارامدترین مذاکره کننده تاریخ معاصر است/ ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم" height="537" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/09/27/4/5611428.jpg" width="800" />
هرقدر هم خوشبین به مذاکرات باشیم، واقعیت این است که تیم آقای ظریف و عراقچی و همکارانش از جمله تخت روانچی و بعیدی نژاد در تاریخ معاصر ایران از نظر هنر مذاکره بی نظیر بودند. ریز مذاکرات ترکمانچای و نظارت انگلیسی ها و مذاکرات ارزنه الروم را خواندم، تیم مذاکرات ظریف از عباس میرزا و امیرکبیر کم نداشت. او در مقام مذاکره کننده مهمترین و کارامدترین مذاکره کننده ایران در تاریخ معاصر است هر چند از نظر وزیر خارجه بودن ضعیفتر از متوسط بود.
تیم فعلی ما قبل از انتخابات اول می گفت مذاکره یعنی فروختن کشور به غرب و بعد از پیروزی آقای رییسی گفتند ما مذاکره می کنیم و طرف غربی هر چه می گوییم باید بپذیرد. این نگاههای روی آسمان، تعدیل شده ولی تعدیل به کندی صورت گرفته. این یعنی زمان تلف شده و اتلاف زمان به ضرر ایران است. عقب انداختن توافق در شرایطی، بخشی از شگرد مذاکره است ولی به شرط آنکه زمان مشخص را از دست ندهیم. مانند مسابقه ورزشی است. شاید بتوان تیمی که وقت کشی می کند امتیاز از دست نمی دهد ولی وقتی از نقطه خاص بگذرد، خسارت غیرقابل جبران می خورد. 
تصور دیگری که قبل از دولت سیزدهم وجود داشت، این بود که زندگی در تحریم هم یک گزینه است. می توان با روسیه و چین معامله کرد و با چمدان پول آورد. این تصور هم در دولت کنونی، توخالی شد. به نظر نمی رسد در دولت جدید ولو با رجزخوانی کیهان، کسی باور داشته باشد اقتصاد ایران در تحریم در دراز مدت می تواند حیاتش را ادامه دهد.
تصور می شود مذاکره کنندگان به بلوغ رسیده اند ولی این که بلوغشان در چه زمانی به بهره وری می رسد بدون استفاده از تجربه دیگران امر خطرناکی است. آقای باقری مصمم بر قرارداد است ولی بر این باورند که غرب مجبور به صلح با ایران است. این تصور خطرناک است و می تواند خانمان برانداز باشد. این توهم در مذاکرات دور آخر هم رفع شده است.
اشکالی ندارد دوستان به دانش ظریف و عراقچی توجهی ندارند ولی به نظر می رسد ادامه این راه در مراحل پایانی خطرناک است و باید از دانش و تجربه تیم قبلی استفاده شود.
غرب مدعی مخالفت با خروج آمریکا از برجام بودند ولی در عمل بر همان پایه امتیاز می خواهند. این هنر مذاکره است که کمترین امتیاز را بدهیم. تصورم این است که اسراییلی ها در دوران ترامپ از نظر تلاش برای انسداد مذاکرات دست بالا را ندارند. هر چند فعالند. سعودی ها و اماراتی ها مانند دوران برجام تلاش ندارند زیر میز بزنند. اینها می توان گذرا باشد. تصور می کنم ایران برای رسیدن به توافق باید تا حد محدودی دفع الوقت کند. اگر قرار باشد این ادامه یابد به حدی که طرف مقابل فکر کند دارد بازی می خورد، ممکن است همه چیز را از دست بدهد. هر دو طرف در عدم توافق ضرر می کنند ولی ضرر ایران چند برابر طرف مقابل خواهد بود.

 

ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم، شرایط امروز ما مانند 2015 نیست

محمد مهاجری عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
دیروز که مذاکرات تمام شد تروئیکای اروپا بیانیه داده که ایران خواستار توقف مذاکرات شده است. آقای باقری اعلام کرد ما آماده ادامه مذاکرات بودیم و آنها درخواست تعویق داشتند. من نوشتم آقا سر یک موضوع بسیار پیش پاافتاده به این کوچکی وقتی به تفاهم نمی رسیم و معلوم نیست کی راست می گوید و چه کسی دروغ می گوید و مساله ساده موضوع اختلاف است، درباره مسایل جدی برجام مانند هسته ای چطور توافق خواهید کرد؟
ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم. شرایط امروز ما مانند 2015 نیست. به لحاظ شرایط اقتصادی، سیاسی و مهمتر از آن، در سال 1392 و 96 که رییس جمهور وقت با شعار مذاکره آمد، حداقل 30 درصد رای او از رای آقای رییسی بالاتر بود و میزان مشارکت 70 درصدی را داشتیم. در سال 1400 با افت زیادی در انتخابات مواجه شدیم.
مشارکت در انتخابات اخیر به زیر 50 درصد رسید. یعنی بخش عمده ای از جامعه ایرانی ناامید از صندوق رای هستند. وقتی به برجام رای دادند و این برجام تبدیل به ضد امنیت ملی و هزار توهین و تهمت به امضاکنندگانش شد، کسی امیدوار نیست. کسی نگوید به طرف مقابل گرا می دهید. اینها روشن است. گرا را کسی می دهد که می آید می گوید ما فلان وسیله تحریمی را میان اثاثیه خانه فلان سفیر گذاشتیم و آوردیم. حرف روزنامه نگاران گرا نیست.
تیم مذاکره خیلی هم یکدست نیست. این که آقای صفری که نفر دوم مذاکره بود از روزهای اول وین را ترک کرد و به تهران آمد نشان می دهد خلل در تیم وجود دارد و به اندازه روزهای اول استحکام ندارد. همانطور که سرمربی تیمها معمولا در لحظات بحرانی که می بینند تیمشان عقب است از افرادی که در پستهای مختلف بازی می کنند ولی روی نیمکت نشسته اند، آنها را وارد زمین می کنند، به نظر می رسد مجددا باید تیم نفس تازه کند و لازم است افرادی به تیم اضافه شوند که وضعیت فعلی تا حد قابل اعتنایی ترمیم شود.
بزرگترین ایرادی که در مورد تیم دارم، نابسامانی و آشفتگی و بلاتکلیفی رسانه ای این تیم است. این که یک نفر داشته باشید که گاهی توییت بنویسد خیلی فرق دارد با این که سامانه رسانه ای داشته باشید که بتواند با سامانه های قدرتمند غربی رقابت کند.
نمی دانم راس هرم تیم با بدنه کارشناسی چقدر ارتباط دارند. اگر قاعده این باشد که تیم 40نفره یا به بیان کیهان 12 نفره، تقویت شوند، باید تقویت شود. باید سرتیم آقای باقری بماند و خوب نیست عوض شود. قطعا مشاوران بهتری باید در تیم حاضر شوند.

شاید ما با یک توافق موقت در دور بعدی مواجه شویم

حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
به نظر می رسد دوطرف تمایل دارند به توافق دست کم موقت برسند چون شرایط می طلبد توافق صورت گیرد و در صورت عدم توافق، سناریوهای دیگری مطرح می شود که خیلی مفید و جذاب نیست. گرچه شاید برخی عناصر تلاش دارند این فضا را بسازند. 
اگر فضای جامعه جهانی از منظر اقتصاد پساکرونا، وضعیت سرانه درامد ملی، در مجموع به سمت ثبات می رود و وقتی اقتصاد جهانی به سمت ثبات می رود، گزینه گفتگو و مذاکره روند ثبات را تقویت می کند نه چالش و جنگ. بازگشت تیمها به پایتختها نشان می دهد آنها برای سوالات مهمتری بازگشته اند و افراد حاضر در مذاکرات قدرت یا توان تصمیمگیری درباره آن را ندارند وآمده اند تصمیم بزرگتر را بگیرند. شاید ما با یک توافق موقت در دور بعدی مواجه شویم که زمینه تفاهم را فراهم می کند و دوطرف گامهای اولیه برای توافق بزرگتر را برمیدارند.

 

آقای باقری مواردی را طرح کردند که عملا پلهای پشت سر را خراب می کرد

 دیاکو حسینی تحلیلگر روابط بین الملل
امیدواریم انتقادات ما به اصلاح در رویه مذاکرات منجر شود. به نظر می رسد تیم مذاکراتی امروز، به اندازه کافی حرفه ای نیست و شواهد قوی برای این استنباط هست. زمانی در کمپین های انتخاباتی می شود بدون محدودیت هر حرفی را زد، ولی وقتی لباس دیپلمات را می پوشید باید در ادبیات خود بسیار محتاط باشید. در زمانی که آقای باقری در مسئولیت بودند دیدیم مواردی را طرح کردند که عملا پلهای پشت سر را خراب می کرد. در حالی که دیپلمات نباید در مذاکره به نحوی قاطعانه صحبت کند که امکان مانور را از خود سلب کند. پیش نویس ارائه شده ایران چنان با قاطعیت از برخی موارد صحبت می کرد که هر نوع عقب روی از آنها نه تنها برای پرستیژ ایران بد است بلکه مذاکرات را سختتر می کند. شما در دور اول متنی را می دهید و در دور هفتم برداشت طرف غربی این است که 90 درصد با پیش نویس ژوئن تغییر کرده، وقتی در دور هشتم غرب می گوید با همان پیش نویس ژوئن کار می کنیم با تغییرات جزئی، آیا این نشان دهنده عقب نشینی طرف ایرانی است؟ بین تغییرات جزئی و 90 درصد تغییرات فرق بسیار است. 
موارد اصلی اختلاف هنوز بحث هم نشده و شما عقب نشینی کرده اید. برای طرف مقابل این تصور پیش می آید که با فشار به ایران می توان او را وادار به عقب نشینی کرد. دیپلمات حرفه ای اینطور با قاطعیت راه پشت سر خود را نمی بندد. 
نکته بعد درباره زمان است. اساسا زمان به نفع ایران نیست و زمان کلیدواژه طلایی است. توافقی که 6 ماه قبل می توانستیم بکنیم امروز نمی توانیم به دست بیاوریم و توافق امروز را 6 ماه بعد نمی توانیم داشته باشیم. اکثر کارشناسان اتفاق نظر دارند وضعیت ایران با گذر زمان تضعیف می شود و این اهرمهای چانه زنی ما را ضعیف می کند. برای همین باید تلاش کنیم هر چه زودتر به توافق دست پیدا کنیم. اگر برجام احیا شود، بدون تردید از 2015 به مراتب ضعیفتر خواهد شد و امتیازات کمتری برای ما دارد.
منظور ضعف تیم مذاکره نیست، شرایط اقتصادی و سیاسی ما و شرایط آمریکا این اقتضا را دارد برجام نمی تواند همانطور مانند قبل اجرا شود. انتخابات آینده 2024 آمریکا و انتخابات کنگره را داریم که احتمال می رود وضعیت مشابه دوره ترامپ به میان بیاید. احیای برجام فرصتی برای تنفس ما است. به تعویق انداختن این فرصت به زیان ایران است.
یکی از ضعفهای عمده ما دیپلماسی عمومی، است. این در دوره های قبل هم بود ولی در دوره کنونی به اوج رسیده است. در دوره آقای ظریف به خاطر ارتباط خوب او با مردم و آشنایی او با زبان انگلیسی و ادبیات غربی، می توانست با آنها رابطه بگیرد. این مهارتها امروز نیست. دیپلماسی عمومی ما به طور کامل در این دوره فشل است و این وضعیت باعث شده هر چه توسط دیگران بیان می شود، بیشتر پذیرایی شود. این مشکل را باید هر چه زودتر حل و فصل کنند.
قضاوت درباره وضعیت ما در مذاکرات زود است. ساختار موجود خوب نیست. سال 92 توافق ژنو صورت گرفت و در راستای تقویت بدنه اجتماعی طرفدار دولت است. در توافق آینده چون شعارهای انتخاباتی مانند خسارت، تضمین و رفع تحریمها محقق نمی شود، بدنه طرفدار دولت ریزش می کند. این برای دولت دردناک است ولی شجاعت نیاز دارد که ضمن این آسیبها، منافع ملی را تامین کند. روزهای سختی در پیش است و آرزوی موفقیت برای دولت داریم.

