مناقشه ساخت بمب اتم

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: موضوع ساخت بمب اتم در جمهوری اسلامی ایران، یکی از مناقشه‌برانگیزترین مباحث در سیاست داخلی و روابط خارجی کشور است. مواضع مختلفی در این‌باره وجود دارد.
درباره ساخت بمب اتم از سوی جمهوری اسلامی نظرات و رویکردهای متفاوتی وجود دارد، مخالفان که اغلب درباره دکترین نظامی و فتوای رهبر انقلاب صحبت می‌کنند مخالف ساخت بمب اتم هستند. اما موافقان بر حالت بازدارندگی بمب اتم مقابل تهدیدات دشمن اشاره می‌کنند. با این حال علی لاریجانی مشاور رهبر انقلاب به تازگی در صدا و سیما اظهارات مهم و تاریخی مطرح کرد.
علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور در گفتگوی ویژه خبری شبکه خبر، گفت: در چند دهه اخیر جمهوری اسلامی از یک ظرفیت مهم برخوردار شد و از جهت امکانات نظامی روی پای خود ایستاد و در مسائل منطقه‌ای حرفهایش در مقام عمل محقق شد و در بین قدرت‌های بزرگ جایگاه ممتازی پیدا کرد.لاریجانی ادامه داد: آمریکایی‌ها از ابتدا شروع به ضدیت با ایران کردند و ضدیت آمریکا با ایران از قبل از لانه جاسوسی شروع شد.
وی اظهار داشت: رژیم صهیونیستی یک رژیم دردسرساز در منطقه است و اگر به این رژیم مجال داده شود اوضاع کل منطقه را به هم میریزد/یک غفلت در سوریه باعث تغییر شرایط در سوریه شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: محتوای نامه ترامپ همان است که مرتب در سخنرانی‌هایش می‌گوید، اما با زبان دیگر؛ در نامه تهدید کرده همانطور که در صحبت‌های این روزهایش تهدید هست.
وی در ادامه تاکید کرد: احتمال عملی کردن تهدیدها علیه ایران کم است، چه نفعی با حمله به ایران می‌برند؟ کار نظامی علیه ایران بدون تبعات نیست؟ حرف‌های آمریکایی‌ها را نمی‌توان دقیق ارزیابی کرد.
این اظهارات مخالف‌های زیادی داشت که در ادامه به آن می‌پردازیم.
محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات در دولت روحانی در کانال تلگرامی خود نوشت:
متأسفانه برخی از رسانه‌ها با برداشتی نادرست از نوشته‌ی پیشین اینجانب، اینگونه القا کرده‌اند که گویا موافق تولید بمب هسته‌ای هستم و آن را خواسته ملت ایران دانسته‌ام.
در حالی که متن سخنانم به‌وضوح بیانگر موضع مخالف این موضوع است. من نه‌تنها تولید بمب اتمی را در شرایط کنونی راه‌حلی سازنده یا مفید برای پیشرفت و امنیت کشور می‌دانم، بلکه همواره بر این باور بوده‌ام که چنین رویکردی با منافع ملی و آرمان‌های والای ایران اسلامی در تضاد است.
آذری جهرمی پیش از این نوشته بود: «بمب هسته‌ای ایران، اراده آحاد ملّت آن است. در ابتدای انقلاب و جنگ تحمیلی، قدرت آن اراده یکپارچه را دنیا دیده است.اگر به دنبال تقویت توان دفاعی باشیم، راه حل پایدار، به دست آوردن دل مردم با توجه به خواست آحاد ملت است نه فقط توجه به اقلیتی‌ کاملا معتقد به همه‌ی اصول انقلاب!»
مسأله بمب اتم در ایران نه‌تنها یک بحث فنی ـ نظامی، بلکه پازلی پیچیده از ایدئولوژی، راهبرد امنیت ملی، افکار عمومی، فشارهای بین‌المللی و مشروعیت اخلاقی است. جمهوری اسلامی تاکنون مسیر «ظرفیت بدون اقدام» را برگزیده؛ مسیری که تلاش می‌کند میان تهدیدات بیرونی و تعهدات اخلاقی و دینی تعادل برقرار کند. اما در شرایط متغیر منطقه‌ای یا بین‌المللی، فشار برای بازتعریف این سیاست ممکن است افزایش یابد.
هادی اعلمی فریمان کارشناس سیاسی به آرمان امروز گفت: وقتی از نظریه بازدارندگی سخن می‌گوییم، منظور تنها یک چارچوب کلاسیک نیست، بلکه مجموعه‌ای از دیدگاه‌هاست که در شرایط مختلف سیاسی و امنیتی شکل گرفته‌اند. این نظریه‌ها به‌طور کلی به دو دسته بازدارندگی هسته‌ای و بازدارندگی فراتر از حوزه هسته‌ای تقسیم می‌شوند.
وی ادامه داد: بازدارندگی هسته‌ای از اواسط قرن بیستم، به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، شکل گرفته و گسترش یافته است. در این دوره، مفهوم بازدارندگی متقابل و تعادل وحشت شکل گرفت و برای چند دهه عامل بازدارنده اصلی در روابط قدرت‌های بزرگ بود. این ادبیات در فضای جنگ سرد معنا پیدا کرد و با فروپاشی اتحاد شوروی تا حدی کنار رفت.
این کارشناس سیاسی اظهار کرد: اما پس از جنگ سرد، شکل نوینی از بازدارندگی به عرصه آمد؛ شکلی که دیگر تنها به توان نظامی متکی نبود. در این رویکرد جدید، مؤلفه‌هایی مانند جنگ‌های ترکیبی، تهدیدات سایبری، فشار اقتصادی و دیپلماسی فعال نقش پررنگ‌تری پیدا کردند. بنابراین، نظریه کلاسیک بازدارندگی به‌تنهایی دیگر پاسخگوی تحولات پیچیده جهانی نیست.
وی ادامه داد: در ایران، طی سال‌های اخیر، دوقطبی‌ای در خصوص بازدارندگی، به‌ویژه در حوزه هسته‌ای، شکل گرفته است. برخی مسئولان بر این باورند که برای حفظ امنیت، ایران باید به ظرفیت بازدارندگی هسته‌ای مجهز شود یا دست‌کم آن را به‌عنوان ابزار تهدید مطرح کند. در این زمینه، اظهارات اخیر علی لاریجانی بازتاب گسترده‌ای داشت.
اعلمی فریمان تشریح کرد: با این حال، چند نکته مهم باید مورد توجه قرار گیرد. نخست آنکه، بازدارندگی مؤثر نیازمند پشتوانه‌هایی فراتر از توان نظامی است. در شرایطی که کشور در حوزه‌هایی مانند اقتصاد و سیاست خارجی با چالش‌های جدی مواجه است، تهدید هسته‌ای بدون این پشتوانه‌ها نمی‌تواند کارکردی پایدار داشته باشد.
وی ادامه داد: دوم، در فضای بین‌الملل، دیپلماسی مقدم بر تهدید است. در حالی که در برخی مواضع سیاست خارجی ایران، پیش از هرگونه گفت‌وگوی رسمی یا تعامل دیپلماتیک، تهدیدهای بازدارنده مطرح می‌شود. این ترتیب معکوس، می‌تواند فرصت‌های گفت‌وگو را تضعیف و اعتماد بین‌المللی را از بین ببرد.
این کارشناس سیاسی مطرح کرد: سومین چالش، نبود انسجام در سیاست‌گذاری است. اختلاف دیدگاه‌ها و مواضع متناقض در سطح حاکمیت، پیام‌های دوگانه‌ای به جامعه بین‌الملل ارسال می‌کند. این چندصدایی نه‌تنها اثربخشی بازدارندگی را کاهش می‌دهد، بلکه می‌تواند موجب افزایش بدگمانی‌ها نسبت به نیت‌های واقعی کشور شود.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: افزون بر این، تهدیدهای مکرر علیه برخی کشورها، به‌ویژه اسرائیل و ایالات متحده، باعث شده است که برنامه هسته‌ای ایران در فضای بین‌المللی با سوءظن همراه باشد. حتی اگر هدف ایران از این برنامه صلح‌آمیز باشد، لحن تهاجمی می‌تواند برداشت‌های منفی ایجاد کند و به تقویت اجماع جهانی علیه کشور منجر شود. بازدارندگی، مفهومی چندبعدی است و نیاز به نگاهی جامع دارد؛ نگاهی که واقعیت‌های جهان امروز و چالش‌های داخلی را هم‌زمان در نظر بگیرد.

https://armandaily.ir/?p=8425

نتیجه سیاست خارجی در امریكای لاتین باید موجب رفاه مردم ایران شود

فریمان در مصاحبه با رادیو گفت‌وگو با اشاره به تروریسم، حقوق بشر و تسلیحات هسته‌ای كه امریكا درباره ما مطرح میكند، گفت: امریكا این گونه مطرح میكند كه ایران میخواهد در منطقه بیثباتی ایجاد كند و سفر رئیس‌جمهور به امریكای لاتین را نیز رصد میكنند.

وی افزود: امریكا همواره به طور كلان این مسئله را مطرح میكنند و معتقدند امریكای لاتین حیاط‌خلوت آن‌هاست.

اعلمی فریمان با بیان این كه مطرح میشود ایران، روسیه و چین قصد دارند جای امریكا را در خطه لاتین بگیرند، گفت: چند سالی است كه نفوذ امریكا در منطقه كم شده و بعد از چین به شریك دوم تبدیل میشوند.

وی با اشاره به اولین ورود چین به منطقه و تمركز روسیه بر اوكراین گفت: ایران نیز تلاش دارد وارد این فاز شود و رسانه‌های امریكایی مرتباً هشدار میدهند و رسانه‌های طرف‌دار ایران نیز از این سفر تعریف كرده و از آن حمایت میكنند.

اعلمی فریمان در بخشی دیگر از مصاحبه با رادیو گفت‌وگو با بیان این كه كشورهای موردنظر ایران برای سفر اخیر تحت تحریم شدید هستند، گفت: بین ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ تحریم علیه این كشورها تعریف شده و از ۲۰۱۸ كوبا نیز مجدد مورد تحریم قرار گرفت و نیكاراگوئه به دلیل مسائل بشری تحت تحریم قرار دارد.

وی ارزیابی درباره تفاهم‌نامه‌های اقتصادی را موكول به آینده كرد و ادامه داد: باید دید این تفاهم‌نامه‌ها تا چه حد در آینده عملیاتی میشود. در این راستا اگر قرار بر ورود به فاز توسعه روابط باشد، مكزیك باید اولویت اصلی ما باشد؛ البته به‌شرط رفع تحریم و حل‌وفصل شدن روابط دلاری و شیلی كشور بعدی است و كلمبیا و برزیل و آرژانتین نیز دارای بنیان‌های اقتصادی گسترده‌تری هستند و ایران میتواند به‌راحتی با آن‌ها وارد رابطه شود.

اعلمی فریمان ادامه داد: تا زمانی كه مسئله تحریم حل‌وفصل نشود، دورنمای روشنی را نمیبینم تا وضعیت بهتر شود؛ البته ممكن است راه تنفسی ایجاد شود كه در راستای تهاتر كالایی باشد و سیاست خارجی ما زمانی موفق عمل خواهیم كرد كه در داخل كشور بتوان مزایای آن را در راستای رفاه و تأمین اجتماعی مردم ببینیم.

این كارشناس حوزه سیاسی در مصاحبه با رادیو گفت‌وگو با اشاره به این كه افول امریكا به مباحث تاریخی باز میگردد، گفت: این بحث آكادمیك بوده و بحث جدیدی نیست.

وی با بیان این كه نمیتوان به‌راحتی از انهدام و تخریب و فروپاشی سخن گفت، ادامه داد: این نوع نگرش عدالت‌خواهانه انسانی نیست. این بحث‌ها حاشیه‌ای است؛ ولی ما وارد فاز جدیدی از حیات انسانی شده‌ایم و مشكلات كنونی اقلیمی، آب‌وهوایی، بر اساس آب شرب و... است.

اعلمی فریمان ادامه داد: ما باید مسئولانه‌تر عمل كرده و با سازمان ملل وارد كار شویم؛ ولی تعجب میكنم كه آقایان نشسته‌اند و از افول صحبت میكنند؛ ولی اگر همین امروز ایالت متحده دچار فروپاشی شود، آیا مشكلات جامعه ما حل‌وفصل میشود؟!

وی ضمن انتقاد به این نوع جریان فكری خاطرنشان كرد: ما باید مسئولانه عمل كرده و وارد یك دستورالعمل جدید در دنیا شویم.

پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ(تلاطم امریکای ترامپی)/ 3

در این قسمت به پیامدهای انتخاب ترامپ در حوزه مالی و انرژی امریکا می پردازیم.

همانطور که در قسمت قبلی ذکر کردیم، گزارش های رسمی امریکا در زمان ریاست جمهوری ترامپ همگی حاکی است که سیاست های ترامپ با شعار «نخست آمریکا» نه تنها وضع مالی کشور را بهبود نداد، بلکه در زمینه فدرال رزرو و مالیات کشور را وارد فاز جدیدی از بدهی های گسترده کرد. کاخ سفید در 2020 اعلام کرد که کسری بودجه سالانه برای اولین بار از سال ۲۰۱۳ به بیش از یک تریلیون دلارافزایش خواهد یافت. در ماه ژوئیه 2018 وزارت خزانه‌داری آمریکا به ریاست استیون منوچین اعلام کرد، تنها در ۱۰ ماه نخست سال مالی ۲۰۱۸ کسری بودجه آمریکا به ۶۸۴ میلیارد دلار رسیده که افزایش ۲۰.۸ درصدی نسبت به مدت مشابه در سال ۲۰۱۷ نشان می‌دهد. علت این موضوع افزایش هزینه‌های نظامی و دولتی و نیز کاهش شدید مالیات شرکت‌ها و ثروتمندان  در دولت ترامپ عنوان شد. 

کسری بودجه آمریکا، حاصل اصلاحات مالیاتی ترامپ در دسامبر ۲۰۱۷ است. براساس گزارش "فدرال رزرو سیستم" یا بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، درآمد دولت آمریکا در سال ۲۰۱۸ تنها یک درصد رشد داشته است که علت آن کاهش شدید پرداخت‌های مالیاتی شرکت‌ها به دستور دولت دونالد ترامپ است که در پی آن، عواید این نهاد به صورت چشمگیری، کاهش نشان می‌دهد. سایت تحلیلی The Balance درباره وضعیت بدهی های آمریکا و وعده های ترامپ ارزیابی جالب توجهی مستند به آمار و اطلاعات ارائه داده است. این سایت می نویسد: دونالد ترامپ در دوران انتخابات ریاست جمهوری 2016، به عنوانِ نماینده جمهوریخواهان وعده داد که بدهی های دولت را ظرف مدت 8 سال تسویه کند. اما بودجه ی پیشنهادیِ او ظرفِ 4 سال 8.3 تریلیون دلار هم به بدهی ها افزود. در نتیجه بدهیِ آمریکا به 25 تریلیون دلار افزایش یافت. ترامپ در دورانِ کاندیداتوری دو استراتژی برای کاهشِ بدهی داشت. وی قول داد سالانه 6 درصد به رشدِ اقتصادی بیفزاید تا از این راه درآمدهای مالیاتی افزایش را افزایش دهد. اما وقتی رئیس جمهور شد، برآوردِ خود از رشدِ اقتصادی را به 3.5 تا 4 درصد تقلیل داد.

سایت تحلیلی   the Balances  درادامه اذعان می کند بدهی ها در دورِ اولِ ریاست‌جمهوریِ وی 8.3 تریلیون دلار افزایش داشت. این تقریباً برابرِ افزایشِ بدهی های مجموعِ دو دوره ی اوباماست که تازه با رکود هم دست و پنجه نرم می کرد. ترامپ نه تنها به وعده های انتخاباتیِ خود برای کاهشِ بدهی ها عمل نکرده، بلکه خلافِ آن را هم انجام داد. آن دسته قوانین مالیاتی که جمهوری‌خواهان تدوین کردند و در کنگره تحت کنترل جمهوری‌خواهان آمریکا به تصویب رسیده است، به عنوان عامل افزایش سریع بدهی ملی شناخته می‌شود و اکنون دفتر بودجه کنگره پیش‌بینی کرده است که نهایتا کسری چندین تریلیون دلاری آمریکا همچنان ادامه خواهد داشت. این گزارش و افزایش کسری بودجه و بدهی های عمومی همگی نشانگر ناکارآمدی سیاست های اقتصادی ترامپ در حوزه مالی است.

