چگونه دیپلماسی اقتصاد انرژی را متحول می کند؟

(منتشر شده در مجله دلوارنامه.زمستان ۱۴۰۳.ویژه نفت و گاز)

چگونه دیپلماسی اقتصاد انرژی را متحول می کند؟

پیوند سیاست با انرژی در ونزوئلا

انتخابات ژوییه ۲۰۲۴ ونزوئلا از چند منظر قابل‌ارزیابی است. ابتدا اینکه نیکلاس مادورو باوجود تأیید مذاکره مستقیم با آمریکایی‌ها و قول مذاکره با اپوزیسیون داخلی در سیاستی گام‌به‌گام برای دریافت کاهش تحریم‌های نفتی از سوی ایالات متحده تعهدات خود را زیر پا نهاد و به آن‌ها عمل نکرد. او بسیار ماهرانه انتخابات داخلی را مدیریت کرد و ناظران بی‌طرف در داخل و کشورهای خارجی موضوع تقلب در انتخابات را مطرح کردند. اتحادیه اروپا نتیجه انتخابات را به رسمیت نشناخت و گونزالس کاندیدای اپوزیسیون مجبور به ترک کشور شد. بنا به ادعای گونارسدوتری و همکارانش، اتحادیه اروپا همیشه طرف‌دار راه مذاکره برای خروج از بن‌بست سیاسی در ونزوئلا بوده است، اما مهم‌تر از همه، مادورو می‌تواند به لطف حمایت مستمر روسیه و جمهوری خلق چین و همچنین سایر کشورهای منطقه و ترکیه و ایران در برابر فشار غرب مقاومت کند، بر این مبنا تأثیر سیاست‌های اتحادیه اروپا محدود خواهد بود. نکته دوم اینکه سایر کشورهای آمریکای لاتین از جمله برزیل، شیلی، کلمبیا و آرژانتین واکنش منفی به انتخابات ونزوئلا نشان دادند. موضوع به تسّری این‌گونه اقدامات باز می‌گردد که ممکن است زمامداران سایر کشورها را تشویق کند که در برابر ترک مسالمت‌آمیز قدرت مقاومت کنند که مبنایی برای فروپاشی مناسبات دمکراتیک این کشورها شد. برزیل بیشترین نگرانی را از این منظر دارد. نکته سوم برنامه‌ریزی استراتژیک شرکت شورون و معاملات رپسول است که به نظر می‌رسد برگشت مجدد به تحریم بسیار سخت و هزینه‌زا برای آن‌ها خواهد بود. نکته چهارم تقاضای روزافزون دولت بایدن به انرژی ونزوئلاست که کماکان وجود دارد. نکته بعدی روی کار آمدن مجدد ترامپ است که سیاستی جدید و احتمالاً رفتاری متفاوت با مادورو خواهد داشت.

آخرین برآوردها درباره نفت ونزوئلا

۶۰ درصد از ۹۲۹ تحریم‌ها و محدودیت‌های یک‌جانبه علیه ونزوئلا از سوی ایالات متحده از سال ۲۰۱۵ میلادی اعمال شده است. برآوردها میانگین خسارت‌ها علیه ونزوئلا را حدود ۲۳۲ میلیارد دلار در بازه زمانی ۸ سال گذشته تخمین می‌زنند بر اساس اسناد حمل‌ونقل شرکت دولتی نفت ونزوئلا (پدوسا)، صادرات نفت با ثبت رقم روزانه ۹۵۰ هزار بشکه در ۲۰۲۴ به بالاترین حد در چهار سال اخیر رسیده است. این افزایش باوجود وقوع آتش‌سوزی بزرگ در مخازن ذخیره‌سازی، تشدید تحریم‌های آمریکا از ژوئن و دستگیری پدرو تله‌چیا، وزیر نفت پیشین این کشور و مدیران پیشین شرکت پدوسا به اتهام فساد رخ‌داده است. اسناد پدوسا نشان داد افزایش تولید نفت خام به دلیل تثبیت تولید در کمربند نفتی اورینوکو، بزرگ‌ترین منطقه نفتی ونزوئلا و امکان برداشت از ذخایر سنگین نفت خام محقق شده است. تخمین‌ها در اورینوکو از وجود حدود ۵۰۰ میلیارد بشکه نفت حکایت دارد. شیرین‌ترین رؤیایی که می‌تواند برای یک شرکت نفتی مانند شورون اتفاق بیفتد. محموله‌های نفت خام ارسالی شورون به ایالات متحده در ماه اکتبر به اوج روزانه ۲۸۰ هزار بشکه و بالاترین رقم از زمان ازسرگیری صادرات انواع نفت سنگین ونزوئلا از سوی این شرکت آمریکایی در اوایل سال گذشته میلادی رسید. به‌علاوه شرکت اسپانیایی رپسول در ماه گذشته میلادی محموله‌های نفت خام ونزوئلا را به ایالات متحده آمریکا و اسپانیا صادر کرد. داده‌ها نشان می‌دهد پدوسا صادرات به هند را که پیش از تحریم‌ها مقصد اصلی نفت ونزوئلا افزایش داده و طی ماه اکتبر سه محموله یا حدود ۱۴۱ هزار بشکه در روز به این کشور آسیایی صادر شده است. تحویل نفت خام به آمریکا، اروپا و هند با مجوز ایالات متحده به بعضی از شریکان سرمایه‌گذاری مشترک و مشتریان پدوسا، از جمله شورون، رپسول، انی، مورل اند پروم و صنایع ریلاینس اکنون (دسامبر ۲۰۲۴) مجاز است. بااین‌حال چین، بزرگ‌ترین واردکننده نفت جهان، با دریافت روزانه ۳۸۵ هزار و ۳۰۰ بشکه نفت همچنان مقصد اصلی صادرات نفت ونزوئلا است. البته متغیرهای بازار انرژی تأثیر مستقیم بر صادرات نفت ونزوئلا خواهد داشت. مسائلی مانند جنگ اسرائیل و فلسطین، حمله متقابل ایران و اسرائیل، تولید مجدد نفت خام لیبی، جنگ اوکراین، رشد و یا کاهش تقاضای جهانی، ذخیره‌های داخلی ایالات متحده و نیاز صنعتی چین، استقرار سریع فناوری‌های انرژی پاک، وضعیت جمهوری اسلامی و سایر اعضای اوپک از جمله عربستان و کشورهای غیراوپک و غیراوپک پلاس. پیش‌بینی می‌شود تقاضای جهانی نفت در سال جاری ۹۲۰ میلیون بشکه در روز افزایش یابد و در سال ۲۰۲۵ تنها ۱ میلیون بشکه در روز افزایش یابد. باوجود تمام این پیشرفت‌ها البته کماکان باید متکی به رهیافت‌های آکادمیک درباره وضعیت نفت ونزوئلا باشیم، زیرا به نظر می‌رسد که مناسبات سیاسی در روابط از جمله انتخاب ترامپ و کابینه سخت‌گیر وی علیه بلوک متکی به چین و روسیه به‌سرعت می‌تواند وضعیت را دگرگون سازد و نفت را تحت‌الشعاع قرار دهد.

همان‌طور که توسط هرناندز و مونالدی (۲۰۱۶) و مونالدی و همکاران (۲۰۲۱) توصیف شده است، صنعت نفت ونزوئلا یکی از جدیدترین و بارزترین نمونه‌های فروپاشی صنعت نفت است که ناشی از کمبود و تأخیر سرمایه‌گذاری و سوءمدیریت است. در ونزوئلا، نه‌تنها بخش نفت، بلکه سایر بخش‌های کلیدی، مانند صنعت برق با افت بسیار، سقوط کرده است. لئون ویلما و همکاران (۲۰۲۲) به عدم سرمایه‌گذاری و سوءمدیریت و همچنین چارچوب نهادی به‌عنوان محرک‌های اصلی فروپاشی صنعت برق در ونزوئلا اشاره می‌کنند. ونزوئلا یک کشور رانتی نفت است و بنابراین، کاهش در صنعت نفت باعث کاهش قابل‌توجه درآمد سرانه با پیامدهای اقتصادی و اجتماعی چشمگیر شده است که باعث مهاجرت بی‌سابقه‌ای شده است. راساتی و جاکی (۲۰۲۲) یک چشم‌انداز متمایز ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد که فروپاشی اقتصاد ونزوئلا عمدتاً تحت‌تأثیر عوامل درون‌زا به‌جای عوامل برون‌زا بوده است. آخرین داده‌ها درباره نفت ونزوئلا به شرح زیر است:

ظرفیت یدکی EFF اکتبر ۲۰۲۴

ظرفیت پایدار

هدف ضمنی اکتبر ۲۰۲۴

تولید اکتبر برای هدف ۲۰۲۴

عرضه اکتبر ۲۰۲۴

عرضه سپتامبر ۲۰۲۴

فراورده‌های نفت خام ونزوئلا (معافیت از کاهش)

۰.۰۳-

۰.۸۹

-

-

۰.۹۲

۰.۹۳

ناسازگاری با دموکراسی، اهرم انرژی

بررسی شواهد و قراین درباره تقلب و یا عدم تقلب مادورو در انتخابات مجال و تمرکز این یادداشت نیست، اما اصل مطلب این است که به‌هرحال مادورو به هر دلیلی توانسته است مجدد تصدی کشور را در دست بگیرد؛ گرچه این موضوع سبب‌ساز منازعات جدی در داخل و خارج با رژیم سیاسی او خواهد شد. زیرا مادورو توافقنامه باربادوس اکتبر ۲۰۲۳ با میانجیگری نروژ برای انتخابات آزاد و منصفانه را عملاً زیر پا نهاد. این توافق بر نظارت انتخابات توسط کارشناسان سازمان ملل و مرکز کارتر تأکید داشت و در مقابل دولت بایدن مجوز عمومی شماره ۴۴ برای معافیت موقت از تحریم را صادر کرد. بعد از انتخابات البته ۱۶ تن از اعضای دولت ونزوئلا مجدد در کنار فهرست ۲۰۰۰ تن تحریم شده قبلی قرار گرفتند. اما موضوع مهم این است که احتمالاً روند مهاجرت مخالفان داخلی به ایالات متحده با روی کار آمدن ترامپ متوقف خواهد شد و این مهاجران مقاصد دیگری مانند کانادا و یا کشورهای هم‌جوار خواهند یافت. در حال حاضر ۲۷۰ هزار ونزوئلایی بدون مجوز در ایالات متحده اقامت دارند. اگر فرض را بر اراده سیاسی اخراج مهاجران در دولت ترامپ بگذاریم - که احتمال این اخراج‌های دسته‌جمعی در عمل بسیار ضعیف است - آن گاه ترامپ نیاز به مذاکره با مادورو برای پذیرش مهاجران خواهد داشت که در کنار آن باید درباره سیاست‌های انرژی نیز مذاکره شود. مادورو در اولین گام ضمن تبریک به ترامپ از تمایل به مذاکره مستقیم سخن گفت و به‌احتمال‌قوی ترامپ نیز که علاقه به شوهای سیاسی دارد به تفاهم مثبتی با مادورو خواهد رسید که البته بخشی از روند کار به تصمیم جمهوری‌خواهان بستگی دارد. البته شروع جدید با امضای ۱۷ قرارداد همکاری با روسیه در زمینه تسلیحات و فناوری نفتی و ضدجاسوسی به نفع روسیه شد. اما در مجموع به نظر می‌رسد هم مادورو و هم ترامپ تمایل به معامله بر سر مهاجران و موضوع انرژی خواهند داشت. اهرمی از اجبار و اقناع سیاست جدید ترامپ خواهد بود. گرچه ممکن است تمایل به‌اجبار و خشونت با اعلام نامزدی مارکو روبیو برای پست وزارت خارجه بیشتر شود، اما گرایش به سمت معامله از سوی شخص ترامپ نیز بیشتر خواهد بود.

