پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ (تلاطم امریکای ترامپی)1؛ استراتژی امنیت ملی ترامپ در سال 2017

بررسی پیامدها و تبعات کوتاه و بلند مدت دولت ترامپ در سیاست داخلی و خارجی امریکا، هدف این مجموعه مقالات است. بررسی این پیامدها، ضمن ترسیم تاثیر ترامپ بر تشدید شکاف های اجتماعی و سیاسی در جامعه آمریکا، چشم انداز افول هژمون امریکا در جهان را نیز مشخص تر می سازد. در این نوشتار به بررسی «استراتژی امنیت ملی ترامپ درسال 2017 » خواهیم پرداخت.

دونالد ترامپ رقابت های انتخاباتی سال 2016 میلادی را در مقابل هیلاری کلینتون با شعار «اول آمریکا» و «بازگرداندن عظمت به امریکا» آغاز کرد. البته هر دو نامزد، قبل از شروع انتخابات ریاست جمهوری سال 2016، در درون احزاب خود نیز فرایند نفس گیری را برای انتخاب شدن به عنوان نامزدهای نهایی حزب متبوع شان برای انتخابات ریاست جمهوری طی کردند. همان مقطع، برخی از تحلیل گران، این موضوع را نشانه ای از شکل یک هنجار سیاسی جدید دانستند که عرصه سیسای را پرآشوب تر خواهد ساخت .

راند براونستین Ron Brownstein تحلیل گر سیاسی در ماهنامه آتلانتیک در این خصوص در سال 2016 نوشته است:" با وجود برتری های هر دو کاندیدای پیشتاز (دموکرات و جمهوری خواه)، کلینتون و ترامپ احتمالا تا آخرین روز رقابت های مقدماتی باید با رقبای خود دست و پنجه نرم کنند. چنین رقابت پرآشوبی ممکن است علامت یک هنجار (سیاسی) جدید باشد. از دهه ۱۹۸۰ تاکنون فرایند انتخاب نامزدهای هر دو حزب برای انتخابات ریاست جمهوری، همواره به سادگی حل و فصل شده است اما رقابت های امسال بیانگر تغییرات ساختاری است که می­توانند رقابت های طولانی تر و پرآشوب تر را به دنبال داشته باشند. رقابت های درون حزبی نامزد ها هرگز تا بدین حد شدید نبوده است. می توان گفت که رقابت های انتخاباتی درون حزبی امروز، از دو ماراتن در حال تبدیل شدن به ورزش های سه گانه است".

در جریان رقابتهای انتخاباتی، ترامپ در بسیج کردن قشرهای نادیده گرفته شده و طبقه کارگر سفیدپوست بسیار موفق عمل کرد. این طبقه درحالی به ترامپ رای دادند که وی در سخنرانی های خود به بخشی از تفکرات سنتی آمریکا، به ویژه کاهش مالیات ثروتمندان و کاهش خدمات اجتماعی به ظاهر متعهد بود. کارگران سفید پوست به طور سنتی و تا زمان انتخاب شدن بیل کلینتون به ریاست جمهوری آمریکا، طرفدار حزب دموکرات بودند و به طور سنتی به نامزد این حزب رای می ­دادند. ترامپ عمدتا به دو مشکل اصلی افزایش نابرابری، که متوجه طبقه کارگر سفید است و تحت سلطه بودن سیستم سیاسی آمریکا توسط گروههای ذی نفع  پرداخت. این شعارها در جذب آرای طبقه کارگر سفید پوست موثر واقع شد. هر چند این طبقه در پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ نیز در مقایسه با سال 2016 ، وضعیت چندان مساعدی نداشتند.  

هرچند ترامپ هیچ طرحی برای حل دو مشکل «افزایش نابرابریها» و «دخالت گروه های ذینفوذ و دولت سایه در نظام سیاسی»، ارائه نکرد، اما به نظر می ­رسد رای دهندگان آمریکایی تحت تاثیر شعارهای پوپولیستی ترامپ به این موضوع مهم توجهی نداشتند. رای دهندگان حتی به جنجال های رسانه ­ای در خصوص نیز توجه نکردند و افشای نقاط ضعف ترامپ در رسانه ها ظاهرا هیچ تاثیری بر روی رای آنان نداشت. چرا که دونالد ترامپ زمانی نامزد انتخابات شد که بی اعتمادی به سیستم سیاسی و رسانه ­ای آمریکا در میان مردم به اوج خود رسیده بود. ترامپ با استفاده از این وضعیت، نشان داد که ظاهراً نیازی به پشتیبانی حزبی ندارد و هر زمان که یکی از شخصیت های جمهوری خواه علیه اش سخن می گفت، افتخار می کرد که وی علیه سیستم سیاسی موجود بوده و در مسیری درست، قرار دارد. از اینرو مبارزات انتخاباتی ترامپ بر ضد سنت سیاسی آمریکا قرار داشت. وی با رویکرد پوپولیستی در انتخابات سال 2016 و علیرغم ادعای دخالت روسیه در انتخابات ، پیروز شد. شروع ریاست جمهوری ترامپ ار سال 2017، سیاست داخلی و خارجی آمریکا را، دچار تلاطم ساخت. 

پس از انتخابات ریاست جمهوری، در دسامبر 2017 ، ترامپ سند «استراتژی امنیت ملی» دولت خود را منتشر کرد.سندی «استراتژی امنیت ملی» سندی است که دولت ایالات متحده موظف است به طور سالانه آن را منتشر کند. در این سند منافع و اهداف این کشور در سطح بین‌الملل مشخص شده و مسائلی که برای امینت ملی ایالات متحده اهمیت دارند، تبیین ‌می‌شوند. این سند نیز مانند اسناد دیگر نشان‌دهنده اهداف راهبردی دولت وقت این کشور است. ترامپ در این سند دیدگاه‌های راهبردی خود را در خصوص موضوعات  مهم داخلی و خارجی مطرح کرد. رئوس، نکات کلیدی و اهداف راهبردی این سند نسبتا طولانی عبارتند از:

«مردم آمریکا من را انتخاب کردند تا عظمت آمریکا را بازگردانند. من قول داده‌ام که دولت من، امنیت، منافع و رفاه شهروندان آمریکا را در صدر اولویت قرار دهد. ما با شعار «نخست آمریکا» منافع سیاست خارجی شهروندان خود را در اولویت قرار خواهیم داده و از حقوق مستقل خود به‌عنوان یک کشور محافظت خواهیم کرد. آمریکا بار دیگر در عرصه جهانی رهبری خواهد کرد».

ترامپ در سند استراتژی امنیت ملی دولت خود اذعان می کند:«آمریکا با جهانی خطرناک، روبه‌روست که مملو از طیف گسترده‌ای از تهدیدهایی است که در سال‌های اخیر تشدید شده‌اند. در داخل، عدم اجرای قوانین سخت مهاجرتی، باعث آسیب‌پذیری کشور شده است. کارتل های جنایتکار نیز، مواد مخدر و خطرات مهلکی وارد جامعه می‌کنند. شیوه‌های تجاری غیرمنصفانه در سطح بین المللی باعث تضعیف اقتصاد آمریکا و انتقال مشاغل به خارج از این کشور شده است». از نظر ترامپ، تقسیم غیرمنصفانه هزینه‌ها با متحدان آمریکا در سازمان ها و ائتلاف های بین المللی، موجب فشار مالیات بر شهروندان و همچنین تقویت بدخواهان این کشور شده است، و بسیاری از مردم آمریکا، اعتماد خود را به دولت، امیدشان به آینده و ایمانشان به ارزش‌های آمریکایی را از دست‌داده اند».

ترامپ اعتقاد داشت، متحدان آمریکا باید سهم بیشتری در دفاع مشترک برعهده‌ بگیرند. وی اعلام کرد که آمریکا دیگر تهاجم اقتصادی یا شیوه‌های غیرمنصفانه تجاری را تحمل نخواهد کرد و از طریق سرمایه‌گذاری بی‌سابقه‌ای در  بخش های نظامی و امنیتی، مرزها را کنترل می‌کند. ترامپ تاکید داشت که روابط تجاری امریکا را بر اساس انصاف و سود متقابل برقرار و در دفاع از منافع کشور هیچ عذری نخواهد پذیرفت.

ترامپ در سال اول ریاست جمهوری اش و در سند استررتژی امنیت ملی دولت خود اهدافی را در چهار رکن مطرح کرد. اولین رکن، حفاظت از مردم آمریکا، وطن و سبک زندگی آمریکایی بود. در رکن دوم به گسترش رفاه آمریکایی پرداخته و تاکید کرد؛ امنیت اقتصادی، امنیت ملی است. ترامپ رکن سوم را به حفظ صلح از طریق قدرت، اختصاص داد.

دونالد ترامپ در رکن چهارم اهداف سند استراتژی امنیت ملی دولت خود، به صراحت اعلام می کند؛ ما نفوذ آمریکا در جهان را با شعار «اول آمریکا» در سیاست خارجی گرامی داشته و به‌عنوان نیرویی مثبت که می‌تواند به تعیین شرایطی برای صلح، رفاه و توسعه جوامع کمک کند، ارزیابی می کنیم. شکست یا پیروزی به اقدامات ما بستگی دارد.

طبق دکترین ترامپ، هدف غایی آمریکا، برتری دادن به این کشور در تمام حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی ایالات متحده است. این در شرایطی است که دوره ریاست جمهوری ترامپ در حالی پایان یافت که افول این کشور در بسیاری از زمینه ها، تشدید یافته و گسل های اجتماعی نیز فعال شده اند. 

واقعیت این است که شعار«نخست آمریکا» بعنوان هدف اول دولت ترامپ، در عمل به این معنا بود که تمام کشورهای دیگر باید در خدمت هدف اول آمریکا قرار گیرند. اجرای این مدل در اقتصاد جهانی، سیاست خارجی و سایر زمینه ها مانند مهاجرت، موجب ایجاد «خود» و «دیگری» شد. بنابراین اساساً دیگران در رویکرد اعلامی ترامپ جایی نداشتند مگر آن‌که به‌عنوان ابزار مورداستفاده باشند. چنین دیدگاهی که بر اساس نظریه ناسیونالیسم محافظه کار، شکل گرفته بود باعث انزوای آمریکا در عرصه بین المللی شد، بدون اینکه در عرصه داخلی نیز دستاورد چشمگیری داشته باشد.

بحث داغ کارشناسان در کلاب‌هاوس خبرآنلاین درباره نتیجه دور هشتم مذاکرات وین؛

گفتگوی خبرآنلاین با کارشناسان درباره دور هشتم مذاکرات وین برگزار شد و طی آن شرکت کنندگان به بحث و تبادل نظر در خصوص رویکردهای طرفین مذاکره و احتمال دستیابی به توافق در این دور از گفتگوها پرداختند.