در کلاب هاوس خبرآنلاین مطرح شد؛ زمان به نفع ایران نیست و زمان کلیدواژه طلایی است/ توافق موقت برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است

سابقه ندارد دنیا دیپلماتی را به مذاکره بفرستند که به زبان مسلط نیست

 فیاض زاهد تحلیلگر امور سیاسی
در راهبرد مذاکرات مهم است وقتی شما نشان می دهید با مطالبات گسترده وارد گفتگو می شوید و در اولین قدم مجبور به عدول از همه آنها می شوید، این پیام را به تیم مقابل می دهید که با کسانی گفتگو می کنند که درک درستی از سطح گفتگوها و ارزیابی دقیقی از موقعیت خود و حریف ندارند. این که اگر فشار را افزایش دهیم مجددا عقب نشینی می کنند. این نشان از کم تجربگی از فنون مذاکرات بین المللی است یا نشانه عدم تمرکز و نداشتن برنامه است.
در یکی از سفرها مشاوره می دادم و دیدم 20 درخواست می خواهد مطرح شود. خصوصی گفتم اینها برای روزنامه خوب است ولی اعتبار شما را مخدوش می کند. شما روی 2 موضوع تمرکز کنید و اگراینها را حل کنید موفق خواهید بود. پیام بدی به تیم مقابل که متخصص در مذاکرات هستند دادیم. در خاطرات سفیر انگلیس در دوره سلطنت ناصرالدین شاه این است که هنگام شطرنج با وزیر ایرانی، اول مهره وزیرم را به قتلگاه می فرستم و وزیر ایرانی آنقدر سرمست پیروزی در شطرنج می شود که همه مسایل دربار را به من می گوید.
 کدام کشوری می آید حساسترین مذاکرات خود را به کسانی واگذار می کند که حتی در انجمنهای تربیتی خانه و مدرسه هم سابقه گفتگو ندارند. سطح مساله را همه حوزه ها از جمله حوزه بین المللی فروکاستیم. سابقه ندارد دنیا دیپلماتی را به مذاکره بفرستند که به زبان مسلط نیست. ما سطحی از زبان را بلدیم ولی فاقد اثرگذاری در مذاکرات هستیم.
آنها از زمان قاجار درباره ایران و شرق میانه مطالعه می کنند. دیپلماتهای انگلیسی فارغ التحصیل مدارسی هستند که از زمان قاجار روی ایران کار کرده اند. همه سفرای قدرتمند انگلیسی تحصیل کرده نخبه و عموما آشنا به زبان کشور هدف هستند. این تجربه بشری است. به هیات دولت عربستان نگاه کنید. هیچکدام زیر هاروارد و آکسفورد تحصیل نکرده اند. در موضوعی به این اهمیت که سرنوشت کشور به آن بستگی دارد، بهترین فرزندانتان را اینطرف و آنطرف بفرستید و برایشان پرونده درست کنید.
وسط مذاکره که نمی توانیم روحیه مردم را خراب کنیم. حرفمان را با صراحت و صداقت می زنیم ولی نمی توانیم تیم خودمان را تضعیف کنیم. امیدوارم دفع الوقت به این معنی باشد که بگویید حسن روحانی نتوانست و ما توانستیم. این خیلی خوب است. هر توافقی از وضعیت موجود بهتر است.

 

امیدوارم دور هشتم باعث امید در رسیدن به توافق شود

هادی اعلمی کارشناس روابط بین الملل 
استادان علوم سیاسی و روابط بین الملل از باب نصیحت الملوک نکات مختلفی از جمله سازش و منافع ملی را برای سیاستمداران توضیح می دهند. تفاوت ساختار ایالات متحده را سالهاست می گویند ولی گوش شنوایی نیست. دور هشتم مذاکرات بسیار مهم است. ارزیابی های ما شفافتر خواهد شد. اگر در دور هشتم مذاکرات جمهوری اسلامی به نحوی به انجام امور تاکتیکی متوسل شود، فضا به سرعت حالت تنش تصاعدی می یابد. احتمالا طرفهای غربی اگر تصور کند جمهوری اسلامی وقت کشی می کند از مذاکرات خارج می شود. لایحه اختیارات دفاع ملی را دیدم که از تصمیم ایران برای غنی سازی 60 درصدی حرف زدند. جمهوری خواهان دنبال اجماع سازی علیه جمهوری اسلامی هستند. تصمیم 60 درصدی را در لایحه اختیارات ملی درج کردند. 
هر نوع توسعه اقتصادی و تمدن سازی به زعم آقایان، ارتباط مستقیم با انسجام داخلی و حل تنش در سطوح جهانی دارد. مردم سالها در سیاست خنثی با هزینه های دوران جنگ زندگی می کنند و این شایسته کشور نیست و به همه ساختارها آسیب زده. ما دوست داریم مذاکرات به نتیجه برسد و امیدوارم دور هشتم باعث امید در رسیدن به توافق شود.

لازم است آمریکا را باعث و بانی وضعیت فعلی بدانیم

حسن بهشتی پور تحلیلگر روابط بین الملل
معتقدم به خوبی انتقادهایی را از هیات مذاکره کننده مطرح کردیم. جا دارد به طرف مقابل هم نگاه کنیم. طرف مقابل به ویژه آمریکا بود که از برجام خارج شد و باعث و بانی مشکلات شد. در خود آمریکا هم انتقادهای شدیدی از بازی ای که ترامپ از صهیونیستها خورد می شود. خوب است برای افکار عمومی داخل سیاستهای آمریکا و تصمیمات اشتباهش و انتظاراتی که الان وجود دارد که آنها انعطاف نشان دهند-ولو بگویند انعطاف نداریم- لازم است آمریکا را باعث و بانی وضعیت فعلی بدانیم.
در مرحله بعد هم اروپا کاری نکرد. در این مرحله کوتاه آمدن آمریکا در برخی موارد، باعث می شود فضای مثبتی ایجاد شود تا به توافق رسید. آزاد کردن برخی دارایی های ایران به گونه ای مطرح می شود انگار امتیاز بزرگی است که آمریکا اجازه بدهد پول ما آزاد شود. شرمنده ام به روزی افتادیم که برای گرفتن پول خودمان اینقدر مشکل داریم. درباره کارهایی که آمریکا باید انجام بدهد هم باید صحبت کنیم.
همه حرفها درست، این تیم از طرف ما آنجارفته. مانند تیم ملی فوتبال است که رفته مسابقه بدهد.حتما باید ضعفها را بگوییم ولی لازم است برای تقویت این تیم، پیشنهاد بدهیم.خوب است درباره راهکار در این شرایط نظر بدهیم. جا دارد راهکاری اگر داریم بگوییم. درباره رسانه آقای مهاجری توضیح داد. آقای دیاکو حسینی هم روی این موضوع تاکید کردند. تقویت تیم رسانه ای به ویژه با زبانهای خارجی پیشنهاد اساسی است.
از نظر اجرایی، بحث توافق موقت باید باز شود که آیا شدنی است؟ آیا منظور همان توافق ژنو است که سرانجام به برجام رسید؟ پیشنهاد می کنم سیاست اقدام در برابر اقدام هم بازنگری شود. دوطرف به شدت به هم بی اعتمادند. دوطرف به صورت همزمان انجام دهند. اگر درست پیش رفت اقدام بعدی، این کمک به فضای مثبت می کند. طرف آمریکایی دارایی ایران را آزاد کند طرف ایرانی هم غنی سازی 60 درصدی را متوقف کند. بعد به مراحل بعدی برویم. 
این یک راهکاری است که حداقل به صورت موقت می توان در درون توافق موقت به آن رسید. درباره راهکارهای شدنی برای هیات مذاکره، ارائه طریق فرمایید شاید گوش شنوایی باشد.

 

توافق موقت برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است

امیر پسنده پور کارشناس روابط بین الملل
هیچ تیمی برای شکست برنامه ریزی نمی کند. تیمها در تحلیلها شکست می خورند. از جمله تحلیلی که تیم ما دارد و می گوید آمریکا نیاز به توافق دارد و توافق  را کلید پیروزی دموکراتها در انتخابات آینده می دانند. این تحلیل بسیار اشتباه و قیاس مع الفارغ است. یک آدرس غلط را گروگانگیری دانشجویان و سقوط دولت کارتر مثال می زنند. این تحلیلهای غلط به صورت مکتوب در اختیار مذاکره کنندگان قرار می گیرد و مبتنی بر تخیل است.
اشتیاق تیم مذاکره کننده هیچ تناسبی با استعداد آنها ندارد. نیاز به ترمیم تیم در سطح مذاکره کنندگان، کارشناسان و تصمیم گیرندگان دارند. اگر این کار را نکنند بعید است در فرصت کوتاه به نتیجه برسند.
نباید به قدرت آمریکا نگاه کنیم و هدف ها را بالاتر قرار دهیم. هدفگذاری باید با شرایط اقتصادی و اجتماعی ما متناسب باشد. اگر وضعیت ناامیدی را درست کند، جریان سیاسی را پویاتر کند، این یک توافق خوب است و باید واقعگرایانه به سمت امتیازگرفتن برویم.
تصور می کنم توافق موقت در صورت عدم دسترسی به توافق جامع، می تواند برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است. نباید این را از روی میز حذف کرد. درباره تیم رسانه ای، تنها نقصان دیپلماسی ما نیست. این آسیب جریان حاکمیتی است و حاکمان خلق الله را رعیت می دانند و لزومی برای توجیه آنها نمی بینند. اگر این مشکل حل نشود ممکن است به فاجعه اجتماعی ختم شود.

2323

کد خبر 1583903

بحث داغ کارشناسان در کلاب هاوس؛ رفع سایه جنگ با برجام واقعیتی انکارناپذیر است

دور کردن سایه جنگ با تصویب توافق هسته ای موضوع گفتگویی بود که کارشناسان در گفتگویی بر سر آن اجماع داشتند و ضمن تاکید بر عدم تکرار تجربه گذشته بر ادامه گفتگوهای برجامی تاکید کرد.

گروه بین الملل ـ  شب گذشته کلاب هاوس خبرآنلاین، با "موضوع مذاکرات هسته ای، از ابتدا تا امروز سایه جنگ چگونه کنار رفت؟" برگزار شد و کارشناسان سیاست خارجی و فعالین رسانه ای از جمله: مهرداد پشنگ پور،حسن بهشتی پور، قاسم محبعلی، هادی اعلمی فریمان، کوروش احمدی، مجید مرادی، علیرضا سلطانی، حسام واعظ زاده، محمدعلی جنت خواه، منصوره کرمی و فرشته قاضی به بیان نقطه نظرات خود در این باره پرداختند.

در آغاز بحث حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرآنلاین گفت: در بحث پیش رو از بین رفتن سایه جنگ با مذاکرات هسته ای بررسی خواهد شد و به این پرسش پاسخ داده می شود که آیا با توجه به اظهارات مقام های ایران چنین امری مسبوق به سابقه بوده است یا خیر. موضوعی که اخیرا در توئیت آقای حسن روحانی رئیس جمهور در سالگرد تاسیس شورای امنیت ملی ایران نیز مطرح شد. با توجه به موقعیت ایران در شورای امنیت و قرار گرفتن در ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد به نظر می رسید طبق واقعیات همواره سایه تهدید و جنگ بر سر ایران بوده است. از همین رو بحث جنگ به مذاکرات هسته ای گره خورده است به این دلیل که ارتباط مستقیم با صلح و ثبات بین المللی دارد و قدرت های بزرگ خود را به عنوان حافظ صلح می دانند خود را در پرونده هسته ای ایران سهیم دانستند و تلاش بر این داشتند که از موضع تهدید با ایران برخورد کنند. بنابراین بحث این نشست بر این محور خواهد بود که آیا سایه جنگ بر کشور وجود داشت و یا خیر. و اینکه دلایل و عوامل آن چه چیزهایی بودند. ضمن اینکه اگر سایه جنگی هم وجود داشته به این نکته بپردازیم که این روند چگونه مدیریت شده است و ایران به چه شکلی از سایه جنگ خارج شد.

برجام مشروعیت جنگ را گرفت

پشنگ پور در پاسخ به سوال طرح شده گفت: سایه جنگ بر سر ایران را باید یک واقعیت دانست اما با درایت رهبری و تیم مذاکره کننده این خطر از سر ایران رفع شد. حتی آقای روحانی به نقل از مکرون رئیس جمهوری فرانسه نیز اعلام کردند که غربی ها به توافقی برای حمله به ایران رسیده بودند. اینطور نیست که بپنداریم هیچگاه سایه جنگ بر کشور نخواهد بود و کشورها با ما کاری نخواهند داشت. علاوه بر توان نظامی ایران طرف مقابل نیز توان خود را می سنجد. در شورای امنیت گام بزرگی برای جنگ علیه ایران آغاز شده بود در این راستا تصویب برجام نه تنها سایه جنگ را دور کرد بلکه از جنگ نیز مشروعیت زدایی کرد. هم اکنون نیز هر جنگی علیه ایران نامشروع و بر خلاف موازین بین المللی است لذا ضروری است که ایران بدون اتلاف وقت و بازگشت به مذاکرات مانع از شکل گیری فضاهای گذشته علیه کشور شود.

ایران از خطاهای گذشته درس بگیرد

سپس بهشتی پور در ادامه بحث گفت: اگر به یاد داشته باشید نزدیک به دو دهه گذشته نماینده منافقین در نیویورک کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد و بنابر ادعاها اطلاعاتی که اسرائیلی ها در اختیارش قرار دادند در آنجا مطرح شد که مربوط به تاسیسات نطنز و اراک بود. پس از این ماجرا بود که فضاسازی هایی شکل گرفت و مطرح شد که ایران به طور مخفیانه در حال فعالیت هایی است که نقض پیمان ان پی تی محسوب می شود. در حالی که واقعیت اینگونه نبود اما اهمیت ماجرا آنجا بود که حدود یک سال از ماجرای ۱۱ سپتامبر گذشته بود و تأثیرات آن بر امنیت ملی ایران حس می شد. به خصوص آنکه آمریکا در آن برهه به افغانستان لشگرکشی کرده بود. بنابراین می توانست فضایی شکل بگیرد که افکار عمومی دنیا نیز علیه ایران شود. حدود یکسال به طول انجامید که البرادعی به ایران آمد و از تاسیساتی که کلی درباره آن تبلیغات منفی شده بود بازدید کرد. پیمان ان پی تی به ایران اجازه می داد که ایران فعالیت های هسته ای را انجام بدهد اما شش ماه از قبل از آغاز آن باید ترتیبات را به اطلاع آژانس برساند. نظنز و اراک در آن برهه اصلا افتتاح نشده بودند که ایران بخواهد موردی را مخفی کند. بنابراین بهانه ای برای فشار علیه ایران وجود نداشت. ایران در آن زمان سانتریفیوژی که تحویل گرفته بود آلوده به اورانیوم غنی شده به میزان ۹۰ درصد بود. ۶ سال طول کشید تا ثابت شود منشا این اورانیوم خارجی بوده است و اساسا ایران در آنجا غنی سازی نکرده است. چرا مهم بود؟ به این دلیل که ایران باید آژانس را مطلع می ساخت. و چون به اطلاع آژانس نرسانده بود تخلف آشکار محسوب می شود. بنابراین وجود این اورانیوم بهانه ای شد که خطا تبدیل به تخلف شود و جریان سازی شکل بگیرد. برای ایران بسیار مهم است که بار دیگر این خطا را تکرار نکند.