تأثیر بر اقتصاد

بانک مرکزی ونزوئلا اعلام کرد که نرخ تورم از ۱.۴ درصد در ماه اوت به ۰.۸ درصد در سپتامبر رسید. تورم تجمعی در ۹ ماهه سال ۲۰۲۴ به ۱۲.۱ درصد رسیده است. هر چند بانک مرکزی ونزوئلا نرخ تورم سالانه را اعلام نکرده ولی محاسبات نشان می‌دهد که این نرخ ۲۵. ۵ است. یک نهاد غیردولتی مستقل (رصدخانه ونزوئلا) نرخ تورم ماهانه در سپتامبر ۲۰۲۴ را ۳.۵ درصد و نرخ تورم سالانه را ۴۶ درصد و نرخ تورم تجمعی ۹ ماهه سال جاری میلادی را نیز ۳۰.۴ درصد اعلام کرد. کارشناسان یکی از علل کاهش نرخ رسمی تورم سالانه ونزوئلا از ۶۸۶ درصد به ۲۵ درصد را طی سال‌های اخیر، تلاش دولت برای تثبیت نرخ ارز می‌دانند. در حالی که تضعیف بولیوار جدید در مقابل دلار آمریکا طی سال گذشته به ۳۸ درصد رسید، طی ۸ ماه گذشته این نرخ در سطح ۳۶ بولیوار در مقابل هر دلار آمریکا ثابت مانده است. همچنین، دولت نیکولاس مادورو تلاش‌ها برای کاهش مخارج و هزینه‌های جاری دولت، تثبیت قیمت‌ها و توزیع کالاهای یارانه‌ای، حذف یارانه بنزین و گشایش بازار ارز را تشدید کرده است و در حوزه خارجی نیز بازگشت شورون مهم‌ترین عامل گشایش‌ها بوده است.

نکته‌ای کوتاه درباره آرژانتین

بدون اغراق باید یادآور شویم خاویر میلی یکی از پراگماتیست های جریان نظریه لیبرتارین‌هاست که توانسته است دولتی بوروکرات و حجیم را در دست بگیرد و بتواند با شجاعتی بی‌نظیر هزینه‌ها و مخارج دولت را حذف کند. ارزیابی و ستودن او از منظر تأیید ادبیات ناهنجار و خلاف عرف او و یا راستگرایی رادیکال اش در مصاف با مخالفان نیست، بلکه این است که رئیس یک دولت بتواند کاستن هزینه‌ها از حقوق خود و اعضای کابینه‌اش را آغاز کند و سازمان‌های غیرضرور و غیرمفید به حال ملت را حذف کند و به‌شدت از هزینه‌های دولت بکاهد. این اقدام مانند جراحی اولیه همراه با خونریزی خواهد بود، اما نتایج شگفت‌انگیزی خواهد داشت. اول اینکه دولت تنها در نقش حامی جریان خصوصی سرمایه و ناظر ظاهر می‌شود. بنگاه‌داری و شراکت در اقتصاد را رها می‌کند و اجازه می‌دهد مکانیسم بازار در نقش خود ظاهر شود. دوم اینکه نیروهای اداری و سازمانی با وادار به کار با بخش خصوصی خواهد کرد و یا وارد بازار مهارت کارآفرینی می‌کند، دیگر دولت پایگاه بیکاران نخواهد بود. سوم اینکه دولت چابک و ناظر و حاکمیتی نقش اصلی در یک هیئت لیبرتارین را به محک خواهد گذاشت. چهارم اینکه بگذارید فضای تغییروتحول اداری به آزمونی دیگر گذاشته شود، چون گاهی بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌ها گمان می‌کنند بدون حضور آن‌ها کار دولت به سامان نمی‌رسد، اما این نوع نگاه لیبرتارین‌ها ثابت می‌کند که مردم نقش اصلی را در هدایت کشور دارند و دولت فقط توصیه‌گر، حافظ امنیت جان و سرمایه است. به‌هرحال تورم ماهانه آرژانتین در اکتبر ۲۰۲۴ با کاهش ۰.۸ واحد درصدی به ۲.۷ رسید که کمترین میزان تورم در ۳ سال گذشته است. فصل مشترک نظریه رسانه‌ها و مطبوعات در ایران و جهان این بود که: ((دلیل اصلی کاهش تورم آرژانتین در ماه‌های گذشته، اصلاحات اقتصادی سخت‌گیرانه‌ای است که توسط دولت میلی انجام شد. ریشه اصلی تورم در آرژانتین کسری بودجه و همچنین بدهی‌های بالا است. دولت میلی با کاهش مخارج دولت، بدون داشتن منابعی مانند نفت و با چالش‌های متعددی مانند احکام قضایی مربوط به مصادره اموال این کشور، در مسیر کاهش تورم گام برداشته است. او در اولین اقدام خود نیمی از وزارتخانه‌های این کشور را تعطیل و بسیاری از یارانه‌هایی را که دولت‌های پیشین اعطا می‌کردند، قطع کرد.))

درس‌هایی برای ایران

هر دو کشور ونزوئلا و آرژانتین با داشتن دو دیدگاه سوسیالیستی اقتدارگرا و راست افراطی منتسب به لیبرتارین‌ها از الگویی متفاوت در موضوع اقتصاد پیروی کرده‌اند که عمده آن در ونزوئلا برنامه ریزی گسترده دولتی و در آرژانتین به‌رسمیت‌شناختن نظم بازار آزاد بین‌المللی و اقدامات اصلاحی در داخل کشور بوده است. اگر قرار باشد درس‌هایی از این موضوع اقتباس شود، می‌توان پیشنهادهای زیر را به شکلی کلی ارائه داد، ضمناً اینکه مؤلفه‌ها و متغیرهای سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد و فرهنگ همگی در تعامل پیوسته با یکدیگر قرار دارند و عدم تعادل در اصلاحات و اتخاذ موارد گزینشی به طور طبیعی راه به مقصود نخواهد برد:

سیاست همکاری طبیعی و شفاف با نظام جهانی

  • اصول این سیاست، سیاست همکاری طبیعی و شفاف بر مبنای نرم Norm و هنجار جاری بین‌المللی است. هر تجدیدنظری باید با مشارکت جمعی و گفتگوی بین‌المللی بر اساس زبان و مفاهیم مشترک انجام شود، ج.ا.ایران جزئی از خانواده بین‌المللی است. تغییر شیفت از تجدیدنظرطلبی و ساختارشکنی به معنای نابودی میراث مبارزات استقلال‌طلبانه ایران نیست، بلکه به معنای پذیرش رقابت برای توسعه و رشد اقتصادی در درون نظم جهانی به شیوه مسالمت‌آمیز و غیرتهدیدزاست. منافع ملی در رقابتی سالم و باپشتکار یک ملت در کار و تولید و عقلانیت در رفتار حاصل خواهد شد. اهداف این سیاست، ارتقای ضریب امنیت ملی ج. . ایران و شکوفایی اقتصادی و کسب رتبه اول در تمام شاخص‌های زیستی و توجه هم‌زمان به مسئله رشد و صراط مستقیم در حیات دنیوی برای معرفی حیات طیبه است.
  • هزینه‌ها و فواید احتمالی این سیاست[1]:فایده این سیاست تثبیت امنیت ملی ایران به شکل متعادل و چرخش از تکانه‌ها و ناآرامی‌های داخلی و جهت‌گیری جدید و پایداری نظام سیاسی خواهد بود. هزینه‌های این سیاست صرفاً داخلی است، صریح باید اظهار کرد یکی از بدترین نظام‌های بانکی را داریم و جهت‌گیری باید به سمت تحول معنادار در این سمت باشد[2]؛ بنابراین هم‌زمان با این تحول قطعاً نیاز به تحول در عادی‌سازی روابط با کشورها و حل مسئله تحریم‌ها دارد، احتمالاً هم‌زمانی رفع تحریم‌ها و اصلاحات اقتصادی داخلی پاسخ خواهد داد و هزینه کمتری بر امنیت ملی خواهد داشت. راهبردی‌ترین مسئله بعدی حل‌وفصل تاریخی سرمایه‌داری دولتی و شرکت‌های شبه‌دولتی به بخش خصوصی است که بزرگ‌ترین جراحی واقعی خواهد بود. این جراحی دردناک در آرژانتین انجام شود و منجر به کاهش تورم شد.
  • برای خروج از این بحران سخت نیاز به انسجام و آشتی ملی و مشورت‌های گسترده نخبگان اقتصاددان داخلی و نخبگان ایرانی علاقمند خارج و اصلاحات هم‌زمان در سیاست داخلی و خارجی و به‌ویژه رفع تحریم و عادی‌سازی روابط داریم. بدون رفع تحریم و انقباض در تجارت هیچ اصلاحی انجام نخواهد شد.
  • در بخشی از کار ایرانیان مورداعتماد خارج از کشور و یا داخل با ضمانت و امنیت سرمایه‌گذاری با سرمایه خود قادر به خریداری شرکت‌های خصوصی شوند.
  • اقناع سرمایه داخلی و نیروی انسانی جوان برای عدم مهاجرت و یا سیاست‌های بازگشت ایرانیان از خارج. [3]
  • کاهش شدید هزینه‌های غیرمفید و غیرضروری در کل بدنه کشور با اقتباس از الگوی طرح اصلاحی خاویر میلی در آرژانتین از طریق تشکیل شورای تحول اداری که هدفش شناسایی و تصمیم‌گیری جدی کلان درباره ادغام سازمان‌های موازی، حذف سازمان‌ها و شوراهای غیرمفیدحذف اعتبارات غیرضروری و ناکارآمد و یا تبلیغاتی، فروش ساختمان‌های اداری، ساماندهی نیروهای اداری در محل‌های کارآمد با دارا بودن اختیار کافی فراقوه ای.
  • سیاست بازگشت به مشارکت گسترده مردم در امور اقتصادی با اعتمادسازی سیاسی در داخل از هر شیوه ممکن که به انسجام ملی منجر شود.
  • پیشبرد سیاست خارجی تعامل‌گرای گسترده و اعتمادساز به شکل عملی و عینی در داخل و خارج از کشور بر مبنای استراتژی دایم و نه تاکتیک‌ها با هدف توسعه اقتصادی کشور. به طور صریح می‌توان گفت که پیگیری رفتارهای ایدئولوژیک با رشد و بهبود محیط کسب‌وکار در تضاد آشکار است. نمی‌توان هم‌زمان دو موضوع را در اقتصاد تعقیب کرد.
  • مذاکره با شرکت‌های نفتی برای سرمایه‌گذاری در داخل کشور با ارائه تضمین‌های لازم.
  • سیاست تک‌نرخی کردن ارز دلار و خروج از دستور کار قاچاق و محدودیت‌های مربوط به آن و آزادسازی معاملات ارزها.
  • حمایت از شبکه ارزی کریپتوکارنسی‌ها در کشور و اقتباس از ایده السالوادور در این زمینه[4].
  • شفاف‌سازی و مبارزه با فساد به شکل گسترده و عمومی و ایجاد عدالت قضایی به شکل عام و سراسری. حذف امتیازدهی به‌عنوان الگوی حل منازعات سیاسی داخلی، زیرا امتیازدهی فساد مطلق را به ارمغان می‌آورد. این اصل باید سرلوحه درخشانی برای ایران آینده باشد.
  • تعیین تکلیف شرکت‌های شبه‌دولتی و دولتی در کشور برای واگذاری به تمام شهروندان ایرانی داخل و خارج از کشور به شکل عادلانه به‌منظور حمایت از بخش خصوصی.