گروه بین الملل: این گفتگو که روز شنبه در کلاب هاوس برگزار شد کارشناسان به بحث و گمانه زنی از نتایج دور هشتم مذاکرات و نتیجه آن در روزهای آینده پرداختند. حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرآنلاین درابتدای بحث با اشاره به اینکه موضوع مذاکرات وین همچنان بحث داغ رسانه ها است و همه منتظر خبر و اتفاق جدیدی از آن هستند گفت: نقش کشورهای اروپایی و دیگر طرف ها در مذاکرات کم و بیش با نوسان مواجه است، برخی مانند نماینده روسیه تلاش می کنند تا به صورت پررنگ در مرکز خبر باشند. از طرفی متغیرهای اقتصادی نیز به مذاکرات وابستگی دارد و لذا در صورت بیرون آمدن اخبار مثبت جامعه نیز از وضعیت موجود منتفع خواهد شد. تیم مذاکره کننده نیز نشان می دهد که به دنبال ایجاد اتفاقی مهم در مذاکرات است. سوال اصلی در این بین این است که آیا دور هشتم می تواند دور نتیجه بخش باشد؟ و در صورت به نتیجه رسیدن معیارهای مهم این مذاکرات چه مباحثی می توانند باشند و جمهوری اسلامی ایران به عنوان طرف مهم چه چیزی را داده و چه چیزی را دریافت کرده است؟

 

تاکتیک غربی ها در تعیین ضرب الاجل

در آغاز بحث سینا عضدی در خصوص نگاه آمریکایی ها در قبال مذاکرات وین گفت: مهمترین عامل در این مذاکرات عنصر زمان است که طرف های غربی نیز اخیرا در تلاش برای تعیین ضرب الاجلی برای بازگشت به برجام بودند و ماه فوریه را برای آن تعیین کردند. این ضرب الاجل بدان معناست که پس از اتمام آن دیگر بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ عملا دیگر معنایی ندارد. ضمن اینکه اسرائیل نیز آمریکا را با تهدیدهای خود در موقعیت بدی قرار داده است. اگر زمانی مبنا درگیری باشد ممکن است آمریکا به طور خودکار و ناخواسته وارد این درگیری شود. نوع لحن طرف های آمریکایی و روسی از پیشرفت مذاکرات متفاوت است. هر چقدر که نماینده روسیه نسبت به آن ابراز خوش بینی می کند آمریکا محتاطانه تر نسبت به آن موضع گیری می کند و پیشرفت ها را چندان بزرگ نمی داند.

 صبر اروپایی‌ها در قبال برجام کمتر شده/ به سیگنالی مهم در دور هشتم نیازمندیم

عدنان طباطبایی نیز در ادامه گفت: مواضع تروئیکای اروپایی همواره مقداری تندتر از بقیه کشورهای اروپایی بوده است. کسانی که در رأس سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرار دارند تلاش های مثبتی در زمینه احیای برجام دارند، اما در پایتخت های سه کشور اروپایی یعنی، لندن، پاریس و برلین با تغییر دولت در آمریکا آنها به رسم و رسوم گذشته خود یعنی دوران ترامپ بازگشتند و به نوعی روابط فراآتلانتیکی بار دیگر احیا شده است. با این حال شاهد هستیم که برخی سیاست های دوره ترامپ در دوره بایدن ادامه پیدا می کند و همچنان فشار حداکثری بر دوش مردم ایران قرار دارد اما این موضوع مهم در مواضع رسمی اروپایی ها شنیده نمی شود. در موضوع برجام صبرها در حال کم تر شدن است وزیر خارجه جدید آلمان و همچنین انگلیس نیز اعلام کرد که گفتگوهای جاری آخرین فرصت برای ایران است. در اصل اصرار بر این مواضع خروج آمریکا از توافق را نادیده می گیرد که در واقع منشأ اصلی بحران بود.

ضمن اینکه باید در نظر داشت که نگاه اروپایی ها نیز به مسائل داخلی ایران تغییر کرده است. در رسانه های اروپایی عنوان شد که مردم همانند دوره های گذشته نقشی در انتخابات نداشتند و نادیده گرفته شدند. در خصوص اعتراضات در ایران نیز رسانه های اروپا با نگاه های منفی و پرانتقاد به قضیه می پردازند. مساله ای که نشان می دهد دیگر تفاهمی وجود ندارد؛ تفاهمی که به نوعی در دوران ترامپ وجود داشت.

در تشریح نکته آخر باید اشاره کنم که هر چقدر که صبر کمتر شود، نگرانی از فروپاشی توافق هسته ای و پیامدهای ناشی از آن همچنان کافی است که جدیت برای حفظ و احیای این توافق بیشتر شود.

ایران در ماه های پیش رو حداقل به یک سیگنال مثبت احتیاج دارد و از همین رو دور بعدی مذاکرات که از روز دوشنبه سیزدهم دی ماه آغاز می شود باید با اتفاقی همراه باشد.

به مدت دو سال و تا زمان گرم شدن تنور انتخابات آمریکا، احیای برجام می تواند برای ایران و اقتصادش مفید واقع شود، اما در عین حال از همین حالا باید به فکر بحران های آینده بود که از دو سال دیگر به وجود خواهند آمد.

 

چیزی به اسم میانجی معنا ندارد/ روسیه با زیرکی نقش میانجی را گرفت

دیاکو حسینی در ادامه بحث اظهار داشت: شناخت ما از تحولات مذاکرات از فضای رسانه ای است که عمدتا طرف های مختلف اعلام می کنند. به هیچ وجه نباید این مواضع را ملاک تشخیص گفتگوها در نظر بگیریم. به این دلیل که طرف ها نیات مختلفی دارند. یک دلیل فضاسازی است که گفتگوها پشت میز مذاکرات شکل مطلوب به خود بگیرد و در این راستا ایران نیز نگاهی داخلی دارد که اگر گفتگوها به شکل خوبی هم پیش نرود تلاش می کنند تا با خوش بینی به موضوع نگاه کنند. جلوگیری از ناامیدی مردم، نوسان ارز و غیره از دلایل این امر است. در طرف مقابل یعنی آمریکایی ها نیز به همین شکل است ممکن است در هنگام گفتگوها از روند راضی باشند اما در اعلام موضع رسانه ای به گونه ای عمل می کنند که گویی چندان پیشرفت مهمی رخ نداده است. به این دلیل که این سیگنال را به ایران ندهند که از آنچه که در اتاق مذاکرات می گذرد راضی هستند. در این بین روسیه که سعی بر میانجی گری بین ایران و طرف های غربی دارد و نمی تواند اعلام کند که پیشرفت صورت نگرفته و گفتگوها سازنده نبوده است. بنابراین روسیه ناچار است تا فضا را مثبت ترسیم کند تا بتواند نقش خود را پررنگ کند.

حسینی با تاکید بر اینکه نباید آنچه که در رسانه ها مطرح می شود را ملاک قرار داد افزود: «دولت در دور هفتم مذاکرات با ارائه دو متن تلاش کرد تا شانس خود را به امتحان بگذارد و در این راستا دو متن حداکثری از خواسته های خود را به طرفین ارائه کرد. در فاصله یک هفته اعلام شد که تغییرات جرئی در متن ایجاد شده و مبنا پیش نویس ژوئن است. این نشان دهنده انعطاف ایران است که اتفاق افتاده است و طرحی با ۹۰درصد تغییر به اصلاحات جزئی می رسد. مساله ای که بیانگر جدیت دولت سیزدهم برای به نتیجه رساندن گفتگوها نیز است. با این وجود این عوامل مثبت شاهد عوامل منفی در این روند نیز هستیم.»

این کارشناس سیاست خارجی در ادامه با اشاره به نقش روسیه بیان کرد: «در مذاکرات وین چیزی به نام میانجی و یا واسطه نداریم و قرار بود در جلسات کمیسیون مشترک برجام یعنی بین ایران و ۱+۴ نگاه ایران مورد بحث قرار گیرد و دیدگاه های ایران به آمریکا منتقل شود و بالعکس. کسی که وظیفه این امر را دارد به طور طبیعی هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام یعنی انریکه مورا است. بنابراین خارج از این حوزه چیزی به نام واسطه و میانجی معنایی ندارد. در عمل اتفاقی که افتاده این است که نقش مورا حداقلی شده و در مقابل نقش روسیه پررنگ تر شده است. در حالی که روسیه و شخص اولیانوف در چنین جایگاهی نیست که بخواهد چنین نقشی داشته باشد. این زیرکی روس ها بود که در سایه عدم گفتگوهای مستقیم بین ایران و آمریکا و نقش به حاشیه رفته انریکه مورا، تلاش کردند تا با تصویرسازی از خود مسکو را به عنوان یکی میانجی و نزدیک کننده دیدگاه های ایران و آمریکا معرفی کند تا این طریق بتوانند پرستیژ روسیه را در توافقات بین المللی افزایش دهند. با این دورنما که روسیه نه تنها می تواند توافق را خطر نجات دهد بلکه قادر است زمینه های بازگشت آمریکا را به آن فراهم کند.اینجا برای ایران مهم است که بداند قاعدتا روسیه نباید این نقش را ایفا می کرد چرا که همانطور اشاره کردم ساختار روشنی برای مذاکرات وین وجود دارد.

حسینی در ادامه گفت: البته نباید نادیده گرفت که روس ها علاقمند به حفظ و احیای برجام هستند نه با خاطر اینکه منافع اقتصادی ایران تحقق یابد. به این دلیل که پلن های جایگزینی که برای برجام مطرح می شود بسیار بد است و در نهایت به ضرر روسیه نیز خواهد بود. احتمال جنگ بین ایران و آمریکا اگر آن را به عنوان پلن بی در نظر بگیریم می تواند برای روسیه نیز تبعاتی داشته باشد و این کشور را در وضعیت دشواری قرار خواهد داد و به تنش های پیرامونی روسیه اضافه خواهد کرد. به همین دلیل روسیه از انگیزه لازم برای احیای برجام برخوردار است. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم روس ها از عادی شدن روابط ایران و آمریکا هراسان هستند و هیچ علاقه ای به این اتفاق ندارند. همچنین خواستار احیای برجام به گونه ای نیستند که بتواند عملا ایران را به بازارهای جهانی انرژی برگرداند و در نهایت توان اقتصادی ایران به واسطه قدرت ژئوپلتیکی آن افزایش یابد.

 

نه جنگ نه صلح وضعیت مطلوب روسیه است

عضدی در ادامه گفت: روسیه با آمریکا هدف مشترکی دارد و آن جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم است. اگر جنگی در خاورمیانه رخ دهد قطعا به ضرر روسیه خواهد بود و همچنین بهبود روابط ایران با غرب. به این دلیل که در این وضعیت ایران مجبور نخواهد بود که به روسیه تکیه کند. آقای باقری کنی نیز قبلا اعلام کرده بودند که ایران در همه زمینه ها با روسیه مشورت خواهد کرد. طبق کلیپ منتشر شده اگر زبان بدن آقای باقری کنی را می دیدیم متوجه می شدیم که وضعیت روابط ایران و روسیه در چه وضعیتی قرار دارد. از همین رو وضعیت نه جنگ و نه صلح وضعیتی است که مطلوب روسیه خواهد بود و ترجیح می دهند از این آب گل آلود ماهی بگیرند. اگر در آینده هر شرکت بنگاه غربی بخواهد در ایران سرمایه گذاری کند به طور قطع روس ها خود را بازنده می دانند.

 

خوش بینی در طرف ایران و روسیه دیده می شود

هادی اعلمی فریمان در ادامه گفت: مواضعی که از سوی آمریکایی های مطرح می شود خوش بینانه نیست و بیشتر خوش بینی را در ایران و روسیه می بینیم. دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا زبان یکدیگر را متوجه نمی شوند و به هم اعتمادی ندارند. یک مساله ای که بدان اشاره می کنم این است که اتمی شدن نمی تواند به ایران کمکی کند و ما در مباحثی شاهد مطرح شدن این موضوع هستیم. معتقدم که این امر با ادیان ابراهیمی که بر صلح و دوستی تاکید دارند سازگاری ندارد. موضوع دیگر آنکه اخیرا مصاحبه ای از اقای مرندی خواندم که شکست مذاکرات و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را بی اهمیت جلوه دادند. به هر حال به نتیجه نرسیدن دیپلماسی می تواند فضای جنگ را حاکم کند. در مجموع معتقدم که در داخل کشور نیز دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است. در داخل نیز شاهد آن هستیم که مردم به صبر توصیه می شوند و می گویند مشکلات در آینده نزدیک حل خواهد شد. امیدوارم که در دور هشتم شاهد علائم مثبت و امیدوار کننده از مذاکرات باشیم اما به طور شخصی چندان خوش بین نیستم.