پس از این ماجرا شاهد ورود تروئیکای اروپایی به مساله بودیم که برای مذاکره با ایران اعلام آمادگی کردند. پس از آن یک امیدواری به وجود آمد که اروپایی ها بتوانند مساله را حل و فصل کنند. اما متاسفانه سو تفاهم برطرف نشد و در سال ۱۳۸۲ شورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر کرد و برگ به برگ قطعنامه ها پرونده سازی علیه ایران بود. اما در آن برهه افرادی در کشور بودند که به این قطعنامه ها اهمیت نمی دادند و آن را کاغذپاره می دانستند. فرض را بر این بگیریم که سایه جنگ بر کشور نباشد اما همین قدر که کشوری در صحنه بین الملل تهدیدکننده صلح و امنیت باشد برای آن از لحاظ سیاسی، اقتصادی و سرمایه گذاری بسیار مضر خواهد بود.

موضوع برنامه هسته ای ایران و امنیت اسرائیل دو مساله تفکیک ناپذیر هستند

قاسم محبعلی در ادامه با اشاره به اینکه آژانس ایران را به برنامه هسته ای ایران پنهان مطرح می کرد گفت که برای حل این مساله اروپایی ها وارد موضوع شدند و تلاش کردند تا آن را حل کنند و در ادامه توافق سعدآباد شکل گرفت. اما در پایان دولت آقای خاتمی تصمیم به غنی سازی مجدد می گیرد که بحران از این مرحله آغاز می شود. در این بین اروپایی ها تلاش کردند بسته مشوقی را به ایران ارائه کنند که طرف های ایرانی آن را نادیده گرفتند. در پایان دوره اول بوش وزیران خارجه شش کشور نامه ای به وزیرخارجه وقت ایران یعنی آقای متکی نوشتند که این نامه از جهاتی حائز اهمیت است. در دو صفحه این نامه مشوق هایی نیز پیشنهاد شده بود که این بار بسیار قوی تر از قبل بود. به این نامه پاسخ درخوری داده نشد اما این نامه اتمام حجت شش قدرت با ایران بود. در ادامه نیز شاهد قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران بودیم که اگر به توصیه ها در آن زمان توجه نشد. اروپایی ها نیز اعلام کردند که در صورت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت حصول توافق بسیار سخت خواهد شد و در این قسمت این آمریکا خواهد بود که تصمیم خواهد گرفت و اروپا دیگر طرف اصلی نخواهد بود.

نکته مهمی را باید عنوان کنم و آن این است که موضوع برنامه هسته ای ایران و امنیت اسرائیل دو مساله کاملا به هم پیوسته به شمار می روند و تفکیک ناپذیر هستند. موضوعاتی که در شورای امنیت نیز بر سر آن اجماع وجود دارد.

احتمال جنگ تمام عیار بین تهران و واشنگتن وجود داشت

در ادامه بحث کوروش احمدی گفت: در سال ۱۹۸۷ میلادی درگیری گسترده ای با آمریکا داشتیم که ۶ کشتی جنگی را از دست دادیم و تعدادی از ملوانان عزیزمان به شهادت رسیدند که بزرگترین درگیری آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به شمار می رفت. اگرچه این درگیری ادامه دار نبود اما این احتمال وجود داشت که از کنترل خارج شود. اما در رابطه با بحث اصلی باید عنوان کنم که در موضوع هسته ای ایران در دوران اقای احمدی نژاد ایران پلمپ ها را باز کرد و تصمیم به غنی سازی گرفت چرا که مشوق های اروپایی ها قابل توجه نبود و در حد لفاظی بود. اما پس از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت شاهد دوره بودیم که جورج بوش در آمریکا رئیس جمهور بود که قطعنامه ها همگی ذیل فصل هفت منشور ملل متحد بود و در قطعنامه ۱۶۹۶ ایران به صراحت به تحریم تهدید شد و در قطعنامه های بعدی نیز تحریم هایی اعمال شد. اما در دوران اوباما شرایط به کلی تغییر کرد و پیش شرط غنی سازی به منظور مذاکرات لغو و همچنین سایه جنگ کمرنگ تر شد.

خطر جنگ از ابتدای مناقشه هسته ای بیشتر است

در ادامه بحث اعلمی فریمان با اشاره به اینکه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر همیشه احتمال وقوع جنگ مورد منازعه و مناقشه بوده گفت: شرایط تا پیش از تصویب برجام به گونه ای بوده که فضاسازی ها علیه ایران شکل و سایه جنگ علیه کشور وجود داشته است. توصیه بنده این است که شورای عالی امنیت ملی لازم است بعد سالها گوشه ای سوابق و مستندات را منتشر کند. البته موارد خیلی حساس و محرمانه نیاز به انتشار ندارد اما دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی می تواند برخی از موارد قابل انتشار را منتشر کند. هیچ اشکالی ندارد چرا که سیستم محرمانه زدایی در برخی از سازمان های اطلاعاتی باب است. انتشار چنین مسائلی برای بررسی حل زوایای مورد مناقشه ضروری است. اما در پاسخ به موضوع اصلی بحث باید عنوان کنم که در حال حاضر نیز سایه جنگ در منطقه بسیار سنگینی می کند و هر لحظه امکان آن وجود دارد. دولت بایدن بر آن است تا مساله هسته ای ایران را از راه دیپلماسی حل کند اما گریزهایی نیز مشاهده می شود، برای مثال رابرت مالی در روزهای اخیر اعلام کرده که اگر ایران تعلل کند آمریکا برنامه های آتی را خواهد داشت. ضمن اینکه لابی های اسرائیلی و جمهوری خواهان در آمریکا بحث هایی را در خصوص پلن B مطرح می کنند. ما هنوز اطلاع خاصی از این طرح نداریم آنها یک تئوری را با عنوان مرگ با هزار چاقو مطرح می کنند که احتمالا اقدامات مکرر نظامی کوچک و مکرر است. در صورت تعلل ایران نیز ادبیات جنگ علیه ایران روز به روز تهاجمی تر خواهد شد. مقاله ای در واشنگتن پست دیدم که با عنوان اینکه توافق هسته ای مرده است و پلن B بایدن کجاست؟! می بینیم که رسانه ها ایران را به وقت خریدن تعلل متهم می کنند. معتقدم که تصادم در برهه کنونی نزدیک است. البته آمریکا با توجه به جنگ های ناموفق احتمال دارد که به جنگ های نیابتی و از جانب اسرائیل روی آوردند.

هزینه شعارهایی را می دهیم که به دنبال تحقق آن نیستم

مجید مرادی در ادامه گفت: ایران هیچگاه به دنبال نابودی اسرائیل و دستیابی به سلاح هسته ای نبوده است اما متاسفانه هزینه آن را متحمل شده است. وی در ادامه با اشاره به تحولات منطقه و سیاست های حزب الله اظهار داشت که این گروه هیچ گاه خطر غیرقابل پیش بینی برای اسرائیل نبوده است و نباید هزینه شعارهایی را بدهیم که دنبال تحققش نیستیم. حتی رهبر حزب الله در بسیاری از موارد از اسرائیل بابت جدی بودن در مذاکرات تشکر کرده است. تصوراتی که در داخل ایران مطرح می شود منطبق بر واقعیات نیست.

در ادامه حسن لاسجردی با انتقاد از این مواضع گفت: مخلوط کردن برخی از موضوعات درست نیست. حزب الله مواضع منطقی دارد اما هیچگاه دست از مبارزه با اسرائیل برنداشته است و در جنوب لبنان ایستاده تا جلوی اسرائیل را بگیرد. با بررسی موارد می بینیم که سطح منازعات در خصوص فلسطین و لبنان در کیفیت و کمیت متفاوت شده است. معتقدم که اسرائیل روی حرف حزب الله حساب ویژه ای می کند چرا که حزب الله به تمام وعده های خود عمل خواهد کرد. اینکه بگوییم اسرائیل اهل جنگ با اسرائیل نیست اشتباه است.
جنگ کم هزینه غرب علیه ایران بدون شلیک حتی یک تیر

در ادامه بحث محمد مهاجری گفت: یادمان نمی رود که در سالهای ۸۶ و یا ۸۷ و یا قبل تر بحث های مربوط به صدور قطعنامه علیه ایران شدت داشت اما مردم کمتر متوجه می شدند که قطعنامه ای علیه ایران صادر می شود. به این دلیل که در زمانی که جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود روشی را اتخاذ کرده بود که نمی خواهم بگویم رسانه را تهدید بلکه تحدید می کردند. بنا بر این بود که اطلاعات مربوط به قطعنامه ها منتشر نشود چرا که بر خلاف امنیت ملی محسوب می شود. خبر صدور قطعنامه ها از رسانه های خارجی از جمل بی بی سی مطرح می شد اما در داخل انواع روزنامه ها با سلایق متفاوت خبری از آن منتشر نمی کردند. این بدان معناست که از زمان صدور قطعنامه های زنجیره ای علیه ایران جنگ آغاز شده بود حالا می خواهد از نوع نظامی، اقتصادی، سرد و انواع دیگر باشد. با این جنگ سرد آنها موفق شدند تا فضا را علیه ایران در اختیار بگیرند و بقیه طرف ها را با خود همراه کنند. با تحریم های اقتصادی شدید علیه ایران نیازی به جنگ نظامی نبود. جنگ نظامی به منظور از بین بردن امکانات در زمین حریف صورت می گیرد تا زیرساخت ها از بین برود اما با یک کار بسیار کم هزینه و بدون شلیک یک تیر به اهداف خود رسیدند و نیازی نبود لشگرکشی انجام دهند. همچنین با تصویب برجام آتش جنگ داخلی بر سر این توافق شکل گرفت و جنگ موافقان برجام و مخالفان آن همچنان ادامه دارد.

هزینه و فایده مذاکرات هسته ای

آقامیری در ادامه بحث گفت: ما از ریز یک سری از مسائل آگاه نیستیم و آگاه هم نمی شویم. جزییات خاصی هست که نه در تخصص ماست و نه دغدغه کسانی است که مثل من زندگی می کنند. اما هزینه اش را بیشتر ما پرداخت می کنیم. که اینجا زندگی می کنیم و یک شهروندیم. تورم و فشار اقتصادی و... را همین بخش از جامعه متحملش می شوند. وگرنه مسئولینی که مذاکرات را انجام می دهند و ... امکاناتی دارند که ما خوابش را نمی بینیم. بالاخره یک طایفه ای که مسئولین هستند اما تعداد زیادی هم نیستند، هزینه ای که به این قشر تحمیل کرده اند، از نظر خودشان منطقی می آید؟ چون ما که دنبال سلاح اتمی نیستیم و فتوا هم داریم. برای استفاده صلح آمیز، هزینه ای که می دهیم در برابر فایده ای که وعده اش را میدهیم، سود و فایده ای دارد؟ 

با عقلانیت توانستیم شورای امنیت را شکست دهیم

امیر پسندی پور توضیح داد: آن دسته از عزیزانی که گزاره رفع سایه جنگ از سر کشور را انکار می کنند یا جاهلند یا متجاهر به جهل. یک کشور وقتی ذیل منشور قرار بگیرد، خطر برای او وجود دارد. اما آنچه باعث رفع این خطر شد، برآمدن دولتی بود که دیپلماسی را می فهمید. که توانست با بده بستان سیاسی دنیا را متقاعد کرد که ما به دنبال جنگ و به مخاطره انداختن صلح جهانی نیستیم. از بد حادثه یک دولت از آن خارج شده اما سایرین مانده اند. ما با عقلانیت توانستیم شورای امنیت را شکست دهیم. اما امروز ما میز مذاکره را ترک کرده ایم. قهر با میز مذاکره ما را به همان جایی بر می گرداند که در آن قرار داشتیم. دستگاه دیپلماسی خلق شده تا مذاکره کند. ترک مذاکره بهانه را به دنیا می دهد تا یک دولت نهادگرا که در اجماع ساز که قوی تر از دولت ترامپ می تواند علیه ایران اجماع سازی کند، دست به چنین کاری بزند. من امیدوارم که ایران به میز مذاکره برگردد. ساختن تابو از مذاکره یکی از پلیدترین کارهایی است که دارد انجام می گیرد. تا به کی ما باید گروگان این تابو سازی ها شویم؟

نظام بین الملل نظام قدرت است و نه اخلاق

واعظ زاده گفت: در سال های نو و دو و نود و سه یک بحثی در رسانه ها و بین سیاستمداران بود که می گفت ایا برجام می خواهد سایه جنگ را دور کند یا این یک توهم است. من که سی سال عمر خودم را در تحصیل در مباحث سیاست بین المللی گذراندم مقاله ای نوشتم و معتقد بودم که مذاکرات هسته ای ایران که سایه جنگ را دور کرد، به دلایل متعدد باید گفت که جنگ ادامه سیاست است. اگر کشورها نتوانند با دیپلماسی مسائل را ختم به خیر کنند آن تبدیل به جنگ می شود. ما از ابتدای انقلاب نظام بین الملل را به رسمیت نشناخته ایم. برای یک عده ای ایران کشوری است که می خواهد جهان را تغییر دهد. نظام بین الملل نظام قدرت است و نه اخلاق. هر کسی قدرت بیشتری داشته باشد سهم بیشتری دارد. من گمان می کنم ایران هنوز به این مرحله نرسیه که نظام بین المللی را به رسمیت بشناسد. عدم شناخت ما به قدرت باعث می شود که ما تفسیر خود بزرگ بینانه ای داشته باشیم.