چرخه باطل، تکرارشونده و مخرب و فقیرساز ایران و به‌خصوص طبقه متوسط و بحران مستمر ناشی از سرمایه‌داری دولتی (شرکت‌های دولتی و شبه‌دولتی[5]):


[1] - از منظرنگارنده سیاست داخلی و خارجی ارتباط مستقیم و هم پیوند یا ارگانیکی با یکدیگر دارند و بدون توجه به سیاست داخلی و حفظ سرمایه اجتماعی نمی توان به حصول آورده ای در سیاست خارجی رسید.

[2] -در مراجعه به قرآن مشخص است که نظام بانکی فعلی پایگاه های مبارزه با خداوند و رسول اکرم را در کشور بینادگذاشته است،برکت و رحمت را ازمردم دور می کند و تاثیر مخرب باطنی بر حیات معنوی شیعیان دارد.نظام واقعی بانکداری اسلامی مبتنی بر قرض الحسنه و انفاق است.به دلیل وابستگی های مردم به سپرده های خود در بانک ها تغییر این رویکرد بسیار پیچیده،دشوار و نیاز به مشورت های جمعی در حوزه های اقتصادی دارد،هیچ کشوری در جهان را نمی توان با این ساختار حجیم مخرب بانکوکراسی و با این حجم بهره یافت.وزیر اقتصاد دولت چهاردهم در هشداری به بانک ها اظهار کرد تا پایان سال جاری ۱۴۰۳ شاهد تعطیل کردن بنگاه داری بانک ها باشیم.این خبر بسیار مثبتی در صورت تحقق خواهد بود.

[3] -به نظر می رسدباید نگران بزرگترین سرمایه اجتماعی یعنی جوانان تحصیل کرده ای باشیم که با هزینه های کلان پرورش داده و به راحتی و با سهولت تقدیم تمدن غرب می کنیم تا در خدمت بازتولید توان غرب سرمایه گذاری قرار بگیرند در حالی که با قدرت فکری آن ها می توان ایرانی نو ساخت.

[4] - السالوادور در سال ۲۰۲۱ و برای نخستین‌بار در جهان، بیت‌کوین را به عنوان ارز قانونی این کشور اعلام کرد.

[5] - این چارت از اثر دکتر سجاد ستاری استادیار برجسته و دانشمند محترم دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تحت عنوان ((گفتارهای نو در جامعه شناسی سیاسی)) نشر دانشگاه تهران اقتباس شده است.

Bahréin: Petróleo, desarrollo y tensiones religiosas

Aunque la mayoría de su población es chií, el país es gobernado por la monarquía suní de los Al-Jalifa, aliada de Arabia Saudita. Riad ha respaldado activamente al gobierno bahreiní, especialmente durante la Primavera Árabe de 2011, cuando envió tropas para sofocar protestas chiíes que exigían mayores derechos políticos. Este oposición chiíta cuenta con un fuerte apoyo de Irán, marcando la importancia de este reino en la rivalidad geipolítica de ambas potencias.

Hadi Aalami Fariman

Analista de Política Exterior de Irán. Es egresado de la Universidad de Teherán, Magíster en Filosofía en la Universidad Allameh Tabataba’i y Doctor en Filosofía de la Universidad de Teherán.

Tiempo de lectura:17 Minutos, 45 Segundos

Índice

  1. Historia de Bahréin
  2. Geopolítica de Bahréin
  3. Economía de Bahréin
  4. Identidad nacional y represión religiosa
  5. Retos y perspectivas
  6. Preocupación por la seguridad: Estados Unidos y Arabia Saudita
  7. La Quinta Flota estadounidense
  8. Desafíos nacionales
  9. Referencias

La historia de Bahréin se remonta a las eras de la Edad de Piedra y la Edad de Hierro, como lo evidencian los vestigios de una civilización que data de aproximadamente cinco mil años. La isla ha sido hogar de diversas culturas incluyendo fenicios, sumerios y las tribus árabes de Adnan, Qahtan, Rabi’a, Wa’il y Abd Qays. En la época preislámica, el territorio que hoy comprende Bahréin formaba parte de la Persia Aqueménida. Sin embargo, con la aparición y expansión del Islam, Bahréin se intregró a los Estados Islámicos, marcando un cambio significativo en su historia y cultura.

Historia de Bahréin

A finales del siglo III, Bahréin quedó bajo el dominio de los Qarmantianos, una poderosa corriente islámica que gobernó a la región durante varias décadas. Sin embargo, en el año 466 A.H. (1074 d.C.), Abd Allah bin Ali bin Ibrahim Uyuni aprovechó la debilidad del gobierno qamartiano y, tras organizar una fuerza militar, logró derrocarlos, estableciendo entonces un gobierno chií en la región, que perduró hasta el año 641 A.H. (1244 d.C), marcando un periodo de 175 años en la historia de Bahréin.

A.H. (Año de la Hégira)

A.H. significa «Anno Hegirae», que en latín se traduce como «Año de la Hégira». Es el sistema de datación del calendario islámico, que comienza en el año 622 d.C., cuando el profeta Mahoma emigró de La Meca a Medina, un evento conocido como la Hégira. El calendario islámico es lunar, por lo que sus años son más cortos que los del calendario gregoriano (aproximadamente 354 días en lugar de 365).

Durante el dominio safávida y posteriormente, esta región fue ocupada en ocasiones por los jariyíes de Omán, hasta que Nader Shah liberó Bahréin de la ocupación de los jariyíes y entregó el gobierno de Bahréin a la familia Nasr Al-Madhkur. Esta familia controló el gobierno de Bahréin hasta que, a finales del siglo XII, la familia Al-Jalifa se hizo con el gobierno de Bahréin. Los Al-Jalifa son una dinastía maliki de árabes atubíes de Arabia Saudita que gobernaron Bahréin en nombre de Irán. Sin embargo, la dependencia de los gobernantes Al-Jalifa de Gran Bretaña llevó finalmente a Bahréin a declarar oficialmente su independencia de Irán el 13 de agosto de 1971.

Mapa del Dominio Safávida. Fuente: LOC

Tras la victoria de la Revolución Islámica de Irán, el pueblo de Bahréin portó pancartas y celebró multitudinarias manifestaciones en apoyo y solidaridad con la Revolución Islámica de Irán. La solidaridad y unidad musulmana de Bahréin con el pueblo musulmán y revolucionario de Irán fue tal que la Organización de Liberación de Bahréin, como representante, mantuvo contactos y cooperó con los líderes revolucionarios de Irán antes de la victoria.

A lo largo de la historia, las relaciones entre Irán y Bahréin siempre han estado en función de cuestiones de seguridad y militares. Los elementos más importantes de la identidad de la República Islámica de Irán con respecto a los actores extranjeros, especialmente Bahréin, se basan en la religión, la raza, la historia, la búsqueda de la justicia, la exportación de la revolución, la lucha contra el gobierno opresor y el apoyo a los oprimidos. Estos factores hicieron que la República Islámica de Irán tuviera una presencia y un papel importantes en la evolución de los países islámicos, especialmente Bahréin, con una población mayoritariamente chiita.

Geopolítica de Bahréin

El archipiélago de Bahréin está formado por 33 islas pequeñas en el Golfo Pérsico, a medio camino de la costa oriental de Arabia Saudí y a unos 24 Km del territorio continental de Arabia Saudí. La superficie total es de unos 482 Km² aproximadamente. Cinco de las seis islas principales están conectadas por un sistema de pasajes. La isla de Bahréin, donde se encuentra la capital, Manama, es la más grande. Mide unos 50 km de largo y entre 16 y 20 km de ancho. Un corredor de cuatro carriles conecta Manama con la isla y la ciudad de Muharraq, donde se encuentra el aeropuerto internacional, de reciente construcción.

La geografía de Bahréin ha tenido diversos efectos en el ámbito militar y de seguridad del país. A continuación, se exponen los desafíos de esta geografía:

  1. Ubicación estratégica: Bahréin está situado en el corazón del Golfo Pérsico, y esta ubicación estratégica le permite acceder fácilmente a las aguas abiertas de la región y a las rutas del petróleo y el gas. Esta posibilidad permite a Bahréin desempeñar un papel importante en el mantenimiento de la seguridad regional y la explotación de las aguas estratégicas del Golfo Pérsico.
  2. Amenaza existencial e independencia: Los Estados pequeños son una fuente adecuada para el desarrollo territorial y político. Por lo tanto, la amenaza del expansionismo, sobre todo político, de los países vecinos, especialmente Arabia Saudita, es un problema grave para preservar la independencia del país.
  3. Amenazas económicas: Como país pequeño, Bahréin es vulnerable a los cambios económicos y a las sanciones. Estos cambios podrían debilitar la seguridad económica y social de Bahréin.
  4. Dependencia de las importaciones: Bahréin depende de las importaciones para satisfacer muchas de sus necesidades militares y de seguridad básicas. Esta dependencia puede crear problemas en una situación regional tensa y poner en peligro el poder militar del país.
  5. Amenazas regionales: Las tensiones regionales y las interacciones petroleras en el Golfo Pérsico pueden desembocar en conflictos militares regionales y perjudicar a Bahréin.
  6. Cambio climático: Bahréin está situado en una región cálida y seca, lo que ha provocado problemas relacionados con los recursos hídricos y energéticos del país. Estos problemas han repercutido negativamente en el poder militar y de seguridad de Bahréin debido a la imposibilidad de sustituir otras zonas.

Mapa de Bahréin. Fuente: Britannica

Economía de Bahréin

Bahréin es un país cuya economía depende en gran medida del petróleo, el gas, los servicios financieros y el apoyo financiero extranjero. Bahréin fue uno de los primeros países de la región de Oriente Medio en descubrir y explotar petróleo. Sin embargo, debido a las limitadas reservas de petróleo, Bahréin intentó diversificar su economía y prestar atención a las industrias no petroleras. Según el Índice de Libertad Económica 2020, Bahréin es la cuarta economía más libre de la región de Oriente Medio y Norte de África y la 40ª economía más libre del mundo.

El Banco Mundial reconoció a Bahréin como economía de renta alta. Bahréin también es conocido como centro financiero de la región, con un mercado de capitales dinámico y leyes flexibles sobre la propiedad extranjera. El sector no petrolero es el principal motor del crecimiento económico, con un crecimiento del 6% en 2023, sin embargo, la tasa de desempleo sigue siendo alta, del 15%. El gobierno está tomando medidas para abordar este problema, entre ellas el aumento de la inversión en educación.

Identidad nacional y represión religiosa

La identidad nacional de Bahréin tiene una triple relación con los chiíes, los suníes y los inmigrantes extranjeros que han ido a Bahréin a trabajar. Bahréin, con una mayoría del 75% chií, tiene el mayor porcentaje de población de esta rama del Islam entre los países árabes. Sin embargo, a pesar de que los chiíes constituyen la mayoría de la población de Bahréin, tienen una escasa presencia en el gabinete y están gobernados por una minoría suní, provocando que la población chií cada vez se sienta más marginada políticamente y desfavorecida socialmente.

El gobierno de Al-Jalifa impide cualquier movimiento político o cooperación chií. En los últimos años, siempre que los chiíes han intentado romper el gobierno discriminatorio por medios legítimos, pacíficos y democráticos, han sido reprimidos.

Paseo en Bahréin. Fuente: Noonpost.