 

>>>بیشتر بخوانید:

بحث داغ کارشناسان درکلاب هاوس‌خبرآنلاین درباره ادامه مذاکرات وین

تفرشی: انتظار گسترش روابط با آسیا و چین بدون رفع تحریم‌ها خوش‌خیالی است

نقش اروپایی‌ها پشت میز مذاکرات؛ عملگرایی یا زدن ساز ناکوک آمریکایی‌ها؟

 

 

روسیه به دنبال نقش فعالتری نسبت به ایران است

حمیدرضا عزیزی نیز با پیوستن به به بحث درباره رویکرد روسیه نسبت به برجام گفت: برای بررسی این موضوع باید دو بحث را از هم مجزا کنیم که سطح اول بحث رویکرد کلی روسیه نسبت به احیای برجام به ویژه از سال ۲۰۱۸ و از زمان خروج دولت ترامپ که مسکو آن را دنبال کرده است. این رویکرد در زمانی که آقای روحانی رئیس جمهور بود وجود داشت و در ادامه نیز تداوم یافت. سطح دوم دوم مربوط به تغییرات دیگری است که زمان آمدن آقای رئیسی در سیاست های روسیه دیده می شود.

در سطح اول این سوال مطرح می شود که آیا اساسا روسیه به دنبال اجرای برجام هست یا نه. به طور کلی می توان گفت که رویکرد روسیه مبتنی بر حفظ برجام است. سه عامل اصلی در این بین وجود دارد: یکی بحث حقوق بین الملل، موازنه قوای منطقه ای در خاورمیانه و آخری منافع عینی است. در موضوع اول یعنی حقوق بین الملل روسیه همواره از زمان خروج ترامپ از برجام به عدم تعهد آمریکا و بی توجهی به معاهدات بین المللی انتقاد کرده است. روسیه در واقع از نظمی که آمریکا پس از جنگ سرد ایجاد کرده است انتقاد می کند و در چارچوب رعایت و احترام قوانین بین المللی حرکت می کند. از همین رو روسیه از این رویکرد برای احیای برجام نیز استفاده کرده است. همانطور که می دانیم روسیه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل محسوب و یکی از ستون های نظام بین الملل در نظم بین المللی ایجاد شده در پساجنگ سرد به شمار می رود. اقداماتی که می تواند سلسله وار این نظم را تهدید کند در راستای منافع خود نمی بیند.

عزیزی در ادامه با تاکید بر نفوذ روسیه در دوره پسا جنگ سرد بیان کرد: در موضوع موازنه قوای منطقه ای نیز تغییر آن برای روسیه تهدیدزا است بدین معنا که رقبای منطقه ای ایران دست بالا را داشته باشند. از یک طرف قرار گرفتن ایران در فشار حداکثری را مفید نمی داند به این دلیل که این وضعیت می تواند پتانسیل تقویت رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای را به همراه داشته باشد و نظم منطقه ای را دچار تغییر کند. از یک طرف هسته ای شدن ایران نیز به نفع روسیه نیست، چرا که نظم منطقه را دچار تغییر خواهد کرد. روسیه به همین دلیل همواره تلاش کرده توازن را در بین بازیگران در منطقه حفظ کند.  

وی با بیان موضوع سوم گفت: در نهایت به منافع عینی روسیه بر می گردد که برداشته شدن تحریم های تسلیحاتی ایران نیز در راستای تجارت تسلیحاتی روسیه بررسی می شود. اینکه ایران بودجه ای برای خرید این تسلیحات دارد بحث جدایی دارد. همچنین عضویت ایران در نهادهای روسی محور مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا، شانگهای و غیره از منظر کمک به نقش دیپلماتیک روسیه در سطح بین المللی مهم به شمار می رود و در راستای منافع روسیه قرار دارد. با توجه به این سه موضوع روسیه به دنبال احیای برجام خواهد بود.

این کارشناس اوراسیا در ادامه گفت: روسیه سعی کرده است در بحث مذاکرات وین نقش میانجی اصلی را نشان دهد و در این راستا میخائیل اولیانوف نماینده این کشور به طور مداوم از فضای مثبت این مذاکرات و پیشرفت های حاصل شده صحبت می کند. معتقدم که این رویکرد ناشی از دو عامل است؛

اینکه در دوره بایدن مواضع کشورهای اروپایی با ایالات متحده آمریکا نزدیک شده و بر این اساس یک بدبینی فزاینده را در طرف ایرانی ایجاد کرده و طبق آن روسیه فرصت را مناسب دیده تا خود را به عنوان میانجی اصلی مطرح کند. ضمن اینکه روسیه این توانایی را دارد که از بحران های بین المللی به منظور بازتعریف نقش خود به عنوان یک قدرت بزرگ و پذیرفتن آن به آمریکا استفاده کند. یکی از محورهای سیاست خارجی روسیه پس از جنگ سرد این بوده که جایگاه این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ و برابر توسط آمریکا به رسمیت شناخته شود.

مورد دیگر به انتخاب آقای رئیسی بر می گردد که تغییرات ایجاد شده؛ از این نظر که روسیه خیال آسوده تری نسبت به آینده ایران دارد، از این رو به نظر می رسد روسیه درصدد آن است تا نقش فعالتری را نسبت به ایران پس از دوران آقای روحانی ایفا کند. فعالتر شدن روسیه همزمان با احیای طرح هایی است که این کشور در راستای امنیت خلیج فارس و خاورمیانه دارد. حتی مطرح شد که مسکو در تلاش است تا رویکردهای ایران و عربستان را به هم نزدیک کند.

 

ضرورت رسیدن به توافق برای ایجاد فضای تنفس

روح الله جمعه ای در ادامه با تاکید بر رویکرد طرفین مذاکرات در ضرورت رسیدن به یک توافق گفت: با توجه وضعیت داخلی نیاز شدیدی به احیای برجام داریم چرا که مشکلات اقتصادی در حال گسترش است و کم کم ابعاد اجتماعی، امنیتی و اعتقادی به خود می گیرد. بحران مهاجرت نخبگان همگی ناشی از آن است که نیاز جدی به توافق وجود دارد و ضروری است که ایران به جامعه جهانی برگردد که این مساله نیز در سایه رفع تحریم های ظالمانه است. سرمایه گذاری ها در کشورهای خلیج فارس و حتی کشوری مانند عراق ضرورت احیای برجام را بیش از پیش نشان می دهد. علاوه بر این باید توجه داشته باشیم که آمریکا نیز به نوعی تمایل به احیای برجام دارد. همواره تاکید کردم که ایران به آن نتیجه حداکثری و مطلوب که مورد انتظار است دست نخواهد یافت و این رو به نظر می رسد که ایران در ادامه مذاکرات به توافق مقطعی برسد و در این راستا چنین توافقی می تواند فضای تنفسی را برای ما ایجاد کند. باید توجه داشته باشیم که تنش های آمریکا و ایران تنها به مساله هسته ای معطوف نیست و طیف دیگر از چالش ها را شامل می شود.



لازمه خنثی سازی تحریم ها رفع تحریم ها است

عدنان طباطبایی نیز در ادامه در نوبت دوم درباره نقش فرانسه در مذاکرات گفت: فرانسه از جمله کشورهایی است که حجم بالایی از تجارت اسلحه و فروش به کشورهای منطقه دارد. قبل از برگزاری دور هفتم مذاکرات فرانسه چیزی حدود ۲۰ میلیارد دلار قرار فروش جنگنده با امارات منعقد کرد. پررنگ کردن خطر ایران اهمیت زیادی برای فرانسه دارد و به راحتی می تواند به رقبای منطقه ای ایران تجهیزات نظامی بفروشد.

ضمن اینکه باید نقش روسیه و تشدید بحران این کشور با اوکراین را نیز در نظر داشته باشیم که برای اروپا و آمریکا بسیار موضوع مهمی است که در این راستا روسیه می تواند در سطح بین المللی خود را به عنوان یک بازیگر موثر و صلح جو نشان دهد.

 چیزی که در داخل کشور می شنویم این است که بحث دیگر فقط رفع تحریم ها نیست بلکه خنثی کردن آن مهم است. معتقدم که تلاش برای رفع تحریم ها گامی ضروری از سوی ایران است تا از این طریق بتوانیم به خنثی سازی تحریم ها برسیم. دو سال پیش رو، فرصت خوبی برای فضای تنفسی کشور به منظور دسترسی به پولهای خارجی و رفع تحریم ها است. از طرفی نیاز داریم که سرعت چرخ تولید در داخل را زیادی کنیم و اگر راهبرد اصلی احیای برجام باشد به نظر می رسد که روند خوبی را پیش رو داریم اگر چه با چالش هایی نیز روبرو است.

متاسفانه به لحاظ رسانه ای ضعف داشتیم و خوب عمل نکردیم و به این موضوع فکر نشده که بتوانیم ذهنیت فضای عمومی را تغییر دهیم. به غیر از این موضوع در فضای "تینک تنکی" نیز از ظرفیت های موجود استفاده نکردیم. کشورهای همسایه ما مثل امارات و عربستان هزینه های زیادی را برای ایجاد اندیشکده ها و نیروی انسانی اختصاص می دهند تا بتوانند به نوعی گفتمان خود را تزریق کنند، کاری که ایران  می توانست روی آن سرمایه گذاری کند.
 

ایران در زمینه لابی موفق عمل نکرد

حسام واعظ زاده نیز در ادامه در خصوص بحث مذاکرات فنی وین گفت: برجام توافقی چندجانبه است که رسیدن به توافق کاری بسیار دشوار است. هر کشوری نیروهای دیپلماتیک و مواضع خود را دارد. اما این دلیل بر این نیست که ناامید شویم. در مذاکرات باید به دنبال رسیدن به منافع مشترک بود. در بحث مذاکرات میانجی گری روسیه و چین را نیز داریم که در حال حاضر روسیه در قضیه اوکراین بیشترین تنش را با آمریکا و اروپا دارد و در همین راستا روسیه می تواند در این مذاکرات آمریکا را مجاب کند تا از مواضعش عقب نشینی کند. عکسی هم که از اولیانوف و رابرت مالی در حال مذاکره منتشر شده چندان بد نیست چرا که بسیاری از اتفاقات مشابه رخ داده و شاید ما اطلاع نداشته باشیم. به هر حال اولیانوف از طرف ایران با رابرت مالی مذاکره می کند. در این بین اگر روس ها به دنبال دفاع از منافع ایران باشند جای تبریک دارد. ایران در مسائلی مانند حضور در منطقه می تواند امتیاز رد و بدل کند. در رابطه با افغانستان و کشورهای دیگر منافع مشترک بین ایران و آمریکا وجود دارد. ایران همچنین باید خواسته های منطقی از طرف مقابل داشته باشد تا مذاکرات منجر به یک توافق شود. بحث لابی های بین المللی نیز بسیار مهم است که ایران چندان در آن قوی عمل نکرده است و قطعا با ظرفیت کنونی میزان تاثیرگذاری نیز کاهش می یابد.