در حوزه انرژی هرچند که استراتژی امنیت ملی ترامپ، شعار محوری بودن آمریکا در نظام جهانی انرژی به عنوان تولیدکننده، مصرف کننده و نوآور پیشرو بود، اما درعمل او برخلاف این استراتژی تلاش کرد تا نفت در حداقل قیمت قرار گیرد و این کار را از طریق متحدان عرب خود در اوپک با کاهش  فروش نفت ایران انجام داد.  رویکرد محوری ترامپ بر خلاف اوباما و بایدن استفاده همه جانبه از سوخت های فسیلی بود و حتی در تبلیغات انتخاباتی 2020 نیز مرتب به آن استناد می کرد و سیاست های مبتنی بر انرژی سبز و پاک را به سخره می گرفت. تحت تاثیر این رویکرد نیز بسیاری از قوانین زیست محیطی که فعالیت آلاینده شرکت های نفتی را محدود می کرد ، در دوره ترامپ لغو شدند. 

در زمینه سیاست های مربوط به انرژی دولت ترامپ باید ذکر کرد، اوپک همواره از جانب ترامپ جهت افزایش تولید نفت خام و در نتیجه، کاهش قیمت‌ها تحت فشار بوده است. البته پایین بودن سطح قیمت نفت‌ خام از میزان 55 دلار کمتر در هر بشکه برای اقتصاد آمریکا نیز چندان مناسب نبود؛ زیرا در صورت پایین بودن قیمت‌ها، تولید نفت ‌خام شیل این کشور متوقف خواهد شد. این رویکرد ترامپ مورد حمایت سایر نهادهای آمریکایی هم نبود . دراین‌راستا، کمیته قضایی مجلس نمایندگان آمریکا در سال 2018 از دولت ترامپ درخواست کرد ازلایحه‌ای حمایت کند که به وزارت دادگستری ایالات متحده اجازه می‌دهد از اوپک به‌سبب نقض قوانین «آنتی‌تراست»  شکایت کند. قوانین «آنتی تراست» پایه‌گذار قوانین رقابتی بازار با شرط نظارت دولت است.

 از نظر کمیته قضایی مجلس نمایندگان آمریکا، هر زمان که یک کارتل افراطی وجود دارد، درنهایت، قیمت‌ها توسط بازار آزاد تعیین نمی‌شود و در چنین شرایطی، مصرف‌کنندگان آسیب می‌بینند. آنها یادآور می‌شوند که قانون ضد اوپک، قانونی است که به آمریکا اجازه می‌دهد قدرت سازمان اوپک را محدود کند و کشورهای آن را تحت پیگرد قرار دهد. طبق این قانون، ایالات متحده می‌تواند اقدامات اوپک را که طبق آن، سهمیه‌هایی را برای تولیدکنندگان تعیین می‌کند مورد پیگرد قرار دهد و جریمه کند؛ زیرا به گفته آنها، این اقدامات قیمت بنزین را برای مصرف‌کنندگان آمریکایی گران‌تر کرده است.

علیرغم انتقادات کمیته قضایی مجلس نمایندگان آمریکا از اوپک، گسترش مناسبات با عربستان سعودی یکی از پایه های اصلی سیاست انرژی ترامپ را تشکیل می داد. البته روابط انرژی امریکا و عربستان سعودی به  84 سال پیش یعنی زمان کشف نفت در عربستان در سال ۱۹۳۸ بازمی‌گردد . این رویکرد انرژی ترامپ ، با رویکرد سختگیرانه دولت وی با ایران ارتباط داشت. آمریکا و عربستان  سعودی هر دو طرف تلاش‌های خود را برای تشدید تحریم های نفتی ایران در دوره تصدی ترامپ افزایش دادند. ریاض مخالف اعطای معافیت‌های تحریمی به مشتریان ایران ازسوی آمریکا بود  و ازطرفی، ترامپ هم این مسئله را منوط به افزایش تولید عربستان سعودی برای جبران میزان کاهش تولید ایران می دانست. البته سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ایران در حوزه انرژی نیز نتیجه نداد و این یکی از دلایل تمایل ریاض به مذاکره با ایران در پس از دوره ترامپ بود .

براساس گزارش سایت پلاتس که اطلاعات، تجزیه و تحلیلهای بازار انرژی را بصورت مستقل ارائه می دهد، سیاست‌های دولت آمریکا در حوزه نفت و گاز در اواخر دوره ترامپ باید به‌گونه‌ای بود که قیمت نفت در بازه بهینه نوسان نماید تا تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا دچار بحران مالی شوند. قیمت نفت کمتر از شصت دلار در هر بشکه به تولیدکنندگان نفت شیل ایالات متحده آمریکا آسیب می‌رساند. ترامپ در این زمینه نیز نتوانست موفق شود و این موضوع باعث زیان شرکت های تولید کننده نفت شیل آمریکایی گردید .

در یک جمعبندی کلی می توان گفت روحیه پوپولیستی و ضد محیط زیستی دونالد ترامپ، اصرار وی به حذف قوانین زیست محیطی محدود کننده فعالیت های مخرب شرکتهای آمریکایی تولید کننده نفت شیل، حمایت آشکار ترامپ از افزایش تولید بی رویه نفت توسط عربستان سعودی، بی توجهی به منافع بلند مدت محیط زیستی و تمرکز بر منافع کوتاه مدت اقتصادی باعث شد که در دوران ریاست جمهوری ترامپ صدمات جبران ناپذیری نه تنها به منابع انرژی و محیط زیستی این کشور بلکه خصوصاً به برخی از کشورهای غرب آسیا که تامین کننده های برتر انرژی دنیا محسوب می شوند، وارد شود.

​​​​​​​

پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ (تلاطم امریکای ترامپی)1؛ استراتژی امنیت ملی ترامپ در سال 2017

بررسی پیامدها و تبعات کوتاه و بلند مدت دولت ترامپ در سیاست داخلی و خارجی امریکا، هدف این مجموعه مقالات است. بررسی این پیامدها، ضمن ترسیم تاثیر ترامپ بر تشدید شکاف های اجتماعی و سیاسی در جامعه آمریکا، چشم انداز افول هژمون امریکا در جهان را نیز مشخص تر می سازد. در این نوشتار به بررسی «استراتژی امنیت ملی ترامپ درسال 2017 » خواهیم پرداخت.

دونالد ترامپ رقابت های انتخاباتی سال 2016 میلادی را در مقابل هیلاری کلینتون با شعار «اول آمریکا» و «بازگرداندن عظمت به امریکا» آغاز کرد. البته هر دو نامزد، قبل از شروع انتخابات ریاست جمهوری سال 2016، در درون احزاب خود نیز فرایند نفس گیری را برای انتخاب شدن به عنوان نامزدهای نهایی حزب متبوع شان برای انتخابات ریاست جمهوری طی کردند. همان مقطع، برخی از تحلیل گران، این موضوع را نشانه ای از شکل یک هنجار سیاسی جدید دانستند که عرصه سیسای را پرآشوب تر خواهد ساخت .

راند براونستین Ron Brownstein تحلیل گر سیاسی در ماهنامه آتلانتیک در این خصوص در سال 2016 نوشته است:" با وجود برتری های هر دو کاندیدای پیشتاز (دموکرات و جمهوری خواه)، کلینتون و ترامپ احتمالا تا آخرین روز رقابت های مقدماتی باید با رقبای خود دست و پنجه نرم کنند. چنین رقابت پرآشوبی ممکن است علامت یک هنجار (سیاسی) جدید باشد. از دهه ۱۹۸۰ تاکنون فرایند انتخاب نامزدهای هر دو حزب برای انتخابات ریاست جمهوری، همواره به سادگی حل و فصل شده است اما رقابت های امسال بیانگر تغییرات ساختاری است که می­توانند رقابت های طولانی تر و پرآشوب تر را به دنبال داشته باشند. رقابت های درون حزبی نامزد ها هرگز تا بدین حد شدید نبوده است. می توان گفت که رقابت های انتخاباتی درون حزبی امروز، از دو ماراتن در حال تبدیل شدن به ورزش های سه گانه است".

در جریان رقابتهای انتخاباتی، ترامپ در بسیج کردن قشرهای نادیده گرفته شده و طبقه کارگر سفیدپوست بسیار موفق عمل کرد. این طبقه درحالی به ترامپ رای دادند که وی در سخنرانی های خود به بخشی از تفکرات سنتی آمریکا، به ویژه کاهش مالیات ثروتمندان و کاهش خدمات اجتماعی به ظاهر متعهد بود. کارگران سفید پوست به طور سنتی و تا زمان انتخاب شدن بیل کلینتون به ریاست جمهوری آمریکا، طرفدار حزب دموکرات بودند و به طور سنتی به نامزد این حزب رای می ­دادند. ترامپ عمدتا به دو مشکل اصلی افزایش نابرابری، که متوجه طبقه کارگر سفید است و تحت سلطه بودن سیستم سیاسی آمریکا توسط گروههای ذی نفع  پرداخت. این شعارها در جذب آرای طبقه کارگر سفید پوست موثر واقع شد. هر چند این طبقه در پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ نیز در مقایسه با سال 2016 ، وضعیت چندان مساعدی نداشتند.  

هرچند ترامپ هیچ طرحی برای حل دو مشکل «افزایش نابرابریها» و «دخالت گروه های ذینفوذ و دولت سایه در نظام سیاسی»، ارائه نکرد، اما به نظر می ­رسد رای دهندگان آمریکایی تحت تاثیر شعارهای پوپولیستی ترامپ به این موضوع مهم توجهی نداشتند. رای دهندگان حتی به جنجال های رسانه ­ای در خصوص نیز توجه نکردند و افشای نقاط ضعف ترامپ در رسانه ها ظاهرا هیچ تاثیری بر روی رای آنان نداشت. چرا که دونالد ترامپ زمانی نامزد انتخابات شد که بی اعتمادی به سیستم سیاسی و رسانه ­ای آمریکا در میان مردم به اوج خود رسیده بود. ترامپ با استفاده از این وضعیت، نشان داد که ظاهراً نیازی به پشتیبانی حزبی ندارد و هر زمان که یکی از شخصیت های جمهوری خواه علیه اش سخن می گفت، افتخار می کرد که وی علیه سیستم سیاسی موجود بوده و در مسیری درست، قرار دارد. از اینرو مبارزات انتخاباتی ترامپ بر ضد سنت سیاسی آمریکا قرار داشت. وی با رویکرد پوپولیستی در انتخابات سال 2016 و علیرغم ادعای دخالت روسیه در انتخابات ، پیروز شد. شروع ریاست جمهوری ترامپ ار سال 2017، سیاست داخلی و خارجی آمریکا را، دچار تلاطم ساخت. 

پس از انتخابات ریاست جمهوری، در دسامبر 2017 ، ترامپ سند «استراتژی امنیت ملی» دولت خود را منتشر کرد.سندی «استراتژی امنیت ملی» سندی است که دولت ایالات متحده موظف است به طور سالانه آن را منتشر کند. در این سند منافع و اهداف این کشور در سطح بین‌الملل مشخص شده و مسائلی که برای امینت ملی ایالات متحده اهمیت دارند، تبیین ‌می‌شوند. این سند نیز مانند اسناد دیگر نشان‌دهنده اهداف راهبردی دولت وقت این کشور است. ترامپ در این سند دیدگاه‌های راهبردی خود را در خصوص موضوعات  مهم داخلی و خارجی مطرح کرد. رئوس، نکات کلیدی و اهداف راهبردی این سند نسبتا طولانی عبارتند از:

«مردم آمریکا من را انتخاب کردند تا عظمت آمریکا را بازگردانند. من قول داده‌ام که دولت من، امنیت، منافع و رفاه شهروندان آمریکا را در صدر اولویت قرار دهد. ما با شعار «نخست آمریکا» منافع سیاست خارجی شهروندان خود را در اولویت قرار خواهیم داده و از حقوق مستقل خود به‌عنوان یک کشور محافظت خواهیم کرد. آمریکا بار دیگر در عرصه جهانی رهبری خواهد کرد».

ترامپ در سند استراتژی امنیت ملی دولت خود اذعان می کند:«آمریکا با جهانی خطرناک، روبه‌روست که مملو از طیف گسترده‌ای از تهدیدهایی است که در سال‌های اخیر تشدید شده‌اند. در داخل، عدم اجرای قوانین سخت مهاجرتی، باعث آسیب‌پذیری کشور شده است. کارتل های جنایتکار نیز، مواد مخدر و خطرات مهلکی وارد جامعه می‌کنند. شیوه‌های تجاری غیرمنصفانه در سطح بین المللی باعث تضعیف اقتصاد آمریکا و انتقال مشاغل به خارج از این کشور شده است». از نظر ترامپ، تقسیم غیرمنصفانه هزینه‌ها با متحدان آمریکا در سازمان ها و ائتلاف های بین المللی، موجب فشار مالیات بر شهروندان و همچنین تقویت بدخواهان این کشور شده است، و بسیاری از مردم آمریکا، اعتماد خود را به دولت، امیدشان به آینده و ایمانشان به ارزش‌های آمریکایی را از دست‌داده اند».

ترامپ اعتقاد داشت، متحدان آمریکا باید سهم بیشتری در دفاع مشترک برعهده‌ بگیرند. وی اعلام کرد که آمریکا دیگر تهاجم اقتصادی یا شیوه‌های غیرمنصفانه تجاری را تحمل نخواهد کرد و از طریق سرمایه‌گذاری بی‌سابقه‌ای در  بخش های نظامی و امنیتی، مرزها را کنترل می‌کند. ترامپ تاکید داشت که روابط تجاری امریکا را بر اساس انصاف و سود متقابل برقرار و در دفاع از منافع کشور هیچ عذری نخواهد پذیرفت.

ترامپ در سال اول ریاست جمهوری اش و در سند استررتژی امنیت ملی دولت خود اهدافی را در چهار رکن مطرح کرد. اولین رکن، حفاظت از مردم آمریکا، وطن و سبک زندگی آمریکایی بود. در رکن دوم به گسترش رفاه آمریکایی پرداخته و تاکید کرد؛ امنیت اقتصادی، امنیت ملی است. ترامپ رکن سوم را به حفظ صلح از طریق قدرت، اختصاص داد.

دونالد ترامپ در رکن چهارم اهداف سند استراتژی امنیت ملی دولت خود، به صراحت اعلام می کند؛ ما نفوذ آمریکا در جهان را با شعار «اول آمریکا» در سیاست خارجی گرامی داشته و به‌عنوان نیرویی مثبت که می‌تواند به تعیین شرایطی برای صلح، رفاه و توسعه جوامع کمک کند، ارزیابی می کنیم. شکست یا پیروزی به اقدامات ما بستگی دارد.

طبق دکترین ترامپ، هدف غایی آمریکا، برتری دادن به این کشور در تمام حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی ایالات متحده است. این در شرایطی است که دوره ریاست جمهوری ترامپ در حالی پایان یافت که افول این کشور در بسیاری از زمینه ها، تشدید یافته و گسل های اجتماعی نیز فعال شده اند. 

واقعیت این است که شعار«نخست آمریکا» بعنوان هدف اول دولت ترامپ، در عمل به این معنا بود که تمام کشورهای دیگر باید در خدمت هدف اول آمریکا قرار گیرند. اجرای این مدل در اقتصاد جهانی، سیاست خارجی و سایر زمینه ها مانند مهاجرت، موجب ایجاد «خود» و «دیگری» شد. بنابراین اساساً دیگران در رویکرد اعلامی ترامپ جایی نداشتند مگر آن‌که به‌عنوان ابزار مورداستفاده باشند. چنین دیدگاهی که بر اساس نظریه ناسیونالیسم محافظه کار، شکل گرفته بود باعث انزوای آمریکا در عرصه بین المللی شد، بدون اینکه در عرصه داخلی نیز دستاورد چشمگیری داشته باشد.

اعلمی‌فریمان: دورنمای مثبتی در داخل از مذاکرات وین وجود ندارد

یک کارشناس مسائل آمریکا در گفتگویی به خبرآنلاین با تاکید بر اینکه شکست مذاکرات فضای جنگ را بر کشور حاکم می کند گفت: در داخل کشور دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است.

به گزارش خبرآنلاین، هادی اعلمی فریمان در گفتگویی در کلاب هاوس خبرآنلاین گفت: مواضعی که از سوی آمریکایی های مطرح می شود خوش بینانه نیست و بیشتر خوش بینی را در ایران و روسیه می بینیم. دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا زبان یکدیگر را متوجه نمی شوند و به هم اعتمادی ندارند. یک مساله ای که بدان اشاره می کنم این است که اتمی شدن نمی تواند به ایران کمکی کند و ما در مباحثی شاهد مطرح شدن این موضوع هستیم. معتقدم که این امر با ادیان ابراهیمی که بر صلح و دوستی تاکید دارند سازگاری ندارد.