En Bahréin hay dos mundos diferentes: el mundo rico de la familia gobernante, los diplomáticos, los propietarios de empresas y bancos extranjeros, y el mundo pobre de la gente de los barrios y ciudades desfavorecidas. Los miembros de la familia Al-Jalifa siempre están por delante de los demás en todos los asuntos, y en la sociedad bahreiní la meritocracia no tiene sentido. La escasa población de Bahréin y su diversidad religiosa tienen diversos efectos sobre su poder militar y de seguridad:

  1. El impacto de la religión en las disputas internas y las divisiones sociales: En Bahréin, las diferencias religiosas son fuente de divisiones sociales y disputas internas. Estas disputas han provocado, inestabilidad interna y han debilitado el poder militar y la seguridad del país al traspasar los conflictos sociales al interior de las Fuerzas Armadas.
  2. Conflictos religiosos entre el gobierno y el pueblo de Bahréin: En algunos casos, la ideología religiosa puede servir como fuente de motivación para las fuerzas militares, animándolas a luchar por causas religiosas o ideales religiosos. Bahréin se encuentra seriamente debilitado en este sentido debido al conflicto religioso entre el Estado y la nación dividida la segregación religiosa, por lo que ha optado por estrategias alternativas como el fortalecimiento del nacionalismo y la construcción de alianzas con actores extranjeros, pero estas estrategias alternativas no han podido sustituir el poder unificador de la religión.
  3. Escasez de personal militar: El ejército, la fuerza aérea y la marina ven limitada su capacidad debido a la escasez de personal. Para el desarrollo de la industria militar y las tecnologías militares avanzadas, se necesita mano de obra cualificada e ingenieros nacionales y nativos de Bahréin, los cuales escasean, provocando dependencia de los expertos extranjeros.

Retos y perspectivas

Bahréin enfrenta numerosos desafíos en el ámbito de la gobernanza que amenazan su estabilidad y progreso. Entre estos se incluyen las tensiones derivadas de las diferencias religiosas, la corrupción, la fragilidad de las instituciones estatales y los impactos de las crisis económicas agravadas por el gasto en grandes adquisiciones militares. A ello se suman la presencia militar estadounidense, las demandas de representación por parte de la población chií, la represión gubernamental hacia esto grupo y los daños medioambientales. Estos factores, combinados, representan obstáculos significativos para el desarrollo y la seguridad del país.

El fortalecimiento del Estado de derecho, el desarrollo económico, la resolución de disputas religiosas, la reducción de la presencia militar estadounidense y la lucha contra la corrupción son medidas clave que pueden disminuir el descontento de la población bahreiní e incrementar la confianza en el gobierno central. No obstante, abordar estos desafíos requiere cohesión y unidad interna, algo difícil de alcanzar dada la complejidad de la estructura sociopolítica del país. Estas dificultades comprometen la seguridad y la estabilidad militar, y las consecuencias de una inseguridad prolongada generan problemas al ejercicio de la soberanía.

Marcha fúnebre por un joven asesinado por el Régimen en 2011. Fuente: RFI

Según la literatura política global, países como Bahréin suelen describirse como estructuras sectarias, donde la religión ejerce una influencia significativa en el destino del país y de otros con características similares. En términos generales, Bahréin es un pequeño estado insular en el Golfo Pérsico, con una población aproximada de 1,7 millones de habitantes. Su sistema político se define como una monarquía constitucional, aunque con derechos políticos y libertades civiles considerablemente limitados según evaluaciones internacionales.

Algunos de sus principales puntos fuertes y débiles se basan en lo siguiente:

Fortalezas

Tiene una economía diversificada que se basa en el petróleo y el gas, la banca, el turismo y la industria manufacturera, tiene una posición estratégica entre los países del Golfo y un acuerdo de libre comercio con Estados Unidos, tiene una infraestructura moderna y un sector financiero fuerte. Tiene un ejército profesional y bien equipado que participa en coaliciones regionales.

Debilidades

El país se enfrenta a disturbios políticos y abusos de los derechos humanos a la población mayoritaria chií, que exige más democracia e igualdad. Depende en gran medida de los ingresos del petróleo y el gas, que están sujetos a fluctuaciones y descensos. Tiene una gran deuda pública y un gran déficit fiscal que limitan su espacio financiero. Debido a su proximidad a Irán y a las tensiones regionales, su situación en materia de seguridad es vulnerable. En el ámbito de la seguridad, la represión de los chiíes que protestan es esencial para la estabilidad del país.

Preocupación por la seguridad: Estados Unidos y Arabia Saudita

La posición geográfica y el valor estratégico de Bahréin han sido determinantes para que Estados Unidos despliegue la Quinta Flota debido a los intereses norteamericanos por el Golfo Pérsico y también para asegurar el régimen de la dinastía Al-Jalifa, debido a que ante la eventual caída de la dinastía podría llevar al ascenso al poder de sectores chiíes. Tal escenario genera preocupación en Washington debido que un gobierno chií podría poner fin a su presencia militar en este enclave de la región, debido a su afinidad religiosa con Irán.

El apoyo de Irán y el fortalecimiento de los sectores chiíes en Oriente Medio, combinado con las tensiones derivadas de las relaciones con los chiíes de Arabia Saudita y Bahréin, así como con las demandas de estos últimos por cambios estructurales, pueden generar un cambio significativo en el la geopolítica regional. El papel estratégico de los chiíes en el desarrollo de la política en la región podría consolidar aún más la influencia de Irán en áreas claves en Medio Oriente, especialmente en el Golfo Pérsico.

Golfo Pérsico. Fuente: Britannica

A largo plazo, estos cambios reconfigurarían las alianzas y los acuerdos políticos de seguridad en la región, lo que podría fortalecer la posición de seguridad en el entorno de Irán. Desde una perspectiva geopolítica, Bahréin actúa como el patio trasero de Arabia Saudita, y la intervención saudí en Bahréin está motivada por factores sectarios, económicos y territoriales. La afinidad religiosa entre los chiíes de Bahréin y los de Arabia Saudita, junto con el impacto rápido e inevitable de los acontecimientos en Bahréin, representa una amenaza para la estabilidad territorial saudí. Por esta razón, Arabia Saudita se opone de manera contundente a cualquier cambio significativo en Bahréin.

La Quinta Flota estadounidense

La Quinta Flota estadounidense es una fuerza naval que opera en el Golfo Pérsico, el Mar Rojo, el Mar Arábigo y áreas del Océano Índico. Su principal responsabilidad es garantizar la seguridad y estabilidad de estas estratégicas rutas marítimas, así como proteger los intereses de Estados Unidos y sus aliados en la región

Emblema de la Quinta Flota Estadounidense. Fuente: U.S. Naval Forces Central Command.

Una de las principales áreas de interés estratégico para Bahréin es el ámbito militar, dado el temor del gobierno a posibles revueltas internas chiíes y a una intervención de la República Islámica de Irán. En este contexto, la presencia de la Quinta Flota estadounidense en el país juega un papel crucial. Desde 2001, las funciones logísticas, de mando y control de esta base se consideran fundamentales para la estabilidad de la región.

En caso de conflicto militar, la estrategia estaría liderada por fuerzas de apoyo saudíes y estadounidenses. En cuanto a la modernización militar y las industrias de defensa, Bahréin depende totalmente de los complejos militares-industriales de Reino Unido y Estados Unidos, realizando también importantes importanciones de defensa de otros países como Rusia, Turquía e Italia. En el ámbito marítimo, el país está invirtiendo en la ampliación y modernización de vehículos navales no tripulados, integrando inteligencia artificial para minimizar las pérdidas humanas frente a potenciales amenazas. Esta estrategia refleja un enfoque creciente hacia la automatización y la innovación tecnológica en su sector de defensa.

A través del Acuerdo de Cooperación en Materia de Defensa (Defense Cooperation Agreement, DCA), Bahréin permite a Estados Unidos utilizar sus instalaciones y territorio para operaciones navales. Desde su reactivación en 1995, la Quinta Flota estadounidense ha desempeñado un papel crucial en misiones como la imposición de sanciones y zonas de exclusión aérea contra Irak, operaciones antiterroristas y antipiratería, respuestas a crisis humanitarias y desastres naturales, así como en la disuasión de amenazas provenientes de Irán.

La Quinta Flota trabaja en estrecha colaboración con otros mandos militares estadounidenses, como el Mando Central (CENTCOM) y el Mando Naval Central (NAVCENT). Además, fortalece su cooperación con socios regionales, incluidos los países del Consejo de Cooperación del Golfo (CCG), para mejorar la coordinación y la seguridad en la región.

Consejo de Cooperación del Golfo. Fuente: General Secretariat of the Gulf Cooperation Council

Bahréin obtiene diversos beneficios al albergar a la Quinta Flota estadounidense. Según el Departamento de Estado de EE. UU., el país recibe apoyo en materia de seguridad mediante el fortalecimiento de sus capacidades de defensa y la lucha contra el terrorismo. Además, la presencia de la Marina estadounidense contribuye a la estabilidad regional, favoreciendo el libre flujo de comercio y energía a través del estratégico Estrecho de Ormuz, lo que también genera oportunidades económicas.

En el ámbito político, la posición estratégica de Bahréin influye en la política estadounidense, ya que esta potencia transregional prioriza sus intereses estratégicos sobre posibles cambios democráticos o transferencias de poder hacia los manifestantes

La evidencia disponible indica que la política exterior de Estados Unidos hacia Bahréin está centrada en la defensa del gobierno bahreiní frente a los manifestantes. En este contexto, los intereses nacionales estadounidenses predominan sobre los ideales que este país proclama en relación con sus posturas y declaraciones respecto a los acontecimientos en Bahréin.

Desafíos nacionales

En el ámbito de la corrupción, Bahréin enfrenta diversos problemas que afectan la eficiencia y transparencia de su gobierno, entre ellos:

  • Falta de transparencia y rendición de cuentas: El sistema político de Bahréin presenta debilidades en los controles y contrapesos, ya que el poder ejecutivo ejerce una influencia dominante sobre los poderes legislativo y judicial. La información relacionada con el gasto público, los contratos gubernamentales y los activos del Estado no se divulga de manera adecuada. Además, los medios de comunicación y la sociedad civil han sido objeto de restricciones y censura, limitando el escrutinio público.
  • Nepotismo: Existe una notable concentración de poder y riqueza en manos de la familia gobernante y sus aliados. Este fenómeno se refleja en el nombramiento de leales en puestos clave, la concesión de privilegios a partidarios y la marginación o persecución de críticos y opositores.
  • Aplicación y supervisión limitadas: Aunque Bahréin cuenta con leyes e instituciones anticorrupción, como la Oficina Anticorrupción, el Tribunal Nacional de Cuentas y la Inspección General, estas carecen de independencia, recursos y eficacia. El gobierno raramente investiga o procesa casos de corrupción, especialmente cuando involucran a altos funcionarios.

A pesar de estas limitaciones, Bahréin ha tomado medidas para abordar el problema, como la ratificación de convenciones internacionales contra la corrupción, el lanzamiento de una estrategia nacional anticorrupción, la creación de un comité parlamentario sobre finanzas y administración, y su adhesión a la Iniciativa para la Transparencia de las Industrias Extractivas. Sin embargo, estos esfuerzos aún no han generado resultados significativos.

Hotel Four Season Bahrain Bay. Fuente: EDB Bahrain

La situación interna de Bahréin ya mostraba condiciones propicias para un levantamiento popular antes de las protestas de la Primavera Árabe, que sirvieron como un catalizador ideal para que la juventud bahreiní, la sociedad civil y la oposición política intensificaran la presión sobre el régimen.

  • Tensión sectaria persistente: La mayoría chií de la población vive bajo el gobierno de una minoría suní liderada por la familia real, lo que ha generado denuncias de discriminación política y religiosa. Esta dinámica constituye una constante fuente de tensión y un potencial detonante para conflictos sectarios en el país.