بحث زبان نیز بسیار مهم است و زبان مذاکره باید بر اساس زبان بین المللی باشد. باید توجه داشت که نماینده روسیه نیز با رابرت مالی به زبان انگلیسی مذاکره می کند. با لحن مستقیم صحبت کردن با طرف ها خیلی تفاوت دارد با مذاکره ای که با مترجم فارسی انجام می شود. همه این مسائل جز ظرایف دیپلماسی به شمار می رود که آقای ظریف قطعا از همه این ظرفیت ها بهره برد و یکی از مسائلی که باعث شد مذاکرات به نتیجه برسد تسلط آقای ظریف به زبان انگلیسی بود. در واقع عدم تسلط به زبان انگلیسی را می توان ضعف در دیپلماسی تلقی کرد.

 

ابتکار برای مذاکرات وجود داشت اما استفاده نشد


دیاکو حسینی در اهمیت مذاکره مستقیم گفت: ملاحظه ای که ایران داشت که مذاکره مستقیم انجام نمیدهد دو بعد داشت. اول اینکه این نوع گفتگو نوعی امتیاز دادن به طرف غربی محسوب می شد و هنوز هم این دیدگاه در محافلی وجود دارد. جنبه دیگر حقوقی بود که می گفت از آنجایی که امریکا از برجام خارج شده، مذاکرات ایران و امریکا تنها در قالب برجام انجام می شد و غیر از آن مذاکره معنایی ندارد و اگر ایران و امریکا به طور مستقیم مذاکراتی انجام دهند به معنای مشروعیت بخشیدن به حضور ایالات متحده در توافق هسته ای است. این دو استدلال علت اصلی مخالفتها بوده.نکته اینجاست که ما تصور می کردیم که اگر مذاکره مستقیمانجام بگیرد، هماهنگ کننده ای که اقای مورا باشد وظیفه انتقال پیام ها را برعهده دارد. این اتفاق نیافتاد و همانطور که انتظارش میرفت کشورها به صورت منفرد با امریکا وارد گفتگو شدند. در این نوع رایزنی مشکلاتی وجود دارد. از جمله اینکه میتواند مفاهیم و انتظارات ایران را تحریف کند و سوتفاهماتی ایجاد شود و یا مذاکرات بیش از اندازه طول بکشد. ما نمیدانیم در این مذاکراتی که ما در آن حضور نداریم چه حرف هایی زده می شود و چه داد و ستدهایی انجا میگیرد. به ویژه آنکه همه کشورهای درگیر در برجام، منافع مستقل از امریکا و تنش هایی با واشنگتن دارند. این ویژگی نباید از سوی ما مورد پذیرش قرار بگیرد چون منافع حیاتی ما و برداشته شدن تحریم ها را تحت نفوذ موضوعاتی قرار دهد که هیچ ارتباطی با ما ندارد.

انچه رهبری به عنوان خط قرمز مشخص کردند عدم مذاکره مستقیم با امریکا خارج ازبرجام بود. شکل و شمایلی تعیین کردند. این ابتکار دیپلمات ها بود که باید راهی راپیدا می کردند که مذاکره مستقیم باشد و در عین حال به معنای مشروعیت بخشیدن به امریکا هم نباشد. برای مثال یکی از راه ها این است که شکل میز باشد که نمایندگان ۴+۱ و ایران در یک طرف میز به عنوان کشورهای عضو برجام بنشینند و امریکا به عنوان طرف بیرون ازبرجام درطرف دیگر میز. 


مذاکره از طریق واسطه جواب نمی دهد

قاسم محبعلی نیز گفت: انتظارات ما باید متناسب  با کشورهای دیگر هم باشد. سابقه مذاکرات ما نشان می دهد که اروپا در عین حال که منافع خودشان را دارند اما در چارچوب غرب و اتحادی که با امریکا دارد، همواره سعی میکنند در همان چارچوب باشد. اروپا قدرت اقتصادی هست اما قدرت سیاسی و نظامی نیست. بعد از فروپاشی شوروی برخی از کشورهای اروپایی در مورد اینکه ایا وجود ناتو لازم است یا خیر، صحبت کردند. آن موقع بوش پدر رییس جمهور امریکا بود و در اینباره گفت که این اروپا است که نیاز به امریکا دارد و ما نیازی به شما نداریم. امنیت امریکا به اروپا وابسته نیست.الان هم مهم ترین چالش اروپا چالشی است که با روسیه دارد. مهم ترین تهدید انها روس ها هستند و نمی توانند بدون اتحاد با اروپا خود را مقابل روسیه حفظ کنند. در عین حال باید توجه داشت که در دوران ترامپ نکاتی بین امریکا و اروپا بود ولی در دوران بایدن انها به هم نزدیک هستند.ما در سیاست خارجی خود روابط متوازنی نداریم و به همین دلیل نمی توانیم بگوییم که با آنها دارای روابط استراتژی هستیم. مثلا ما در سه مبحث انرژی، با روس ها تضاد منافع داریم. خروج ایران از تحریم می تواند چالشی برای روس ها ازنظر بازار انرژی باشد. در قفقاز هم ما سوابق تاریخی داریم و نفوذ ایران نفوذ مسکو را کاهش می دهد. موضوع ترکیه هم هست. 

طرف ما درمذاکرات، امریکایی ها هستند و از نظر حرفه ای درست نیست که از طریق واسطه هایی که منافع مشخصی دارند عمل کنیم. اینکه چطور مباحث را منتقل می کنند، مبحثی قابل بحث است. در دنیای امروز هیچ کشوری در اتحاد با روسیه و چین توسعه پیدا نکرده است. بنابراین واضح است که انتخاب ما در مذاکرات کمکی به پیشرفت و دستیابی به منافع نمی کند و بلکه می تواند منافع ما را دستاویز قدرت هایی بکند که با هم در رقابت هستند.

 

باید بعد از توافق هم برنامه داشته باشیم

اعلمی فریمان نیز گفت: بحث برجام باید ملی باشد و نباید جناحی شود. مذاکرات ایران و ایالات متحده باید از وضعیت تهدید خارج شود و از سال ۵۸ اختلافات شروع شده. وگرنه بقیه چیزها مسکن خواهد بود و دوباره وضعیت بحرانی برخواهد گشت. ما برای بعد از احیای برجام هم برنامه ای نداریم و نگفته ایم که چه کاری می خواهیم بکنیم. چون بعد از آن باید یک سری اصلاحات داخلی هم انجام دهیم. نظر من این است که طرح جامع مذاکرات باید با ایالات متحده انجام بگیرد. من فکر نمی کنم ما با احیای برجام ۲۰۱۵ به نتیجه ای برسیم.

من مخالف طرح خلع سلاح هستم. ما در حوزه کنترل تسلیحات خیلی می توانیم وارد شویم و مذاکراتی شبیه مذاکرات سالت ۱۹۶۹ بین روسیه و امریکا داشته باشیم. چرا که ما قدرت موشکی هستیم.

 بحث اوکراین را باید در فضای گسترده تر دید. روسیه خودش می خواهد خودش رابه عنوان بازیگری نشان دهد که نقش آنها غیر قابل انکار است، این موضوعی بوده که نقش فعال از سوی مسکو را ایجاد می کند. در بحث استراتژی رسانه ای بازگشت ما به دوره اقای جلیلی است. که نه تنها رسانه ها نقش برای اماده سازی افکار عمومی ایفا نمی کنند بلکه به نظر می رسد که دست رسانه ها هم بسته تر شده است. در رسانه های اصولگرا ما میبینیم که اسم مذاکرات را تغییر داده اند. تیم مذاکره کننده درکی از استراتژی رسانه‌ای ندارد که این به خودی خود، آفت بزرگی است.

 

ارتباط خوبی بین ایران و آلمان وجود دارد

عدنان طباطبایی نیز در ادامه بحث گفت:‌ این که در برجام به موضوع مسائل منطقه ای پرداخته نشده در ذهنیت غربی ها به عنوان انتقاد وجود دارد. دوم این است که مسال موشکی ایران را مطرح می کنند. اگر وارد این بحث شویم که باید در مورد موشک های کشورهای عربی و صهیونیست ها هم صحبت کرد. مساله سوم احساس می شود که سیاستمداران اروپایی برجام را برای بحران های خاورمیانه بعد از  ۲۰۱۵موثر می دانند. لابیهای سعودی و عربی این بحثها را مطرح کرده اند. تا چندوقت پیش چنین مواردی اصلا مطرح نمی شد. 

مباحثی بود که ما ۶ سال پیش فکر کردیم که حل شده ولی دوباره به عنوان مساله به مذاکرات تزریق شده.

یک چیزی که باید به آن اهمیت دهیم، این است که ارتباط دیپلماتیک ایران و المان ثابت ترین بوده است. در هیچ مقطعی بعد ازانقلاب هیچ وقت ارتباط دوکشور قطع نشده است. از لحاظ دیپلماسی ارتباط خوبی بین دو کشور وجود دارد. 
 

ضرورت مدیریت افکار عمومی

حسن لاسجردی نیز گفت: علاوه بر نکاتی که دوستان فرمودند من می خواهم به مسائل داخلی واقتصادی اشاره کنم. موضوع برجام به معیشت و متغیرهای اقتصادی پیوند خورده و هر موقع بحث مذاکرات مطرح می شود. در حقیقت یکی از چالش های مهم برجام و مذاکرات به مسائل داخلی بر می گردد. نکته دیگر این است که تلاش دولت سیزدهم این بوده که معیشت روزمره مردم را تحت تاثیر مذاکرات قرار ندهد و این دو مقوله خیلی از هم فاصله داشته باشند. اما انچه مسلم است چه بخواهیم چه نخواهیم نمی شود ازاین پیوستگی اجتناب کرد. در بحث رسانه ما تجربه های مختلفی داشته ایم. آنچه مسلم این است اینکه مدل دولت سیزدهم شباهت زیادی به دولت نهم و دهم در عدم توجه به رسانه ها و تاثیر آنها دارد. موضوعات هسته ای در رسانه های خارجی به طور گسترده پوشش داده می شود. در این رقابت اگر شرایط به گونه ای نباشد که بتوانیم افکار عمومی راهدایت کنیم دچار ضرر می شویم. 

هر توافقی بر وضعیت اقتصاد ایران تاثیر می گذارد

حسام واعظ زاده هم گفت: نکته ای که در مورد میز مذاکره مطرح شد اگراین اتفاق بیفتد به نفع ایران است که اروپا و بقیه کشورها در یک طرف میز باشد و امریکا که از برجام خارج شده درطرف دیگر باشد. این ایده القضیه است که بعید می دانم که با توجه به وضعیت سیاست بین الملل و تنش هایی که بین ایران و اروپا هست چنین اتفاقی بیفتد و حتی روسیه و چین هم ممکن است حاضر به این کار نباشند. تحولات موشکی ایران در منطقه باعث شده تا هر سه کشور  اروپایی عملا را محکوم کنند. مشکلات اروپا با ایران کمتر از مشکلات با امریکا نیست. ما باید ببینیم ارتباط اروپا با امریکا چقدر است و اتحاد استراتژیک آنها را ببینیم. آنها حاضر نمی شوند که چنین کاری بکنند. لذا ایران بایستی ازوضعیت موجود یک درک دوباره به دست بیاورد. اینکه به خاطر وضعیت داخلی ایران باید هر چه سریع تر گزینه های مذاکره را عملی کرده و فقط مذاکره برای مذاکره نباشد. این که ایران حضور در مذاکرات دارد و روس ها هم مدام از پیشرفت خوب یاد می کنند کافی نیست. باید گفته شود که جزییات این پیشرفت چیست. ایران به کلی گویی بسنده کرده و رسانه ها را وارد گزارش دهی پروسه مذاکرات نمی کند می تواند دو علت داشته باشد. وقتی یک مذاکره بین المللی در جریان است،طرفین نگران واکنش های داخلی هستند. افکار عمومی تشنه مذاکرات است چرا که هر گونه توافق یا گشایشی تاثیر مستقیمی بر وضعیت اقتصادی کشور دارد. 