قدرت به معنای این است که ما چه سلاح هایی هستیم. یعنی چه قدرت نظامی ای داریم؟ ایا اینکه محبوبیت میان مردمی داریم؟ حزب گرایی وجود دارد؟ یا قدرت اقتصادی دست یک کشور است؟ اگر کشوری همه این مولفه ها را داشته باشد، دست بالا را در نظام بین الملل دارد.من متاسفم که مقامات به دنبال این نیستند که وضعیت فعلی را عوض کنند. سایه جنگ همچنان بر سر ایران هست و مسوولین باید تلاش کنند که واقعیت جامعه بین الملل را ببینند.

نمی توانیم از موضع برابر با آمریکا و چین مذاکره کنیم

جنت خواه گفت: اگر برنامه ما صلح آمیز است باید با دستاورد بخواند. پس چرا ما نگرانیم و محدود می کنیم. چرا نگران دزدیده شدن اسنادمان توسط اسراییلی ها هستیم. ایران در یک دوراهی مستقیم قرار دارد. یا باید قید برنامه هسته ای را بزند و در منطقه هم نرمش جدی نشان دهد یا پرونده هسته ای را به سمت بازدارندگی ببرد که امکان پذیر نیست چون حتی روسیه و چین هم موافق نخواهند بود. چون این مشکلی هماهنگی است، آمریکا از نظر زمانی خیلی ماجرا را سفت و سخت نگرفته. الان نقطه ای است که خیلی واضح است و به زودی تکلیف روشن خواهد شد. ما کشوری با اقتصاد یک پنجاهم امریکا و چین هستیم و نمی توانیم از موضع برابر با آنها مذاکره کنیم. 

نظم جدید در خاورمیانه در حال شکل گیری است

نامور حقیقی توضیح داد: چند نکته را باید مشخص کنیم. این نوع پرونده ها که خلع سلاح نامیده اند در همه کشورها با چالش رو به رو بوده. سوریه و عراق و... هم کشورهایی بوده اند که به حمله نظامی و بمباران ختم شده و لیبی هم که مورد حمله قرار گرفت. 

یک مقاله ای سفیر قبلی امریکا در سرزمین های اشغالی نوشته که نظم خاورمیانه را توضیح می دهد و می گوید که کسینجر بعد از ۱۹۷۳ چگونه نظم نوینی ایجاد کرد که سی سال دوام داشت و توصیه کرده که بایدن هم همین کار را کند. دو فاکتور این نظم دارد.یک اینکه یک توازنی میان نیروهای موتلف با امریکا وجود داشته باشد. یعنی نزدیکی کشورهای عربی با خودشان و با اسراییل رخ دهد. دوم اینکه بازیگرانی که این نظم را به چالش می کشند باید مورد گفتگو قرار بگیرند تا ترغیب شوند که به حالت عادی برگردند. یعنی نباید بایدن جاه طلبی بوش را داشته باشد و نه بی تفاوتی که در مورد افغانستان اتفاق افتاد را داشته باشد. 

حرف اساسی این است که آن نظم جدید در خاورمیانه در حال شکل گیری است. کاهش وابستگی امریکا به منطقه و تحولات در رقابت با چین اتفاق افتاده. اینها مکان بزرگی برای بازی ما هم ایجاد می کند. متاسفانه ما در موقعیت های جدید به همان روندهای سابق ادامه مید هیم و فکر می کنیم که آنها می توانند امروز هم به ما جواب بدهند. امریکا اگر بخواهد نظم جدیدی شکل دهد، اماده توافق با ایران است. اما مسایلی وجود دارد. اول مساله هسته ای که اگر دولت اوباما نبود، در دوهزار و سیزده احتمال حمله نتانیاهو زیاد بود. اما مساله حمله مستقیم را فراموش کنید . اما حملات غیر مستقیم هم می تواند اختلال ایجاد کند، هم زمینه اش هست و هم اسان تر است.

نکته دوم اینکه در بلوک قدرت ایران، شما از صحبت مسوولین که نگاه می کنید، مشخص نیست که چه می خواهند. این سردرگمی وجود دارد.  سوالی که هست اینکه ایران تا کجا می خواهد این روند غنی سازی را ادامه دهد. چه اتفاقی بیفتد می خواهیم متوقف کنیم هزینه هایی که می دهیم؟

حسن لاسجردی در ادامه بحث گفت: در رابطه با سایه جنگ نظر دوگانه ای هست. برخی معتقدند همین حالا هم وجود دارد و برخی معتقدند که این موضوع یک اهرم است. من با نظر اول موافق ترم. عملکرد ایران در فضای مواجهه با واحدهای سیاسی مختلف و هم تاکید بر اصول اساسی ، نشان می دهد که کشورمان یک قابلیت هایی دارد که هزینه هایی برای خود و دیگران به وجود می آورد. در حوزه فناوری هسته ای سفره هسته ای بزرگ خواهد شد و در مساله امنیت ایران همیشه به دنبال امنیت در منطقه بوده است.

حتی اگر سایه جنگ اهرم هم باشد به هدف کنترل ایران بوده . هرچند که سایه جنگ چیزی واقعی است و آنها مایل بوده اند تا از قدرت نظامی علیه ما استفاده کنند. اما موانعی وجود داشته که من به دو مورد آن اشاره می کنم. یکی عواقب و هزینه هایی است که چنین اقدامی ایجاد می کند. امروزه مسائل فیزیکی در جنگ از اهمیت کم تری برخوردار است. کشورهای بزرگ به این نتیجه رسیده اند که می توانند از ابزارهای دیگری چون تحریم استفاده کنند. هم اکنون هم تحریم به عنوان ابزار و اهرم فشار بر روی واحد های سیاسی استفاده می شود.

معیشت مردم ما گروگان سیاست خارجی و سیاست خارجی گروگان مساله هسته ای است

محبعلی در بخش جمع بندی بیان کرد: اگر بحث تکنولوژی باشد توجیحی ندارد که ایران این همه هزینه پرداخت کند. همانطور که اشاره کردم در سال ۱۳۴۳ هم بحثی خارج از دو موضوع مطرح شده بود و شاید بیش از صد کشور از مسائل پزشکی و کشاورزی استفاده می کنند و شامل تحریم نیستند. پس بحث این ها نیست که ایران اگر انرژی هسته ای نداشته باشد، شامل تحریم نمی شود. بحث این است که ایران از نظر قدرت های غربی متهم است که هدفش از انحراف از برنامه های هسته ای است. تا وقتی این سوتفاهم وجود دارد، نمی شود شرایط را عادی فرض کرد.

در مورد بحث جنگ، در دستورالعمل های امریکایی چند مورد است که به معنای رفتن به سمت جنگ به حساب می آید و یکی از آنها این است که کشوری که متخاصم به حساب می آید، بخواهد به سمت انرژی هسته ای برود. مورد دیگر اینکه متحدین امریکا مورد حمله نظامی قرار بگیرند که نمونه اش را در مورد کویت و عراق داشته ایم. سلامت و معیشت مردم ما گروگان سیاست خارجی و سیاست خارجی گروگان مساله هسته ای است. با حل و فصل مناقشه هسته ای و خاورمیانه ای این وضعیت می تواند بهبود بیاید. 

اهمیت مدیریت تنش با آمریکا

قاضی گفت: آنچه بسیار مهم است این است که در شرایط جدید چقدر امکان پیشبرد نوعی معامله با طرف امریکایی برای ایران وجود دارد. در رابطه با ایالات متحده مدیریت تنش از اهمیت زیادی برخوردار است و اگر این اتفاق نیافتاد، به جایی نمی رسیم. اینکه چقدر مجوز داشته باشند که با طرف امریکایی به گفتگو بنشینند و با آنها جلو بروند بسیار مهم است. اما در کلیتش شاهد بوده ایم که کلیت موافق برجام بوده. اما این یک نوع رقابت سیاسی در داخل ایران بوده است.

اولین گامی که از تیم جدید می بینیم ماجرای بروکسل است. آنها گفته اند که پیش زمینه ای برای گفتگوهاست و شش دور مذاکره در وین را کنار گذاشته اند و عملا می خواهند از نقطه صفر شروع کنند. انکار رقابت های داخلی را به خارجی بسط داده اند.

مانورها به ضرر ایران خواهد بود

مرادی تاکید کرد: راجع به اینکه حزب الله دشمن اسراییل است که شکی نیست. با این حال نوعی ارامش در مرزهای جنوبی لبنان وجود دارد. توضیحی هم بدهم اینکه ایران وانمود می کند که مستغنی از برجام است و عجله ای ندارد و زمانش فرقی نمی کند. من نمی دانم هدف از این کار ها چیست. اما نظر من این است که این مانورها به ضرر ایران تمام خواهد شد. 

اهمیت مذاکره مستقیم با آمریکا

اعلمی فریمان نیز گفت: سه پیشنهاد در این زمینه دارم. اولین نکته اینکه گفتگوها از زمان توقف ادامه یابد. طبق اظهارات نمایندگان حاضر در مذاکرات این گفتگوها 90درصد پیشرفت داشته و ضروری است که از همین مرحله تداوم یابد. پیشنهاد دوم این است که مذاکرات همه جانبه در همه زمینه ها باید با ایالات متحده شروع شود و گفتگوها به صورت مستقیم با این کشور صورت گیرد.

مساله سوم را با یک مثال عنوان می کنم: پیشرفت 90درصدی مذاکرات همانند ساختمانی است که 90درصد آن ساخته شده است و برای 10درصد ساخت از آن کل معمار و تیم را عوض نمی کنند. بنابراین معتقدم که تیم آقای ظریف و عراقچی باید این روند را به پیش ببرند.

دولت برنامه مشخصی برای مذاکرات ندارد

ترکانی گفت: ما امیدوار بودیم که بعد از سه ماه و نیم تنفس در مذاکرات هسته ای که به خاطر تغییر دولت انجام گرفت، الان که درهای مذاکرات قرار است باز شود، اخبار امیدوار کننده ای در مورد برنامه های دولت در مورد شرایط اقتصادی بشنویم. اما این اتفاق نیفتاد و پالس های مثبتی هم ایجاد نشد. یکی از مهم ترین هزینه ها اینکه قیمت نفت به هشتاد و دو دلار رسیده اما جای بشکه های نفت ایران خالی است. این شرایط نمی تواند پایدار باشد. االان وضعیت خوبی است که ایران وارد بازار شود و نفتش را بفروشد. ولی ما این فرصت را از دست می دهیم. 

الان که درهای پستو خانه مذاکرات و بحث هسته ای و برجام درحال باز شدن است اخبار امیدوار کننده شاهد نیستیم. به هر حال مشخص است که دولت برنامه مشخصی برای مذاکرات هسته ای ندارد و ما شاهد سردرگمی در مجموعه حاکمیت هستیم. بر اساس شنیده ها من کسانی درگیر مذاکرات هسته ای هستند که از مخالفین جدی برجام بوده اند و برنامه هایی که در حال ارائه به نهاد های تصمیم گیر است، کار به افراد و گروه هایی واگذار شده که رویکرد مثبتی به برجام نداشته اند. 

اهمیت توجه به نظر مردم در سیاست خارجی

آقامیری در جمع بندی صحبت های خود گفت: این دست دست کردن مسوولین برای اینکه سراغ مذاکره بروند و اینکه دارند زمان می خرند و وقت کشی می کنند، از آنجایی که با مردم حرف نمی زنند ما اخرین نفری هستیم که می فهمیم چه اتفاقی می افتد.

تحریم در این چند ساله زندگی های بسیاری را نابود کرده است. این زمانی که داریم از دست می دهیم و تعلل می کنیم، باعث از دست دادن جان و کار آدم های می شود. زندگی ادم ها و تلاششان از دست می رود. دو سال دیگر حالا اگر بروید توافق کنید چه سودی برای مردمی دارد که چیزهای زیادی را از دست داده اند؟ من هنوز امیدوارم که مسوولین به عاقبت فکر کنند و نذارند که ته مانده امید مردم تمام شود.

آینده مبهم مذاکرات

واعظ زاده گفت: من هرچه تلاش می کنم که دیدگاه خوشبینانه ای درباره بازگشت ایران به مذاکرات داشته باشم، به سختی می توانم خود را متقاعد کنم که ایران در این روزهایی که می خواهد به بروکسل برود به برجام برگردد یا طرحی داشته باشد که طرف مقابل متقاعد شوند یا با ایران به نوعی کنار بیایند. از زمان تشکیل ولت سیزدهم مدیریت بحران دچار اختلا شده. سیگنال ها در راس نظام و دولت و اتاق های فکر، ایران دچار سردرگمی است که من متوجه نمی شوم به کجا منتهی خواهد شد. اگر ایران طرحی هم داشته باشد بعید است که امریکا با آن مخالفت کند. واشنگتن می خواهد ایران به طور تمام و کمال به برجام باز گردد. 

ایران خودش را از گفتگوی مستقیم کنار می کشد. در تاریخ روابط بین الملل من ندیده ام که کشورهایی مثل ایران و امریکا چهل سال نزاع داشته باشند و دائم علیه یکدیگر در جنگ نیابتی داشته باشند و بعد بیایند یک مساله حیثیتی و مهم مثل مساله هسته ای را بدون مذاکره مستقیم حل کنند. روسیه و امریکا در جنگ سرد در جنگ روانی و اقتصادی و نیابتی بودند اما در کشورهای یکدیگر سفارت داشتند. حتی خروشچف یک خط قرمز تلفن گذاشته بود که جنگ نشود. من بعید می دانم که به این شیوه مشکلات حل شود و ایران باید خودش را اماده گفتگوهای مستقیم کند.