El sistema de seguridad de Bahréin parece haber adoptado una política más experimentada tras la represión del levantamiento de la Primavera Árabe. Las acciones de Estados Unidos en cuanto a democracia y derechos humanos, aunque se presentan como declaraciones retóricas, no han tenido un impacto sustancial, ya que la venta de armas al régimen bahreiní ha continuado sin interrupciones desde la era Trump.

Sin embargo, para que las reformas anticorrupción en Bahréin sean efectivas, se requiere una mayor voluntad política y una participación pública activa que aseguren su implementación y seguimiento.

Bahréin representa una red delicada de factores políticos, sociales y externos que mantienen los conflictos sectarios. Incluso antes de las protestas de 2011, diversos grupos habían planteado a los gobernantes demandas de reformas políticas e institucionales. Durante décadas, las exigencias de la mayoría chií han girado en torno a la erradicación de la discriminación en diversos aspectos de la vida cotidiana, demandas que, hasta la fecha, han sido sistemáticamente ignoradas.

Traducido por Christofer Cerón.

Referencias

  1. https://www.mia.gov.bh/kingdom-of-bahrain/business-and-economy/?lang=en.
  2. TRADING ECONOMICS: https://fa.tradingeconomics.com/bahrain/indicators
  3. https://www.farsnews.ir/news/13931215000945/
  4. Bahrain and Axis of Resistance: Geopolitical Implications for Iran. Mohsen Biuck. Iranian Review of Foreign Affairs, Vol. 11, No. 1, Winter- Spring 2020, pp. 197-220
  5. https://www.rand.org/pubs/research_briefs/RB10052.html
  6. https://www.bloomberg.com/news/articles/2023-03-28/bahrain-s-economic-growth-hits-fastest-in-armost-a-decade.
  7. https://defense.info/partners-corner/2021/11/task-force-59-and-the-bahrain-defence-force/ –
  8. https://www.navsea.navy.mil/Home/RMC/FDRMC/Bahrain/WhyBahrain/OurMission/5thFleet.aspx.
  9. https://www.centcom.mil/MEDIA/NEWS-ARTICLES/News-Article-View/Article/3364691/his-majesty-the-king-of-bahrain-visits-us-5th-fleet-quarters
  10. https://www.state.gov/u-s-security-cooperation-with-bahrain/
  11. http://www.persiangulfstudies.com/fa/pages/836
  12. Arab Spring and Sectarian Faultiness in West Asia Bahrain, Yemen and Syria. INSTITUTE FOR DEFENCE STUDIES & ANALYSES
  13. NEW DELHI.Prasanta Kumar Pradhan.2017
  14. Political Repression in Bahrain in the Twentieth and Twenty-First Century. Published online by Cambridge University Press: 07 July 2020

https://tarpan.cl/articulos/bahrein-petroleo-desarrollo-y-tensiones-religiosas/

سناریوهای احتمالی ایران مقابل «ترامپ دوم»

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: اظهارات رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه ایران درباره امکان مذاکره مشروط با آمریکا، در بحبوحه ادامه مذاکرات هسته‌ای ایران با اروپا، نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری ایران برای یافتن راه‌حلی دیپلماتیک است. این موضع‌گیری‌ها، با تأکید بر حفظ منافع ملی و عدم تمایل به جنگ، می‌تواند پیامی روشن به جامعه بین‌المللی باشد که ایران آماده تعامل سازنده است، البته با شروطی که استقلال و امنیت کشور را تضمین کند.
پزشکیان تأکید کرد که ایران همواره به دنبال صلح بوده و قصد جنگ‌افروزی ندارد. او خاطرنشان کرد که هرگونه تهدید علیه ایران با واکنشی قاطع مواجه خواهد شد، اما ابراز امیدواری کرد که حتی با بازگشت احتمالی ترامپ به قدرت، منطقه به سوی صلح و ثبات حرکت کند و از هرگونه خونریزی و تنش دوری شود.
با این حال، گروه‌های تندرو در داخل کشور همچنان بر مواضع سرسختانه خود پافشاری می‌کنند. این گروه‌ها، که پیشتر نیز با هرگونه تعامل یا مذاکره مخالفت کرده‌اند، این بار نیز ضمن اعلام مخالفت شدید، خواهان عدم پیوستن ایران به نهادهای بین‌المللی نظیر FATF شده‌اند. این رویکرد می‌تواند پیامدهای منفی برای ایران داشته باشد، زیرا خودداری از همکاری با چنین نهادهایی تنها به انزوای بیشتر کشور و محدود شدن فرصت‌های اقتصادی و دیپلماتیک منجر خواهد شد.
در این شرایط، ضروری است که ایران با کنار گذاشتن نگاه‌های جناحی و تمرکز بر منافع ملی، سیاستی هوشمندانه و واقع‌بینانه در قبال آمریکا و جامعه بین‌المللی اتخاذ کند. مذاکره و تعامل سازنده، اگر با برنامه‌ریزی دقیق، شفافیت و رعایت اصول دیپلماسی پیش رود، می‌تواند راه‌گشای کاهش تنش‌ها و بهبود شرایط اقتصادی کشور باشد.
ایران باید به‌جای پیروی از سیاست‌های مبتنی بر تقابل و انزوا، با استفاده از فرصت‌های دیپلماتیک، نه‌تنها روابط خود با جهان را بهبود بخشد، بلکه جایگاه خود را در نظام بین‌المللی تقویت کند. این امر مستلزم همکاری بین‌المللی، ایجاد اعتماد متقابل و پرهیز از اقدامات تفرقه‌انگیز در داخل کشور است. اگر ایران بتواند از این مرحله حساس عبور کند و سیاست‌های کارآمدی را در پیش گیرد، احتمالاً شاهد نتایج مثبتی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خواهیم بود.
محسن آرمین، عضو جبهه اصلاحات ایران اظهار کرد: در شرایط فعلی دو فرض وجود دارد یکی اینکه نظام بر مسیر قبلی اصرار کرده و همان مسیر قبلی را دنبال کند و فرض دوم اینکه نظام واقعیات منطقه‌ای را پذیرفته و به دنبال راهبردهایی برای تامین منافع ملی باشد.
تغییرات اساسی در راه است؟
آرمین با اشاره به مصاحبه اخیر رییس جمهور با یک رسانه آمریکایی و اظهارات آقای پزشکیان در خصوص مذاکره با غرب ادامه داد: شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد تغییرات اساسی در سیاست خارجه در راه است و از طرفی شواهد مخالفی وجود دارد که نشان می‌دهد تغییرات چندانی در سیاست خارجه رخ نخواهد داد.
وی ابراز کرد: با توجه به وضعیت روحی و روانی جامعه انتظار است حاکمیت این وضعیت را التیام دهد تا در جامعه احساس شکست بروز نکند اما در کنار آن به دنبال تصمیم واقع بینانه باشد.
فعال سیاسی اصلاح طلب افزود: اصلاح‌طلبان باید فرض را بر فرضیه امیدوارانه گذاشته و تلاش کنند تا تصمیم نظام به یک اراده ملی تبدیل شود.
عضو جبهه اصلاحات افزود: اصلاح‌طلبان باید تلاش کنند برای نظام ظرفیت ایجاد کنند تا به تصمیم درست دست بزند و نگران بخش افراطی و تندرو جامعه هم نباشند.
وی تاکید کرد: اصلاح طلبان نباید اجازه دهند بخش افراطی جامعه با رسانه‌های گسترده‌ای که در اختیار دارد، فضای تبلیغاتی نظام را تسخیر کند و اراده نظام را تحت تاثیر خود قرار دهد.
آرمین با بیان اینکه اصلاح‌طلبان باید شرایطی ایجاد کنند تا نظام با خیال راحت دست به تصمیم عاقلانه بزند، به مذاکرات اخیر با اروپاییان اشاره کرد و گفت: در سیاستهای خارجی و مذاکره با غرب و به ویژه با آمریکا نباید دچار ساده اندیشی شویم بلکه تجربه ۵۰ سال اخیر نشان می‌دهد باید در روابط با آمریکا نگاه واقع بینانه داشته باشیم.
آرمین با بیان اینکه در جریان حوادث منطقه‌ای اخیر بخشی از برگ‌های برنده در مذاکرات را از دست داده‌ایم، ادامه داد: با تمام این مسائل دست جمهوری اسلامی برای مذاکره خالی نیست و مسائلی مثل توان هسته‌ای، قدرت دفاعی، توانمندی‌های نیروی انسانی، ظرفیت‌های تاریخی و طبیعی، اثرگذاری فرهنگی منطقه‌ای در حوزه نوروز و موقعیت استراتژیک همگی آمریکا و اروپا را قانع می‌کند که با موضوع ایران متفاوت از عراق و سوریه و افغانستان تعامل کنند.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: دونالد ترامپ از تاریخ ۲۰ ژانویه (۱ بهمن) رسماً دور دوم ریاست جمهوری خود را آغاز خواهد کرد. این دوره، با توجه به تجربیات چهار سال اول و تغییراتی که در تیم اجرایی او رخ داده است، به احتمال زیاد شاهد سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر و اعمال فشار حداکثری علیه برخی از کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران، خواهد بود. تیم ترامپ، متشکل از وزیر دفاع، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی، با دیدگاه‌های قاطع و سخت‌گیرانه خود شناخته می‌شود و انتظار می‌رود که در برخورد با کشورهایی نظیر چین، روسیه، کره شمالی و ایران سیاست‌هایی تهاجمی و چندجانبه‌نگر اتخاذ کند.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این شرایط جدید با دو سناریوی اصلی روبه‌رو است. سناریوی اول ادامه مسیر فعلی و عدم پذیرش مذاکره با دولت ترامپ است. در این حالت، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌ها تشدید خواهد شد. فروش نفت، که یکی از منابع اصلی درآمدی کشور است، با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود و احتمالاً بازارهایی مانند چین نیز تحت فشارهای بین‌المللی، همکاری خود را محدود خواهند کرد. این وضعیت می‌تواند تأثیرات منفی عمیقی بر اقتصاد داخلی ایران بگذارد. واردات دارو و تجهیزات پزشکی، فناوری‌های پیشرفته و سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی دشوارتر خواهد شد و نرخ ارز و تورم به‌شدت افزایش می‌یابد. چنین شرایطی فشار اقتصادی سنگینی را بر مردم تحمیل خواهد کرد و احتمالاً به افزایش نارضایتی‌های عمومی و حتی تنش‌های اجتماعی منجر خواهد شد.
این کارشناس سیاسی اظهار کرد: سناریوی دوم پذیرش مذاکره است. اما این مذاکره نمی‌تواند مانند توافقات موقت و محدود گذشته باشد. تجربه برجام نشان داده است که چنین توافقاتی بدون تصویب کنگره آمریکا، پایدار نخواهند بود. مذاکرات باید جامع، فراگیر و با هدف حل‌وفصل تمامی مسائل بین ایران و آمریکا طراحی شوند. تنها در این صورت است که می‌توان به توافقی پایدار دست یافت و مسیر را برای رفع تحریم‌ها و بهبود روابط بین‌المللی هموار کرد.
باید تغییر کنیم!
وی افزود: با این حال، ورود به مذاکرات نیازمند تغییرات بنیادین در رویکردهای داخلی جمهوری اسلامی است. یکی از مهم‌ترین تغییرات، حرکت از رویکرد جنگ‌محور به رویکرد صلح‌محور است. این تغییر نباید صرفاً به‌عنوان یک تاکتیک موقت برای خرید زمان انجام شود، بلکه باید به‌عنوان یک استراتژی بلندمدت و جامع دنبال شود. کاهش تنش‌های تبلیغاتی نیز یکی دیگر از الزامات است. استفاده از ادبیات تهاجمی در رسانه‌های رسمی و بی‌احترامی به نمادهای ملی سایر کشورها، مانند آتش زدن پرچم، باید جای خود را به گفتمان سازنده و مبتنی بر احترام متقابل بدهد.
اعلمی فریمان بیان کرد: اصلاحات ساختاری نیز ضروری است. جمهوری اسلامی باید موازی‌کاری‌های اداری را کاهش دهد و بازنگری در برخی از اصول قانون اساسی را مدنظر قرار دهد. قوای سه‌گانه باید درک مشترکی از ضرورت مذاکره داشته باشند و به اصول و چارچوب‌های آن پایبند باشند. همچنین فرهنگ‌سازی برای تغییر رویکرد از ضدیت به تعامل باید در سطح جامعه انجام شود. این فرهنگ‌سازی می‌تواند از طریق رسانه‌ها و نهادهای آموزشی به کاهش تنش‌ها و تقویت اعتماد متقابل کمک کند. وی در نهایت خاطر نشان کرد: ورود به مذاکره، اگر به درستی مدیریت شود، می‌تواند به حل‌وفصل پایدار اختلافات و بهبود شرایط داخلی و بین‌المللی منجر شود. اما در صورت عدم پذیرش مذاکره، فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر جمهوری اسلامی و مردم ایران افزایش خواهد یافت. هر یک از این سناریوها پیامدهای خاص خود را دارند و انتخاب مسیر مناسب نیازمند تصمیم‌گیری‌های دقیق و مدبرانه است.