در امریکا حزب جمهوری خواه نگران توافق است و بایدن نمی خواهد توافقی امضا کند که مورد بازخواست قرار بگیرد. ایران باید این موضوعات را هم مدنظر قرار دهد. به نظر من ایران بایستی بااقدامی عاقلانه و عملیاتی کار خود را انجام دهد. چه مذاکره مستقیم باشد چه نباشد. اینکه گفته می شود مذاکره مستقیم انجام شود بااین فاصله بین دو کشور چه نتیجه ای به وجود خواهد آمد؟ دو طرف هیچ نظر مشترکی ندارند. 

قاسم محبعلی نیز در ادامه بحث گفت: ما محدودیت های تیم مذاکره کننده را می شناسیم. تیم مذاکره کننده تیم کارشناسی است. بحث این است که چطور با کمترین هزینه بتواند به توافق دست پیدا کند. به نظر می رسد که گمان ایران این است که برنامه هسته ای ایران انقدر برای غرب ارزشمند است که بابتش امتیاز بزرگی بدهد. این یک توهم است. برخی هم در منطقه علاقه مند هستند با این برگ بازی کنند اما نمی خواهند مشکل ایران با غرب حل و فصل شود و ایران در چرخه رشد اقتصادی بیفتد. اقتصاد ما باید از حالت گروگان سیاست خارجه خارج شده و کشور وارد چرخه رشد و توسعه شود. طرف اصلی ما روسیه و چین نیست. بلکه امریکاست وبا دیگران مساله حل و فصل نمی شود. در دو مساله در دنیا در سطح  قدرت بزرگ اجماع نظر وجود دارد. یکی این است که کشوری بدون موافقت آنها به سلاح کشتار جمعی دست پیدا نکند. مساله بعدی امنیت اسراییل است. این دو مساله موضوع اصلی شورای امنیت هستند. اگر مذاکرات به نتیجه نرسد یک انتخاب مقابل ایران است و آن توسعه برنامه هسته ای است که از سطح توسعه ای به سطح بعدی برویم که ما  را دچار تحریم های وحشتناک شورای امنیت می کند و هیچ تاثیری در وضع اقتصادی داخل نخواهد داشت و بازدارندگی هم ایجاد نمی کند. آنچه باعث بازدارندگی می شود داشتن برتری اقتصادی است و نه برتری نظامی.


توافق احتمالی آینده از برجام 2015 ضعیف تر خواهد بود

دیاکو حسینی نیز اظهار کرد: فرض کنیم که مذاکرات وین شکست بخورد، ما هرگز نخواهیم فهمید این شکست به خاطر ناسازگاری منافع ایران و امریکا بوده یا انتقال نادرست و ناقص مطالبات ایران و امریکا به یکدیگر یا رایزنی های پشت پرده. اگر قرار است مذاکرات شکست بخورد بهتر است ایران و امریکا شکست بخورند. اگر راه حلی برای دستیابی نبود حداقل اینکه می دانیم ما تلاش خود را کرده ایم و بعد شکست خورده ایم. مساله ای که روشن است اینکه به خاطر اختلاف شدید بین تهران و واشنگتن ایران مطالبات امریکا را نمی تواند بپذیرد. به طور متقابل امریکا هم نمی تواند تضمین های مورد نظر ایران را بدهد. حتی اگر برجام احیا شود در این شرایط از برجام ۲۰۱۵ ضعیف تر خواهد بود و دلیلی وجود ندارد که جمهوری خواهان وقتی به قدرت برسند آن را به هم نزنند. ما باید تلاش کنیم به توافق برسیم و وقت خود را صرف جزییاتی که میدانیم امکان پذیر نیست تلف نکنیم.مذاکره کنندگان در مخمصه تحقق شعارها از یک طرف و واقعیت های تلخ موجود از طرف دیگر گیر کنند. همین باعث می شود که آنها سراغ توافق نروند که منجر به زیر پا گذاشتن حرف های پیشین باشد. دولت دردوراهی قرار دارد. یک طرف طرفداران خودش است که از مسائل در زمین مذاکره اگاه نیستند و مساله دوم تامین منافع ملی که اقتضا می کند که ما به دنبال توافقی باشیم که به سرعت موفق شود و زمان لازم برای تنفس اقتصادی را برای ما ایجاد کند. بهتر از مذاکره کنندگان با این نگاه حلو بروند که برجام احتمالا عمر کوتاهی خواهد داشت و باید ایجاد شود تا مقداری فضا برای اقتصاد ایران باز کند تا مردم در داخل وضعیت بهتری را تجربه کنند.

اهمیت مذاکره مستقیم با آمریکا

واعظ زاده نیز در پایان بحث گفت: من هم موافق مذاکره مستقیم مفید هستم که به نتیجه برسد. حتی اگر به نتیجه نرسد هم بالاخره تکلیف مردم روشن شود که ایا مساله هسته ای قابل حل است با امریکا یا نه و این بلاتکلیفی که مردم و بازار دچارش هستند رفع شود. اما واقعیت ها را اگر ببینیم اینکار عملی نیست. من خیلی خوشبین نیستم که این اتفاق مذاکره مستقیم با امریکا بیفتد که اگر بیفتد خیلی هم خوب است.

 

اعلمی‌فریمان: دورنمای مثبتی در داخل از مذاکرات وین وجود ندارد

یک کارشناس مسائل آمریکا در گفتگویی به خبرآنلاین با تاکید بر اینکه شکست مذاکرات فضای جنگ را بر کشور حاکم می کند گفت: در داخل کشور دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است.

به گزارش خبرآنلاین، هادی اعلمی فریمان در گفتگویی در کلاب هاوس خبرآنلاین گفت: مواضعی که از سوی آمریکایی های مطرح می شود خوش بینانه نیست و بیشتر خوش بینی را در ایران و روسیه می بینیم. دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا زبان یکدیگر را متوجه نمی شوند و به هم اعتمادی ندارند. یک مساله ای که بدان اشاره می کنم این است که اتمی شدن نمی تواند به ایران کمکی کند و ما در مباحثی شاهد مطرح شدن این موضوع هستیم. معتقدم که این امر با ادیان ابراهیمی که بر صلح و دوستی تاکید دارند سازگاری ندارد.

وی ادامه داد: موضوع دیگر آنکه اخیرا مصاحبه ای از اقای مرندی خواندم که شکست مذاکرات و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را بی اهمیت جلوه دادند. به هر حال به نتیجه نرسیدن دیپلماسی می تواند فضای جنگ را حاکم کند. در مجموع معتقدم که در داخل کشور نیز دورنمایی از نتایج مذاکرات وجود ندارد و فضا مبهم است. در داخل نیز شاهد آن هستیم که مردم به صبر توصیه می شوند و می گویند مشکلات در آینده نزدیک حل خواهد شد.

وی در پایان گفت: امیدوارم که در دور هشتم شاهد علائم مثبت و امیدوار کننده از مذاکرات باشیم اما به طور شخصی چندان خوش بین نیستم.

بیشتر بخوانید:
حسینی: روس‌ها با زیرکی نقش میانجی را در مذاکرات وین گرفتند
طباطبایی: صبر اروپایی‌ها در قبال برجام کمتر شده/ به سیگنالی مهم در دور هشتم نیازمندیم

دیدگاه نخبگان دانشگاهی و رسانه‌ای آمریکا به پیامدهای اقدامات ترامپ در سیاست داخلی و خارجی این کشور

چکیده

شعارهای انتخاباتی دونالد ترامپ و عملکردهای وی در دوره ریاست‌جمهوری‌اش، بازتاب گسترده‌ای در میان نخبگان و رسانه‌های آمریکایی داشت. بر این مبنا، پرسش اصلی این است که از منظر نخبگان دانشگاهی و رسانه‌ای آمریکا، اقدامات و تصمیمات ترامپ در سیاست‌های داخلی و خارجی ایالات‌متحده چه تأثیراتی بر این کشور و عرصه روابط بین‌الملل گذاشته است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که دیدگاه‌های نخبگان عمدتاً منفی بوده است. مؤلفه‌های مهم دیدگاه‌های نخبگان در رسانه‌ها در مورد پیامدهای سیاست‌های ریاست‌جمهوری ترامپ عبارتند از: انزواگرایی در جهان، تشدید نژادپرستی داخل آمریکا، تشدید شکاف نسل فرهنگی، مرگ رؤیای آمریکایی، تشدید اقدامات ضدانسانی و حقوق‌بشری، افزایش اقدامات ضد‌بهداشت و ضدسلامتی، تشدید سوء مدیریت در اداره کشور و تضعیف دموکراسی در آمریکا. در مجموع می‌توان گفت اقدامات دولت ترامپ در کلیه حوزه‌های داخلی و خارجی نوعی ساختار‌شکنی در رژیم سیاسی آمریکا ایجاد کرده و در نتیجه، به‌دلیل فقدان انسجام داخلی نیروهای دو حزب و نخبگان سیاسی، این ساختارشکنی سبب شده است نوعی افول، آشفتگی در حکمرانی و هرج‌و‌مرج در ساختار سنتی ارزیابی شود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Views of the American Academic and Media Elites on the Consequences of Trump's Actions in the Domestic and Foreign Policy of this Country

نویسنده [English]

  • Hadi Aalami Fariman

PhD in Regional Studies, North American, Faculty of Law and Political Science, University of Tehran

چکیده [English]

Donald Trump's campaign rhetoric and his performances during his presidency were widely reflected among American elite and media. On this basis, the main question is, from the perspective of the American academic and media elites, what impacts have Trump's actions and decisions in U.S. domestic and foreign policies had on the country's society and international relations? The research method is descriptive-analytical. The findings show that the views of elites have been largely negative. Important components of elite views in the media about the consequences of Trump's presidential policies are: Isolationism in the world, escalation of racism inside the United States, escalation of the cultural generation gap, death of the American dream, escalation of inhumane and human rights measures, increase in anti-health and anti-health measures, escalation of mismanagement in the administration of the country, and weakening of democracy in America. In sum, it can be said that the Trump administration's actions in all domestic and foreign spheres have created a kind of restructuring in the U.S. political regime, and as a result, due to the lack of internal cohesion of bipartisan forces and political elites, this deconstruction has led to a kind of decline,turmoil in governance and chaos in the  traditionastructurehttp://imrl.arc.irib.ir/article_142514.htmle

 

انتشار پژوهش «بررسی پیامدهای ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر سیاست داخلی و خارجی امریکا

پژوهش «بررسی پیامدهای ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر سیاست داخلی و خارجی امریکا (با تاکید بر رویکرد رسانه ای)» در آبان ماه 1400 توسط واحد پژوهش های کاربردی معاونت برون مرزی صدا و سیما منتشر شد.

    عملکرد و پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ در سیاست داخلی ایالات متحده (مشتمل بر بحث زیرساخت ها، مالیات -فدرال رزرو-بودجه، انرژی، آموزش و بهداشت، سیاست های مهاجرتی، محیط زیست، تبعیض نژادی و برترپنداری سفیدها و حقوق زنان)؛ عملکرد و پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ در سیاست خارجی؛ (از جمله دیدگاه های کلان سیاست خارجی دولت ترامپ و عملکرد وی در قبال چین، روسیه، کره شمالی، عربستان سعودی و کشورهای غرب آسیا، سوریه، جمهوری اسلامی ایران، کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین، خروج از پیمان های آب و هوایی پاریس و آی ان اف، نفتا، دیوار مرزی و مهاجرت)؛ رویکرد مقایسه ای به سیاست های داخلی و خارجی ترامپ و اوباما؛ رئوس افتراق سیاست داخلی و خارجی ترامپ و اوباما و تاثیرات آن بر جامعه و جایگاه امریکا در سطح بین المللی؛ پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ بر سیاست داخلی و خارجی امریکا از دیدگاه دموکرات ها و جمهوری خواهان؛ پیامدهای ریاست جمهوری ترامپ بر سیاست داخلی و خارجی امریکا از نگاه صاحبنظران و اندیشکده های جهانی؛ نحوه بازنمایی پیامدهای سیاست داخلی و خارجی ترامپ در رسانه های امریکایی؛ به همراه ارایه پیشنهادهای رسانه ای از جمله ارکان اصلی این پژوهش است.