هزینه بر بودن برنامه هسته ای

نامور گفت: ما با پروژه غنی سازی بمبی نخواهیم ساخت. پولسازی هم که منتفی است چون این در شرایطی است که شما در بازار جهانی کار کنید. پس نه تنها پولساز نیست که همه منابع مالی ما را از بین برده است. اگر جزییات هزینه هایی که ما در این زمینه دادیم را ببینید بسیار وحشتناک است. همچنین گروه هایی وارد شده اند که از تحریم ها منتفع شده اند و هر نوع خرابکاری کرده اند که گروه های فهیم سرکار نیایند. علم هم نخواهد بود چون بخش های دیگر علم در ایران گروگان این ماجرا است. حتی نیروی انسانی تولید کننده علم هم مهاجرت می کند و کرده است.

ادعای دیگر استقلال است که ادعای درستی نیست. ما نمی توانیم نفتمان را بفروشیم. ما را به رسمیت نمی شناسند. 

اهمیت به نتیجه رسیدن مذاکرات

قاضی گفت: تا وقتی ایران مشکلش با امریکا را حل نکند و این کشور را به رسمیت در عرصه سیاست خارجی نشناسد، توافقی پیش نخواهد رفت و برجام نمونه واضحی برای آن است. الان ماه ها از شروع مذاکرات وین گذشته است. مشکل بزرگی که من فکر می کنم دولت اقای رییسی و تیم دارند این است که از بستری می آیند که با حمله به دولت اقای روحانی در مورد برجام و نفوذی خواندن آنها به زمین خوردن برجام و به نتیجه نرسیدن برجام همراه بوده اند.

چه کنیم پیمان شانگهای،برجام نشود!

مهمترین وجه و شرط حضور ایران در سازمان همکاری شانگهای کسب منافع اقتصادی و بهره مندی مردم از فواید این سازمان و یا سازمان های مشابه است، اگر قرار باشد مردم از حضور در ساختار و مزایای ناشی از تبادل اقتصادی گسترده و گردشگری ناشی ازآن بهره مند نشوند، ارزش چندانی نخواهد داشت.

عضویت ایران در پیمان شانگهای در اخبار و در سایه تحولات سیاسی انتخاب دولت جدید تقریبا گم و کم فروغ شد. در حالی که ایران به عنوان ناظر قریب چندین سال تقاضای عضویت در آن را ارائه داده بود و بنابراین عضویت را باید تصمیم کلان کشور در مقطع درازمدت تلقی کرد. ما باید از حضور ایران در هر ساختار منطقه ای که بتواند به هرشکل ممکن از منافع ملی کشور دفاع کند، با شرط مهمی استقبال کنیم. پیمان شانگهای از زمان تولد از درون ترتیبات مرزی ۱۹۹۷ شاهد انتقادهای جدی از سمت غرب و یا منتقدان داخلی بوده است. امتیاز حسین استاد روابط بین الملل دانشگاه مکزیکوسیتی در مقاله ای پژوهشی با عنوان ساختار شانگهای و حکمرانی آسیای مرکزی معتقد است :"منافع دولتی یا رهیافت میان دولتی انگیزه اصلی پشت پرده رشد و توسعه سازمان شانگهای بوده است و ممکن است سازمان شانگهای به خانه پوشالی و آماده ریزش تبدیل شود، مگر آنکه نهادهای سازمان بتوانند در مقابل چین و روسیه قد علم کنند، سازمان شانگهای بر اساس سه تهدید عمده گسترش ناتو به سمت شرق و حضور ایالات متحده در سرتاسر آسیای مرکزی، احیای اتحاد امنیتی ایالات متحده و ژاپن تهدیدات فراملی ناشی از رقابت قومیت، تروریسم و بنیادگرایی، قاچاق مواد مخدر و پولشویی بنا نهاده شود که در سازمان از تروریسم،افراط گرایی و جدایی طلبی تحت عنوان سه اهریمن نام برده می شود .اصول فکری شانگهای بر مشارکت و نه اتحاد، اعتماد، ارتباط، همکاری، همزیستی، منافع مشترک، احترام به تمدن های مختلف و تبعیت از منشور سازمان ملل در تعبیرضدتروریسم و ایجاد ساختار منطقه‌ای ضد تروریسم، عدم مداخله، منطقه‌گرایی و چندجانبه‌گرایی مبتنی است، بر این مبنا غربی ها از پیمان شانگهای به عنوان ناتوی شرق، وحشی شرق، نگهبان محله در یک منطقه ی ناامن محلی ،سازمان روسیه و امنیت همکاری در اروپا بر مبنای اتحاد اقتدارگرایان در ساختار کلان ضدآمریکایی تعریف می کنند."

البته بدیهی است دیدگاه این پژوهشگر و یا سایر دیدگاه های منتشر شده در دانشگاه های آمریکا، اروپا و یا رسانه ها ناشی از رویکرد تقابل گرایانه و یا ضدشرق ناشی از رقابت های قدرت های جهانی است.اما چند نکته برای کشور ما باید مورد توجه جدی باشد:

۱- همانگونه که روند برجام، روحی بر مبنای کاهش تخاصم و منازعه تاریخی و پذیرش صلح در روابط ایران داشت که باید از همه طرف ها رعایت می شد، پیمان شانگهای با وجود میان دولتی بودن و گسترش روزافزون رقابت های جهانی بین چین و روسیه با ایالات متحده، روحی بر مبنای اعتماد و عدم مداخله در امور کشورها دارد که کشورهای دارای روابط خوب در آسیای مرکزی با ایالات متحده را کنار روسیه و چین می نشاند.

۲- برای ورود به هر ساختار منطقه ای، ناچاریم برخی تغییرات در جهت گیری های داخلی را برای انطباق با این نوع سازمان ها بپذیریم.به عنوان پیمان شانگهای تعبیر رایج سازمان ملل درباره ضدتروریسم را پذیرفته است.

۳- سازمان شانگهای از زمان تشکیل به عنوان سازمان امنیتی، اکنون به سمت مشارکت های اقتصادی در حال پیشرفت است، لازم است تاکید کشور بیش از اینکه بر استفاده ابزاری در رقابت قدرت های جهانی به عنوان ماهیت ناتوگونه این سازمان باشد، بیشتر بر منافع اقتصادی متمرکز شود.

۴- لازمه و مقدمه حضور قدرتمند ایران، حل مشکلات مختلف با ایالات متحده و اروپا در حوزه های مختلف است، بدون مدیریت منازعات تاریخی قدرت مانور ایران دراین سازمان و یا سازمان های مشابه تاثیرگذار نخواهد بود.

۵- آنچه من از تمایل و عضویت ایران در این سازمان برداشت میکنم، تمایل به حضور در ساختار است، برای حضور و با قدرت عمل کردن در ساختار، ما باید برخی قواعد ساختار را پذیرفته و به آن عمل کنیم. در شرایطی که بیشتر کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه در حال مشارکت و کارگروهی با یکدیگر برای تامین منافع اقتصادی و زیست بهتر شهروندان هستند، تکروی، بی اعتنایی و بی توجهی به کار گروهی با دولت های مستقر، معنایی جز انزوا و فقر بیشتر ندارد. کارگروهی و منطقه گرایی نیاز به اعتمادسازی در رفتار دارد. ما نیاز به اعلام پارادیم صلح به جهان داریم. (در یک استدلال ساده ،حتی ما اگر ادعای پیشرفت در امت و تمدن اسلامی هم داشته باشیم، باید مشکلات و اختلافات خود را با کشورهای مسلمان، فارغ از مذهب گرایی، حل و فصل کنیم.)

۶- مهمترین وجه و شرط حضور در این سازمان کسب منافع اقتصادی و بهره مندی مردم از فواید این سازمان و یا سازمان های مشابه است، اگر قرار باشد مردم از حضور در ساختار و مزایای ناشی از تبادل اقتصادی گسترده و گردشگری ناشی ازآن بهره مند نشوند، ارزش چندانی نخواهد داشت.

۷- در خاتمه امیدواریم این پیمان نقطه عطفی برای تولد منطقه گرایی اقتصادی و فرهنگی قدرتمندی بر مبنای اعتماد بین کشورهای این منطقه شود. پیش روی ما تاریخ تولد منطقه گرایی های قدرتمندی در اروپا، آمریکا و آمریکای لاتین است که از تجربیات آن ها بیاموزیم.

 

ایران و ونزوئلا چرا به یکدیگر نزدیک شده‌اند؟

گفت‌وگو با هادی اعلمی؛ کارشناس آمریکای لاتین

لیلا شریف ـ روزنامه نگار
 تحریم اسم رمزی است که مطرح‌شدنش در سطح بین‌المللی، موجبات دوری کشورهای زیادی را از ایران فراهم کرد. هر کشوری بر اساس منافع خود تصمیم گرفت تا در چارچوب تحریم‌های مشخص‌شده از سوی آمریکا عمل و فاصله خود را از ایران محصورشده حفظ کند. اما در این میان تحریم مانند یک درد مشترک برای برخی کشورها ظاهر شد، چراکه تاریخ به ما می‌گوید کشوری مانند ونزوئلا با روی‌کارآمدن دولت‌های چپ‌گرا، با محدودیت‌هایی همچون توقف فروش تولیدات مواد خام و منع  معامله شرکت‌های خصوصی خارجی از انجام معاملات با دولت، شرکت نفت و بانک مرکزی این کشور از سوی آمریکا روبه‌رو شد؛ اتفاقی که مردم ایران نیز با آن آشنایی دارند. تلاش برای رودررویی با آمریکا و مقابله با تحریم‌ها 2نقطه مشترکی بودند که در دهه اخیر زمینه نزدیکی ایران و ونزوئلا را ایجاد کردند تا جایی که در ماه گذشته 5محموله‌ بنزین از ایران راهی ونزوئلا شد تا 2کشور تحریم‌شده به طریقی-هرچند ناچیز- روزنه امیدی برای خود بگشایند. برای بررسی پیشینه روابط ایران و ونزوئلا و پاسخ به این سؤال که آیا باید به این شکل از روابط امید بست، سراغ هادی اعلمی، کارشناس مسائل آمریکای لاتین، رفتیم. از نظر او رابطه ایران و ونزوئلا یک رابطه شکننده است.