وی ادامه داد: موضوع دیگر آنکه اخیرا مصاحبه ای از اقای مرندی خواندم که شکست مذاکرات و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را بی اهمیت جلوه دادند. به هر حال به نتیجه نرسیدن دیپلماسی می تواند فضای جنگ را حاکم کند. در مجموع معتقدم که در داخل کشور نیز دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است. در داخل نیز شاهد آن هستیم که مردم به صبر توصیه می شوند و می گویند مشکلات در آینده نزدیک حل خواهد شد.

وی در پایان گفت: امیدوارم که در دور هشتم شاهد علائم مثبت و امیدوار کننده از مذاکرات باشیم اما به طور شخصی چندان خوش بین نیستم.

بیشتر بخوانید:
حسینی: روس‌ها با زیرکی نقش میانجی را در مذاکرات وین گرفتند
طباطبایی: صبر اروپایی‌ها در قبال برجام کمتر شده/ به سیگنالی مهم در دور هشتم نیازمندیم

بحث داغ کارشناسان درکلاب هاوس‌خبرآنلاین درباره"ادامه مذاکرات وین"

در کلاب هاوس دیشب خبرآنلاین با موضوع"ادامه مذاکرات وین؛ وقت کشی می کنیم یا فرصت می خریم؟" صاحب نظران و اساتید حاضر درباره موضوع مهم چشم انداز و مسائل مربوط به مذاکرات پیش روی وین به اظهار نظر پرداختند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شروع مجدد مذاکرات هسته ای در هفته های اخیر در دولت سیزدهم پس از توقف چند ماهه بار دیگر مورد توجه تمامی محافل قرار گرفته است و همگان منتظرند ببیند دور جدید گفتگوها در چه فضایی پیش خواهد رفت . با توجه به دور قبلی مذاکرات و تلاشی که همه تیم های برای اعلام نظرات خود دارند به نظر می رسد که سیر طبیعی گفتگوها باید به سمت تعامل و درک متقابل کشورها به پیش رود لذا کشورهای حاضر در مذاکرات می کوشند تا روایت خود را به افکار عمومی ارائه دهند لذا شاید گذر زمان بتواند به این سوال پاسخ دهد که این مذاکرات کی به نتیجه مطلوب خواهد رسید، به بیان دیگر صرف اعلام آغاز مذکرات نمی تواند متغیر مهمی برای طرفین باشد بلکه نزدیک شدن دیدگاههای طرفین و حل مشکلات هدف نهایی است به همین جهت این موضوع مهم در کلاب هاوس شب گذشته خبرانلاین مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مهمانان مدعو درباره دلایل و زمینه های این موضوع یعنی" ادامه مذاکرات وین؛ وقت کشی می کنیم یا فرصت می خریم؟" به اظهار نظر پرداختند.

 

حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
مذاکرات هسته ای بار دیگر مورد توجه جامعه قرار گرفته است. در دو دور اخیر هم طرفین تلاش کردند نکات جدیدی را به مذاکرات قبلی اضافه کنند ولی چند سوال در اینباره مطرح است که ذهن مخاطبان را مشغول کرده است که اهم سوالات به شرح زیر است:
- مبنای مذاکرات این دوره تیم ایران و 4+1 چیست؟ آیا مذاکرات 6 دور آقای عراقچی مبناست یا مسایل جدید و رویکردهای دولت سیزدهم هم در مذاکرات مطرح است؟
- دو طرحی که در مذاکرات از جانب ایران اعلام شده چه نکاتی علاوه بر مباحث قبلی دارد؟ از این طریق می توان خواسته های دولت جدید را دریافت؟
- تعداد نفرات مذاکره کننده و تیم 40 نفره ایران نشان دهنده جدی بودن ایران است یا باید گفت هیاتی با تخصص های مختلف با اهداف خاص در وین حضور یافتند؟
حرفها یا اظهارنظرهای مختلفی از تیمهای دوطرف بیان می شود. آقای باقری رویکردی کاملا خوشبینانه را مطرح می کند ولی مذاکره کنندگان دیگر بویژه آمریکاییها بر خلاف نگاه او نقطه نظراتی داشتند. روسها حرکت میانه ای داشتند و قول دادن دور آینده دور آخر است. مذاکرات امروز چقدر تحت تاثیر فضای داخلی ایران است؟ برخی اصولگرایان درباره مذاکرات منتقد هستند. آیا تیم مذاکره کننده تحت تاثیر فضای داخلی ایران قرار می گیرد یا منافع ملی را در نظر دارد؟
این سوالاتی است که برای مردم مطرح شده است و امید است بتوانیم در این نشست به این سوالات مهم پاسخ مفید و موثر داشته باشیم.

 

دیپلماتهای غربی، گفتند مبنای کار پیش نویس ژوئن به اضافه اصلاحات جزئی است

دیاکو حسینی تحلیلگر روابط بین الملل
سوالات مهمی است جزییاتی زیادی دارد. شروع گفتگوهای دور هفتم مقارن با تغییردولت در ایران شد و به نظر می رسید طرف ایرانی تلاش برای گرفتن حداکثری امتیازها با تغییر موضع تلاش می کند. با دو پیشنهاد ارائه شده ایران درباره مسایل هسته ای و تحریمها، به آزمایش گذاشته شد که واکنشها منفی بود. غرب و ایران واکنش خوبی نشان ندادند. غرب می گوید ایران 90 درصد از پیش نویس ژوئن را تغییر داده که از نظرشان غیرقابل قبول است. در دور اخیر به نظر می رسید فضا مثبت تر است. در گفتگوهای دیپلماتهای غربی، گفتند مبنای کار پیش نویس ژوئن به اضافه اصلاحات جزئی است.
نگاه اولیه ای که دولت جدید در دور هفتم با مطالبات سختگیرانه و حداکثری اتخاذ کرد، با امکانات عملی ما سازگار نبود. شما زمانی می توانید از این راهبرد استفاده کنید که بتوانید استقامت کرده و ریسک شکست گفتگوها را بپذیرید و این باور را هم در طرف مقابل ایجاد کنید. به محض اینکه در گفتگوها اخبار منفی بیرون آمد، واکنشهای بازار در ایران منفی بود و نرخ ارز بالا رفت. دولت هم نمی توانست به این شکل ادامه بدهد. طبیعتا این آسیب پذیری ایران را بالا می برد و موضع ایران را تضعیف کرد. برای همین در دور اخیر، اخبار ایران خوشبینانه تر شد و حتی با اخبار طرف غرب هم سازگار نبود. آقای جیک سالیوان دیروز گفت مذاکرات خوب پیش نمی رود و ضمن تایید مقداری پیشرفت، تردید کرد آمریکا به برجام بازگردد.

تناقضی که در موضع اولیه و دور اخیر دیدیم، نقص ما و خطای محاسباتی ما بود. غرب اعلام کرد 90 درصد متن ایران تغییر کرده و دور بعد اعلام شد مبنا متن ژوئن است و فقط اصلاحات جزئی داریم این نشان می دهد ایران به شدت کوتاه آمده و این انعطاف ناگهانی و تزلزل برای مذاکرات حرفه ای اصلا صحیح نیست.
ممکن است ما به سمت توافق برویم. گفتند 80 درصد متن قطعی شده است. در دور ششم هم گفتند این مقدار قطعی است. هنوز مذاکره درباره موارد کلیدی شروع نشده است. این 80 درصد همانی است که در دور ششم نهایی شده است. مطالبه اصلی دولت سیزدهم در گفتگوهای اخیر به چند محور تقسیم می شود. دولت بر اساس شعاری که همه تحریمها باید لغو شود روی کار آمده ولی بهیچ وجه شرایط این وعده محقق نیست. دوم درخواست تضمین کرده آمریکا از برجام خارج نشود. شواهد می گوید برای این هم مقدمات فراهم نیست. سوم درباره خسارت ایران است. چشم اندازی درباره این موضوع هم نداریم.
در ارتباط با مطالباتی که در دولت اعلام شده و آنچه در مذاکرات می بینیم سنخیتی وجود ندارد مگر آنکه بخشهای ماجرا کاملا اعلام نشده است. این وضعیت کلی است که در آن هستیم.

 

فضای مذاکرات از منظر اطلاع رسانی غیرشفاف است، روایتها در تعارض و تضاد است

هادی اعلمی کارشناس روابط بین الملل 
فضای مذاکرات از منظر اطلاع رسانی غیرشفاف است. روایتها در تعارض و تضاد است. این را اکثر کارشناسان مطرح می کنند. هیچ شواهدی از مذاکرات نداریم. نمایندگان جمهوری اسلامی خوشبینی را القا می کنند. روایتها در داخل مطرح است. فرض ایجاد جنگ را برخی مطرح کرده اند. سالیوان گفته مذاکرات به خوبی پیش نمی رود و از وفاق بین چین و روسیه و اروپا حرف زده است. 
شاید این هم لفاظی باشد ولی به نظر می رسد اختلاف نظر است. یک نکته ایده آلیستی را نماینده جمهوری اسلامی می گوید که طرف مقابل اگر دیدگاه های منطقی ما را بپذیرد در کوتاه مدت می توان به توافق برسیم. اگر قرار بود با اگرها به نتیجه برسیم تا حالا رسیده بودیم.
علاقمندم برجام 2015 احیا شود ولی توسعه غنی سازی، همکاری ناکافی با آژانس، ادبیات موجود در کشور، من را به این نتیجه می رساند که مذاکرات شکست می خورد و شاهد تشدید تنش ها خواهیم بود. آرزوی ما نتیجه رسیدن مذاکرات است ولی شواهد این را نمی گوید. نسل جدید سانتریفیوژها به حدی به مسایل داخلی گره خورده که به نظر می رسد دورنمای روشنی نداریم.تحلیل محتوای اظهارات آقایان را در چند ماه اخیر ببینید.برخی مساله وقت کشی را با ظهور مرتبط می کنند. مقامات این را می گویند. بحث افول ایالات متحده را مطرح می کنند و بی اعتمادی را بیان می کنند. علی رغم همه این بحثها حتی اگر به یک توافق موقت برسیم یا برجام 2015 به نتیجه برسد، به لحاظ روابط جمهوری اسلامی و غرب از انقلاب 57 تاکنون در بحران بوده، هیچیک به نتیجه نمی رسد. 
دورنمای خوبی را نمی بینم. بحران در روابط ایران و غرب نتیجه تضاد فلسفی گسترده در دوطرف ماجراست. تا زمانی این تضاد حل نشود، حتی با وجود حل موقت مسایل، مشکلات را خواهیم داشت. جمهوری خواهان همان مسایل 12 گانه پمپئو را مطرح می کنند. شاید با دموکراتها به توافق برسیم ولی دموکراتها هم در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ممکن است بازنده شوند.
دو راه حل داریم. یکی مسایل را بنیادی در مذاکرات جامع با ایالات متحده حل کنیم. یا رویکرد گفتمانی صلح با مردم، منطقه و جهان را بپذیریم تا بتوانیم از بن بست خارج شویم. هر تحلیلی درباره اینکه روابط با غرب ایجاد کنیم که درازمدت باشد، نشدنی است تا زمانی که این تضاد فلسفی بین جمهوری اسلامی و غرب به خصوص آمریکا حل و فصل نشود. 
ما قادر نیستیم مسایل سیاست خارجی را از سیاست داخلی جدا بدانیم. اینها کنش مستقیمی با هم دارند. امیدواریم روزی گفتمان صلح را از درون تساهل در اسلام آموزش دهیم. بدون حل و فصل تضاد فلسفی قادر به حل مسایل با غرب نیستیم. درباره مذاکرات در دور هشتم هم خوشبین نیستم.

خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد چون هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند

 حسن بهشتی پور تحلیلگر روابط بین الملل
دلیل تعارضی که بین موضعگیری ایران و طرف مقابل می بینیم فضای رسانه ای است که ایجاب می کند دوطرف در این مرحله، تحت تاثیر فضاسازی رسانه ای باشند که از سوی اروپا، روسیه، آمریکا و ایران دنبال شد. اینها همدیگر را ارزیابی می کنند. برای همین حرفی برای گفتن ندارند. نگاه دولت آقای رییسی این است که کلا توافقات گذشته را زیر سوال می برد و اذعان دارد هر توافقی که به دست می آید در چهارچوب برجام خواهد بود. چون اگر قرار است درباره خارج از برجام مذاکره شود، پس باید درباره همه مسایل خارج از برجام را مطرح کنیم که هم مذاکرات را طولانی می کند و توافق را از دسترس خارج می کند.
بهترین راه این است که هر توافقی قرار است طراحی شود در چهارچوب برجام و نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر باشد. رویکرد آقای باقری به عنوان مدیر تیم مذاکره کننده، انتقاد نسبت به توافقات 6 دور قبل است. نمی خواهد حرف منفی بزند چون در بازار اثر می گذارد. کسی معیشت مردم را به مذاکرات گره نمی زند. باور عمومی این است که مذاکرات روی بازار ایران تاثیر دارد. صادرات و واردات ایران ناچار به ارتباط با اقتصاد دنیاست و چون می خواهد ارتباط بگیرد، نتیجه مذاکرات هم مهم است. بنابراین انتظار برای بازار را کسی خلق نمی کند. این واقعیت بازار ایران است.
آقای باقری این را به خوبی درک کرد برای همین در صحبتها مثبت حرف می زند تا اثر منفی روی بازار نگذارد. طرف مقابل که حرفهای خوب نمی زند. او هم خواسته های حداکثری اش را اعلام می کند و می گوید بین خواسته ها و آنچه مطرح شده فاصله دارد. به عنوان یک تحلیلگر، باید اطلاعات داشته باشیم که ابهام سیاست ابهام را دنبال می کنند. البته حق هم دارند. در ادوار قبل می گفتند چرا مطالب را به مردم نمی گویید؟ هر چه می گفتیم نمی شود مذاکره را که نمی شود در بین مردم اعلام کرد. ضرورت مذاکره این است که تا به نتیجه نرسیده اند نمی توان مفاد را مطرح کرد. همچنان خواسته در بین مردم مطرح بود. در این فضا حداقل می توانستند دو سند ایران را منتشر می کردند. سند اول انتظار ما برای لغو تحریمها و سند دوم، برنامه ایران برای بازگشت به وضعیت اردیبهشت 98. 
این اسناد منتشر نشده و به نظر می رسد زود است بگوییم مذاکرات به نتیجه نمی رسد. هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند. البته نتیجه مورد نظر دوطرف بسیار فاصله دارد. باید گفتگوها انجام شود تا نظرات به همدیگر نزدیک شود. طرف آمریکا درباره خواسته هایش هیچ انعطافی نشان نداده و طرف ایران هم شعارهایش را تکرار می کند. این که انتظار داشته باشیم کل تحریمها لغو شود نشدنی است. برای مطرح کردن خواسته حداکثری تا رسیدن به لغو تحریمهای برجامی شاید رویکرد تاکتیکی باشد. ولی نباید در مردم انتظار ایجاد کرد که کل تحریمها یکجا لغو می شود و بعد راستی آزمایی می کنیم و تضمین می گیریم. اینها از نظر مطرح کردن خواسته خوب است ولی واقع بینانه نیست. روی زمین زمانی می توان تحریمها را پایان داد که در داخل اقدام کنیم تا تحریمها کم اثر شوند.
در صحنه مذاکراتی که می بینیم، باید مشخص شود تا کی می خواهیم ادامه دهیم. آنچه برنامه ریزی دولت را نشان می دهد یا دورنمای افرادی که می خواهند تصمیم بگیرند، پیش بینی ادامه روند است. اگر چه اتفاقی بیفتد ما به نتیجه رسیده ایم یا نرسیده ایم یا اشتباه کرده ایم و باید از مسیر برگردیم. اینها سوالات بسیار مهمی است.بالاخره واقعا چه اتفاقی باید بیفتد که ما به جمع بندی برسیم این مسیر ما را به نتیجه نمی رساند. باید فکر دیگری کرد و راههای دیگری را آزمون کرد. دیپلماسی بن بست ندارد منتهی به شرطی که اراده و انعطاف داشته باشیم. خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد چون هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند. 
این که گفتند در دور بعدی به توافق می رسیم خیلی خوشبینانه است. چند ماهی مذاکره در پیش داریم تا دیدگاه ها به همدیگر نزدیک شود.