پژوهش «بررسی پیامدهای ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر سیاست داخلی و خارجی امریکا» به اهتمام واحد پژوهش های کاربردی و توسط دکتر هادی اعلمی فریمان، نگاشته شده و دکتر محمدرضا میرطاهر نظارت علمی آن را بر عهده داشته اند.

http://arc.irib.ir/%DA%86%DA%A9%DB%8C%D8%AF%D9%87_%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82_%D9%87%D8%A7-i1255

جهان در سال ۲۰۲۱/ پرونده نهم: آمریکای لاتین

کارشناس مسائل آمریکای لاتین گفت: فتح یک به یک کشورهای آمریکای لاتین توسط جریان‌های چپگرا نشان از باخت آمریکا دارد، حال اگر کلمبیا در سال ۲۰۲۲ به دست همین طیف بیفتد، واشنگتن باید بیش از پیش نگران باشد.

«هادی اعلمی فریمان» کارشناس مسائل آمریکای لاتین در تشریح مهمترین وقایع آمریکای لاتین در سال ۲۰۲۱ در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: فضای عمومی آمریکای لاتین در سال ۲۰۲۱، تورم ناشی از تاثیر کرونا بر اقتصاد را شاهد بود؛ چراکه کشورهای این جغرافیا اساساً بدهکار هستند و از سوی دیگر شاهد خروج سرمایه از این کشورها بودیم. بر این اساس کوبا یکی از کشورهایی بود که در سال ۲۰۲۱ با مشکلات زیادی روبه‌رو شد. این کشور سیاست ورود به اقتصاد بازارهای آزاد را در دستور کار قرار داد و خصوصی‌سازی‌هایی در این میان انجام شد اما بحث اصلی این است که هاوانا همچنان با ایالات متحده درگیر است. بر همین اساس طی دو مرحله شاهد برگزاری تظاهرات عمومی در کوبا بودیم که به سرکوب و دستگیری معترضان ختم شد. دولت این کشور به نوعی جامعه مدنی کوبا را حذف کرد و در این میان گروهی از کنگره آمریکا هم پیشنهاد دادند که باید اعمال تحریم و فشارها علیه هاوانا افزایش پیدا کند اما فعلاً مذاکره میان آمریکا و کوبا در دوران بایدن مطرح نشده است.

پرو، هندوراس

وی ادامه داد: واقعیت این است که در سال ۲۰۲۱ در آمریکای لاتین با به وجود آمدن یک «موج صورتی» مواجه بودیم که همان طیف چپ‌گراها به حساب می‌آیند؛ به گونه‌ای که در کشور پرو، «پدرو کاستیو» به عنوان رئیس‌جمهوری این کشور انتخاب شد و به دلیل مواضع چپ‌گرایانه‌اش بحث تقویت روابط چین و روسیه را در دستور کار قرار داد که این مسئله باعث نگرانی آمریکا شده است. در هندوراس هم «سیومارا کاسترو» که اساساً چپ‌گرا به حساب می‌آید، به عنوان اولین رئیس جمهور زن به روی کار آمد و همین مسأله باز هم نگرانی ایالات متحده را دوچندان کرد؛ چرا که هندوراس اساساً پایگاه سنتی واشنگتن به حساب می‌آید و همین مسأله اعتراض‌هایی را از سوی جمهوری‌خواهان علیه بایدن مطرح کرده است.

شیلی

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در شیلی هم «گابریل بوریچ» که صرفاً ۳۵ سال دارد و رهبر جنبش دانشجویی این کشور به حساب می‌آید به روی کار آمد. دلیل اینکه این شخص توانست زمام امور را به دست بگیرد، مسائل مالی و اقتصادی بود که بر پیکره شیلی بار شد و یک بحران جدی به وجود آورد و در نهایت شاهد آن بودیم که مردم به گابریل بوریچ که اتفاقاً او هم چپ‌گرا به حساب می‌آید، رأی دادند. بوریچ با شعارهای تند و ساختارشکنانه وارد میدان شد و یکی از دلایل رأی آوردنش حمله به سیستم نولیبرالی شیلی بود. او معتقد است باید اصلاحات ساختاری در این کشور به وجود بیاید اما البته همچنان تجربه کافی سیاسی ندارد و فکر می‌کنم که در آینده‌ای نزدیک او هم با نگرشی که دارد، با مشکل روبه‌رو خواهد شد؛ چراکه کنگره شیلی همچنان در دست راست‌گرایان قرار دارد و او معتقد است که باید شیلی را از سیستم اقتدارگرایی ونزوئلا و کوبا جدا کند. از سوی دیگر او برای حل و فصل مشکلات با بومیان جنوب شیلی وارد مذاکره شده و به نظرم مدل چپ‌گرایی که او به دنیا و مردمش معرفی می‌کند با سایر مناطق تفاوت دارد.

نیکاراگوئه و برزیل

وی افزود: در نیکاراگوئه هم شاهد آن بودیم که «دانیل اورته‌گا» مجدداً پیروز انتخابات شد و توانست قدرت خود را تثبیت کنند. او همانند همتایان خود در شیلی، هندوراس و پرو از مشی چپ‌گرایانه تبعیت می‌کند و به چین نزدیک شده است؛ تا جایی که اخیراً اعلام کرده نیکاراگوئه به هیچ وجه تایوان را به عنوان یک کشور مستقل نخواهد پذیرفت. در برزیل هم اوضاع همانند گذشته برای ژائیر بولسونارو، رئیس‌جمهوری این کشور بحرانی است؛ چراکه همچنان کرونا در این کشور بیداد می‌کند و از سوی دیگر اقتصاد برزیل در این میان با مشکلات جدی روبه‌رو شده است. او نتوانسته افکار عمومی را به نفع خود اغناء کند و احتمالاً در انتخابات بعدی، لولا داسیلو، رئیس‌جمهوری سابق برزیل او را کنار خواهد زد؛ چراکه کارنامه بولسونارو همچنان بحرانی و فاقد دستاورد است.

ونزوئلا

اعلمی فریمان گفت: در ونزوئلا هم بحران اقتصادی همچنان دامن «نیکولاس مادورو» را گرفته بود و انتقادها از سوی غرب به وی ادامه داشت. از سوی دیگر یک انتخابات کم‌حاشیه با محوریت شوراهای محلی در این کشور انجام شد که کسی نتوانست بحث تقلب را مطرح کند. این در حالی است که دادگاه عالی انگلستان همچنان حکمی مبنی بر عودت طلا به ونزوئلا صادر نکرده و تحریم‌ها همچنان از سوی آمریکا ادامه دارد. از سوی دیگر تمام این مؤلفه‌ها نشان می‌دهد که اوضاع در کاراکاس به نفع «چاویسم‌ها» رقم خورده است. نکته‌ای که در مورد آمریکای لاتین باید مورد نظر قرار بگیرد و به احتمال زیاد در سال ۲۰۲۲ هم شاهد تعمیق آن خواهیم بود، بحث نفوذ چین در این جغرافیا است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: براساس گزارش‌های منتشر شده، چین تا سال ۲۰۳۵ مناسبات و مبادلات تجاری خود با جغرافیای آمریکای لاتین را به ۷۰۰ میلیارد دلار افزایش خواهد داد و در سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ این کشور به یک قدرت بزرگ در آمریکای لاتین تبدیل شده است. همین موضوع نشان می‌دهد که این جغرافیا دیگر به عنوان حیات خلوت ایالات متحده شناخته نمی‌شود و نفوذ آمریکایی‌ها در آنجا کاهش پیدا کرده است. بر همین اساس به نظر می‌رسد که دولت بایدن هم هیچ برنامه خاصی جز روابط دیپلماتیک معمول با آمریکای لاتین ندارد و اگر کلمبیا هم در سال ۲۰۲۲ به دست چپ‌گراها بیفتد بدون شک اوضاع برای واشنگتن بسیار سخت خواهد بود.

https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1176537

بحث داغ کارشناسان درکلاب هاوس‌خبرآنلاین درباره"ادامه مذاکرات وین"

در کلاب هاوس دیشب خبرآنلاین با موضوع"ادامه مذاکرات وین؛ وقت کشی می کنیم یا فرصت می خریم؟" صاحب نظران و اساتید حاضر درباره موضوع مهم چشم انداز و مسائل مربوط به مذاکرات پیش روی وین به اظهار نظر پرداختند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شروع مجدد مذاکرات هسته ای در هفته های اخیر در دولت سیزدهم پس از توقف چند ماهه بار دیگر مورد توجه تمامی محافل قرار گرفته است و همگان منتظرند ببیند دور جدید گفتگوها در چه فضایی پیش خواهد رفت . با توجه به دور قبلی مذاکرات و تلاشی که همه تیم های برای اعلام نظرات خود دارند به نظر می رسد که سیر طبیعی گفتگوها باید به سمت تعامل و درک متقابل کشورها به پیش رود لذا کشورهای حاضر در مذاکرات می کوشند تا روایت خود را به افکار عمومی ارائه دهند لذا شاید گذر زمان بتواند به این سوال پاسخ دهد که این مذاکرات کی به نتیجه مطلوب خواهد رسید، به بیان دیگر صرف اعلام آغاز مذکرات نمی تواند متغیر مهمی برای طرفین باشد بلکه نزدیک شدن دیدگاههای طرفین و حل مشکلات هدف نهایی است به همین جهت این موضوع مهم در کلاب هاوس شب گذشته خبرانلاین مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مهمانان مدعو درباره دلایل و زمینه های این موضوع یعنی" ادامه مذاکرات وین؛ وقت کشی می کنیم یا فرصت می خریم؟" به اظهار نظر پرداختند.

 

حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
مذاکرات هسته ای بار دیگر مورد توجه جامعه قرار گرفته است. در دو دور اخیر هم طرفین تلاش کردند نکات جدیدی را به مذاکرات قبلی اضافه کنند ولی چند سوال در اینباره مطرح است که ذهن مخاطبان را مشغول کرده است که اهم سوالات به شرح زیر است:
- مبنای مذاکرات این دوره تیم ایران و 4+1 چیست؟ آیا مذاکرات 6 دور آقای عراقچی مبناست یا مسایل جدید و رویکردهای دولت سیزدهم هم در مذاکرات مطرح است؟
- دو طرحی که در مذاکرات از جانب ایران اعلام شده چه نکاتی علاوه بر مباحث قبلی دارد؟ از این طریق می توان خواسته های دولت جدید را دریافت؟
- تعداد نفرات مذاکره کننده و تیم 40 نفره ایران نشان دهنده جدی بودن ایران است یا باید گفت هیاتی با تخصص های مختلف با اهداف خاص در وین حضور یافتند؟
حرفها یا اظهارنظرهای مختلفی از تیمهای دوطرف بیان می شود. آقای باقری رویکردی کاملا خوشبینانه را مطرح می کند ولی مذاکره کنندگان دیگر بویژه آمریکاییها بر خلاف نگاه او نقطه نظراتی داشتند. روسها حرکت میانه ای داشتند و قول دادن دور آینده دور آخر است. مذاکرات امروز چقدر تحت تاثیر فضای داخلی ایران است؟ برخی اصولگرایان درباره مذاکرات منتقد هستند. آیا تیم مذاکره کننده تحت تاثیر فضای داخلی ایران قرار می گیرد یا منافع ملی را در نظر دارد؟
این سوالاتی است که برای مردم مطرح شده است و امید است بتوانیم در این نشست به این سوالات مهم پاسخ مفید و موثر داشته باشیم.