ماه گذشته ۵محموله عظیم بنزین از سوی ایران به ونزوئلا  ارسال شد. این اتفاق واکنش‌های مختلفی در پی داشت؛ از یک سو این دو کشور تحت تحریم نشان دادند که برای نجات کشورشان از راه‌حل‌های متفاوتی بهره خواهند برد و از سوی دیگر شاهد بودیم که وزارت خزانه‌داری آمریکا ۳فرد، ۸نهاد و ۲نفتکش را در ارتباط با فروش نفت به ونزوئلا در فهرست تحریم جای داد. بدون شک رسیدن ونزوئلا و ایران به چنین نقطه‌ای از سطح روابط استراتژیک، نشأت گرفته از یک پیشینه تعاملی است. با توجه به اینکه در دوره‌ای روابط ایران و ونزوئلا با انتقاداتی همراه بود، باید گفت که عبور از چه مراحلی، ایران و ونزوئلا را به تعامل نزدیک کنونی رسانده است؟
از سال‌های 1384 و 1385 شاهد بودیم که دولت‌هایی در آمریکای لاتین با استفاده از صندوق آرای مردمی روی کار آمدند که بیشتر به دولت‌های چپ‌گرا تمایل داشتند. این روند از سال 1998 در آمریکای لاتین شروع شد. صرف نظر از اینکه کوبا و نیکاراگوئه تا پیش از این، سال‌ها چپ‌گرا بودند در سایر کشورهای آمریکای لاتین قدرت در دست راست‌گراها بود. اما موجی در آمریکای لاتین ایجاد شد تا مردم به نظام‌های چپ‌گرا رأی دهند و این موج از سال 1998 با قدرت گرفتن هوگو چاوز کلید خورد و به مرور همه کشورهای آمریکای لاتین جز کلمبیا را دربر گرفت. 
اوج گرفتن این تغییرات با دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد در ایران مصادف شده بود. احمدی‌نژاد بینش خاصی نسبت به بحث‌های عدالت‌طلبی و برابری انسان‌ها داشت و بر همین اساس مشابهتی میان خود و این سیستم‌های سیاسی در آمریکای لاتین و به خصوص ونزوئلا دید. از نظر من، ایشان مقداری شتابزده عمل کرد، چون کشور در این حوزه دچار یک‌سری هیجانات شد و تحلیل‌هایی که ارائه شد نزدیک به واقعیت نبود. در آن زمان تحلیل می‌کردند که این کشورها یک چرخش استراتژیکی انجام داده‌اند، ‌در صورتی که اگر با یک نگاه رئالیستی مسائل را دنبال می‌کردند به این نتیجه می‌رسیدند که چون سیستم‌های آمریکای لاتین دموکراتیک هستند، این چرخش‌های سیاسی طبیعی است.
این شتابزدگی از سوی دولت نهم صورت گرفت؟
بله! دولت احساس کرد که یک جبهه ضدامپریالیستی و ضداستکباری واحدی علیه آمریکا در آمریکای لاتین در حال شکل‌گیری است و از این طریق پایگاه سرمایه‌داری آمریکا تخریب می‌شود. تعامل با ونزوئلا در آن زمان دچار شعارزدگی و هیجانات سیاسی شد و در نهایت روابط از شکل و شمایل ساختار کارشناسی و تخصصی در آمد  و به سمت روابط ناشی از تمایلات و تصمیم‌گیری‌های شخصی رئیس‌جمهور حرکت کرد. شخص رئیس جمهور خیلی تمایل داشت که به چاوز نزدیک شود و در مقابل، چاوز نیز همین دیدگاه را پیگیری می‌کرد. این تصمیم‌گیری‌ها در حوزه فردی موجب شد تا این روابط قدرت بگیرد. الان باید آسیب‌شناسی شود که رابطه نزدیک در آن دوران چه آورده‌ای برای ایران داشته است.
نزدیکی 2کشور در آن دوره چه نتیجه‌ای در حوزه سیاسی به دنبال داشت؟
از آنجا که ایران مواضع ضدآمریکایی دارد،‌ نزدیکی با این کشورها موجب تقویت آن جبهه ضدآمریکایی در منطقه آمریکای لاتین شد و حتی در مسئله دورزدن تحریم‌ها به نظر می‌رسد که این مناسبات مثبت بود.
با شروع دولت روحانی این روابط به چه سمت و سویی رفت که اکنون به این نقطه رسیده‌ایم که نفتکش‌های ایرانی حامل سوخت به مقصد ونزوئلا می‌روند؟
در دوره آقای روحانی زمانی که بحث برجام شروع شد، وضعیت کمی متفاوت بود، چراکه در مقاطع اولیه‌ای که توافق اولیه اجرا شد، شاهد شکوفایی اقتصادی در بعضی حوزه‌ها بودیم و به این ترتیب نقش کشورهای حوزه آمریکای لاتین، به ویژه ونزوئلا و کوبا کمرنگ شد.
اما ایجاد موانعی در راه اجرای برجام موجب شد تا ایران دوباره به سیستم دورزدن تحریم‌ها روی بیاورد و باز از شرکای سابقش در آمریکای لاتین استفاده کند. باید گفت ناموفق بودن جریان برجام موجب شد تا ایران در حوزه سیاست خارجی دوباره به سیاست نگاه به شرق و کشورهای سوسیالیستی روی بیاورد. از نظر من، ایران پس از ناکامی در حوزه برجام ناچار شد که به کشورهایی مانند ونزوئلا رجوع کند.
در واقع باید گفت که اگر مناسبات بین‌المللی شرایط عادی برای ایران داشته باشند، ایران فاصله‌اش را از ونزوئلا حفظ می‌کند و در مقابل، اگر تحریم‌ها شدت بگیرد، باید انتظار داشت که ایران در کنار کشورهایی مانند ونزوئلا قرار بگیرد؟
بله! سیاست خارجی تنها دست دولت نیست و با نگاه کلان نظام پیش می‌رود. در این حوزه چند بحث وجود دارد. اگر پارادیم اصلی کشور را بر تنش و تخاصم قرار دهند، نتیجه‌اش این می‌شود که هیچ توافقنامه و همکاری‌ای شکل نمی‌گیرد و حتی اگر هم ایجاد شود، ضعیف خواهد بود. اما اگر پارادیم یک کشور را بر صلح بنا بگذارند، بدون شک کشور به سمت شکوفایی اقتصادی حرکت خواهد کرد. به عنوان مثال تصور کنید که زمانی که اوباما با راهبرد تغییر وارد شد، جمهوری‌خواهان و حتی طیف رادیکال‌دموکرات‌ها مخالف ایجاد رابطه با کوبا بودند، اما به دلیل پیگیری سیاست‌های تغییر از سوی اوباما، او توانست مخالفان را به ارتباط با کوبا راضی کند. اگر نیم‌نگاهی به شاخص‌های آمریکا در قبال کوبا در زمان اوباما بیندازیم، متوجه می‌شویم که تمام شاخص‌ها رو به رشد هستند.  در حال حاضر رفتار ایران مبتنی بر تخاصم با ایالات متحده است و بر این اساس طبیعی است که این حوزه بر مسائل اقتصادی و سیاست‌ ‌خارجی ما اثرگذار باشد.
شما سطح مناسبات جدید ایران و ونزوئلا پس از ارسال محموله سوخت از ایران به ونزوئلا را چگونه  ارزیابی می‌کنید؟ آیا در شرایطی که آمریکا به دنبال اعمال تحریم‌های بیشتر در راستای مبادلات صورت‌گرفته میان ایران و ونزوئلا است، باید انتظار داشت که این تعامل بدون تغییر از سوی 2کشور پیگیری شود؟
بدون شک پیگیری ترامپ برای اعمال تحریم بیشتر، بر روابط این دو کشور اثر دارد. در رابطه با کشورهای آمریکای لاتین باید به یک نکته مهم توجه کرد و براساس آن دست به تحلیل و پیش‌بینی روابط زد. این کشورها، سیستم‌های ثابت متمایل به یک گرایش سیاسی را ندارند و ممکن است در یک بازه زمانی این کشورها گرایش به چپ داشته باشند، اما بعد از گذشت زمان و با رأی‌دادن مردم، دولت‌های محافظه‌کار و با گرایش راست روی کار بیایند؛ مانند وضعیتی که در بولیوی رخ داد. هر سرمایه‌گذاری و پیمانی که ایران با بولیوی داشت، با روی کار آمدن یک دولت راست‌گرا در این کشور معلق شد. ونزوئلا نیز از این روند مستثنا نیست و حتی این احتمال وجود دارد که آشتی ملی در این کشور برقرار شود و اپوزیسیون ونزوئلا با دولت به توافق برسند یا حتی در صورت برگزاری انتخابات،‌ یک جناح راست‌گرا دولت را به دست گیرد.
وجود 2رئیس‌جمهور در ونزوئلا این نکته را به ما گوشزد می‌کند که وضعیت شکننده است و اگر ایران بخواهد سرمایه‌گذاری گسترده‌ای انجام دهد باید بداند که هیچ تضمینی وجود ندارد که چند صباح دیگر یک دولت راست‌گرا روی کار نیاید.
در واقع باید گفت که تجربه به ما نشان داده است که رابطه ایران و ونزوئلا یک رابطه شکننده است.
بله! هر زمانی ممکن است که این رابطه تخریب شود. ایران باید سیاست‌های ثابتی مبتنی بر منافعش داشته باشد. اینکه تنها با نگاه ایدئولوژیک صرف رفتار کنیم، منجر به تأمین منافع ایران نخواهد شد. 

چرا ایران پیشنهاد امریکایی‌ها را نپذیرفت؟

مهسا مژدهی: نشریه پولتیکو در گزارشی از طرح احتمالی جدید آمریکا برای احیای برجام خبر داد. این نشریه به نقل از دو مقام نوشت که دولت آمریکا با توجه به شرایط زمانی، در نظر دارد به زودی و طی این هفته، پیشنهاد جدیدی را برای شروع مذاکرات ارائه دهد. 

پولیتیکو به نقل از یکی از این مقام‌ها نوشت که بر اساس این پیشنهاد، ایران برخی از فعالیت‌های هسته‌ای خود نظیر کار بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته و غنی سازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد را متوقف می‌کند و در مقابل نیز آمریکا برخی از تحریم‌های اقتصادی را کاهش می‌دهد.

اما ایران از این پیشنهاد مطرح شده استقبال نکرد. نماینده دائم ایران در سازمان ملل در پیامی توییتری نوشت: «ایران درباره موضوعات با اعضای باقیمانده در برنامه جامع اقدام مشترک در ارتباط است. برای پیوستن مجدد آمریکا به برجام هیچ پیشنهادی نیاز نیست این تنها نیازمند تصمیمی سیاسی توسط آمریکا برای اجرای کامل و فوری تمامی تعهدات تحت توافق و پایبندی به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است».با اینحال ایران در شرایط فعلی دست بالا را برای گفتگو بر سر توافق هسته ای دارد.

دکتر هادی اعلمی فریمان کارشناس ارشد مطالعات آمریکا دراینباره با خبرآنلاین گفتگو کرده است که در ادامه می خوانیم:

آمریکا تازه ترین پیشهاد خود را بالاخره در مورد بازگشت به برجام ارائه داده است. چه چیزی کاخ سفید را مجاب کرده تا با اندکی عقب نشینی نسبت به گذشته پیشنهاد تازه ای برای احیای توافق هسته ای داشته باشد؟ ایا اتفاقی که اخیرا بین تهران و پکن افتاده در این تصمیم گیری اثر داشته است؟

من فکر می کنم سیاستی که ایالات متحده در حال حاضر پیگیری می کند ارتباط زیادی با سند همکاری ها با چین نداشته است. از ابتدای روی کار آمدن بایدن همه سیگنال هایی که فرستاده شده، مثبت بوده. به هر حال کابینه و تیمی که او چیده، همگی متفق القول هستند که با ایران باید وارد مذاکره شد . اما کم و کیف این قضیه متفاوت است. آنها گام به گام می خواهند جلو بیایند تا مسائل به مرور حل شود. به نظرم دو طرف یعنی هم ایران و هم آمریکا مشتاق هستند که مسائل را به گونه ای ابرومندانه حل و فصل کنند. اما چند فاکتور وجود دارد.

یکی از این فاکتور ها پرستیژ دولت ایالات متحده است. دولت بایدن که دموکرات است به لحاظ فشارهای داخلی و مسائل منطقه ای مثل فشار عربستان و مواضعی که جمهوری خواهان دارند نمی خواهد به این سرعت وارد این مسائل شود و ترجیح می دهد اهسته تر حرکت کند.

یکی دیگر از مسائل بحث های حقوق بشری است. ما می دانیم که حزب دموکرات سر کار است و اینها نوعی نو ایده الیسم کارتری دهه هفتاد را پیگیری می کنند که مسائل حقوق بشری را مطرح می کنند. حالا این گروه که در راس قدرت هستند می خواهند همزمان هم مسائل منطقه ای هم هسته ای و هم حقوق بشری را به شکلی پیش ببرند. اما فاز اول را می خواهند بالاخره کلید بزنند.

قضیه سند همکاری ممکن است تاثیراتی داشته باشد اما خط و مشی کلی دولت بایدن از ابتدا هم همین بوده است و منتظرند تا گشایشی اتفاق بیفتد.

واکنش ایران را چطور می بینید؟ ایران همانطور که می شد انتظار داشت پیشنهاد ادعایی پولتیکو را قبول نکرده است.

ما نکته های مثبت در این مسائل بین ایران و امریکا داریم. دولت بایدن برخلاف دولت ترامپ پذیرفته اند که موضوع تغییر ٰرژیم که دولت پیشین ایالات متحده بر آن تاکید داشت منتفی است. بحث دیگر هم اینکه آنها قدرت موشکی ایران را پذیرفته اند. به خاطر اینکه حمله به عین الاسد تستی برای قدرت موشکی ایران بود.بنابراین قدرت منطقه ای را هم پذیرفته اند و می دانند که ایران قادر است که مسائل را تحت تاثیر در منطقه قرار دهد.

الان ایران در برهه ای قرار دارد که می تواند یک مذاکره کننده قوی در مسایل مرتبط با توافق هسته ای باشد. توصیه شخص من این است که حداقل یک سری مذاکرات کارشناسی شروع شود. مثلا در همین زمینه پیشنهادی که داده شده، ما نمی دانیم که ایالات متحده قصد دارد کدام یک از تحریم ها را متوقف کند. قرار است که تحریم های دوران ترامپ را کاهش دهد؟ که اگر اینطور باشد می تواند نقطه مطلوبی باشد. 

من فکر می کنم دو طرف بهتر است باب گفتگوهای کارشناسی باز شود و دو طرف در آنجا حرف هایشان را بزنند تا اگر بالاخره نتیجه ای حاصل شد، پای سطوح بالاتر به میان بیاید. اینکه دیپلماسی به این شکل باشد که دو طرف فقط پیام های توییتری بدهند و مسائل نامشخص و نامفهومی را بیان کنند، به نتیجه نخواهد رسید و این دو ماه باقی مانده هم طی می شود و روابط تنش زا تر خواهد شد. دو طرف بهتر است پشت میزی بنشینند و حرف های هم را بشنوند. سیگنال ها تا به حال مثبت بوده است.

دو طرف باید در دنیای فعلی به سمت همکاری پیش بروند و راه دیگری در دنیای فعلی نیست. 

یک صحبتی می شود که سندی که ایران و چین امضا کردند دست ایران را در ماجرای برجام بازتر کرده چرا که تحریم ها نمی تواند تهران را مانند قبل تحت فشار قرار دهد. شما چقدر این موضوع را محتمل می دانید؟

من بعید می دانم. ما چند فاکتور داریم. اول معتقدم که نباید وارد بازی های قدرت های استراتژیک شویم. ایالات متحده، روسیه و چین سه بازیگری هستند که بازی قوی را در سطح دنیا انجام می دهند. یک موازنه مثبت می تواند اوضاع را در مورد همه کشورها بهتر کند. من بعید می دانم تراز تجاری که چینی ها با امریکایی ها دارند را فدای همکاری و همراهی با ایران کنند.اما می توانند تا اندازه ای در تصمیم گیری ها موثر شوند. سیاست چینی ها همکاری و رقابت اقصادی در همه جای دنیاست و همکاری با ایران هم همینطور است.

ایران به نظر می رسد که با پافشاری بر حرفی که اول همه تحریم ها برداشته شود، توقع دارد که پیشنهاد بهتری از سوی واشنگتن داده شود. ایا تیمی که بایدن چیده و سیاست خارجی مطلوب دموکرات ها چنین امکانی را فراهم می کند؟

ساختارهای تحریم های امریکا نسبت به ایران بسیار پیچیده است. این ساختار را از اول انقلاب و از زمان کارتر داریم و تا الان تحریم های متعددی داشته ایم. این شدنی نیست که بگوییم کل تحریم ها برداشته شود . به خاطر اینکه اگر قرار بر این باشد که ساختار تحریم ها به طور کلی حل و فصل شود، دو طرف باید بنشینند و در مورد همه مسائل چهل و دو ساله خود صحبت کنند. اما اگر بشود گام به گام این مسیر طی شود بهتر است. این هم نیاز به جلسات کارشناسی دارد. ایالات متحده و ایران در حوزه های مختلف با یکدیگر گفتگو داشته اند پس الان هم برای گفتگوهای در سطح کارشناسی نیازی نیست که کشور ثالث به عنوان میانجی نقشی ایفا کند.

دو طرف می توانند گام های متقابل خود در حوزه برجام را بررسی کنند و این تنها راه حصول به نتیجه است. اگر ما بخواهیم اهرم های دیگری را وارد کنیم، اوضاع پنجاه پنجاه می شود و ممکن است روابط وارد فاز تشنج شود.