خبرآنلاین مطرح شد؛ خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد/ از مذاکره نترسیم، مذاکره با سازش یکی نیست" height="400" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/10/20/4/5618660.jpg" width="640" />

 

اراده توافق در تیم ما وجود دارد ولی استعداد توافق خوب نداریم

 امیر پسنده پور کارشناس روابط بین الملل
به اندازه ای در اطلاع رسانی تیم مذاکره کننده ما ضعیف عمل کرده که جای هرگونه گمانه زنی را باز گذاشته است. سردرگمی تحلیلی را که مواجهیم، بر اثر اطلاع رسانی نادرست است. هیچ تنویری را برای افکار عمومی قائل نیستند. دفع الوقت قطعا انجام گرفته و 5 ماه تعلل برای شروع مذاکره و این که طرف مقابل دور بعدی را شانس آخر قلمداد کرده، نشان می دهد ما از زمان استفاده نکردیم. 
این را در کنار رفتار هسته ای خود قرار دهیم تا شاید راهبردهای امنیتی تر و کلان تر در ذهن ما متبادر شود. امروز مذاکرات تمام شده موضوعی توی ذوق می زند، اختلاف شدید طرفین از ماحصل گفتگوهاست. آمریکاییها از ناامیدی در مذاکرات حرف می زند و طرف ایرانی از خوب بودن روند مذاکرات. تعریف خوب از دیدگاه دوطرف متفاوت است.
طرف ایرانی شاید پافشاری بر مواضع را خوب تلقی می کنند و عدم انعطاف را پیروزی تلقی می کنند یا از عدم مفاهمه حرف می زنند. 
این که ما ایالات متحده را برای تنبیه از میز مذاکره حذف کردیم، به شدت خودمان را محروم و تنبیه می کنیم. نمونه بارزش، عدم مفاهمه در مدل مذاکره است. این فاصله بسیار خطرناک است و در دور آینده هیچ معجزه ای را رقم نمی زند تا این شکاف پر شود. سابقه مذاکرات برجام با آن تیم را داریم که زمان زیادی برد. آیا در یک دور کوتاه می توان به نتیجه نهایی رسید؟ خیر.
ای کاش با توسل به هر فرد صاحب اختیار، مجوز مذاکره مستقیم اخذ شود چرا که اگر در دور بعد مذاکرات به صورت نیابتی انجام شود، آنچه امروز شاهدش هستیم یعنی مواضع تند اروپا و آمریکا ادامه دارد که سد راه توافق است. قبلا شاهد بودیم فرانسه سنگ اندازی کرد. شکاف بین ایران و ایالات متحده باقی می ماند که سم مهلک برای نتیجه است. بگذاریم گفتگو سلاح و کلید بازکردن قفلها باشد. از مذاکره نترسیم. مذاکره با سازش یکی نیست اساسا سازش امر مذمومی نیست. بی اعتمادی در نظام بین الملل بدیهی است ولی اینکه نسبت به گفتگو با آمریکا اینقدر حساسیم، به خودمان آسیب می زنیم. باید بعد اطلاع رسانی را تقویت کنیم و مجوز برای مذاکره مستقیم بگیریم.
اراده توافق در تیم ما وجود دارد ولی استعداد توافق خوب نداریم. این نقد فنی است. تیم ما دارای توان لازم برای مذاکره مطلوب نیست. ای کاش در کنار اخذ مجوز برای مذاکره با آمریکا در فکر ترمیم این ضعف باشیم.

 

ایران ناچار به توافق است و برای رسیدن به توافق باید با آمریکا توافق کند

قاسم محبعلی تحلیلگر سیاسی
مذاکرات مساله ای ملی است و تا حد زیادی به سرنوشت آینده کشور و تک تک مردم گره خورده و همه آرزو داریم مذاکرات بر اساس منافع ملی ما، به نتیجه برسد و ایران از این گرداب خارج شود.
باید توجه داشت ایران با چه کسانی مذاکره می کند؟ ایران بر اساس پیوستن به NPT تعهداتی دارد که اصلش صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران است. در ازای آن حق داریم از محاسن و امتیازات فناوری هسته ای استفاده کنیم. دوم 6 قطعنامه الزام آور بر اساس فصل 7 منشور سازمان ملل متحد دریافت کردیم که مسایلی را به ما تحریم کرد که الزام آور است ولی در مذاکراتی بین ما و 5 عضو دایم شورای امنیت در 2015 انجام شد، تکالیفی برای ایران مشخص شد که در نهایت با برجام، به مصالحه رسیدیم.
در بحث امنیت بین الملل که شورای امنیت مسئول آن است، آمریکا تعیین کننده است و بقیه تاثیرپذیری از او دارند. در شورای امنیت شاید 5 عضو دارای اختلافات زیادی باشند ولی سر دو موضوع اجماع همیشه وجود دارد. اول درباره موجودیت و امنیت اسراییل است و دوم اینکه خارج از این 5 عضو، کشوری به سلاح هسته ای دست پیدا نکند. درباره حقوق بشر در برمه و سوریه اتفاق نظر ندارند ولی درباره مسایل هسته ای ایران توافق وجود دارد. در حقیقت با اجماع آنها در مقابل هسته ای شدن ایران مواجهیم. 
تکالیفی است که در برجام پذیرفتیم. هر چند برجام توافقی داوطلبانه است ولی تکالیفی را ما پذیرفته ایم. این تعهدات در راستای اجرای آن 6 قطعنامه است. خروج از برجام ما را به شورای امنیت برمی گرداند و باعث احیای 6 قطعنامه شورای امنیت می شود. 
درباره تغییر شرایط باید گفت ما در 2015 وارد توافق برجام شدیم و شرایطمان متفاوت بود. برجام برنامه 8 ساله توافق شده بود و امروز تنها 1.5 سال از آن باقی مانده. هم شرایط ایران و هم آمریکا و منطقه متفاوت است. هر توافقی طبیعتا تابع شرایط موجود است و تغییر شرایط می تواند آن را تغییر دهد. 
حتی اگر آمریکا و ایران به برجام 2015 هم برگردند و تحریمهای هسته ای لغو شود، بیش از یک و نیم سال شاهد آن توافق نخواهیم بود و باز در 2023 به شورای امنیت می رویم و طبیعتا ما باید باز هم شاهد قطعنامه های جدید باشیم. چون عمر برجام پایان می یابد باید دید نیازمند توافق جدید هستیم یا همان ادامه می یابد.
مذاکرات دستورالعمل سیاسی است. مانند مصالحی برای ساخت ساختمانی داریم. نقش معمار بسیار مهم است. اگر این را دست آدم ناوارد بسپاریم بنای غیرمسکونی به ما تحویل می دهد. تیم مذاکراتی ما نه تجربه دیپلماتیک کاملی دارد و نه اینکه به مسایل حقوق بین الملل و خلع سلاح آشناست. اشتباه این تیم که باعث پیچیدگی شد، ارائه دو سند حداکثری بود که هم مذاکرات را به بن بست کشاند و دست خود را برای طرف مقابل رو کرد و انتظارات ایران را آنها می دانند و سعی می کنند انتظارات ایران را کاهش دهند. 
ایران از دور اخیر مجبور به تعدیل موضع شد که این تعدیلات ادامه خواهد داشت. آیا این تعدیلات به توافق منجر می شود؟ من خوشبین نیستم. ایران ناچار به توافق است و برای رسیدن به توافق باید با آمریکا توافق کند چون دیگران تعیین کننده نهایی نیستند. در 2015 با توافق ظریف و کری، توافق نهایی شد.

 

یاد آقای ولایتی در سال 92 می افتم که می گفت مذاکره کلاس فلسفه نیست

مهسا جزینی خبرنگار
بعد از دور اخیر اشاره کردم غرب ابراز یاس از مذاکره می کرد و طرف ایران خوشبین بود. امروز همان فاصله را داریم گویی هیچ گفتگویی صورت نمی گیرد. یاد آقای ولایتی در سال 92 می افتم که می گفت مذاکره کلاس فلسفه نیست. اینقدر فاصله زیاد است که انسان درمیماند آنها مذاکره می کنند یا هر کس بیانیه خود را می خواند. 
ایران گفته ما درخواستی نداشتیم و از اول گفتیم بعد از پیش نویس استراحت کنیم. طرف مقابل می گوید ایران درخواستهای زیادی دارد. 
زمانی گفتگو می شود و دوطرف دچار سوءبرداشت هستند که برداشتشان را اصلاح می کنند. ولی الان احساس می شود هیچ برداشتی نبوده و اصلاحی هم صورت نمی گیرد. هر کس حرف خود را می زند و می رود و مخاطب گیج می ماند که چه اتفاقی افتاده است.

ایران می خواهد به هر صورتی که شده به توافق پیروزمندانه برسد

 حسام واعظ زاده متخصص روابط بین الملل
سوالاتی که مطرح شد بسیار مهم و اساسی است. اگر تیم مذاکره کننده به این سوالات جواب بدهد پیشرفت خوبی برای توافق است. ایران به دنبال وقتکشی و فرصت سوزی است یا در مذاکرات جدی است؟ حضور گسترده ایران در مذاکرات نشانه جدی بودن است. منتهی باید جدی بودن را دوباره تعریف کنیم. ایران می خواهد به هر صورتی که شده به توافق پیروزمندانه برسد که به دولت قبل بگوید شما نتوانستید از منافع ملی دفاع کنید و ما توانستیم.
مساله برجام با مسایل سیاسی داخلی گره خورده است. از دولت فعلی می شنویم اجازه داده نمی شود سرنوشت اقتصاد به برجام گره بخورد ولی در عمل چنین است و اقدامی برای حل سریع این مساله صورت نگرفته است. دولت جدید با تیم مذاکرات خود گمانه زنی کرد، نه اینکه مذاکره کند. دو طرف به ویژه در چندهفته قبل بیانیه خوانی کردند و وارد چالش مذاکراتی نشد. بخش خبری و رسانه ای تیم ایران بسیار بد عمل کرد. همه نگاهها به مذاکرات است برنامه های خبری صدا و سیما به راحتی از کنار مساله می گذرند. 
همه چیز را نمی خواهیم به مسایل خارجی گره بزنیم. بازار و افکار عمومی همچنان به مذاکرات نگاه دارد و مشخص است با مواضعی که تیم ایران و طرفهای مقابل می گیرند نشان می دهد چقدر این گفتگوها بازار را متلاطم می کند. به نظرم هیچ چاره ای نداریم. تیم ایران در دو جلسه اخیر با واقعیات آشنا می شود و مجبور است از کارتهای خود استفاده کند ولی با زمان و روش نامناسب اینکار را می کند. این نشان دهنده بی تجربگی تیم مذاکره کننده است. مذاکره فن بسیار مشکل است و خروارها تجربه جهانی نیاز دارد. تیم مذاکره کننده بضاعتی ندارد ولی تیم قبلی به مسایل متوجه بود. تیم قبلی با تیم کنونی قابل مقایسه نیست. امیدواریم تیم فعلی به نتیجه برسد ولی با دورنمای فعلی بین 6 ماه تا یکسال مذاکرات ادامه می یابد مگر اینکه از سوی یکی از طرفین عقب نشینی و امتیازدهی غیرقابل پیش بینی انجام شود. خاطر جمعی مسئولان نسبت به مردم دارند و فکر می کنند آرامش است. این برداشت نادرستی از وضعیت موجود است. آقایان در جلسات خود به این نتیجه می رسند خیلی جای چانه زنی و معطل کردن در مذاکرات دارند. این برداشت نادرست از وضعیت داخلی ایران است. سیاست داخلی ما به شدت با سیاست خارجی گره خورده و در جهان نداریم سیاستهای داخلی و خارجی یک کشوراینقدر به هم گره خورده باشد. 
باید حساسیتها را کم کرد. این نیازمند یک تیم کاردان است. آقای باقری در روزهای اول وقتی از اتومبیل پیاده می شد اصلا برای خبرنگاران لبخند نمی زد و وارد هتل می شد. در یکی دو روز اخیر نگاه می کند و دست تکان می دهد. این نشان می دهد کم کم باقری کنی دارد با مذاکره و دیپلماسی آشنا می شود. این کورسوی امید را زنده می کند.
نصب دوربینها در کرج گام مثبت ایران بود. گام بعدی این است که آمریکا در قالب تیم 5+1 وارد مذاکره شود. گام سوم هم توقف غنی سازی 60 درصد است که البته به معنی نابودکردن توان علمی و تحقیقاتی ایران نیست. این سه گام را اگر بردارد می تواند وارد مذاکرات جدی شود. 
این که منتظر باشیم تحریمها راآمریکا بردارد، بر اساس مصاحبه رسمی تلویزیونی آقای صفری، اعلام شد 3 میلیارد دلار از پولهای ایران آزاد شده که مشخص نیست از کدام کشور است. قطعا مسایلی در پشت پرده است.

خبرآنلاین مطرح شد؛ایران می خواهد به توافق پیروزمندانه برسد/ ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم" height="416" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/11/30/4/5632588.jpg" width="700" />

دیوار بلند بی اعتمادی بین ایران و آمریکا با این مذاکرات کوتاه نمی شود
 

علی بیگدلی تحلیلگر امور بین الملل
اولین مشکل ما نداشتن راهبرد در سیاست خارجی است. تصمیم گیری ما آنی است و نگاهمان درونی و این به ما لطمه زده است. تیم ما بسیار ضعیف است. نه زبان مذاکرات را می شناسد و نه تجربه دارد. مذاکره کننده ما درگیر محدودیت مذاکره است. در دو دوره اخیر ایران تقاضای توقف مذاکرات را کرده تا بتواند با مقامات خود مسایل را در میان بگذارد. هیچ یک از کشورها این تقاضا را نداشته اند که نشانه ضعف ما است. نگاه درونی ایران باعث شده در سطح بالایی از انتظارات قدم به مذاکره بگذارد که به نتیجه نرسید چون این نگاه درونی روی فن دیپلماسی ضعیف ما سایه انداخته و همه دنیا را از دیدگاه شورای عالی امنیت ملی می بینیم.
این کار اشتباهی است و راه صحیح این است که سطح انتظارات را کاهش دهیم و دیپلماسی نرم را پیش بگیریم. ما در 3 موقعیت با مشکل مواجهیم. در فضای بین المللی، منطقه ای وداخلی. اگر چه حلقه های تهدید علیه ما تنگتر می شود ولی نباید تهدیدات را سرسری گرفت. مشکلات داخلی بسیار اهمیت دارد. معیشت مردم و اقتصاد فلج شده است.آقای قالیباف به عنوان رییس یک قوه می گوید کشتی اقتصاد به گل نشسته است. این کشتی به گل نشسته به این دیپلماسی هرگز از گل بیرون نمی آید. هر روز با شورش های اجتماعی روبروییم.
مشکلات ما با آمریکا در یک جلسه حل نمی شود. از طرفی مذاکرات نمی تواند ادامه یابد. ایران باید آخرین تصمیمات خود را بگیرد. برای اینکه بتوانیم تلطیفی در روابطمان مقدمتا با آمریکا به وجود بیاید، باید آمریکا تحریمهای ذیل برجام را بردارد که اقتصاد ما آرامش بگیرد و بتوانیم نفت صادر کنیم و شبکه بانکی ما باز شود. اگرچه باز شدن شبکه بانکی نیاز به تصویب FATF دارد و بانک های جهانی تمایلی با همکاری با ما ندارند ولی می تواند فضا را بهبود بخشیده و موقعیت نسبی بهتری را به وجود بیاورد. 
ما هم باید غنی سازی 60 درصدی را متوقف کنیم و روی 20 درصد باقی بمانیم. همچنین بازدید از دوربین سایتهای غنی سازی را برای آژآنس فراهم کنیم. دیوار بلند بی اعتمادی بین ایران و آمریکا با این مذاکرات کوتاه نمی شود. با این دیپلماسی امکان رسیدن به هدف مطلوب مهیا نیست.