 

دیپلماتهای غربی، گفتند مبنای کار پیش نویس ژوئن به اضافه اصلاحات جزئی است

دیاکو حسینی تحلیلگر روابط بین الملل
سوالات مهمی است جزییاتی زیادی دارد. شروع گفتگوهای دور هفتم مقارن با تغییردولت در ایران شد و به نظر می رسید طرف ایرانی تلاش برای گرفتن حداکثری امتیازها با تغییر موضع تلاش می کند. با دو پیشنهاد ارائه شده ایران درباره مسایل هسته ای و تحریمها، به آزمایش گذاشته شد که واکنشها منفی بود. غرب و ایران واکنش خوبی نشان ندادند. غرب می گوید ایران 90 درصد از پیش نویس ژوئن را تغییر داده که از نظرشان غیرقابل قبول است. در دور اخیر به نظر می رسید فضا مثبت تر است. در گفتگوهای دیپلماتهای غربی، گفتند مبنای کار پیش نویس ژوئن به اضافه اصلاحات جزئی است.
نگاه اولیه ای که دولت جدید در دور هفتم با مطالبات سختگیرانه و حداکثری اتخاذ کرد، با امکانات عملی ما سازگار نبود. شما زمانی می توانید از این راهبرد استفاده کنید که بتوانید استقامت کرده و ریسک شکست گفتگوها را بپذیرید و این باور را هم در طرف مقابل ایجاد کنید. به محض اینکه در گفتگوها اخبار منفی بیرون آمد، واکنشهای بازار در ایران منفی بود و نرخ ارز بالا رفت. دولت هم نمی توانست به این شکل ادامه بدهد. طبیعتا این آسیب پذیری ایران را بالا می برد و موضع ایران را تضعیف کرد. برای همین در دور اخیر، اخبار ایران خوشبینانه تر شد و حتی با اخبار طرف غرب هم سازگار نبود. آقای جیک سالیوان دیروز گفت مذاکرات خوب پیش نمی رود و ضمن تایید مقداری پیشرفت، تردید کرد آمریکا به برجام بازگردد.

تناقضی که در موضع اولیه و دور اخیر دیدیم، نقص ما و خطای محاسباتی ما بود. غرب اعلام کرد 90 درصد متن ایران تغییر کرده و دور بعد اعلام شد مبنا متن ژوئن است و فقط اصلاحات جزئی داریم این نشان می دهد ایران به شدت کوتاه آمده و این انعطاف ناگهانی و تزلزل برای مذاکرات حرفه ای اصلا صحیح نیست.
ممکن است ما به سمت توافق برویم. گفتند 80 درصد متن قطعی شده است. در دور ششم هم گفتند این مقدار قطعی است. هنوز مذاکره درباره موارد کلیدی شروع نشده است. این 80 درصد همانی است که در دور ششم نهایی شده است. مطالبه اصلی دولت سیزدهم در گفتگوهای اخیر به چند محور تقسیم می شود. دولت بر اساس شعاری که همه تحریمها باید لغو شود روی کار آمده ولی بهیچ وجه شرایط این وعده محقق نیست. دوم درخواست تضمین کرده آمریکا از برجام خارج نشود. شواهد می گوید برای این هم مقدمات فراهم نیست. سوم درباره خسارت ایران است. چشم اندازی درباره این موضوع هم نداریم.
در ارتباط با مطالباتی که در دولت اعلام شده و آنچه در مذاکرات می بینیم سنخیتی وجود ندارد مگر آنکه بخشهای ماجرا کاملا اعلام نشده است. این وضعیت کلی است که در آن هستیم.

 

فضای مذاکرات از منظر اطلاع رسانی غیرشفاف است، روایتها در تعارض و تضاد است

هادی اعلمی کارشناس روابط بین الملل 
فضای مذاکرات از منظر اطلاع رسانی غیرشفاف است. روایتها در تعارض و تضاد است. این را اکثر کارشناسان مطرح می کنند. هیچ شواهدی از مذاکرات نداریم. نمایندگان جمهوری اسلامی خوشبینی را القا می کنند. روایتها در داخل مطرح است. فرض ایجاد جنگ را برخی مطرح کرده اند. سالیوان گفته مذاکرات به خوبی پیش نمی رود و از وفاق بین چین و روسیه و اروپا حرف زده است. 
شاید این هم لفاظی باشد ولی به نظر می رسد اختلاف نظر است. یک نکته ایده آلیستی را نماینده جمهوری اسلامی می گوید که طرف مقابل اگر دیدگاه های منطقی ما را بپذیرد در کوتاه مدت می توان به توافق برسیم. اگر قرار بود با اگرها به نتیجه برسیم تا حالا رسیده بودیم.
علاقمندم برجام 2015 احیا شود ولی توسعه غنی سازی، همکاری ناکافی با آژانس، ادبیات موجود در کشور، من را به این نتیجه می رساند که مذاکرات شکست می خورد و شاهد تشدید تنش ها خواهیم بود. آرزوی ما نتیجه رسیدن مذاکرات است ولی شواهد این را نمی گوید. نسل جدید سانتریفیوژها به حدی به مسایل داخلی گره خورده که به نظر می رسد دورنمای روشنی نداریم.تحلیل محتوای اظهارات آقایان را در چند ماه اخیر ببینید.برخی مساله وقت کشی را با ظهور مرتبط می کنند. مقامات این را می گویند. بحث افول ایالات متحده را مطرح می کنند و بی اعتمادی را بیان می کنند. علی رغم همه این بحثها حتی اگر به یک توافق موقت برسیم یا برجام 2015 به نتیجه برسد، به لحاظ روابط جمهوری اسلامی و غرب از انقلاب 57 تاکنون در بحران بوده، هیچیک به نتیجه نمی رسد. 
دورنمای خوبی را نمی بینم. بحران در روابط ایران و غرب نتیجه تضاد فلسفی گسترده در دوطرف ماجراست. تا زمانی این تضاد حل نشود، حتی با وجود حل موقت مسایل، مشکلات را خواهیم داشت. جمهوری خواهان همان مسایل 12 گانه پمپئو را مطرح می کنند. شاید با دموکراتها به توافق برسیم ولی دموکراتها هم در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ممکن است بازنده شوند.
دو راه حل داریم. یکی مسایل را بنیادی در مذاکرات جامع با ایالات متحده حل کنیم. یا رویکرد گفتمانی صلح با مردم، منطقه و جهان را بپذیریم تا بتوانیم از بن بست خارج شویم. هر تحلیلی درباره اینکه روابط با غرب ایجاد کنیم که درازمدت باشد، نشدنی است تا زمانی که این تضاد فلسفی بین جمهوری اسلامی و غرب به خصوص آمریکا حل و فصل نشود. 
ما قادر نیستیم مسایل سیاست خارجی را از سیاست داخلی جدا بدانیم. اینها کنش مستقیمی با هم دارند. امیدواریم روزی گفتمان صلح را از درون تساهل در اسلام آموزش دهیم. بدون حل و فصل تضاد فلسفی قادر به حل مسایل با غرب نیستیم. درباره مذاکرات در دور هشتم هم خوشبین نیستم.

خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد چون هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند

 حسن بهشتی پور تحلیلگر روابط بین الملل
دلیل تعارضی که بین موضعگیری ایران و طرف مقابل می بینیم فضای رسانه ای است که ایجاب می کند دوطرف در این مرحله، تحت تاثیر فضاسازی رسانه ای باشند که از سوی اروپا، روسیه، آمریکا و ایران دنبال شد. اینها همدیگر را ارزیابی می کنند. برای همین حرفی برای گفتن ندارند. نگاه دولت آقای رییسی این است که کلا توافقات گذشته را زیر سوال می برد و اذعان دارد هر توافقی که به دست می آید در چهارچوب برجام خواهد بود. چون اگر قرار است درباره خارج از برجام مذاکره شود، پس باید درباره همه مسایل خارج از برجام را مطرح کنیم که هم مذاکرات را طولانی می کند و توافق را از دسترس خارج می کند.
بهترین راه این است که هر توافقی قرار است طراحی شود در چهارچوب برجام و نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر باشد. رویکرد آقای باقری به عنوان مدیر تیم مذاکره کننده، انتقاد نسبت به توافقات 6 دور قبل است. نمی خواهد حرف منفی بزند چون در بازار اثر می گذارد. کسی معیشت مردم را به مذاکرات گره نمی زند. باور عمومی این است که مذاکرات روی بازار ایران تاثیر دارد. صادرات و واردات ایران ناچار به ارتباط با اقتصاد دنیاست و چون می خواهد ارتباط بگیرد، نتیجه مذاکرات هم مهم است. بنابراین انتظار برای بازار را کسی خلق نمی کند. این واقعیت بازار ایران است.
آقای باقری این را به خوبی درک کرد برای همین در صحبتها مثبت حرف می زند تا اثر منفی روی بازار نگذارد. طرف مقابل که حرفهای خوب نمی زند. او هم خواسته های حداکثری اش را اعلام می کند و می گوید بین خواسته ها و آنچه مطرح شده فاصله دارد. به عنوان یک تحلیلگر، باید اطلاعات داشته باشیم که ابهام سیاست ابهام را دنبال می کنند. البته حق هم دارند. در ادوار قبل می گفتند چرا مطالب را به مردم نمی گویید؟ هر چه می گفتیم نمی شود مذاکره را که نمی شود در بین مردم اعلام کرد. ضرورت مذاکره این است که تا به نتیجه نرسیده اند نمی توان مفاد را مطرح کرد. همچنان خواسته در بین مردم مطرح بود. در این فضا حداقل می توانستند دو سند ایران را منتشر می کردند. سند اول انتظار ما برای لغو تحریمها و سند دوم، برنامه ایران برای بازگشت به وضعیت اردیبهشت 98. 
این اسناد منتشر نشده و به نظر می رسد زود است بگوییم مذاکرات به نتیجه نمی رسد. هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند. البته نتیجه مورد نظر دوطرف بسیار فاصله دارد. باید گفتگوها انجام شود تا نظرات به همدیگر نزدیک شود. طرف آمریکا درباره خواسته هایش هیچ انعطافی نشان نداده و طرف ایران هم شعارهایش را تکرار می کند. این که انتظار داشته باشیم کل تحریمها لغو شود نشدنی است. برای مطرح کردن خواسته حداکثری تا رسیدن به لغو تحریمهای برجامی شاید رویکرد تاکتیکی باشد. ولی نباید در مردم انتظار ایجاد کرد که کل تحریمها یکجا لغو می شود و بعد راستی آزمایی می کنیم و تضمین می گیریم. اینها از نظر مطرح کردن خواسته خوب است ولی واقع بینانه نیست. روی زمین زمانی می توان تحریمها را پایان داد که در داخل اقدام کنیم تا تحریمها کم اثر شوند.
در صحنه مذاکراتی که می بینیم، باید مشخص شود تا کی می خواهیم ادامه دهیم. آنچه برنامه ریزی دولت را نشان می دهد یا دورنمای افرادی که می خواهند تصمیم بگیرند، پیش بینی ادامه روند است. اگر چه اتفاقی بیفتد ما به نتیجه رسیده ایم یا نرسیده ایم یا اشتباه کرده ایم و باید از مسیر برگردیم. اینها سوالات بسیار مهمی است.بالاخره واقعا چه اتفاقی باید بیفتد که ما به جمع بندی برسیم این مسیر ما را به نتیجه نمی رساند. باید فکر دیگری کرد و راههای دیگری را آزمون کرد. دیپلماسی بن بست ندارد منتهی به شرطی که اراده و انعطاف داشته باشیم. خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد چون هر دوطرف می خواهند به نتیجه برسند. 
این که گفتند در دور بعدی به توافق می رسیم خیلی خوشبینانه است. چند ماهی مذاکره در پیش داریم تا دیدگاه ها به همدیگر نزدیک شود.