«وحدت ملی»چیزی که به آن نیاز داریم

کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با خبرآنلاین اظهار داشت که به منظور لغو تحریم ها از سوی دولت آمریکا اجماع در داخل کشور امری ضروری است.

به گزارش خبرآنلاین هادی اعلمی فریمان در خصوص پیش زمینه های لازم به منظور لغو تحریم های ایران گفت: اگر قرار باشد که ما شاهد پیشرفتی در مذاکرات باشیم و گشایشی در بحث روابط دو جانبه ایجاد شود، نیاز به پیش زمینه هایی داریم. مثلا برخی می گفتند ایران با یک پیام تبریک شاید می توانست فضا را تغییر دهد. به ویژه آنکه فرمان مهاجرتی را که بایدن فوری لغو کرد، شامل ایران هم می شد و گامی برای ایرانیان به حساب می آمد. بحث در داخل ایران هم وجود دارد. ما مخالفانی را در داخل داریم که موضعشان این است که به برجام برنخواهیم گشت و بازگشت به آن به ضرر کشور است. این صداها در داخل وجود دارند. اما اجماع در ایران آن چیزی است که به آن نیاز داریم. چون هر قدمی که دو کشور بخواهند برای حل این مشکل بردارند نیازمند نوعی یکپارچگی در درون کشورهاست.  اگر اجماعی صورت نگیرد، مسیر همراه با شکست های متعدد طی خواهد شد.

این کارشناس ادامه داد:الان اسراییل فشارهایش را زیاد کرده و می گوید اگر واشنگتن بخواهد مذاکره ای با ایران کند، تل‌اویو راضی نخواهد بود. این پالس های مخالفتی است که در داخل ایالات متحده مقداری هم خریدار دارد. در حیطه داخلی هم ما مخالفت های داخلی را داریم. در بحث منطقه ای اسراییل و عربستان مخالف جدی هستند و من فکر می کنم تنها موردی که می توانیم ببینیم اراده بین دو طرف برای حل مشکل است که به نظر می آید دولت بایدن تا اندازه ای از آن بهره مند است.اما دو طرف باید شرایط را به سمتی ببرند که اوضاع رو به پیشرفت باشد. در سیاست خارجی گام های اولیه کشورها بسیار مهم هستند و هر دو طرف به خوبی این گام ها را رصد می کنند. دو طرف بایدن به دنبال گام های ابتدایی باشند که هم فضا را تلطیف کنند و هم پالس های مناسبی ایجاد شود. من فکر می کنم جمع بندی در دولت بایدن هنوز وجود ندارد. آنچه که مشخص است این دولت دیدگاه متفاوتی با ترامپ بر سر توافق هسته ای با ایران دارد و مایل است تا به برجام بازگردد. اما جزییات آن بستگی به جمع بندی هایی دارد که در داخل کابینه بایدن و پس از چینش کامل تیم وزارت خارجه و امنیت ملی اتفاق خواهد افتاد. عناصری که تا کنون چیده شده اند، همگی به دیپلماسی و مذاکره اعتقاد داشته و سابقه طولانی در این امر دارند.

>>> مشروح گفتگو را بخوانید:
در چه صورت تحریم‌های ایران لغو خواهد شد؟

در چه صورت تحریم‌های ایران لغو خواهد شد؟

یک پژوهشگر مطالعات آمریکا به خبرآنلاین گفت: ما مخالفانی را در داخل داریم که موضعشان این است که به برجام برنخواهیم گشت و بازگشت به آن به ضرر کشور است. این صداها در داخل وجود دارند. اما اجماع در ایران آن چیزی است که به آن نیاز داریم. چون هر قدمی که دو کشور بخواهند برای حل این مشکل بردارند نیازمند نوعی یکپارچگی در درون کشورهاست.

مهسا مژدهی: بایدن بالاخره روی کار آمد و آمریکایی ها در انتظارند تا او دست به زدودن آثار ترامپ در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده بزند. چهل و ششمین رییس جمهور ایالات متحده که با شعار اتحاد بین همه آمریکایی ها شروع به کار کرده، مسیر طولانی ای در پیش دارد تا بار دیگر واشنگتن را در ریلی که پیش از دوران ترامپ بر روی آن قرار داشت بازگرداند. 

برخی از اعضای کابینه دولت جدید ایالات متحده، روز سی دی ماه در نشست استماعی و بررسی صلاحیت گزینه رئیس جمهوری منتخب این کشور، به بیان اهداف خود در مورد مهم ترین مسائل پیش روی بایدن گفتگو کردند. در این میان بخش هایی از این گفتگوها هم به برجام و تعامل با ایران اختصاص داشت. در خبرآنلاین، با دکتر هادی اعلمی فریمان کارشناس ارشد مطالعات آمریکا در مورد اهداف دولت جدید ایالات متحده به گفتگو پرداختیم:

به تازگی ما دیدیم که برخی از اعضای کابینه بایدن به بیان اهداف خود در دولت او پرداختند. بخشی از این صحبت ها هم در رابطه با ایران بوده است. آنها موضوع موشکی را هدف قرار داده و  تصمیم گیری را منوط به داشتن اطلاعات کافی از این فعالیت ها عنوان کرده اند، به نظر شما چه اتفاقی در این خصوص خواهد افتاد؟

برجام قطعا به وضع سابق برنخواهد گشت. زمان گذشته، فضا عوض شده و معادلات تغییر کرده اند. خروج از توافق در دولت پیشین از یک سو و اقدامات ترامپ از سوی دیگر اوضاع را پیچیده کرده است. او تحریم های همه جانبه گسترده ای را اعمال کرده و وضعیت دولت بایدن در شرایط فعلی بسیار سخت است و دو کشور نیاز دارند به یک فضایی که بتوانند تمام این مسایل تحریم ها  و تحولات را بررسی کنند. اما به طور قاطع نمی شود گفت که در زمان کوتاه به نتیجه برسد. مگر اینکه دو طرف این اراده را داشته باشند که بتوانند مذاکراتی را شروع کنند.

خواسته ایران لغو تحریم هاست و خواست طرف مقابل هم گسترده تر شده و مسائل موشکی و منطقه ای را هم می خواهند در حیطه مذاکرات بگنجانند. لذا من فکر می کنم دو طرف مراحل دشواری را در پیش روی خود خواهند داشت. موفقیت در مسئله برجام نیازمند برداشته شدن گام های اساسی در دو طرف است و اگر هر کدام از دو طرف اراده کافی را نداشته باشد نمی تواند به سادگی به نتیجه مثبتی برسد.

گزینه بایدن برای اطلاعات ملی آمریکا می گوید اگر ایران به تعهداتش در برجام بازگردد، دولت بایدن هم به توافق هسته ای باز خواهد گشت. با توجه به شرایط فعلی و شروطی که ایران گذاشته و می گوید که خواهان برداشته شدن کامل تحریم ها و... است، آیا چنین روندی جواب می دهد؟

اجماع ابتدا خیلی پیچیده خواهد بود. ما هم هنوز موضع خیلی شفافی نداریم. ایران البته اعلام امادگی کرده اما منوط به این است که چندین فرمانی که در دوران ترامپ بسته شده، به دست بایدن لغو شود. مشخص نیست که این سازوکار را با یک فرمان اجرایی بتواند به حالت سابق برگرداند و یا نه؟ اینها هنوز در خود ایالات متحده هم محل بحث هستند.

اگر در واقع این اراده را آمریکایی ها داشته باشند که وضع را به قبل از دولت ترامپ و اواخر دولت اوباما برگرداند، این امکان وجود دارد. در این صورت ایران هم واکنش مثبتی خواهد داشت.

به نظر می رسد که هر دو طرف این بحث منتظرند که طرف مقابل قدمی جلو بگذارد و مسایل را حل و فصل کند، به نظر شما این اتفاق بالاخره از سوی کدام یک از دو کشور خواهد افتاد؟

اگر قرار باشد که ما شاهد پیشرفتی در مذاکرات باشیم و گشایشی در بحث روابط دو جانبه ایجاد شود، نیاز به پیش زمینه هایی داریم. مثلا برخی می گفتند ایران با یک پیام تبریک شاید می توانست فضا را تغییر دهد. به ویژه آنکه فرمان مهاجرتی را که بایدن فوری لغو کرد، شامل ایران هم می شد و گامی برای ایرانیان به حساب می آمد.

بحث در داخل ایران هم وجود دارد. ما مخالفانی را در داخل داریم که موضعشان این است که به برجام برنخواهیم گشت و بازگشت به آن به ضرر کشور است. این صداها در داخل وجود دارند. اما اجماع در ایران آن چیزی است که به آن نیاز داریم. چون هر قدمی که دو کشور بخواهند برای حل این مشکل بردارند نیازمند نوعی یکپارچگی در درون کشورهاست.  اگر اجماعی صورت نگیرد، مسیر همراه با شکست های متعدد طی خواهد شد.

ما دو رویکرد در هفته ای که گذشت شاهد بودیم. بلینکن راجع به ترور سردار سلیمانی گفت که این ترور باعث ناامنی بیشتر شده و گزینه بایدن برای اطلاعات ملی آمریکا می گوید، فعالیت های ایران را بی ثبات کننده خوانده است. این دو دیدگاهی که در دولت بایدن وجود دارد چطور می توانند با یکدیگر کار کنند؟

بحث گزینه بایدن برای اطلاعات ملی آمریکا بیشتر داخلی است و خوراکی برای داخل این کشور فراهم می کند. اما مواضع مرتبط با سیاست خارجی ایالات متحده کاملا از سوی وزارت خارجه و احتمالا شخص بلینکن پیگیری خواهد شد و موضع اصلی که باید به آن توجه کنیم همین مواضعی است که بلینکن و دور و بری هایش ابراز می کنند. 

الان اسراییل فشارهایش را زیاد کرده و می گوید اگر واشنگتن بخواهد مذاکره ای با ایران کند، تل‌اویو راضی نخواهد بود. این پالس های مخالفتی است که در داخل ایالات متحده مقداری هم خریدار دارد. در حیطه داخلی هم ما مخالفت های داخلی را داریم. در بحث منطقه ای اسراییل و عربستان مخالف جدی هستند و من فکر می کنم تنها موردی که می توانیم ببینیم اراده بین دو طرف برای حل مشکل است که به نظر می آید دولت بایدن تا اندازه ای از آن بهره مند است.

اما دو طرف باید شرایط را به سمتی ببرند که اوضاع رو به پیشرفت باشد. در سیاست خارجی گام های اولیه کشورها بسیار مهم هستند و هر دو طرف به خوبی این گام ها را رصد می کنند. دو طرف بایدن به دنبال گام های ابتدایی باشند که هم فضا را تلطیف کنند و هم پالس های مناسبی ایجاد شود.

 من فکر می کنم جمع بندی در دولت بایدن هنوز وجود ندارد. آنچه که مشخص است این دولت دیدگاه متفاوتی با ترامپ بر سر توافق هسته ای با ایران دارد و مایل است تا به برجام بازگردد. اما جزییات آن بستگی به جمع بندی هایی دارد که در داخل کابینه بایدن و پس از چینش کامل تیم وزارت خارجه و امنیت ملی اتفاق خواهد افتاد. عناصری که تا کنون چیده شده اند، همگی به دیپلماسی و مذاکره اعتقاد داشته و سابقه طولانی در این امر دارند.

وزیر خزانه داری دولت بایدن می گوید در سیاست های تحریمی دولت ترامپ بازنگری خواهد شد. ایا ایران هم شامل این پروسه خواهد شد؟ 

بسیاری از تحریم هایی که ترامپ ایجاد کرده قابل بازگشتند. این ها بحث های بی موردی بودند که تنها با هدف فشار حداکثری ایجاد شده بودند. به نظر می آید که بایدن در اغلب این تحریم ها تغییراتی ایجاد می کند و وزارت خزانه داری هم در این تحریم ها تغییراتی ایجاد خواهد کرد. هنوز مشخص نیست که بایدن بخواهد و بتواند که همگی آنها را لغو کند یا نه ولی پیشبینی من این است که اگر مشاوران او، به همین شکلی که تاکنون پیش رفته اند، پیش بروند، بخش مهمی از این تحریم ها برداشته خواهند شد.

312 310

آمریکا و اروپا نمی‌دانند در ایران با چه کسی طرف هستند

بایدن در سیاست خارجی خود چگونه تصمیم خواهد گرفت؟ ‌آیا او سیاست خارجی اوباما را ادامه خواهد داد یا رویکرد تازه ای دارد؟

مهسا مژدهی:بایدن در سیاست خارجی خود چگونه تصمیم خواهد گرفت؟ ‌آیا او سیاست خارجی اوباما را ادامه خواهد داد یا رویکرد تازه ای دارد؟رئیس جمهور منتخب آمریکا برنامه صدروزه اول کار خود را ارایه داده و مشخص شده که او قصد دارد پیش از هر چیز به پیمان آب و هوایی پاریس برگردد و همزمان به دنبال چاره ای برای بیماری کرونا باشد. اما این تنها مشکل ایالات متحده آمریکا نیست. شیوه تعامل ترامپ با جهان به گونه ای بوده که بایدن باید زمان ویژه ای را برای بهبود روابط با دیگر کشورها به ویژه اروپایی ها صرف کند تا هم اعتماد آنها را بازگرداند و هم بتواند با بازگشت به برخی از توافقات جای پای خود را درعرصه بین الملل محکم کند.