 

ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم و پیغام و پسغام و چانه زنی چندلایه جواب نمی دهد

فیاض زاهد تحلیلگر امور سیاسی
وقتی حکومت به هر شکلی می خواهد فرد مورد نظر خود را در انتخابات به قدرت برساند، با حداقل شناخت ما از سیاست در تعارض است. درک درستی از منافع ملی نداریم و مساله هسته ای را تبدیل به رقابت جناحی کردیم. آقای باقری و دوستانش در تیم مذاکره فعلی، قابل مقایسه با تیم مذاکراتی جواد ظریف و دوستانش نیستند.
ظریف یکی از بهترین مذاکره کننده بینابینی در جهان است. او استاد مذاکرات چندگانه و cross line است. تیمی که آمده تردید نکنید به همان دستاوردها ناچار است برسد مگر آنکه امتیازات بیشتری را از دست بدهد.
بازگشت ایران نشانه خوبی است. تیم ایران در معرض تصمیماتی قرار گرفته که برای نیل به آنها نیاز به دستور در تهران دارند. تکلیف برای غرب روشن است و ایران باید تصمیم بگیرد قدم بعدی را چطور بردارد. در دور اول تیم ایران تلاش کرد پلت فورم خود را روی میز بگذارد که شکست خورد. تهران تصمیم گرفت مذاکرات به 15 ژوئن برگردد. در دور آینده تکلیف تیم ایران روشن شده و مشخص شده که با موضوعات باید چطور برخورد کنند. اگر رقبای ایران با تکیه بر مفاهیم امنیتی و حقوقی مذاکره می کنند، تیم ایران هم رقابت داخلی دارد و هم مذاکره بین المللی.
وقتی از اسم برجام استفاده نمی کنند، باید به نتیجه ای برسند که بگویند نتیجه ما با دولت روحانی متفاوت است. از سوی دیگر باید  از دستاوردهای ایران در مقابل غرب دفاع کنند که این کار را برای ایران بسیار سختتر می کند. از سوی دیگر باید نشان دهند انتظارات ایدئولوژیک محقق شده و این کار را سختتر می کند. به نظر می رسد ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم و پیغام و پسغام و چانه زنی چندلایه جواب نمی دهد و باید تصمیمات صریح بگیریم. این فارغ از آنکه چه کسی برنده ماجراست برای ما مهم نیست. مهم این است که فشار از دوش اقتصاد ایران برداشته شود و به نظر می رسد ایران آماده این نرمش است چون ایران اجازه داده در سایت کرج به دوربینها دسترسی ایجاد شود.دولت رییسی مجبور است تکلیف این ماجرا را روشن کند.

در دوسه هفته گذشته در بین اصولگرایان که قویا مخالف برجام هستند گونه ای دودستگی ایجاد شده است

 کورش احمدی تحلیلگر بین الملل
دیروز مذاکرات دور هفتم تمام شد و تقریبا مشخص شد چه گذشته و چه چیزی مبنای مذاکرات است. در پایان مذاکرات ادوار قبل دو متن درباره تحریم و برنامه هسته ای ایران تهیه شد. اروپایی صحبت می کردند که 80 درصد این متن مورد توافق است و 20 درصد اختلاف را باید حل کرد. 
در ابتدای دور اخیر، تیم آقای باقری اعلام کرد دو مجموعه پیشنهاد آماده کرده که اصلاحیه هایی بر پیش نویسهای قبلی بوده است. همان موقع گفتم از اساس کار اشتباه است. وقتی پیش نویس وجود دارد، می توان روی آن کار کرد و ادامه اش داد و مادامی که همه نکات نهایی نشده، هر طرف می تواند روی توافقات قبلی برگردد و ملاحظاتی را مطرح کرد. تیم ایران می توانست پیش نویس قبلی را جلوی خود بگذارد و هرجا ملاحظه ای داشت، مطرح می کرد و حتی با توافق قبلی مخالفت کند. این کار را نکردند و گفتند دو مجموعه پیشنهاد دارند و تمامی ملاحظات و اصلاحیه های خود را در دو مجموعه به طرف مقابل دادند و او را شوکه کردند. این کار ضرورتی نداشت و می شد اجتناب کرد. این کار باعث شد طرف مقابل چیزهایی بیان کندکه روی بازار ارز داخلی اثر گذاشت.
دیروز مشخص شد پیشنهادهای ایران مورد به مورد، ذیل پیش نویس گذشته است. الان پس از 3 هفته به دو متنی رسیدیم که در بیانیه سه کشور اروپایی، بیان شد به پیشرفت تکنیکی رسیدیم. یعنی مبنای مذاکراتی تهیه شده و موارد توافق و اختلافی مشخص شده است. این روزها صرف رسیدن به این مرحله شده است. در صورتی که ایران می توانست روز اول اینها را ارائه کند.
راه دوم کار کردن روی بندهای پیش نویس قبلی بود و ایران اصلاحیه های موردنظر خود را مطرح می کرد بدون اینکه مجموعه شوک آوری به طرف مقابل بدهد. این مرحله 3 هفته طول کشیده و بی اعتمادی بین طرفین بیشتر شده. این متنی است که قرار است روی آن کار شود. 
خوشبختانه تیم مذاکراتی کارشناسان مبرز و مسلطی دارد. در سطح کارشناسی، بخش عمده تیم قبلی حضور دارد ولی در سطح عالی تیم، نفرات از دولت جدید هستند و تجربه دیپلماتیک محدودی دارند و مذاکره بسیار برای آنها دشوار است. اگرچه این کار را سختتر می کند ولی عامل تعیین کننده نیست چون امر سیاسی تعیین کننده است. 
در دوسه هفته گذشته در بین اصولگرایان که قویا مخالف برجام هستند گونه ای دودستگی ایجاد شده است. اظهاراتی از کسانی مانند حجت الاسلام ذوالنوری، باهنر و پورمحمدی داشتیم که می گویند گفتگوها باید به نتیجه برسد. در مقابل برخی آقایان سخت مخالفند. اختلاف کیهان و روزنامه جوان درباره توافق راجع به مجتمع تسا در کرج را دیدیم. کیهان انتقاد کرد، روزنامه جوان برخورد مثبت کرد. الان در داخل با تصویری اینچنینی مواجهیم که مثبت است.
درباره «تسا» نکته مهمی است. توافق تسا زیرمجموعه پادمان نیست و ایران ملزم به دادن دسترسی به آژانس نیست. دوربینها در چهارچوب برجام نصب شده بود. دادن دسترسی به دوربینهای تسا به این معنی که علاقه به احیای برجام وجود دارد.

 

ظریف در مقام مذاکره کننده، کارامدترین مذاکره کننده تاریخ معاصر است هر چند از نظر وزیر خارجه بودن ضعیفتر از متوسط بود

مجید تفرشی تاریخدان
باید چند پیشفرض را بررسی کرد. بعد از 8 سال حمله به دولت قبل برای مذاکره و 6 سال حمله به برجام به عنوان متعفن و ننگین، در شرایطی قرار داریم که دولت جدید و تیم مذاکره کننده جدید که لزوما از دولت دستور نمی گیرد، به این نتیجه رسیده مذاکرات باید انجام شود و شعارهای قبلی که در قالب رقیب دولت مستقر بودند، را کنار گذاشتند.
تیم مذاکره کننده دنبال شعارهای قبلی نیستند. این اشکالی ندارد. اینطور وانمود می کنند ما مانند دولت قبلی عجول نیستیم و بیشتر به منافع ملی و نظام متوجهیم و اعتبار توافق را می خواهند بگیرند. این هم اشکالی ندارد به شرط آنکه وقت کشی به فرصت سوزی منجر نشود. شرایط الان با سال 92 برابر نیست چه از نظر اعتماد ملی در ایران و کشورهای دیگر به مذاکرات و چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی.
تیم آقای باقری به درس تجربه و سیلی روزگار و دستاوردهای دولتهای قبلی وقعی نگذاشت و سعی کرد از صفر شروع کند که لطمه برای ایران بود. بعد از یک دوره طولانی چندین ساله به دوران ماقبل توافق ژنو برگشتیم. این خبر خوبی نیست. خسارتی که ما می خوریم خیلی بیشتر از خسارتهایی است که طرف مقابل می خورد. تلاش برای اینکه عده ای بیایند و مذاکرات را فرسایشی کنند، خبر خوبی نیست. شاید لازم است دفع الوقت شود یا اجازه کامل را بگیرند. 

خبرآنلاین مطرح شد؛ ظریف کارامدترین مذاکره کننده تاریخ معاصر است/ ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم" height="537" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/09/27/4/5611428.jpg" width="800" />
هرقدر هم خوشبین به مذاکرات باشیم، واقعیت این است که تیم آقای ظریف و عراقچی و همکارانش از جمله تخت روانچی و بعیدی نژاد در تاریخ معاصر ایران از نظر هنر مذاکره بی نظیر بودند. ریز مذاکرات ترکمانچای و نظارت انگلیسی ها و مذاکرات ارزنه الروم را خواندم، تیم مذاکرات ظریف از عباس میرزا و امیرکبیر کم نداشت. او در مقام مذاکره کننده مهمترین و کارامدترین مذاکره کننده ایران در تاریخ معاصر است هر چند از نظر وزیر خارجه بودن ضعیفتر از متوسط بود.
تیم فعلی ما قبل از انتخابات اول می گفت مذاکره یعنی فروختن کشور به غرب و بعد از پیروزی آقای رییسی گفتند ما مذاکره می کنیم و طرف غربی هر چه می گوییم باید بپذیرد. این نگاههای روی آسمان، تعدیل شده ولی تعدیل به کندی صورت گرفته. این یعنی زمان تلف شده و اتلاف زمان به ضرر ایران است. عقب انداختن توافق در شرایطی، بخشی از شگرد مذاکره است ولی به شرط آنکه زمان مشخص را از دست ندهیم. مانند مسابقه ورزشی است. شاید بتوان تیمی که وقت کشی می کند امتیاز از دست نمی دهد ولی وقتی از نقطه خاص بگذرد، خسارت غیرقابل جبران می خورد. 
تصور دیگری که قبل از دولت سیزدهم وجود داشت، این بود که زندگی در تحریم هم یک گزینه است. می توان با روسیه و چین معامله کرد و با چمدان پول آورد. این تصور هم در دولت کنونی، توخالی شد. به نظر نمی رسد در دولت جدید ولو با رجزخوانی کیهان، کسی باور داشته باشد اقتصاد ایران در تحریم در دراز مدت می تواند حیاتش را ادامه دهد.
تصور می شود مذاکره کنندگان به بلوغ رسیده اند ولی این که بلوغشان در چه زمانی به بهره وری می رسد بدون استفاده از تجربه دیگران امر خطرناکی است. آقای باقری مصمم بر قرارداد است ولی بر این باورند که غرب مجبور به صلح با ایران است. این تصور خطرناک است و می تواند خانمان برانداز باشد. این توهم در مذاکرات دور آخر هم رفع شده است.
اشکالی ندارد دوستان به دانش ظریف و عراقچی توجهی ندارند ولی به نظر می رسد ادامه این راه در مراحل پایانی خطرناک است و باید از دانش و تجربه تیم قبلی استفاده شود.
غرب مدعی مخالفت با خروج آمریکا از برجام بودند ولی در عمل بر همان پایه امتیاز می خواهند. این هنر مذاکره است که کمترین امتیاز را بدهیم. تصورم این است که اسراییلی ها در دوران ترامپ از نظر تلاش برای انسداد مذاکرات دست بالا را ندارند. هر چند فعالند. سعودی ها و اماراتی ها مانند دوران برجام تلاش ندارند زیر میز بزنند. اینها می توان گذرا باشد. تصور می کنم ایران برای رسیدن به توافق باید تا حد محدودی دفع الوقت کند. اگر قرار باشد این ادامه یابد به حدی که طرف مقابل فکر کند دارد بازی می خورد، ممکن است همه چیز را از دست بدهد. هر دو طرف در عدم توافق ضرر می کنند ولی ضرر ایران چند برابر طرف مقابل خواهد بود.

 

ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم، شرایط امروز ما مانند 2015 نیست

محمد مهاجری عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
دیروز که مذاکرات تمام شد تروئیکای اروپا بیانیه داده که ایران خواستار توقف مذاکرات شده است. آقای باقری اعلام کرد ما آماده ادامه مذاکرات بودیم و آنها درخواست تعویق داشتند. من نوشتم آقا سر یک موضوع بسیار پیش پاافتاده به این کوچکی وقتی به تفاهم نمی رسیم و معلوم نیست کی راست می گوید و چه کسی دروغ می گوید و مساله ساده موضوع اختلاف است، درباره مسایل جدی برجام مانند هسته ای چطور توافق خواهید کرد؟
ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم. شرایط امروز ما مانند 2015 نیست. به لحاظ شرایط اقتصادی، سیاسی و مهمتر از آن، در سال 1392 و 96 که رییس جمهور وقت با شعار مذاکره آمد، حداقل 30 درصد رای او از رای آقای رییسی بالاتر بود و میزان مشارکت 70 درصدی را داشتیم. در سال 1400 با افت زیادی در انتخابات مواجه شدیم.
مشارکت در انتخابات اخیر به زیر 50 درصد رسید. یعنی بخش عمده ای از جامعه ایرانی ناامید از صندوق رای هستند. وقتی به برجام رای دادند و این برجام تبدیل به ضد امنیت ملی و هزار توهین و تهمت به امضاکنندگانش شد، کسی امیدوار نیست. کسی نگوید به طرف مقابل گرا می دهید. اینها روشن است. گرا را کسی می دهد که می آید می گوید ما فلان وسیله تحریمی را میان اثاثیه خانه فلان سفیر گذاشتیم و آوردیم. حرف روزنامه نگاران گرا نیست.
تیم مذاکره خیلی هم یکدست نیست. این که آقای صفری که نفر دوم مذاکره بود از روزهای اول وین را ترک کرد و به تهران آمد نشان می دهد خلل در تیم وجود دارد و به اندازه روزهای اول استحکام ندارد. همانطور که سرمربی تیمها معمولا در لحظات بحرانی که می بینند تیمشان عقب است از افرادی که در پستهای مختلف بازی می کنند ولی روی نیمکت نشسته اند، آنها را وارد زمین می کنند، به نظر می رسد مجددا باید تیم نفس تازه کند و لازم است افرادی به تیم اضافه شوند که وضعیت فعلی تا حد قابل اعتنایی ترمیم شود.
بزرگترین ایرادی که در مورد تیم دارم، نابسامانی و آشفتگی و بلاتکلیفی رسانه ای این تیم است. این که یک نفر داشته باشید که گاهی توییت بنویسد خیلی فرق دارد با این که سامانه رسانه ای داشته باشید که بتواند با سامانه های قدرتمند غربی رقابت کند.
نمی دانم راس هرم تیم با بدنه کارشناسی چقدر ارتباط دارند. اگر قاعده این باشد که تیم 40نفره یا به بیان کیهان 12 نفره، تقویت شوند، باید تقویت شود. باید سرتیم آقای باقری بماند و خوب نیست عوض شود. قطعا مشاوران بهتری باید در تیم حاضر شوند.

شاید ما با یک توافق موقت در دور بعدی مواجه شویم

حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
به نظر می رسد دوطرف تمایل دارند به توافق دست کم موقت برسند چون شرایط می طلبد توافق صورت گیرد و در صورت عدم توافق، سناریوهای دیگری مطرح می شود که خیلی مفید و جذاب نیست. گرچه شاید برخی عناصر تلاش دارند این فضا را بسازند. 
اگر فضای جامعه جهانی از منظر اقتصاد پساکرونا، وضعیت سرانه درامد ملی، در مجموع به سمت ثبات می رود و وقتی اقتصاد جهانی به سمت ثبات می رود، گزینه گفتگو و مذاکره روند ثبات را تقویت می کند نه چالش و جنگ. بازگشت تیمها به پایتختها نشان می دهد آنها برای سوالات مهمتری بازگشته اند و افراد حاضر در مذاکرات قدرت یا توان تصمیمگیری درباره آن را ندارند وآمده اند تصمیم بزرگتر را بگیرند. شاید ما با یک توافق موقت در دور بعدی مواجه شویم که زمینه تفاهم را فراهم می کند و دوطرف گامهای اولیه برای توافق بزرگتر را برمیدارند.