https://armandaily.ir/?p=76294

رمزگشایی از«بازگشت به مردم»

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: در روزهای اخیر، صحبت‌هایی از سوی مقام‌های عالی‌رتبه کشور از جمله مسعود پزشکیان مطرح شده است که اهمیت توجه به خواسته‌ها و مطالبات مردم را مورد تأکید قرار داده است. این صحبت‌ها حاکی از آن است که باید به مردم بازگردیم و در تصمیم‌سازی‌ها و سیاست‌ها، نظر و اراده آنان را مد نظر قرار دهیم.
سوالی که مطرح می‌شود این است که «مردم» دقیقاً چه کسانی هستند و چگونه می‌توان به آن‌ها بازگشت؟ در حالی که عبارت «منافع ملی» به طور معمول در دایره سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مفهومی که ممکن است برای همه قابل درک نباشد، «مردم» و خواسته‌های آنان به صورت واضح‌تری مطرح می‌شود. اما منظور از «مردم»، تمامی ایرانیان است. این که در عمل، مردم چه می‌خواهند و چگونه می‌توان به آنان بازگشت، موضوعی است که نیاز به دقت و تأمل دارد.
در اصل، بازگشت به مردم به معنای توجه به خواسته‌ها و نظرات آنان است. مردم باید در فرآیند تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها مشارکت داشته باشند، نه صرفاً به عنوان یک اهرم فشار سیاسی، بلکه به عنوان صاحبان اصلی تصمیمات. این مشارکت باید به گونه‌ای باشد که همه اقشار و گروه‌ها توانایی اظهار نظر و تأثیرگذاری در روند تصمیم‌سازی‌ها را داشته باشند. مشارکت به معنای واقعی کلمه، یعنی به رسمیت شناختن نظرات مردم و توجه به آنها در راستای جلب رضایت عمومی. از منظر فرهنگی و اسلامی نیز این دیدگاه با آموزه‌های دینی مغایرتی ندارد. در دین اسلام، رضایت مردم به عنوان یکی از راه‌های جلب رضایت خداوند مطرح شده است، زیرا خداوند انسان‌ها را برای رفاه و آرامش آفریده و از این رو، رضایت و آرامش مردم در راستای رضایت خداوند قرار دارد. آنچه امروز بیش از پیش اهمیت دارد، این است که مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌ها و توجه به نظرات آنان نه تنها به نفع جامعه است، بلکه به نفع نظام سیاسی نیز خواهد بود. اگر مردم احساس کنند که در فرآیند تصمیم‌گیری‌ها مشارکت دارند و صدای آنان شنیده می‌شود، این امر موجب تقویت همبستگی ملی و جلوگیری از انزوا و بی‌تفاوتی خواهد شد.
بازگشت به مردم به معنای واقعی کلمه، یعنی پذیرش مسئولیت در قبال خواسته‌ها و انتظارات آنان و ایجاد فضایی که در آن همه افراد جامعه توانایی تأثیرگذاری و مشارکت در فرآیندهای سیاسی را داشته باشند.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: در سالگرد چهل و هفتمین سال پیروزی انقلاب، برخی مسئولین، به‌ویژه روسای سه قوه، درباره مفهوم «بازگشت به مردم» صحبت کرده‌اند. اما اگر قرار است این عبارت به عنوان یک سیاست داخلی مطلوب در نظر گرفته شود، لازم است به چند نکته مهم توجه شود. نخستین مسأله، این است که منظور از «مردم» چیست؟ در عمل، وقتی از مردم صحبت می‌کنیم باید تمامی ایرانیان را در نظر گرفت؛ چه کسانی که در داخل کشور هستند و چه کسانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، فارغ از جنسیت، مذهب یا تمایلات شخصی خود. تنها با شناسایی جامع این مفهوم از شهروند ایرانی، می‌توان به پروژه‌هایی همچون مشارکت گسترده و مشورت در تصمیم‌گیری‌های اساسی دست یافت.
وی افزود: این مفهوم شهروند مداری، به معنای فراهم آوردن فضایی است که در آن تمامی شهروندان بتوانند بدون نگرانی از هرگونه تفکیک یا تبعیض، در فرآیندهای حکومتی نقش مؤثری داشته باشند. اگر این امکان فراهم نشود، به تدریج شاهد تقسیم‌بندی شهروندان به «شهروند درجه یک» و «شهروند درجه دو» خواهیم بود؛ وضعیتی که به نوعی مانع از مشارکت واقعی و آزاد مردم در تعیین سرنوشت کشور می‌شود. بنابراین، حفظ آزادی و تضمین حق مشارکت هر فرد در تصمیم‌سازی‌های ملی، از اساسی‌ترین مفاهیم هر نظام حکومتی مدرن است. این کارشناس سیاسی اظهار کرد: این ایده، در عین حال که مربوط به سیاست‌های داخلی است، ابعاد فرهنگی و منطقه‌ای نیز دارد. وقتی همه ایرانیان به عنوان شهروند تلقی شوند، زبان فارسی به عنوان یکی از ستون‌های اصلی هویت ملی برجسته می‌شود؛ امری که می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد یک منطقه‌گرایی فرهنگی شود. همکاری‌های فرهنگی با کشورهایی مانند تاجیکستان و افغانستان، که زبان فارسی در آن‌ها نیز حائز اهمیت است، می‌تواند به تقویت هویت و تحول در داخل کشور بینجامد.
وی ادامه داد: نکته بسیار مهم این است که من همیشه معتقدم تنها راه انتخاب یک استراتژی توانمند، ایجاد مقاومت درونی و یا اقتصاد مقاومتی، رجوع به مردم خودمان است. ما باید رضایت مردم را جلب کنیم، سعی کنیم انسجام ملی را در داخل کشور گسترش داده و از تمام ظرفیت آن‌ها بدون تبعیض و نگاه سلیقه‌ای استفاده کنیم. اگر اعتمادسازی و رضایتمندی گسترده بین مردم به وجود آید، به یقین این اعتمادسازی بین حکومت و مردم شکل خواهد گرفت و فضا به کلی تغییر می‌کند؛ به گونه‌ای که همه افراد جامعه علاقمند به مشارکت در سطوح سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خواهند بود.
اعلمی فریمان عنوان کرد: اما این امر منوط به تصمیمی دشوار از سوی حکومت است. نخستین گام‌های اعتمادسازی و بازگشت به مردم شامل اقداماتی نظیر عفو عمومی و آزادسازی زندانیان سیاسی می‌شود؛ در واقع، تغییرات کلان داخلی باید بستر لازم را فراهم کند تا مردم بتوانند به سیستم سیاسی اعتماد کنند. اگر این اعتماد به‌وجود آید، تحولات مهمی در عرصه‌های مختلف اتفاق خواهد افتاد و در سیاست خارجی نیز موفقیت‌های چشمگیری حاصل خواهد شد.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: بازگشت به مردم نه تنها به معنای شنیدن صدای جامعه بلکه به معنای مشارکت واقعی و همگانی در مدیریت امور کشور است. این مشارکت در صورت تحقق، تضمین‌کننده ارتقاء نظام حکومتی و ایجاد فضایی است که در آن هر فرد بتواند سهمی برابر در تعیین سرنوشت ملی داشته باشد. تنها در این صورت است که می‌توان از بروز نابرابری‌ها، تفکیک‌های ایدئولوژیک و رقابت‌های ناسالم جلوگیری کرد و به سوی یک نظام چند حزبی پویا گام برداشت؛ سیستمی که در آن صلاحیت‌ها و مسئولیت‌ها به گونه‌ای توزیع شوند که تمام ایرانیان بتوانند در چارچوب قانون و با آزادی کامل در تعیین آینده کشور سهیم باشند.

https://armandaily.ir/?p=78346

پیوند سیاست با انرژی در ونزوئلا

(منتشر شده در مجله دلوارنامه.زمستان ۱۴۰۳.ویژه نفت و گاز)

چگونه دیپلماسی اقتصاد انرژی را متحول می کند؟

پیوند سیاست با انرژی در ونزوئلا

انتخابات ژوییه ۲۰۲۴ ونزوئلا از چند منظر قابل‌ارزیابی است. ابتدا اینکه نیکلاس مادورو باوجود تأیید مذاکره مستقیم با آمریکایی‌ها و قول مذاکره با اپوزیسیون داخلی در سیاستی گام‌به‌گام برای دریافت کاهش تحریم‌های نفتی از سوی ایالات متحده تعهدات خود را زیر پا نهاد و به آن‌ها عمل نکرد. او بسیار ماهرانه انتخابات داخلی را مدیریت کرد و ناظران بی‌طرف در داخل و کشورهای خارجی موضوع تقلب در انتخابات را مطرح کردند. اتحادیه اروپا نتیجه انتخابات را به رسمیت نشناخت و گونزالس کاندیدای اپوزیسیون مجبور به ترک کشور شد. بنا به ادعای گونارسدوتری و همکارانش، اتحادیه اروپا همیشه طرف‌دار راه مذاکره برای خروج از بن‌بست سیاسی در ونزوئلا بوده است، اما مهم‌تر از همه، مادورو می‌تواند به لطف حمایت مستمر روسیه و جمهوری خلق چین و همچنین سایر کشورهای منطقه و ترکیه و ایران در برابر فشار غرب مقاومت کند، بر این مبنا تأثیر سیاست‌های اتحادیه اروپا محدود خواهد بود. نکته دوم اینکه سایر کشورهای آمریکای لاتین از جمله برزیل، شیلی، کلمبیا و آرژانتین واکنش منفی به انتخابات ونزوئلا نشان دادند. موضوع به تسّری این‌گونه اقدامات باز می‌گردد که ممکن است زمامداران سایر کشورها را تشویق کند که در برابر ترک مسالمت‌آمیز قدرت مقاومت کنند که مبنایی برای فروپاشی مناسبات دمکراتیک این کشورها شد. برزیل بیشترین نگرانی را از این منظر دارد. نکته سوم برنامه‌ریزی استراتژیک شرکت شورون و معاملات رپسول است که به نظر می‌رسد برگشت مجدد به تحریم بسیار سخت و هزینه‌زا برای آن‌ها خواهد بود. نکته چهارم تقاضای روزافزون دولت بایدن به انرژی ونزوئلاست که کماکان وجود دارد. نکته بعدی روی کار آمدن مجدد ترامپ است که سیاستی جدید و احتمالاً رفتاری متفاوت با مادورو خواهد داشت.