در خبرآنلاین با دکتر هادی اعلمی فریمان کارشناس ارشد مطالعات آمریکا گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را می خوانیم:

بایدن برنامه صد روز اول خود را بیان کرده است . به نظر می رسد که این برنامه به موضوع توافق با ایران و ترمیم اساسی روابط به اروپا نپرداخته است. او گفته که اولویت خود را به بازگشت به توافق آب و هوایی پاریس٬ کرونا و بازگشایی مدارس می دهد. چرا او این موارد را برای صد روز اول انتخاب کرده است؟

ما در ایالات متحده یک ساختاری با عمر هشتاد ساله داریم که این کشور برای اینکه بتواند جایگاه رهبری جهان را داشته باشد٬ این ساختار را در تمام دوران روسای جمهور دموکرات و جمهوری خواه اجرایی کرده است. وقتی آمریکا سیاست انزوا گرایانه خود را پس از جنگ جهانی تعدیل کرد٬ علاقه مندی خود را بر روی رهبری دنیا معطوف کرد. این ساختار در دوره ترامپ بهم خورد. او هیچ علاقه ای به این وضعیت نداشت و دست به تجدیدنظر جدی زد. او سعی کرد آمریکا را از آن راهی که سالیان است که می رود به سمت نوعی ملی گرایی ببرد.

بایدن سعی می کند مسیر را برگردد و به همان مسیری که ایالات متحده دهه هاست به دنبال آن است٬ بر گرداند.  یعنی به مسیر رهبری جهانی. بایدن  این رهبری جهانی را با بازگشت به ائتلاف های بین المللی و بین الملل گرایی در تمام ارکان دنبال می کند. او سعی می کند که با توجه به این مساپل به سیستم قبل از ترامپ بازگردد.

اولین گام بایدن هم توافق آب و هوایی است چون بایدن و دموکرات ها مطلع هستند که زمانیکه ترامپ تجدید نظر در این حوزه را اعلام کرد با خشم افکار عمومی در همه جای دنیا مواجه شد. چون بحث بین المللی است و مستقیما با جان انسان ها مرتبط است. افکار عمومی یکی از نقطه ضعف های ترامپ را همین موضوع می دانند.

بایدن سعی دارد تا دوباره این بحث را احیا کند. او در کمپین های انتخاباتی هم موضوع انقلاب سبز را مطرح کرده بود. او تمایل داشت که برگردد و ترجیح داده که هرچه زودتر بر سر این مساله برود.

درمورد کرونا هم موضوع بسیار جدی است. یکی از علل شکست ترامپ در انتخابات را هم بسیاری همین بیماری می دانند. بایدن روی این قضیه بسیار مانور داده و آمار کشته شدگان هم بسیار بالاست. بنابراین طبیعی است که بخواهد فوری سراغ این موضوع برود.

پیش از این به نظر می رسید که بایدن موضوع بازگشت به برجام و افزایش همکاری با اروپایی ها را در اولویت خود بگذارد. اما این اتفاق نیافتاده است. از طرف دیگر ممکن است که ایران مجبور شود که طرح مجلس را اجرا کند. در این صورت آمریکا چه رویکردی خواهد داشت و سرنوشت برجام چه می شود؟

ایران وضعیت پیچیده ای دارد. آنها انتظار دارند هر اظهار نظری که تیم بایدن انجام می دهد و گامی که بر می دارد٬ ایران هم حسن نیتی از خود نشان دهد. من فکر می کنم این کار دوجانبه است و اگر قرار باشد دو طرف به سمت تنش زدایی پیش بروند٬ هر دو گام هایی را بردارند. من فکر می کنم بهترین گام این است که گفتگوهایی در خصوص بازگشت به برجام شکل بگیرد. افکار عمومی داخل آمریکا مرتب به بایدن گوشزد می کند که به برجام بازگردد. اما اگر او بخواهد به توافق بازگردد٬ نیازمند این است که هر دو کشور گام هایی برای اثبات حسن نیت خود بردارند. به همین دلیل است که  فعلا اروپایی هم پیرو آمریکایی ها هستند. به نظر من دو طرف باید دست به اقداماتی برای اثبات حسن نیت خود بزنند در غیر این صورت اروپایی ها راحت تر پشت سر بایدن برای تحت فشار قرار دادن تهران می ایستند. اگر ایران بخواهد که طرح را اجرایی کند٬ این موضوع می تواند ضربه به اعتماد سازی باشد.

>>> بیشتر بخوانید:
این رویکرد نمی‌تواند اتفاق خوبی برای ایران باشد
اولویت سیاست‌خارجی بایدن چیست و چرا به سمت آسیا هجوم می‌برد؟
طرح مجلس؛ نفع ملی یا نفع جناحی؟/ آیا این مصوبه تحریم‌ها را لغو می‌کند؟

اولویت های سیاست خارجی آمریکا در قبال روسیه و چین چطور خواهد بود؟

دموکرات ها مسائل استراتژیک دارند. اما در مسائل بین المللی به موضوعاتی چون گفتگو و سازش و مذاکره اعتقاد دارند. یعنی من فکر می کنم که آنها مشکلات خود را با روسیه و چین هم با همین قالب رفع و رجوع می کنند. این مساله را ترامپ به عنوان یک هشدار به کار می برد و میگوید که اگر بایدن بیاید کشور را به سمت چین سوق می دهد. اما موضوع بیشتر اقتصادی است. به نظر من دولت بایدن به دنبال برخی توافقات مثلا در سازمان بهداشت جهانی با چین خواهد بود. فکر نمی کنم که در دولت بایدن فضا با مسکو و پکن به سمت تنش برود و آمریکا در خیلی از حوزه ها برخی امتیازات را خواهد داد و امتیازاتی هم خواهد گرفت.

روابط به شکل دوران ترامپ نخواهد بود و بیشتر به سمت تعامل پیش می رود. حتی با ایران و آمریکای جنوبی هم وضعیت تعاملی و صلح جویانه پیش خواهد رفت.

مشکل فعلی ایالات متحده با روسیه چیست و بایدن چه سیاست هایی را در قبال این کشور اتخاذ می کند؟

بحث روسیه بسیارپیچیده است. به نظر می رسید که در دوره ترامپ روس ها نقطه ضعف هایی را از او داشتند. ترامپ چندان مایل نبود که بحث با روسیه به تنش و درگیری بیشتر کشیده شود. خیلی جاها آمریکا در قبال روسیه پا پس می کشید و آن هم به خاطر خود ترامپ بود که تمایلی نداشت که با پوتین در بیفتد. رییس جمهور روسیه هم رابطه خوبی داشت. او حتی دیرتر از بسیاری از کشورها به بایدن به خاطر برد در انتخابات تبریک گفت که نشان می داد از این اتفاق تازه چندان خوشنود نیست.

من فکر می کنم روابط ترامپ و پوتین خاص و پیچیده بود و من بعید می دانم در دوره بایدن تکرار شود. بلکه فکر می کنم روشی که اوباما در مورد روسیه و حتی چین داشت٬ با توجه به تیم سیاست خارجی که چیده٬ دوباره تکرار شود. آنها علاقه مند به بحث مهار هستند.

در مورد چین چه اتفاقی پیش خواهد آمد و اولویت آمریکا در خصوص این کشور چیست؟

چین الان کشوری است که برخی از مهم ترین اندیشکده های روابط بین الملل معتقدند باید اولویت اول آمریکا باشد. به همین خاطر بحث این کشور اهمیت زیادی دارد. پکن به عنوان یک قدرت نوظهور ممکن است در عصر آینده موقعیت متفاوتی داشته باشد و از سال 2005 به بعد در رقابت مساوی با ایالات متحده قرار بگیرد. آمریکایی ها بحث مهار چین را مهم تر از مهار روسیه می دانند. چرا که روسیه بعد از فروپاشی شوروی چندپاره شد. اما در ایالات متحده نگرانی از قدرت چین وجود دارد. طیفی در آمریکا وجود دارد که معتقد است نباید به این کشور فرصت داد و یک طیف گسترده تری هم هست که می گوید باید با پکن تعامل کرد. این نوع تعامل هم به دلیل همان سیاست مهار است. دو طرف احتمالا گفتگوهایی با هم داشته باشند و بخواهند با دادن و گرفتن امتیازاتی به ویژه در زمینه تعرفه و تجارت یکدیگر را کنترل کنند.

برخی معتقدند که آمریکا به دلیل وضعیت اقتصادی که چین دارد٬ از این پس اولویت سیاست خارجی خود را به سمت این کشور می برد و حتی دیگر ارتباطاتش را با اروپا به شکل سابق برنخواهد گرداند. به ویژه اینکه دلار ایالات متحده به دلیل کرونا هم دارای مشکلاتی شده است. این امر چقدر محتمل به نظر می رسد؟

به احتمال قوی آمریکایی ها به سمت تعامل با چین پیش می روند. صحنه بین المللی در حال تغییر است. کرونا بسیار موثر بوده و با نوع شعارهایی که طیف دموکرات می دهند٬ ارزش های جهانی و همبستگی جهانی احیا شود. این طیف از دموکرات ها در تصمیم گیری های آمریکا در زمان بایدن موثر خواهند بود و این از نوع چینش کابینه او هم مشخص است. اما در عین حال آمریکا می گذارد که هژمونی اش را از دست بدهد. اما طیفی که به دنبال تعامل است٬‌دست بالا را دارد.

روابط با آمریکا یک رابطه سنتی است. ممکن است این دو در حوزه های مختلفی اشتراک یا رقابت داشته باشند. اما اولویت امریکا نزدیکی به اروپا بوده . اما نگاه به چین یک موضوع اقتصادی است که بعید است چندان دوری بین این دو اتفاق بیفتد.

در مورد ایران٬ دو مساله وجود دارد. اولی برداشته شدن تحریم ها و دیگری بازگشت به توافق هسته ای است. به نظر شما ایران چه جایگاهی در اولویت های بایدن دارد و چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

خیلی از مشکلات سیاست خارجی ما داخلی هم هست. تا زمانیکه وضعیت داخلی تثبیت نشود و جناح های سیاسی به یک انسجام ملی نرسند٬ وضعیت برای ما همین طور خواهد بود. آمریکا و حتی اتحادیه اروپا چندان نمی دانند که با چه ایران و کدام طیفی طرف هستند. به همین خاطر ما اول باید در داخل تغییراتی داشته باشیم که یک همبستگی ملی و محور واحد در سیاست خارجی به وجود بیاید. 

اگر ما در داخل به این دستاورد برسیمُ آن وقت است که دولت بایدن هم می تواند به طور روشن بگوید و اعلام کند که در قبال موضع ما چه سیاستی را قرار است که در پیش بگیرد. او اعلام کرده که خواهان بازگشت به برجام است و به نظر نمی رسد که بخواهد از این قول تخطی کند. اما چگونگی این اتفاق است که مورد بحث قرار دارد.

برخی معتقدند موضوع تحریم ها برای بایدن با یک فرمان قابل حل است. اما برخی می گویند او ممکن است با نگه داشتن تحریم ها و با دست یافتن به یک اجماع با اروپا٬ بخواهد شروطی را برای ایران بگذارد. شما کدام را محتمل تر می دانید؟

با توجه به گذشت زمان٬ آمریکایی ها تمایل خواهند داشت که برجام تازه ای را ایجاد کنند. از نظر آمریکایی ها با توجه به بحث های منطقه ای به نظر می رسد که نیاز به یک توافق دیگر ضروری است. آمریکا می گوید انتظاراتش برآورده نشده. البته آنها هنوز به یک جمع بندی مشخص نرسیده اند. چرا که آنها هنوز مستقر نشده اند و فقط گمانه زنی هایی است که مطرح می شود. اما اگر قرار بر مذاکره باشد٬ بحث های دیگر از جمله مسائل منطقه ای و موشکی را مطرح خواهند کرد.

312 310

اعلمی فریمان: نگاه‌های جناحی به منافع ملی ضربه وارد می‌کند

یک کارشناس آمریکای لاتین گفت: نگاه‌های جناحی به منافع ملی ضربه وارد می‌کند. ما یک معیار و شاخصی داریم به نام منافع ملی که توسط هر دولتی باید این شاخص در نظر گرفته شود.

هادی اعلمی فریمان، کارشناس آمریکای لاتین، در خصوص تحریم‌های تسلیحاتی ایران از سوی آمریکا به خبرنگار سیاسی ایونا Ivna، گفت: آمریکایی‌ها تا جایی که بتوانند مانع منافع ملی ایران می‌شوند.

وی ادامه داد: آن‌ها با هر ابزاری می‌خواهند افکار عمومی دنیا را تحت تاثیر قرار دهند. تحریم‌های تسلیحاتی به ضرر جامعه جهانی است. در این‌جا بحث بازیگران و رقابت‌های استراتژیک به میان می‌آید. یعنی ایران در واقع امیدوار است روسیه و چین به کمک ایران و یا سازکارهای لازم را در خصوص برجام به کار گیرند.

اعلمی فریمان تصریح کرد: ایران به دنبال این است که موضوع برجام پس از ۵ سال حل و فصل شود. منتها آمریکایی‌ها از چند بخش برجام را دنبال می‌کنند. امیدوار هستند که موضوع برجام به نتیجه برسد. ایران نیز به دنبال به سرانجام رساندن برجام است. اگر احیانا تحریم‌های تسلیحاتی برداشته نشود به این معناست که برجام هیچ دستاوردی نداشته است.

این کارشناس آمریکای لاتین در پایان گفت: امروز آزمون بزرگی برای برجام است که تعیین و تکلیف می‌شود. نگاه‌های جناحی به منافع ملی ضربه وارد می‌کند. ما یک معیار و شاخصی داریم به نام منافع ملی که توسط هر دولتی باید این شاخص در نظر گرفته شود. کما اینکه مقام رهبری دنبال این موضوع بوده‌اند صرف‌نظر از اینکه کدام دولت در حال حاضر در حال خدمت است. ناگفته نماند مذاکرات برجام از زمان دولت احمدی نژاد به صورت محرمانه پیش رفت و پیگیری شد.

 

خبرنگار: معصومه عاروان