 

آقای باقری مواردی را طرح کردند که عملا پلهای پشت سر را خراب می کرد

 دیاکو حسینی تحلیلگر روابط بین الملل
امیدواریم انتقادات ما به اصلاح در رویه مذاکرات منجر شود. به نظر می رسد تیم مذاکراتی امروز، به اندازه کافی حرفه ای نیست و شواهد قوی برای این استنباط هست. زمانی در کمپین های انتخاباتی می شود بدون محدودیت هر حرفی را زد، ولی وقتی لباس دیپلمات را می پوشید باید در ادبیات خود بسیار محتاط باشید. در زمانی که آقای باقری در مسئولیت بودند دیدیم مواردی را طرح کردند که عملا پلهای پشت سر را خراب می کرد. در حالی که دیپلمات نباید در مذاکره به نحوی قاطعانه صحبت کند که امکان مانور را از خود سلب کند. پیش نویس ارائه شده ایران چنان با قاطعیت از برخی موارد صحبت می کرد که هر نوع عقب روی از آنها نه تنها برای پرستیژ ایران بد است بلکه مذاکرات را سختتر می کند. شما در دور اول متنی را می دهید و در دور هفتم برداشت طرف غربی این است که 90 درصد با پیش نویس ژوئن تغییر کرده، وقتی در دور هشتم غرب می گوید با همان پیش نویس ژوئن کار می کنیم با تغییرات جزئی، آیا این نشان دهنده عقب نشینی طرف ایرانی است؟ بین تغییرات جزئی و 90 درصد تغییرات فرق بسیار است. 
موارد اصلی اختلاف هنوز بحث هم نشده و شما عقب نشینی کرده اید. برای طرف مقابل این تصور پیش می آید که با فشار به ایران می توان او را وادار به عقب نشینی کرد. دیپلمات حرفه ای اینطور با قاطعیت راه پشت سر خود را نمی بندد. 
نکته بعد درباره زمان است. اساسا زمان به نفع ایران نیست و زمان کلیدواژه طلایی است. توافقی که 6 ماه قبل می توانستیم بکنیم امروز نمی توانیم به دست بیاوریم و توافق امروز را 6 ماه بعد نمی توانیم داشته باشیم. اکثر کارشناسان اتفاق نظر دارند وضعیت ایران با گذر زمان تضعیف می شود و این اهرمهای چانه زنی ما را ضعیف می کند. برای همین باید تلاش کنیم هر چه زودتر به توافق دست پیدا کنیم. اگر برجام احیا شود، بدون تردید از 2015 به مراتب ضعیفتر خواهد شد و امتیازات کمتری برای ما دارد.
منظور ضعف تیم مذاکره نیست، شرایط اقتصادی و سیاسی ما و شرایط آمریکا این اقتضا را دارد برجام نمی تواند همانطور مانند قبل اجرا شود. انتخابات آینده 2024 آمریکا و انتخابات کنگره را داریم که احتمال می رود وضعیت مشابه دوره ترامپ به میان بیاید. احیای برجام فرصتی برای تنفس ما است. به تعویق انداختن این فرصت به زیان ایران است.
یکی از ضعفهای عمده ما دیپلماسی عمومی، است. این در دوره های قبل هم بود ولی در دوره کنونی به اوج رسیده است. در دوره آقای ظریف به خاطر ارتباط خوب او با مردم و آشنایی او با زبان انگلیسی و ادبیات غربی، می توانست با آنها رابطه بگیرد. این مهارتها امروز نیست. دیپلماسی عمومی ما به طور کامل در این دوره فشل است و این وضعیت باعث شده هر چه توسط دیگران بیان می شود، بیشتر پذیرایی شود. این مشکل را باید هر چه زودتر حل و فصل کنند.
قضاوت درباره وضعیت ما در مذاکرات زود است. ساختار موجود خوب نیست. سال 92 توافق ژنو صورت گرفت و در راستای تقویت بدنه اجتماعی طرفدار دولت است. در توافق آینده چون شعارهای انتخاباتی مانند خسارت، تضمین و رفع تحریمها محقق نمی شود، بدنه طرفدار دولت ریزش می کند. این برای دولت دردناک است ولی شجاعت نیاز دارد که ضمن این آسیبها، منافع ملی را تامین کند. روزهای سختی در پیش است و آرزوی موفقیت برای دولت داریم.

در کلاب هاوس خبرآنلاین مطرح شد؛ زمان به نفع ایران نیست و زمان کلیدواژه طلایی است/ توافق موقت برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است

سابقه ندارد دنیا دیپلماتی را به مذاکره بفرستند که به زبان مسلط نیست

 فیاض زاهد تحلیلگر امور سیاسی
در راهبرد مذاکرات مهم است وقتی شما نشان می دهید با مطالبات گسترده وارد گفتگو می شوید و در اولین قدم مجبور به عدول از همه آنها می شوید، این پیام را به تیم مقابل می دهید که با کسانی گفتگو می کنند که درک درستی از سطح گفتگوها و ارزیابی دقیقی از موقعیت خود و حریف ندارند. این که اگر فشار را افزایش دهیم مجددا عقب نشینی می کنند. این نشان از کم تجربگی از فنون مذاکرات بین المللی است یا نشانه عدم تمرکز و نداشتن برنامه است.
در یکی از سفرها مشاوره می دادم و دیدم 20 درخواست می خواهد مطرح شود. خصوصی گفتم اینها برای روزنامه خوب است ولی اعتبار شما را مخدوش می کند. شما روی 2 موضوع تمرکز کنید و اگراینها را حل کنید موفق خواهید بود. پیام بدی به تیم مقابل که متخصص در مذاکرات هستند دادیم. در خاطرات سفیر انگلیس در دوره سلطنت ناصرالدین شاه این است که هنگام شطرنج با وزیر ایرانی، اول مهره وزیرم را به قتلگاه می فرستم و وزیر ایرانی آنقدر سرمست پیروزی در شطرنج می شود که همه مسایل دربار را به من می گوید.
 کدام کشوری می آید حساسترین مذاکرات خود را به کسانی واگذار می کند که حتی در انجمنهای تربیتی خانه و مدرسه هم سابقه گفتگو ندارند. سطح مساله را همه حوزه ها از جمله حوزه بین المللی فروکاستیم. سابقه ندارد دنیا دیپلماتی را به مذاکره بفرستند که به زبان مسلط نیست. ما سطحی از زبان را بلدیم ولی فاقد اثرگذاری در مذاکرات هستیم.
آنها از زمان قاجار درباره ایران و شرق میانه مطالعه می کنند. دیپلماتهای انگلیسی فارغ التحصیل مدارسی هستند که از زمان قاجار روی ایران کار کرده اند. همه سفرای قدرتمند انگلیسی تحصیل کرده نخبه و عموما آشنا به زبان کشور هدف هستند. این تجربه بشری است. به هیات دولت عربستان نگاه کنید. هیچکدام زیر هاروارد و آکسفورد تحصیل نکرده اند. در موضوعی به این اهمیت که سرنوشت کشور به آن بستگی دارد، بهترین فرزندانتان را اینطرف و آنطرف بفرستید و برایشان پرونده درست کنید.
وسط مذاکره که نمی توانیم روحیه مردم را خراب کنیم. حرفمان را با صراحت و صداقت می زنیم ولی نمی توانیم تیم خودمان را تضعیف کنیم. امیدوارم دفع الوقت به این معنی باشد که بگویید حسن روحانی نتوانست و ما توانستیم. این خیلی خوب است. هر توافقی از وضعیت موجود بهتر است.

 

امیدوارم دور هشتم باعث امید در رسیدن به توافق شود

هادی اعلمی کارشناس روابط بین الملل 
استادان علوم سیاسی و روابط بین الملل از باب نصیحت الملوک نکات مختلفی از جمله سازش و منافع ملی را برای سیاستمداران توضیح می دهند. تفاوت ساختار ایالات متحده را سالهاست می گویند ولی گوش شنوایی نیست. دور هشتم مذاکرات بسیار مهم است. ارزیابی های ما شفافتر خواهد شد. اگر در دور هشتم مذاکرات جمهوری اسلامی به نحوی به انجام امور تاکتیکی متوسل شود، فضا به سرعت حالت تنش تصاعدی می یابد. احتمالا طرفهای غربی اگر تصور کند جمهوری اسلامی وقت کشی می کند از مذاکرات خارج می شود. لایحه اختیارات دفاع ملی را دیدم که از تصمیم ایران برای غنی سازی 60 درصدی حرف زدند. جمهوری خواهان دنبال اجماع سازی علیه جمهوری اسلامی هستند. تصمیم 60 درصدی را در لایحه اختیارات ملی درج کردند. 
هر نوع توسعه اقتصادی و تمدن سازی به زعم آقایان، ارتباط مستقیم با انسجام داخلی و حل تنش در سطوح جهانی دارد. مردم سالها در سیاست خنثی با هزینه های دوران جنگ زندگی می کنند و این شایسته کشور نیست و به همه ساختارها آسیب زده. ما دوست داریم مذاکرات به نتیجه برسد و امیدوارم دور هشتم باعث امید در رسیدن به توافق شود.

لازم است آمریکا را باعث و بانی وضعیت فعلی بدانیم

حسن بهشتی پور تحلیلگر روابط بین الملل
معتقدم به خوبی انتقادهایی را از هیات مذاکره کننده مطرح کردیم. جا دارد به طرف مقابل هم نگاه کنیم. طرف مقابل به ویژه آمریکا بود که از برجام خارج شد و باعث و بانی مشکلات شد. در خود آمریکا هم انتقادهای شدیدی از بازی ای که ترامپ از صهیونیستها خورد می شود. خوب است برای افکار عمومی داخل سیاستهای آمریکا و تصمیمات اشتباهش و انتظاراتی که الان وجود دارد که آنها انعطاف نشان دهند-ولو بگویند انعطاف نداریم- لازم است آمریکا را باعث و بانی وضعیت فعلی بدانیم.
در مرحله بعد هم اروپا کاری نکرد. در این مرحله کوتاه آمدن آمریکا در برخی موارد، باعث می شود فضای مثبتی ایجاد شود تا به توافق رسید. آزاد کردن برخی دارایی های ایران به گونه ای مطرح می شود انگار امتیاز بزرگی است که آمریکا اجازه بدهد پول ما آزاد شود. شرمنده ام به روزی افتادیم که برای گرفتن پول خودمان اینقدر مشکل داریم. درباره کارهایی که آمریکا باید انجام بدهد هم باید صحبت کنیم.
همه حرفها درست، این تیم از طرف ما آنجارفته. مانند تیم ملی فوتبال است که رفته مسابقه بدهد.حتما باید ضعفها را بگوییم ولی لازم است برای تقویت این تیم، پیشنهاد بدهیم.خوب است درباره راهکار در این شرایط نظر بدهیم. جا دارد راهکاری اگر داریم بگوییم. درباره رسانه آقای مهاجری توضیح داد. آقای دیاکو حسینی هم روی این موضوع تاکید کردند. تقویت تیم رسانه ای به ویژه با زبانهای خارجی پیشنهاد اساسی است.
از نظر اجرایی، بحث توافق موقت باید باز شود که آیا شدنی است؟ آیا منظور همان توافق ژنو است که سرانجام به برجام رسید؟ پیشنهاد می کنم سیاست اقدام در برابر اقدام هم بازنگری شود. دوطرف به شدت به هم بی اعتمادند. دوطرف به صورت همزمان انجام دهند. اگر درست پیش رفت اقدام بعدی، این کمک به فضای مثبت می کند. طرف آمریکایی دارایی ایران را آزاد کند طرف ایرانی هم غنی سازی 60 درصدی را متوقف کند. بعد به مراحل بعدی برویم. 
این یک راهکاری است که حداقل به صورت موقت می توان در درون توافق موقت به آن رسید. درباره راهکارهای شدنی برای هیات مذاکره، ارائه طریق فرمایید شاید گوش شنوایی باشد.

 

توافق موقت برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است

امیر پسنده پور کارشناس روابط بین الملل
هیچ تیمی برای شکست برنامه ریزی نمی کند. تیمها در تحلیلها شکست می خورند. از جمله تحلیلی که تیم ما دارد و می گوید آمریکا نیاز به توافق دارد و توافق  را کلید پیروزی دموکراتها در انتخابات آینده می دانند. این تحلیل بسیار اشتباه و قیاس مع الفارغ است. یک آدرس غلط را گروگانگیری دانشجویان و سقوط دولت کارتر مثال می زنند. این تحلیلهای غلط به صورت مکتوب در اختیار مذاکره کنندگان قرار می گیرد و مبتنی بر تخیل است.
اشتیاق تیم مذاکره کننده هیچ تناسبی با استعداد آنها ندارد. نیاز به ترمیم تیم در سطح مذاکره کنندگان، کارشناسان و تصمیم گیرندگان دارند. اگر این کار را نکنند بعید است در فرصت کوتاه به نتیجه برسند.
نباید به قدرت آمریکا نگاه کنیم و هدف ها را بالاتر قرار دهیم. هدفگذاری باید با شرایط اقتصادی و اجتماعی ما متناسب باشد. اگر وضعیت ناامیدی را درست کند، جریان سیاسی را پویاتر کند، این یک توافق خوب است و باید واقعگرایانه به سمت امتیازگرفتن برویم.
تصور می کنم توافق موقت در صورت عدم دسترسی به توافق جامع، می تواند برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است. نباید این را از روی میز حذف کرد. درباره تیم رسانه ای، تنها نقصان دیپلماسی ما نیست. این آسیب جریان حاکمیتی است و حاکمان خلق الله را رعیت می دانند و لزومی برای توجیه آنها نمی بینند. اگر این مشکل حل نشود ممکن است به فاجعه اجتماعی ختم شود.

2323

کد خبر 1583903

نقش حزب جمهوری خواه در تنش زایی رژیم سیاسی ایالات متحده

منشتر شده در ماهنامه مطالعات افول آمریکا

رقابت دوحزب سیاسی برجسته جمهوریخواه و دمکرات که انحصار حکمرانی رژیم سیاسی ایالات متحده را در همه ارکان در اختیار گرفته اند،در سال های اخیر شکاف های گسترده ای را در ساختار سیاسی دولت، کنگره و ساختار قضایی ایالات متحده ایجاد کرده است.از این منظر فرض بر این است که دو حزب به عنوان ساختار با تغییر شرایط و فضای سیاسی ناشی از پیروزی کارگزاران باراک اوباما،دونالد ترامپ و سپس جو بایدن وارد مرحله ای از تنش های سیاسی شد که به نظر می رسد ناشی از شکاف ها و گسل های فکری و اختلاف نظر گسترده دو حزب جمهوریخواه و دمکرات است.دمکرات ها عموما دیدگاه های سنتی،ثابت و یکسانی داشته اند که روند بین الملل گرایی و تقویت رژِیم های بین المللی و حمایت از حقوق بشر و تجارت آزاد را تجویز کرده اند که البته با جمهوری خواهان در تجارت آزاد مشترکند.اما دیدگاه های سیاسی داخلی و خارجی جمهوریخواهان بیشتر ناشی از تغییر روندهای فکری مجموعه تئوریسین ها یا اندیشکده ها و خصوصا در چهار سال اخیر ناشی از تاثیر رفتار سیاسی دونالد ترامپ بوده است که سبب ایجاد تنش زایی گسترده ای در کشور شده است و اساسا به بحث ها و مناظرات درباره تضعیف ساختار رژیم ایالات متحده دامن زده است.اختلافات بین دوحزب از زمان شکل گیری ساختار دوحزبی در ایالات متحده وجود داشته است،اما مهم آن بوده که روسای جمهور ایالات متحده از هر دو حزب پس از انتخاب و تصدی نوعی ساختار توازن و مصالحه را بین قوای سه گانه کشور از طریق مشورت های نمایندگان کنگره پذیرفته و پیگیری کرده اند.ساختار بیشتر در کنگره بر مصالحه و معامله در موارد اختلافی بوده است،مگر آنکه در استثناهایی به حدی اختلاف دو حزب گسترده شده است که از توان مصالحه خارج بوده،اما  در همین زمان هم نوعی کاربرد ابزار قانونی مانند معطل کردن لوایح در کنگره،تاخیر در تایید و یا دیگر ابزار سیاسی به کار برده شده است.باراک اوباما نمونه ای از الگوی پیشبرد امور در هماهنگی و مصالحه با کنگره محسوب می شد،با وجود آنکه جمهوری خواهان همواره نگاه تردیدآمیز و شکاکانه ای نسبت به بحث های مهاجرتی و سیاست خارجی او داشته اند.اما پس از اوباما و در دوره ترامپ و یا اختلافات آشکار نشده این تضعیف ساختار از سوی دو حزب ریشه هایی داشته است.فرید زکریا بر این باور است که کاستی‌های اقتصادی آمریکای امروز محصول ناکارآمدی های ریشه دار اقتصاد این کشور ،نشان دهنده پوسیدگی فرهنگی ان نیست، بلکه پیامد برخی سیاست‌های دولت آمریکاست و بنابراین با اتخاذ سیاستهای متفاوت ،آمریکا می‌تواند نسبتا آسان و سریع به وضعیت با ثبات تر بازگردد، اما مشکل اینجاست که نظام سیاسی آمریکا توان تن دادن به دشواری‌های اتخاذ این سیاست ها و تحمل بار آنها را از دست داده است .زکریا سیاست آمریکا را سیاست" هیچ کاری نکن" می‌خواند که به جای حل مسئله گرفتار نبردهای بین حزبی است و در طول ۳ دهه گذشته بیشتر و بیشتر حزبی و بی اثر شده است و هر چند این نظام سیاسی در بحران‌های اقتصادی پیشین موفق بوده است اما آمریکا در هیچ یک از آن بحران ها با رقابت اقتصادی شدید کنونی روبرو نبوده است. (کلارک و هوک 1393)