آخرین برآوردها درباره نفت ونزوئلا

۶۰ درصد از ۹۲۹ تحریم‌ها و محدودیت‌های یک‌جانبه علیه ونزوئلا از سوی ایالات متحده از سال ۲۰۱۵ میلادی اعمال شده است. برآوردها میانگین خسارت‌ها علیه ونزوئلا را حدود ۲۳۲ میلیارد دلار در بازه زمانی ۸ سال گذشته تخمین می‌زنند بر اساس اسناد حمل‌ونقل شرکت دولتی نفت ونزوئلا (پدوسا)، صادرات نفت با ثبت رقم روزانه ۹۵۰ هزار بشکه در ۲۰۲۴ به بالاترین حد در چهار سال اخیر رسیده است. این افزایش باوجود وقوع آتش‌سوزی بزرگ در مخازن ذخیره‌سازی، تشدید تحریم‌های آمریکا از ژوئن و دستگیری پدرو تله‌چیا، وزیر نفت پیشین این کشور و مدیران پیشین شرکت پدوسا به اتهام فساد رخ‌داده است. اسناد پدوسا نشان داد افزایش تولید نفت خام به دلیل تثبیت تولید در کمربند نفتی اورینوکو، بزرگ‌ترین منطقه نفتی ونزوئلا و امکان برداشت از ذخایر سنگین نفت خام محقق شده است. تخمین‌ها در اورینوکو از وجود حدود ۵۰۰ میلیارد بشکه نفت حکایت دارد. شیرین‌ترین رؤیایی که می‌تواند برای یک شرکت نفتی مانند شورون اتفاق بیفتد. محموله‌های نفت خام ارسالی شورون به ایالات متحده در ماه اکتبر به اوج روزانه ۲۸۰ هزار بشکه و بالاترین رقم از زمان ازسرگیری صادرات انواع نفت سنگین ونزوئلا از سوی این شرکت آمریکایی در اوایل سال گذشته میلادی رسید. به‌علاوه شرکت اسپانیایی رپسول در ماه گذشته میلادی محموله‌های نفت خام ونزوئلا را به ایالات متحده آمریکا و اسپانیا صادر کرد. داده‌ها نشان می‌دهد پدوسا صادرات به هند را که پیش از تحریم‌ها مقصد اصلی نفت ونزوئلا افزایش داده و طی ماه اکتبر سه محموله یا حدود ۱۴۱ هزار بشکه در روز به این کشور آسیایی صادر شده است. تحویل نفت خام به آمریکا، اروپا و هند با مجوز ایالات متحده به بعضی از شریکان سرمایه‌گذاری مشترک و مشتریان پدوسا، از جمله شورون، رپسول، انی، مورل اند پروم و صنایع ریلاینس اکنون (دسامبر ۲۰۲۴) مجاز است. بااین‌حال چین، بزرگ‌ترین واردکننده نفت جهان، با دریافت روزانه ۳۸۵ هزار و ۳۰۰ بشکه نفت همچنان مقصد اصلی صادرات نفت ونزوئلا است. البته متغیرهای بازار انرژی تأثیر مستقیم بر صادرات نفت ونزوئلا خواهد داشت. مسائلی مانند جنگ اسرائیل و فلسطین، حمله متقابل ایران و اسرائیل، تولید مجدد نفت خام لیبی، جنگ اوکراین، رشد و یا کاهش تقاضای جهانی، ذخیره‌های داخلی ایالات متحده و نیاز صنعتی چین، استقرار سریع فناوری‌های انرژی پاک، وضعیت جمهوری اسلامی و سایر اعضای اوپک از جمله عربستان و کشورهای غیراوپک و غیراوپک پلاس. پیش‌بینی می‌شود تقاضای جهانی نفت در سال جاری ۹۲۰ میلیون بشکه در روز افزایش یابد و در سال ۲۰۲۵ تنها ۱ میلیون بشکه در روز افزایش یابد. باوجود تمام این پیشرفت‌ها البته کماکان باید متکی به رهیافت‌های آکادمیک درباره وضعیت نفت ونزوئلا باشیم، زیرا به نظر می‌رسد که مناسبات سیاسی در روابط از جمله انتخاب ترامپ و کابینه سخت‌گیر وی علیه بلوک متکی به چین و روسیه به‌سرعت می‌تواند وضعیت را دگرگون سازد و نفت را تحت‌الشعاع قرار دهد.

همان‌طور که توسط هرناندز و مونالدی (۲۰۱۶) و مونالدی و همکاران (۲۰۲۱) توصیف شده است، صنعت نفت ونزوئلا یکی از جدیدترین و بارزترین نمونه‌های فروپاشی صنعت نفت است که ناشی از کمبود و تأخیر سرمایه‌گذاری و سوءمدیریت است. در ونزوئلا، نه‌تنها بخش نفت، بلکه سایر بخش‌های کلیدی، مانند صنعت برق با افت بسیار، سقوط کرده است. لئون ویلما و همکاران (۲۰۲۲) به عدم سرمایه‌گذاری و سوءمدیریت و همچنین چارچوب نهادی به‌عنوان محرک‌های اصلی فروپاشی صنعت برق در ونزوئلا اشاره می‌کنند. ونزوئلا یک کشور رانتی نفت است و بنابراین، کاهش در صنعت نفت باعث کاهش قابل‌توجه درآمد سرانه با پیامدهای اقتصادی و اجتماعی چشمگیر شده است که باعث مهاجرت بی‌سابقه‌ای شده است. راساتی و جاکی (۲۰۲۲) یک چشم‌انداز متمایز ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد که فروپاشی اقتصاد ونزوئلا عمدتاً تحت‌تأثیر عوامل درون‌زا به‌جای عوامل برون‌زا بوده است. آخرین داده‌ها درباره نفت ونزوئلا به شرح زیر است:

ظرفیت یدکی EFF اکتبر ۲۰۲۴

ظرفیت پایدار

هدف ضمنی اکتبر ۲۰۲۴

تولید اکتبر برای هدف ۲۰۲۴

عرضه اکتبر ۲۰۲۴

عرضه سپتامبر ۲۰۲۴

فراورده‌های نفت خام ونزوئلا (معافیت از کاهش)

۰.۰۳-

۰.۸۹

-

-

۰.۹۲

۰.۹۳

ناسازگاری با دموکراسی، اهرم انرژی

بررسی شواهد و قراین درباره تقلب و یا عدم تقلب مادورو در انتخابات مجال و تمرکز این یادداشت نیست، اما اصل مطلب این است که به‌هرحال مادورو به هر دلیلی توانسته است مجدد تصدی کشور را در دست بگیرد؛ گرچه این موضوع سبب‌ساز منازعات جدی در داخل و خارج با رژیم سیاسی او خواهد شد. زیرا مادورو توافقنامه باربادوس اکتبر ۲۰۲۳ با میانجیگری نروژ برای انتخابات آزاد و منصفانه را عملاً زیر پا نهاد. این توافق بر نظارت انتخابات توسط کارشناسان سازمان ملل و مرکز کارتر تأکید داشت و در مقابل دولت بایدن مجوز عمومی شماره ۴۴ برای معافیت موقت از تحریم را صادر کرد. بعد از انتخابات البته ۱۶ تن از اعضای دولت ونزوئلا مجدد در کنار فهرست ۲۰۰۰ تن تحریم شده قبلی قرار گرفتند. اما موضوع مهم این است که احتمالاً روند مهاجرت مخالفان داخلی به ایالات متحده با روی کار آمدن ترامپ متوقف خواهد شد و این مهاجران مقاصد دیگری مانند کانادا و یا کشورهای هم‌جوار خواهند یافت. در حال حاضر ۲۷۰ هزار ونزوئلایی بدون مجوز در ایالات متحده اقامت دارند. اگر فرض را بر اراده سیاسی اخراج مهاجران در دولت ترامپ بگذاریم - که احتمال این اخراج‌های دسته‌جمعی در عمل بسیار ضعیف است - آن گاه ترامپ نیاز به مذاکره با مادورو برای پذیرش مهاجران خواهد داشت که در کنار آن باید درباره سیاست‌های انرژی نیز مذاکره شود. مادورو در اولین گام ضمن تبریک به ترامپ از تمایل به مذاکره مستقیم سخن گفت و به‌احتمال‌قوی ترامپ نیز که علاقه به شوهای سیاسی دارد به تفاهم مثبتی با مادورو خواهد رسید که البته بخشی از روند کار به تصمیم جمهوری‌خواهان بستگی دارد. البته شروع جدید با امضای ۱۷ قرارداد همکاری با روسیه در زمینه تسلیحات و فناوری نفتی و ضدجاسوسی به نفع روسیه شد. اما در مجموع به نظر می‌رسد هم مادورو و هم ترامپ تمایل به معامله بر سر مهاجران و موضوع انرژی خواهند داشت. اهرمی از اجبار و اقناع سیاست جدید ترامپ خواهد بود. گرچه ممکن است تمایل به‌اجبار و خشونت با اعلام نامزدی مارکو روبیو برای پست وزارت خارجه بیشتر شود، اما گرایش به سمت معامله از سوی شخص ترامپ نیز بیشتر خواهد بود.

تأثیر بر اقتصاد

بانک مرکزی ونزوئلا اعلام کرد که نرخ تورم از ۱.۴ درصد در ماه اوت به ۰.۸ درصد در سپتامبر رسید. تورم تجمعی در ۹ ماهه سال ۲۰۲۴ به ۱۲.۱ درصد رسیده است. هر چند بانک مرکزی ونزوئلا نرخ تورم سالانه را اعلام نکرده ولی محاسبات نشان می‌دهد که این نرخ ۲۵. ۵ است. یک نهاد غیردولتی مستقل (رصدخانه ونزوئلا) نرخ تورم ماهانه در سپتامبر ۲۰۲۴ را ۳.۵ درصد و نرخ تورم سالانه را ۴۶ درصد و نرخ تورم تجمعی ۹ ماهه سال جاری میلادی را نیز ۳۰.۴ درصد اعلام کرد. کارشناسان یکی از علل کاهش نرخ رسمی تورم سالانه ونزوئلا از ۶۸۶ درصد به ۲۵ درصد را طی سال‌های اخیر، تلاش دولت برای تثبیت نرخ ارز می‌دانند. در حالی که تضعیف بولیوار جدید در مقابل دلار آمریکا طی سال گذشته به ۳۸ درصد رسید، طی ۸ ماه گذشته این نرخ در سطح ۳۶ بولیوار در مقابل هر دلار آمریکا ثابت مانده است. همچنین، دولت نیکولاس مادورو تلاش‌ها برای کاهش مخارج و هزینه‌های جاری دولت، تثبیت قیمت‌ها و توزیع کالاهای یارانه‌ای، حذف یارانه بنزین و گشایش بازار ارز را تشدید کرده است و در حوزه خارجی نیز بازگشت شورون مهم‌ترین عامل گشایش‌ها بوده است.