اختلافات بین دو حزب به واقع پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق  در نحوه اقدامات و عملکردهای یکجانبه گرایانه با آرامی آغاز و سپس در دوره دونالد ترامپ تشدید شده است و در انتخابات 2020 میلادی ایالات متحده و در ژانویه 2021 در مراسم تحلیف بایدن به اوج خود رسید که هنوز تبعات آن رژیم سیاسی ایالات متحده را گرفتار کرده است و می توان این نوع تنش زایی عمدتا ناشی از عملکرد جمهوریخواهان را دارای تبعات دراز مدت موثر بر تضعیف دولت فدرال ارزیابی کرد. نوام چامسکی زبان شناس و تحلیل گر سیاسی درباره برخی تفاوت های مثلا بین کلینتون و بوش براین باور است که" تفاوت های زیادی وجود دارد. مثلا بمباران گسترده ی سوریه یکی از این تفاوت هاست. و یا توافق هسته ای با ایران. جمهموری خواهان در پی شکستن این پیمانند، البته در این صورت این امریکاست که منزوی می شود، زیرا اروپا به راه خود ادامه خواهد داد. مهمترین مشکل روبه رو، ویرانی زیست محیط است. هر یک از کاندیداهای جمهوری خواه یا منکر تغییرات اقلیمی است یا به راه حل آن با بدبینی برخورد می کند. آن ها در پی ویرانی دنیا هستند. آیا باید در مخالفت با آن ها رأی داد؟ البته! دلیل آن که پارسال امریکا نتوانست در کنفرانس زیست محیط پاریس خود را متعهد کند عدم همکاری کنگره ی جمهوری خواه بود. سیاست این دو حزب کاملا متفاوتند" (چامسکی 1394)

البته دیدگاه های سنتی لیبرال ها را آرمان گرا،آزادی خواه و در سال های اخیر مدافع برابری جنسیتی و لیبرال گرا می داند و جمهوری خواهان را محافظه کار سنتی،عدالت محور،مخالف حداقل دستمزد و طرفدار کاهش مالیات و مخالف دیپلماسی و موافق اقدامات نظامی معرفی می کند.لکن واضح است که با روی کار آمدن ترامپ در خود حزب جمهوری خواه نیز سیاست های ترامپ در قبال مسائل داخلی،مالیات ،پیمان نفتا،مهاجرت،دیدگاه ها درباره کشورهای مسلمان با موافقان و مخالفانی مواجه شد.البته ترامپ در دوران تصدی خود تقریبا بدون مخالفت حزب جمهوری خواه توانست برنامه های خود در عرصه های مختلف را پیش ببرد و اکثریت جمهوری خواهان نیز با اقدامات او در نهایت موافقت کردند.تشدید اختلاف های جدی و عمیق که گسل در ساختار سیاسی ایالات متحده را نشان می دهد در رقابت های انتخاباتی بروز یافت.البته ریشه اصلی این گسل ها به نگرش حزب جمهوری خواه به تفاوت ها در دیدگاه های اقتصادی، نابرابر دانستن سیاهان و سفیدها و برتر دانستن آمریکایی ها در همه امور باز می گردد.بدون شک منظور پژوهشگران و یا مخالفان یک درصدی ها به نابرابری های ناشی از تفکر جمهوری خواهان باز می گردد. لازم است تعبیری از کتاب یک درصدی‌ها و بقیه ما که به زیبایی و درستی وضعیت جدید ایالات متحده آمریکا تحت ریاست جمهوری ترامپ و یا آینده را واکاوی می‌کند و می‌نویسد: «اقلیت یک‌درصدی در سطح جهان، نه‌تنها یک اقتصاد جداگانه برای خود و خانواده‌هایشان به وجود آورده‌اند، بلکه بر اساس نگرشی متمایز، جهانی به وجود آورده‌اند که با انباشت قدرت نمادین به‌واسطه‌ی پول مهم‌تر از معاش به نمایش درمی‌آید. دیدگاهی که هیچ نگرانی نسبت به سرنوشت بشر و محیط ‌زیست ندارد. نگرانی‌های اخلاقی میان این اقلیت‌های کوچک قابل ‌تشخیص نیست. زیرا نگرانی‌های اخلاقی با میل شدید آن‌ها در تناقض است. علاوه بر این یک درصد جهانی و خادمان مالی و سیاسی آن‌ها، نه‌تنها اقتصاد و دیدگاه جهانی جداگانه ایجاد کرده‌اند، بلکه به‌طور فزاینده‌ای خود را از سایر بشریت جدا می‌کنند. آن‌ها دنیای مجازی خود را ساخته‌اند و خود را از نگرانی‌های 99 درصد جدا کرده‌اند. یکی از نمونه‌های عمده تعداد رو به رشدی از محیط‌های حفاظت‌شده مانند وسایل نقلیه ضدگلوله، دستگاه‌های دفاع موشکی نصب‌شده در قایق‌های خصوصی، انجمن‌های دروازه‌ای و پناهگاه‌های آخرالزمانی است» (Tim 2015). هرچند برخی اوقات این تفکیک ها و جداسازی ها توسط مسائل غیر مترقبه ای مانند ویروس کووید19 معادلات زندگی،تجارت و اقتصاد برخی از یک درصدی ها را نیز از تحت تاثیر قرار می‌دهد،اما آثار آن بر طبقه متوسط و فرودست کشورها بسیار سهمگین بوده است..شیوع این ویروس از ابتدای سال 2020 به بعد به نحو موثری بر رکود اقتصادی کشورهای مختلف دامن زد که کمتر به قرنطینه باور داشتند و قطعا تاثیرات فراوانی بر مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورهای جنوب و شمال تاثیر خواهد گذاشت.علاوه بر آن کشته شدن جرج فلوید یک سیاه پوست آمریکایی به دست پلیس سبب شد تا موجی از جنبش اعتراض به تبعیض نژادی-ساختاری و یا غیر ساختاری در ایالات متحده و تمام کشورهای جهان ایجاد شود که نابرابری نظام سرمایه داری و تناقض های ساختاری آن را به شدت آشکار شد و جبنشی ضد برده داری کهن و جدید را ایجاد کرد که منجر به محو آثار برده داران از جمله مجسمه های آنان در ایالات متحده و اروپا شد. در این تحولات مجسمه‌های کریستف کلمب به عنوان نماد استثمار و برده داری در سراسر ایالات به زیر افکنده شده که تحولی راهبردی در اندیشه امریکایی‌های معترض تلقی می‌شود.بسیاری این نابرابری را نتیجه زایش تفکرات دیرینه جمهوری خواهان دانستند که اکنون جامعه آمریکا را وارد تحولات عمیق کرده است.مساله بعدی اختلاف جمهوری خواهان  با دمکرات ها درباره علاقه به بازگشت مجدد ترامپ به عرصه قدرت،مخالفت با برنامه های بازسازی زیرساخت های کشور،مخالفت با برنامه های مالیاتی ،مخالفت با مذاکره مجدد برای احیای برجام با جمهوری اسلامی،اعتقاد به تقلب و غیرمنصفانه بودن در پیروزی جو بایدن،بحران مرزی،مخالفت با ایجاد تسهیلات برای مهاجران و برنامه های سلامت و واکسیناسیون  با عنوان شورش علیه ماسک است.به عنوان مثال بیش از 100 تن از مقام های سابق حزب جمهوری خواه تحت عنوان فراخوانی برای تجدید آمریکا ضمن مخالفت با بخش موافق حضور ترامپ در رقابت های اینده تهدید کرده اند که اگر ترامپ بازگردد ،آن ها از تشکیل و حضور حزب سوم حمایت کرده و خود را منطقی های مقابل رادیکال ها به شمار آورده اند.مساله تحقیق برای شورش علیه کنگره نیز از تاریخی ترین مسائل جاری کشور است.بنابراین به نظر می رسد حزب دمکرات از یکپارچگی و انسجام فکری بیشتری برخوردار است و کمتر وارد مرحله انشعاب و یا تضعیف رژیم سیاسی شده است و بیشتر جمهوری خواهان وارد مرحله،شکست،تغییر؛انشعاب؛دگرگونی و یا استحاله شده  ویا در آینده نزدیک با انتخابات میان دوره ای کنگره و سپس ریاست جمهوری 2024 خواهندشد و به تدریج ساختار رژیم سیاسی ایالات متحده  را وارد تغییرات ماهوی و فکری جدی خواهند کرد.این اختلاف و گسل های عمیق را به وضوح می توان از اظهارنظرهای مقامات دو حزب دریافت.

 

 

Tim, Di Muzio. 2015. The 1% and The Rest of US:A Political Economy of Dominant Ownership. London: Zed Book.

چامسکی, نوام, مصاحبه توسط شبکه الجزیره. 1394. گفتگویی جالب با "چامسکی"/ تفاوت دموکرات ها و جمهوریخواهان ایالات متحده چیست؟ کابل: خبرگزاری صدای افغان(آوا), (23 حوت). https://avapress.com/fa/8991

کلارک, شان, و سابرینا هوک, . 1393. جهان پیش رو،مناظره درباره جهان پس از آمریکا. با ترجمه علیرضا طیب. تهران: نشر نی.

چرا ایران پیشنهاد امریکایی‌ها را نپذیرفت؟

مهسا مژدهی: نشریه پولتیکو در گزارشی از طرح احتمالی جدید آمریکا برای احیای برجام خبر داد. این نشریه به نقل از دو مقام نوشت که دولت آمریکا با توجه به شرایط زمانی، در نظر دارد به زودی و طی این هفته، پیشنهاد جدیدی را برای شروع مذاکرات ارائه دهد. 

پولیتیکو به نقل از یکی از این مقام‌ها نوشت که بر اساس این پیشنهاد، ایران برخی از فعالیت‌های هسته‌ای خود نظیر کار بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته و غنی سازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد را متوقف می‌کند و در مقابل نیز آمریکا برخی از تحریم‌های اقتصادی را کاهش می‌دهد.

اما ایران از این پیشنهاد مطرح شده استقبال نکرد. نماینده دائم ایران در سازمان ملل در پیامی توییتری نوشت: «ایران درباره موضوعات با اعضای باقیمانده در برنامه جامع اقدام مشترک در ارتباط است. برای پیوستن مجدد آمریکا به برجام هیچ پیشنهادی نیاز نیست این تنها نیازمند تصمیمی سیاسی توسط آمریکا برای اجرای کامل و فوری تمامی تعهدات تحت توافق و پایبندی به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است».با اینحال ایران در شرایط فعلی دست بالا را برای گفتگو بر سر توافق هسته ای دارد.

دکتر هادی اعلمی فریمان کارشناس ارشد مطالعات آمریکا دراینباره با خبرآنلاین گفتگو کرده است که در ادامه می خوانیم:

آمریکا تازه ترین پیشهاد خود را بالاخره در مورد بازگشت به برجام ارائه داده است. چه چیزی کاخ سفید را مجاب کرده تا با اندکی عقب نشینی نسبت به گذشته پیشنهاد تازه ای برای احیای توافق هسته ای داشته باشد؟ ایا اتفاقی که اخیرا بین تهران و پکن افتاده در این تصمیم گیری اثر داشته است؟

من فکر می کنم سیاستی که ایالات متحده در حال حاضر پیگیری می کند ارتباط زیادی با سند همکاری ها با چین نداشته است. از ابتدای روی کار آمدن بایدن همه سیگنال هایی که فرستاده شده، مثبت بوده. به هر حال کابینه و تیمی که او چیده، همگی متفق القول هستند که با ایران باید وارد مذاکره شد . اما کم و کیف این قضیه متفاوت است. آنها گام به گام می خواهند جلو بیایند تا مسائل به مرور حل شود. به نظرم دو طرف یعنی هم ایران و هم آمریکا مشتاق هستند که مسائل را به گونه ای ابرومندانه حل و فصل کنند. اما چند فاکتور وجود دارد.

یکی از این فاکتور ها پرستیژ دولت ایالات متحده است. دولت بایدن که دموکرات است به لحاظ فشارهای داخلی و مسائل منطقه ای مثل فشار عربستان و مواضعی که جمهوری خواهان دارند نمی خواهد به این سرعت وارد این مسائل شود و ترجیح می دهد اهسته تر حرکت کند.

یکی دیگر از مسائل بحث های حقوق بشری است. ما می دانیم که حزب دموکرات سر کار است و اینها نوعی نو ایده الیسم کارتری دهه هفتاد را پیگیری می کنند که مسائل حقوق بشری را مطرح می کنند. حالا این گروه که در راس قدرت هستند می خواهند همزمان هم مسائل منطقه ای هم هسته ای و هم حقوق بشری را به شکلی پیش ببرند. اما فاز اول را می خواهند بالاخره کلید بزنند.

قضیه سند همکاری ممکن است تاثیراتی داشته باشد اما خط و مشی کلی دولت بایدن از ابتدا هم همین بوده است و منتظرند تا گشایشی اتفاق بیفتد.

واکنش ایران را چطور می بینید؟ ایران همانطور که می شد انتظار داشت پیشنهاد ادعایی پولتیکو را قبول نکرده است.

ما نکته های مثبت در این مسائل بین ایران و امریکا داریم. دولت بایدن برخلاف دولت ترامپ پذیرفته اند که موضوع تغییر ٰرژیم که دولت پیشین ایالات متحده بر آن تاکید داشت منتفی است. بحث دیگر هم اینکه آنها قدرت موشکی ایران را پذیرفته اند. به خاطر اینکه حمله به عین الاسد تستی برای قدرت موشکی ایران بود.بنابراین قدرت منطقه ای را هم پذیرفته اند و می دانند که ایران قادر است که مسائل را تحت تاثیر در منطقه قرار دهد.

الان ایران در برهه ای قرار دارد که می تواند یک مذاکره کننده قوی در مسایل مرتبط با توافق هسته ای باشد. توصیه شخص من این است که حداقل یک سری مذاکرات کارشناسی شروع شود. مثلا در همین زمینه پیشنهادی که داده شده، ما نمی دانیم که ایالات متحده قصد دارد کدام یک از تحریم ها را متوقف کند. قرار است که تحریم های دوران ترامپ را کاهش دهد؟ که اگر اینطور باشد می تواند نقطه مطلوبی باشد. 

من فکر می کنم دو طرف بهتر است باب گفتگوهای کارشناسی باز شود و دو طرف در آنجا حرف هایشان را بزنند تا اگر بالاخره نتیجه ای حاصل شد، پای سطوح بالاتر به میان بیاید. اینکه دیپلماسی به این شکل باشد که دو طرف فقط پیام های توییتری بدهند و مسائل نامشخص و نامفهومی را بیان کنند، به نتیجه نخواهد رسید و این دو ماه باقی مانده هم طی می شود و روابط تنش زا تر خواهد شد. دو طرف بهتر است پشت میزی بنشینند و حرف های هم را بشنوند. سیگنال ها تا به حال مثبت بوده است.

دو طرف باید در دنیای فعلی به سمت همکاری پیش بروند و راه دیگری در دنیای فعلی نیست. 

یک صحبتی می شود که سندی که ایران و چین امضا کردند دست ایران را در ماجرای برجام بازتر کرده چرا که تحریم ها نمی تواند تهران را مانند قبل تحت فشار قرار دهد. شما چقدر این موضوع را محتمل می دانید؟

من بعید می دانم. ما چند فاکتور داریم. اول معتقدم که نباید وارد بازی های قدرت های استراتژیک شویم. ایالات متحده، روسیه و چین سه بازیگری هستند که بازی قوی را در سطح دنیا انجام می دهند. یک موازنه مثبت می تواند اوضاع را در مورد همه کشورها بهتر کند. من بعید می دانم تراز تجاری که چینی ها با امریکایی ها دارند را فدای همکاری و همراهی با ایران کنند.اما می توانند تا اندازه ای در تصمیم گیری ها موثر شوند. سیاست چینی ها همکاری و رقابت اقصادی در همه جای دنیاست و همکاری با ایران هم همینطور است.

ایران به نظر می رسد که با پافشاری بر حرفی که اول همه تحریم ها برداشته شود، توقع دارد که پیشنهاد بهتری از سوی واشنگتن داده شود. ایا تیمی که بایدن چیده و سیاست خارجی مطلوب دموکرات ها چنین امکانی را فراهم می کند؟

ساختارهای تحریم های امریکا نسبت به ایران بسیار پیچیده است. این ساختار را از اول انقلاب و از زمان کارتر داریم و تا الان تحریم های متعددی داشته ایم. این شدنی نیست که بگوییم کل تحریم ها برداشته شود . به خاطر اینکه اگر قرار بر این باشد که ساختار تحریم ها به طور کلی حل و فصل شود، دو طرف باید بنشینند و در مورد همه مسائل چهل و دو ساله خود صحبت کنند. اما اگر بشود گام به گام این مسیر طی شود بهتر است. این هم نیاز به جلسات کارشناسی دارد. ایالات متحده و ایران در حوزه های مختلف با یکدیگر گفتگو داشته اند پس الان هم برای گفتگوهای در سطح کارشناسی نیازی نیست که کشور ثالث به عنوان میانجی نقشی ایفا کند.

دو طرف می توانند گام های متقابل خود در حوزه برجام را بررسی کنند و این تنها راه حصول به نتیجه است. اگر ما بخواهیم اهرم های دیگری را وارد کنیم، اوضاع پنجاه پنجاه می شود و ممکن است روابط وارد فاز تشنج شود.

در چه صورت تحریم‌های ایران لغو خواهد شد؟

یک پژوهشگر مطالعات آمریکا به خبرآنلاین گفت: ما مخالفانی را در داخل داریم که موضعشان این است که به برجام برنخواهیم گشت و بازگشت به آن به ضرر کشور است. این صداها در داخل وجود دارند. اما اجماع در ایران آن چیزی است که به آن نیاز داریم. چون هر قدمی که دو کشور بخواهند برای حل این مشکل بردارند نیازمند نوعی یکپارچگی در درون کشورهاست.

مهسا مژدهی: بایدن بالاخره روی کار آمد و آمریکایی ها در انتظارند تا او دست به زدودن آثار ترامپ در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده بزند. چهل و ششمین رییس جمهور ایالات متحده که با شعار اتحاد بین همه آمریکایی ها شروع به کار کرده، مسیر طولانی ای در پیش دارد تا بار دیگر واشنگتن را در ریلی که پیش از دوران ترامپ بر روی آن قرار داشت بازگرداند. 

برخی از اعضای کابینه دولت جدید ایالات متحده، روز سی دی ماه در نشست استماعی و بررسی صلاحیت گزینه رئیس جمهوری منتخب این کشور، به بیان اهداف خود در مورد مهم ترین مسائل پیش روی بایدن گفتگو کردند. در این میان بخش هایی از این گفتگوها هم به برجام و تعامل با ایران اختصاص داشت. در خبرآنلاین، با دکتر هادی اعلمی فریمان کارشناس ارشد مطالعات آمریکا در مورد اهداف دولت جدید ایالات متحده به گفتگو پرداختیم:

به تازگی ما دیدیم که برخی از اعضای کابینه بایدن به بیان اهداف خود در دولت او پرداختند. بخشی از این صحبت ها هم در رابطه با ایران بوده است. آنها موضوع موشکی را هدف قرار داده و  تصمیم گیری را منوط به داشتن اطلاعات کافی از این فعالیت ها عنوان کرده اند، به نظر شما چه اتفاقی در این خصوص خواهد افتاد؟

برجام قطعا به وضع سابق برنخواهد گشت. زمان گذشته، فضا عوض شده و معادلات تغییر کرده اند. خروج از توافق در دولت پیشین از یک سو و اقدامات ترامپ از سوی دیگر اوضاع را پیچیده کرده است. او تحریم های همه جانبه گسترده ای را اعمال کرده و وضعیت دولت بایدن در شرایط فعلی بسیار سخت است و دو کشور نیاز دارند به یک فضایی که بتوانند تمام این مسایل تحریم ها  و تحولات را بررسی کنند. اما به طور قاطع نمی شود گفت که در زمان کوتاه به نتیجه برسد. مگر اینکه دو طرف این اراده را داشته باشند که بتوانند مذاکراتی را شروع کنند.

خواسته ایران لغو تحریم هاست و خواست طرف مقابل هم گسترده تر شده و مسائل موشکی و منطقه ای را هم می خواهند در حیطه مذاکرات بگنجانند. لذا من فکر می کنم دو طرف مراحل دشواری را در پیش روی خود خواهند داشت. موفقیت در مسئله برجام نیازمند برداشته شدن گام های اساسی در دو طرف است و اگر هر کدام از دو طرف اراده کافی را نداشته باشد نمی تواند به سادگی به نتیجه مثبتی برسد.

گزینه بایدن برای اطلاعات ملی آمریکا می گوید اگر ایران به تعهداتش در برجام بازگردد، دولت بایدن هم به توافق هسته ای باز خواهد گشت. با توجه به شرایط فعلی و شروطی که ایران گذاشته و می گوید که خواهان برداشته شدن کامل تحریم ها و... است، آیا چنین روندی جواب می دهد؟

اجماع ابتدا خیلی پیچیده خواهد بود. ما هم هنوز موضع خیلی شفافی نداریم. ایران البته اعلام امادگی کرده اما منوط به این است که چندین فرمانی که در دوران ترامپ بسته شده، به دست بایدن لغو شود. مشخص نیست که این سازوکار را با یک فرمان اجرایی بتواند به حالت سابق برگرداند و یا نه؟ اینها هنوز در خود ایالات متحده هم محل بحث هستند.

اگر در واقع این اراده را آمریکایی ها داشته باشند که وضع را به قبل از دولت ترامپ و اواخر دولت اوباما برگرداند، این امکان وجود دارد. در این صورت ایران هم واکنش مثبتی خواهد داشت.

به نظر می رسد که هر دو طرف این بحث منتظرند که طرف مقابل قدمی جلو بگذارد و مسایل را حل و فصل کند، به نظر شما این اتفاق بالاخره از سوی کدام یک از دو کشور خواهد افتاد؟

اگر قرار باشد که ما شاهد پیشرفتی در مذاکرات باشیم و گشایشی در بحث روابط دو جانبه ایجاد شود، نیاز به پیش زمینه هایی داریم. مثلا برخی می گفتند ایران با یک پیام تبریک شاید می توانست فضا را تغییر دهد. به ویژه آنکه فرمان مهاجرتی را که بایدن فوری لغو کرد، شامل ایران هم می شد و گامی برای ایرانیان به حساب می آمد.

بحث در داخل ایران هم وجود دارد. ما مخالفانی را در داخل داریم که موضعشان این است که به برجام برنخواهیم گشت و بازگشت به آن به ضرر کشور است. این صداها در داخل وجود دارند. اما اجماع در ایران آن چیزی است که به آن نیاز داریم. چون هر قدمی که دو کشور بخواهند برای حل این مشکل بردارند نیازمند نوعی یکپارچگی در درون کشورهاست.  اگر اجماعی صورت نگیرد، مسیر همراه با شکست های متعدد طی خواهد شد.

ما دو رویکرد در هفته ای که گذشت شاهد بودیم. بلینکن راجع به ترور سردار سلیمانی گفت که این ترور باعث ناامنی بیشتر شده و گزینه بایدن برای اطلاعات ملی آمریکا می گوید، فعالیت های ایران را بی ثبات کننده خوانده است. این دو دیدگاهی که در دولت بایدن وجود دارد چطور می توانند با یکدیگر کار کنند؟

بحث گزینه بایدن برای اطلاعات ملی آمریکا بیشتر داخلی است و خوراکی برای داخل این کشور فراهم می کند. اما مواضع مرتبط با سیاست خارجی ایالات متحده کاملا از سوی وزارت خارجه و احتمالا شخص بلینکن پیگیری خواهد شد و موضع اصلی که باید به آن توجه کنیم همین مواضعی است که بلینکن و دور و بری هایش ابراز می کنند. 

الان اسراییل فشارهایش را زیاد کرده و می گوید اگر واشنگتن بخواهد مذاکره ای با ایران کند، تل‌اویو راضی نخواهد بود. این پالس های مخالفتی است که در داخل ایالات متحده مقداری هم خریدار دارد. در حیطه داخلی هم ما مخالفت های داخلی را داریم. در بحث منطقه ای اسراییل و عربستان مخالف جدی هستند و من فکر می کنم تنها موردی که می توانیم ببینیم اراده بین دو طرف برای حل مشکل است که به نظر می آید دولت بایدن تا اندازه ای از آن بهره مند است.

اما دو طرف باید شرایط را به سمتی ببرند که اوضاع رو به پیشرفت باشد. در سیاست خارجی گام های اولیه کشورها بسیار مهم هستند و هر دو طرف به خوبی این گام ها را رصد می کنند. دو طرف بایدن به دنبال گام های ابتدایی باشند که هم فضا را تلطیف کنند و هم پالس های مناسبی ایجاد شود.

 من فکر می کنم جمع بندی در دولت بایدن هنوز وجود ندارد. آنچه که مشخص است این دولت دیدگاه متفاوتی با ترامپ بر سر توافق هسته ای با ایران دارد و مایل است تا به برجام بازگردد. اما جزییات آن بستگی به جمع بندی هایی دارد که در داخل کابینه بایدن و پس از چینش کامل تیم وزارت خارجه و امنیت ملی اتفاق خواهد افتاد. عناصری که تا کنون چیده شده اند، همگی به دیپلماسی و مذاکره اعتقاد داشته و سابقه طولانی در این امر دارند.

وزیر خزانه داری دولت بایدن می گوید در سیاست های تحریمی دولت ترامپ بازنگری خواهد شد. ایا ایران هم شامل این پروسه خواهد شد؟ 

بسیاری از تحریم هایی که ترامپ ایجاد کرده قابل بازگشتند. این ها بحث های بی موردی بودند که تنها با هدف فشار حداکثری ایجاد شده بودند. به نظر می آید که بایدن در اغلب این تحریم ها تغییراتی ایجاد می کند و وزارت خزانه داری هم در این تحریم ها تغییراتی ایجاد خواهد کرد. هنوز مشخص نیست که بایدن بخواهد و بتواند که همگی آنها را لغو کند یا نه ولی پیشبینی من این است که اگر مشاوران او، به همین شکلی که تاکنون پیش رفته اند، پیش بروند، بخش مهمی از این تحریم ها برداشته خواهند شد.

312 310

 احتمال زیاد برای رئیس‌جمهور شدن ترامپ

کار دانش سیاسی پیشگویی نیست. لکن بازار پیش بینی اینکه رئیس جمهور آینده آمریکا چه کسی خواهد بود داغ است. برخی با داده های سیاسی، اقتصادی، یا ریاضی انتخاب جو بایدن یا دونالد ترامپ را پیش بینی می کنند که بیشتر داده ها به روایت نظرسنجی ها است.

کنار زدن اطلاعات ساختگی یا کذب و نگریستن از نگاه هر قشر از ملت آمریکا، برآوردها و نتیجه های مختلفی را در بر خواهد داشت. من با توجه به چند واقعیت ساده نتیجه می گیرم که به احتمال قوی دونالد ترامپ مجدداً با تفاوت درصد کمی از آرای الکترال و به سختی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا خواهد شد:
 

۱ ـ ابتدا اینکه تمام کسانی که آرزوی پیروزی بایدن را دارند، مهاجرین مسلمان، غیرآمریکایی ها، اروپایی ها و یا تمام کسانی هستند که به نحوی از سیاست های ترامپ آسی دیده و آمریکا را کماکان کشوری باز و لیبرال می خواهند که به آرزوهایشان جامه عمل بپوشاند. ساکنان اولیه آمریکا به ویژه طبق کارگران، طبقه متوسط، همچنان شعارهای وطن پرستانه و مردم پسند ترامپ را می پسندند و به آن علاقه دارند و به او رأی خواهند داد؛ به ویژه شعارهای او در حوزه اشتغال.

۲ ـ مسأله مالیات عامل نهایی انتخاب مردم است. موضوع کاهش مالیات مهمترین عنصر در انتخاب ترامپ است.

۳ ـ مسأله امنیت مرزها و احداث دیوار مرزی، با وجود مخالفت نخبگان، مورد استقبال اکثریت مردم آمریکا است.

۴ ـ مردم آمریکا از فزون باری امپریالیستی (Imperial Overstrech) خسته و دلزده شده اند. ترامپ به خوبی ایالات متحده را ضمن ایفای برخی تعهدات گزینشی از این سمت رهبری خواهد کرد. عملکرد او درباره ناتو، کاهش نیروهای نظامی آمریکا در عراق و افغانستان، مؤیدموضوع است.

۵ ـ مردم آمریکا سالها است که می دانند ترامپ فردی ثروتمند است و نیازی به حقوق دولت ندارد. از این منظر به او اعتماد دارند. لکن اعتماد کمتری به بایدن و شبکه بوروکراسی دموکرات ها دارند و تصور می کنند که او و خانواده اش، واقعاً در حال سو استفاده از مناصب دولتی هستند.

۶ ـ استدلال اینکه ترامپ به بایدن می گوید شما ۸ سال دولت را مستقیم در دست داشتید و سالها سابقه کار حکومتی داشته اید و چرا همان زمان کاری نکردیده اید، خوشایند ذائقه آمریکایی ها است.

۷ ـ دونالد ترامپ در ۴ سال ریاست جمهوری خود دقیقاً برابر مفاد استراتژی امنیت ملی سال ۲۰۱۷ عمل کرده است و شعارهای دوران رقابت های انتخاباتی را پیگیری کرده است. لذا همه می دانند صرفنظر از برخی اغراق ها، به آنچه که می گوید عمل می کند؛ مگر جاهایی که ساختار سیاسی، یا موانع دولت فدرال به او اجازه نمی دهد.

فروش موشک به ونزوئلا؛تله‌ای برای ایران

در روزهای اخیر موضوع فروش موشکهای ایرانی به ونزوئلا با تاکید پمپئو در صدر برخی خبرگزاری های جهانی قرار گرفته است و در برخی موارد مورد استقبال داخلی نیز بوده است.

لازم است توضیحاتی در این باره ارائه شود: ابتدا اینکه ایالات متحده آمریکا در موضوع تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی و بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت دیپلماسی بسیار گسترده‌ای را در تمام حوزه‌های منطقه‌ای و با استفاد از شرکای خود در تمام جهان پیش گرفته است که جمهوری دومینیکن و کلمبیا موافقت مثبت برای پیشبرد این منویات داشته اند.

در ایده فروش موشک به نظر می رسد ایالات متحده با تکیه بر هم پیمان خود دولت راستگرای کلمبیا قصد دارد به نحوی تاییدی بر تخلف ایران از قطعنامه شورای امنیت کسب کند. این موضوع اولین بار توسط رییس جمهور دولت کلمبیا مطرح شد کلمبیا در گمانه زنی بسیار مبهم و نامشخصی اعلام کرد که احتمالاً دولت ونزوئلا قصد دارد موشک‌های ایرانی را خریداری کند این مسئله با واکنش دولت ونزوئلا مواجه شد و مادورو  اظهار کرد که به نظر من این بحث خوبی است اما به واقع لازم است نکاتی در این باره ارائه شود ابتدا اینکه جمهوری اسلامی در حال حاضر تحت تحریم‌های ممنوعیت فروش تسلیحات قرار دارد و این ممنوعیت فروش تا ماه پاییز در جریان است.

دوم در صورت ایجاد جریان سازی مثبت توسط جمهوری اسلامی که قصد تجارت پنهان تسلیحات در حوزه آمریکای جنوبی دارد تا بدین وسیله بتواند تاییدی برای برای گفته های خود مبنی بر تجارت غیرقانونی تسلیحات توسط جمهوری اسلامی را برای محکومیت در مجامع بین المللی کسب نماید.

جنجال رسانه یی تجارت غیرقانونی تسلیحات با حوزه کشورهای آمریکای جنوبی به واقع تله‌ای برای جمهوری اسلامی است تا بتواند تاییدی برای محکومیت این کشور در شورای امنیت هر چند به شکل شبه تخلف شود. بر این مبنا جمهوری دومینیکن و کلمبیای راست گرا یک نقش پوششی برای کمک به برنامه های دیپلماسی پنهان ایالات متحده عمل می کنند.

https://www.khabaronline.ir/news/1427077/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%D9%88%D9%86%D8%B2%D9%88%D8%A6%D9%84%D8%A7-%D8%AA%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86