نکته‌ای کوتاه درباره آرژانتین

بدون اغراق باید یادآور شویم خاویر میلی یکی از پراگماتیست های جریان نظریه لیبرتارین‌هاست که توانسته است دولتی بوروکرات و حجیم را در دست بگیرد و بتواند با شجاعتی بی‌نظیر هزینه‌ها و مخارج دولت را حذف کند. ارزیابی و ستودن او از منظر تأیید ادبیات ناهنجار و خلاف عرف او و یا راستگرایی رادیکال اش در مصاف با مخالفان نیست، بلکه این است که رئیس یک دولت بتواند کاستن هزینه‌ها از حقوق خود و اعضای کابینه‌اش را آغاز کند و سازمان‌های غیرضرور و غیرمفید به حال ملت را حذف کند و به‌شدت از هزینه‌های دولت بکاهد. این اقدام مانند جراحی اولیه همراه با خونریزی خواهد بود، اما نتایج شگفت‌انگیزی خواهد داشت. اول اینکه دولت تنها در نقش حامی جریان خصوصی سرمایه و ناظر ظاهر می‌شود. بنگاه‌داری و شراکت در اقتصاد را رها می‌کند و اجازه می‌دهد مکانیسم بازار در نقش خود ظاهر شود. دوم اینکه نیروهای اداری و سازمانی با وادار به کار با بخش خصوصی خواهد کرد و یا وارد بازار مهارت کارآفرینی می‌کند، دیگر دولت پایگاه بیکاران نخواهد بود. سوم اینکه دولت چابک و ناظر و حاکمیتی نقش اصلی در یک هیئت لیبرتارین را به محک خواهد گذاشت. چهارم اینکه بگذارید فضای تغییروتحول اداری به آزمونی دیگر گذاشته شود، چون گاهی بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌ها گمان می‌کنند بدون حضور آن‌ها کار دولت به سامان نمی‌رسد، اما این نوع نگاه لیبرتارین‌ها ثابت می‌کند که مردم نقش اصلی را در هدایت کشور دارند و دولت فقط توصیه‌گر، حافظ امنیت جان و سرمایه است. به‌هرحال تورم ماهانه آرژانتین در اکتبر ۲۰۲۴ با کاهش ۰.۸ واحد درصدی به ۲.۷ رسید که کمترین میزان تورم در ۳ سال گذشته است. فصل مشترک نظریه رسانه‌ها و مطبوعات در ایران و جهان این بود که: ((دلیل اصلی کاهش تورم آرژانتین در ماه‌های گذشته، اصلاحات اقتصادی سخت‌گیرانه‌ای است که توسط دولت میلی انجام شد. ریشه اصلی تورم در آرژانتین کسری بودجه و همچنین بدهی‌های بالا است. دولت میلی با کاهش مخارج دولت، بدون داشتن منابعی مانند نفت و با چالش‌های متعددی مانند احکام قضایی مربوط به مصادره اموال این کشور، در مسیر کاهش تورم گام برداشته است. او در اولین اقدام خود نیمی از وزارتخانه‌های این کشور را تعطیل و بسیاری از یارانه‌هایی را که دولت‌های پیشین اعطا می‌کردند، قطع کرد.))

درس‌هایی برای ایران

هر دو کشور ونزوئلا و آرژانتین با داشتن دو دیدگاه سوسیالیستی اقتدارگرا و راست افراطی منتسب به لیبرتارین‌ها از الگویی متفاوت در موضوع اقتصاد پیروی کرده‌اند که عمده آن در ونزوئلا برنامه ریزی گسترده دولتی و در آرژانتین به‌رسمیت‌شناختن نظم بازار آزاد بین‌المللی و اقدامات اصلاحی در داخل کشور بوده است. اگر قرار باشد درس‌هایی از این موضوع اقتباس شود، می‌توان پیشنهادهای زیر را به شکلی کلی ارائه داد، ضمناً اینکه مؤلفه‌ها و متغیرهای سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد و فرهنگ همگی در تعامل پیوسته با یکدیگر قرار دارند و عدم تعادل در اصلاحات و اتخاذ موارد گزینشی به طور طبیعی راه به مقصود نخواهد برد:

سیاست همکاری طبیعی و شفاف با نظام جهانی

  • اصول این سیاست، سیاست همکاری طبیعی و شفاف بر مبنای نرم Norm و هنجار جاری بین‌المللی است. هر تجدیدنظری باید با مشارکت جمعی و گفتگوی بین‌المللی بر اساس زبان و مفاهیم مشترک انجام شود، ج.ا.ایران جزئی از خانواده بین‌المللی است. تغییر شیفت از تجدیدنظرطلبی و ساختارشکنی به معنای نابودی میراث مبارزات استقلال‌طلبانه ایران نیست، بلکه به معنای پذیرش رقابت برای توسعه و رشد اقتصادی در درون نظم جهانی به شیوه مسالمت‌آمیز و غیرتهدیدزاست. منافع ملی در رقابتی سالم و باپشتکار یک ملت در کار و تولید و عقلانیت در رفتار حاصل خواهد شد. اهداف این سیاست، ارتقای ضریب امنیت ملی ج. . ایران و شکوفایی اقتصادی و کسب رتبه اول در تمام شاخص‌های زیستی و توجه هم‌زمان به مسئله رشد و صراط مستقیم در حیات دنیوی برای معرفی حیات طیبه است.
  • هزینه‌ها و فواید احتمالی این سیاست[1]:فایده این سیاست تثبیت امنیت ملی ایران به شکل متعادل و چرخش از تکانه‌ها و ناآرامی‌های داخلی و جهت‌گیری جدید و پایداری نظام سیاسی خواهد بود. هزینه‌های این سیاست صرفاً داخلی است، صریح باید اظهار کرد یکی از بدترین نظام‌های بانکی را داریم و جهت‌گیری باید به سمت تحول معنادار در این سمت باشد[2]؛ بنابراین هم‌زمان با این تحول قطعاً نیاز به تحول در عادی‌سازی روابط با کشورها و حل مسئله تحریم‌ها دارد، احتمالاً هم‌زمانی رفع تحریم‌ها و اصلاحات اقتصادی داخلی پاسخ خواهد داد و هزینه کمتری بر امنیت ملی خواهد داشت. راهبردی‌ترین مسئله بعدی حل‌وفصل تاریخی سرمایه‌داری دولتی و شرکت‌های شبه‌دولتی به بخش خصوصی است که بزرگ‌ترین جراحی واقعی خواهد بود. این جراحی دردناک در آرژانتین انجام شود و منجر به کاهش تورم شد.
  • برای خروج از این بحران سخت نیاز به انسجام و آشتی ملی و مشورت‌های گسترده نخبگان اقتصاددان داخلی و نخبگان ایرانی علاقمند خارج و اصلاحات هم‌زمان در سیاست داخلی و خارجی و به‌ویژه رفع تحریم و عادی‌سازی روابط داریم. بدون رفع تحریم و انقباض در تجارت هیچ اصلاحی انجام نخواهد شد.
  • در بخشی از کار ایرانیان مورداعتماد خارج از کشور و یا داخل با ضمانت و امنیت سرمایه‌گذاری با سرمایه خود قادر به خریداری شرکت‌های خصوصی شوند.
  • اقناع سرمایه داخلی و نیروی انسانی جوان برای عدم مهاجرت و یا سیاست‌های بازگشت ایرانیان از خارج. [3]
  • کاهش شدید هزینه‌های غیرمفید و غیرضروری در کل بدنه کشور با اقتباس از الگوی طرح اصلاحی خاویر میلی در آرژانتین از طریق تشکیل شورای تحول اداری که هدفش شناسایی و تصمیم‌گیری جدی کلان درباره ادغام سازمان‌های موازی، حذف سازمان‌ها و شوراهای غیرمفیدحذف اعتبارات غیرضروری و ناکارآمد و یا تبلیغاتی، فروش ساختمان‌های اداری، ساماندهی نیروهای اداری در محل‌های کارآمد با دارا بودن اختیار کافی فراقوه ای.
  • سیاست بازگشت به مشارکت گسترده مردم در امور اقتصادی با اعتمادسازی سیاسی در داخل از هر شیوه ممکن که به انسجام ملی منجر شود.
  • پیشبرد سیاست خارجی تعامل‌گرای گسترده و اعتمادساز به شکل عملی و عینی در داخل و خارج از کشور بر مبنای استراتژی دایم و نه تاکتیک‌ها با هدف توسعه اقتصادی کشور. به طور صریح می‌توان گفت که پیگیری رفتارهای ایدئولوژیک با رشد و بهبود محیط کسب‌وکار در تضاد آشکار است. نمی‌توان هم‌زمان دو موضوع را در اقتصاد تعقیب کرد.
  • مذاکره با شرکت‌های نفتی برای سرمایه‌گذاری در داخل کشور با ارائه تضمین‌های لازم.
  • سیاست تک‌نرخی کردن ارز دلار و خروج از دستور کار قاچاق و محدودیت‌های مربوط به آن و آزادسازی معاملات ارزها.
  • حمایت از شبکه ارزی کریپتوکارنسی‌ها در کشور و اقتباس از ایده السالوادور در این زمینه[4].
  • شفاف‌سازی و مبارزه با فساد به شکل گسترده و عمومی و ایجاد عدالت قضایی به شکل عام و سراسری. حذف امتیازدهی به‌عنوان الگوی حل منازعات سیاسی داخلی، زیرا امتیازدهی فساد مطلق را به ارمغان می‌آورد. این اصل باید سرلوحه درخشانی برای ایران آینده باشد.
  • تعیین تکلیف شرکت‌های شبه‌دولتی و دولتی در کشور برای واگذاری به تمام شهروندان ایرانی داخل و خارج از کشور به شکل عادلانه به‌منظور حمایت از بخش خصوصی.

چرخه باطل، تکرارشونده و مخرب و فقیرساز ایران و به‌خصوص طبقه متوسط و بحران مستمر ناشی از سرمایه‌داری دولتی (شرکت‌های دولتی و شبه‌دولتی[5])


[1] - از منظرنگارنده سیاست داخلی و خارجی ارتباط مستقیم و هم پیوند یا ارگانیکی با یکدیگر دارند و بدون توجه به سیاست داخلی و حفظ سرمایه اجتماعی نمی توان به حصول آورده ای در سیاست خارجی رسید.

[2] -در مراجعه به قرآن مشخص است که نظام بانکی فعلی پایگاه های مبارزه با خداوند و رسول اکرم را در کشور بینادگذاشته است،برکت و رحمت را ازمردم دور می کند و تاثیر مخرب باطنی بر حیات معنوی شیعیان دارد.نظام واقعی بانکداری اسلامی مبتنی بر قرض الحسنه و انفاق است.به دلیل وابستگی های مردم به سپرده های خود در بانک ها تغییر این رویکرد بسیار پیچیده،دشوار و نیاز به مشورت های جمعی در حوزه های اقتصادی دارد،هیچ کشوری در جهان را نمی توان با این ساختار حجیم مخرب بانکوکراسی و با این حجم بهره یافت.وزیر اقتصاد دولت چهاردهم در هشداری به بانک ها اظهار کرد تا پایان سال جاری ۱۴۰۳ شاهد تعطیل کردن بنگاه داری بانک ها باشیم.این خبر بسیار مثبتی در صورت تحقق خواهد بود.

[3] -به نظر می رسدباید نگران بزرگترین سرمایه اجتماعی یعنی جوانان تحصیل کرده ای باشیم که با هزینه های کلان پرورش داده و به راحتی و با سهولت تقدیم تمدن غرب می کنیم تا در خدمت بازتولید توان غرب سرمایه گذاری قرار بگیرند در حالی که با قدرت فکری آن ها می توان ایرانی نو ساخت.

[4] - السالوادور در سال ۲۰۲۱ و برای نخستین‌بار در جهان، بیت‌کوین را به عنوان ارز قانونی این کشور اعلام کرد.

[5] - این چارت از اثر دکتر سجاد ستاری استادیار برجسته و دانشمند محترم دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تحت عنوان ((گفتارهای نو در جامعه شناسی سیاسی)) نشر دانشگاه تهران اقتباس شده است.