خبرآنلاین مطرح شد؛ خوشبین هستم این مذاکرات نتیجه می دهد/ از مذاکره نترسیم، مذاکره با سازش یکی نیست" height="400" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/10/20/4/5618660.jpg" width="640" />

 

اراده توافق در تیم ما وجود دارد ولی استعداد توافق خوب نداریم

 امیر پسنده پور کارشناس روابط بین الملل
به اندازه ای در اطلاع رسانی تیم مذاکره کننده ما ضعیف عمل کرده که جای هرگونه گمانه زنی را باز گذاشته است. سردرگمی تحلیلی را که مواجهیم، بر اثر اطلاع رسانی نادرست است. هیچ تنویری را برای افکار عمومی قائل نیستند. دفع الوقت قطعا انجام گرفته و 5 ماه تعلل برای شروع مذاکره و این که طرف مقابل دور بعدی را شانس آخر قلمداد کرده، نشان می دهد ما از زمان استفاده نکردیم. 
این را در کنار رفتار هسته ای خود قرار دهیم تا شاید راهبردهای امنیتی تر و کلان تر در ذهن ما متبادر شود. امروز مذاکرات تمام شده موضوعی توی ذوق می زند، اختلاف شدید طرفین از ماحصل گفتگوهاست. آمریکاییها از ناامیدی در مذاکرات حرف می زند و طرف ایرانی از خوب بودن روند مذاکرات. تعریف خوب از دیدگاه دوطرف متفاوت است.
طرف ایرانی شاید پافشاری بر مواضع را خوب تلقی می کنند و عدم انعطاف را پیروزی تلقی می کنند یا از عدم مفاهمه حرف می زنند. 
این که ما ایالات متحده را برای تنبیه از میز مذاکره حذف کردیم، به شدت خودمان را محروم و تنبیه می کنیم. نمونه بارزش، عدم مفاهمه در مدل مذاکره است. این فاصله بسیار خطرناک است و در دور آینده هیچ معجزه ای را رقم نمی زند تا این شکاف پر شود. سابقه مذاکرات برجام با آن تیم را داریم که زمان زیادی برد. آیا در یک دور کوتاه می توان به نتیجه نهایی رسید؟ خیر.
ای کاش با توسل به هر فرد صاحب اختیار، مجوز مذاکره مستقیم اخذ شود چرا که اگر در دور بعد مذاکرات به صورت نیابتی انجام شود، آنچه امروز شاهدش هستیم یعنی مواضع تند اروپا و آمریکا ادامه دارد که سد راه توافق است. قبلا شاهد بودیم فرانسه سنگ اندازی کرد. شکاف بین ایران و ایالات متحده باقی می ماند که سم مهلک برای نتیجه است. بگذاریم گفتگو سلاح و کلید بازکردن قفلها باشد. از مذاکره نترسیم. مذاکره با سازش یکی نیست اساسا سازش امر مذمومی نیست. بی اعتمادی در نظام بین الملل بدیهی است ولی اینکه نسبت به گفتگو با آمریکا اینقدر حساسیم، به خودمان آسیب می زنیم. باید بعد اطلاع رسانی را تقویت کنیم و مجوز برای مذاکره مستقیم بگیریم.
اراده توافق در تیم ما وجود دارد ولی استعداد توافق خوب نداریم. این نقد فنی است. تیم ما دارای توان لازم برای مذاکره مطلوب نیست. ای کاش در کنار اخذ مجوز برای مذاکره با آمریکا در فکر ترمیم این ضعف باشیم.

 

ایران ناچار به توافق است و برای رسیدن به توافق باید با آمریکا توافق کند

قاسم محبعلی تحلیلگر سیاسی
مذاکرات مساله ای ملی است و تا حد زیادی به سرنوشت آینده کشور و تک تک مردم گره خورده و همه آرزو داریم مذاکرات بر اساس منافع ملی ما، به نتیجه برسد و ایران از این گرداب خارج شود.
باید توجه داشت ایران با چه کسانی مذاکره می کند؟ ایران بر اساس پیوستن به NPT تعهداتی دارد که اصلش صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران است. در ازای آن حق داریم از محاسن و امتیازات فناوری هسته ای استفاده کنیم. دوم 6 قطعنامه الزام آور بر اساس فصل 7 منشور سازمان ملل متحد دریافت کردیم که مسایلی را به ما تحریم کرد که الزام آور است ولی در مذاکراتی بین ما و 5 عضو دایم شورای امنیت در 2015 انجام شد، تکالیفی برای ایران مشخص شد که در نهایت با برجام، به مصالحه رسیدیم.
در بحث امنیت بین الملل که شورای امنیت مسئول آن است، آمریکا تعیین کننده است و بقیه تاثیرپذیری از او دارند. در شورای امنیت شاید 5 عضو دارای اختلافات زیادی باشند ولی سر دو موضوع اجماع همیشه وجود دارد. اول درباره موجودیت و امنیت اسراییل است و دوم اینکه خارج از این 5 عضو، کشوری به سلاح هسته ای دست پیدا نکند. درباره حقوق بشر در برمه و سوریه اتفاق نظر ندارند ولی درباره مسایل هسته ای ایران توافق وجود دارد. در حقیقت با اجماع آنها در مقابل هسته ای شدن ایران مواجهیم. 
تکالیفی است که در برجام پذیرفتیم. هر چند برجام توافقی داوطلبانه است ولی تکالیفی را ما پذیرفته ایم. این تعهدات در راستای اجرای آن 6 قطعنامه است. خروج از برجام ما را به شورای امنیت برمی گرداند و باعث احیای 6 قطعنامه شورای امنیت می شود. 
درباره تغییر شرایط باید گفت ما در 2015 وارد توافق برجام شدیم و شرایطمان متفاوت بود. برجام برنامه 8 ساله توافق شده بود و امروز تنها 1.5 سال از آن باقی مانده. هم شرایط ایران و هم آمریکا و منطقه متفاوت است. هر توافقی طبیعتا تابع شرایط موجود است و تغییر شرایط می تواند آن را تغییر دهد. 
حتی اگر آمریکا و ایران به برجام 2015 هم برگردند و تحریمهای هسته ای لغو شود، بیش از یک و نیم سال شاهد آن توافق نخواهیم بود و باز در 2023 به شورای امنیت می رویم و طبیعتا ما باید باز هم شاهد قطعنامه های جدید باشیم. چون عمر برجام پایان می یابد باید دید نیازمند توافق جدید هستیم یا همان ادامه می یابد.
مذاکرات دستورالعمل سیاسی است. مانند مصالحی برای ساخت ساختمانی داریم. نقش معمار بسیار مهم است. اگر این را دست آدم ناوارد بسپاریم بنای غیرمسکونی به ما تحویل می دهد. تیم مذاکراتی ما نه تجربه دیپلماتیک کاملی دارد و نه اینکه به مسایل حقوق بین الملل و خلع سلاح آشناست. اشتباه این تیم که باعث پیچیدگی شد، ارائه دو سند حداکثری بود که هم مذاکرات را به بن بست کشاند و دست خود را برای طرف مقابل رو کرد و انتظارات ایران را آنها می دانند و سعی می کنند انتظارات ایران را کاهش دهند. 
ایران از دور اخیر مجبور به تعدیل موضع شد که این تعدیلات ادامه خواهد داشت. آیا این تعدیلات به توافق منجر می شود؟ من خوشبین نیستم. ایران ناچار به توافق است و برای رسیدن به توافق باید با آمریکا توافق کند چون دیگران تعیین کننده نهایی نیستند. در 2015 با توافق ظریف و کری، توافق نهایی شد.

 

یاد آقای ولایتی در سال 92 می افتم که می گفت مذاکره کلاس فلسفه نیست

مهسا جزینی خبرنگار
بعد از دور اخیر اشاره کردم غرب ابراز یاس از مذاکره می کرد و طرف ایران خوشبین بود. امروز همان فاصله را داریم گویی هیچ گفتگویی صورت نمی گیرد. یاد آقای ولایتی در سال 92 می افتم که می گفت مذاکره کلاس فلسفه نیست. اینقدر فاصله زیاد است که انسان درمیماند آنها مذاکره می کنند یا هر کس بیانیه خود را می خواند. 
ایران گفته ما درخواستی نداشتیم و از اول گفتیم بعد از پیش نویس استراحت کنیم. طرف مقابل می گوید ایران درخواستهای زیادی دارد. 
زمانی گفتگو می شود و دوطرف دچار سوءبرداشت هستند که برداشتشان را اصلاح می کنند. ولی الان احساس می شود هیچ برداشتی نبوده و اصلاحی هم صورت نمی گیرد. هر کس حرف خود را می زند و می رود و مخاطب گیج می ماند که چه اتفاقی افتاده است.

ایران می خواهد به هر صورتی که شده به توافق پیروزمندانه برسد

 حسام واعظ زاده متخصص روابط بین الملل
سوالاتی که مطرح شد بسیار مهم و اساسی است. اگر تیم مذاکره کننده به این سوالات جواب بدهد پیشرفت خوبی برای توافق است. ایران به دنبال وقتکشی و فرصت سوزی است یا در مذاکرات جدی است؟ حضور گسترده ایران در مذاکرات نشانه جدی بودن است. منتهی باید جدی بودن را دوباره تعریف کنیم. ایران می خواهد به هر صورتی که شده به توافق پیروزمندانه برسد که به دولت قبل بگوید شما نتوانستید از منافع ملی دفاع کنید و ما توانستیم.
مساله برجام با مسایل سیاسی داخلی گره خورده است. از دولت فعلی می شنویم اجازه داده نمی شود سرنوشت اقتصاد به برجام گره بخورد ولی در عمل چنین است و اقدامی برای حل سریع این مساله صورت نگرفته است. دولت جدید با تیم مذاکرات خود گمانه زنی کرد، نه اینکه مذاکره کند. دو طرف به ویژه در چندهفته قبل بیانیه خوانی کردند و وارد چالش مذاکراتی نشد. بخش خبری و رسانه ای تیم ایران بسیار بد عمل کرد. همه نگاهها به مذاکرات است برنامه های خبری صدا و سیما به راحتی از کنار مساله می گذرند. 
همه چیز را نمی خواهیم به مسایل خارجی گره بزنیم. بازار و افکار عمومی همچنان به مذاکرات نگاه دارد و مشخص است با مواضعی که تیم ایران و طرفهای مقابل می گیرند نشان می دهد چقدر این گفتگوها بازار را متلاطم می کند. به نظرم هیچ چاره ای نداریم. تیم ایران در دو جلسه اخیر با واقعیات آشنا می شود و مجبور است از کارتهای خود استفاده کند ولی با زمان و روش نامناسب اینکار را می کند. این نشان دهنده بی تجربگی تیم مذاکره کننده است. مذاکره فن بسیار مشکل است و خروارها تجربه جهانی نیاز دارد. تیم مذاکره کننده بضاعتی ندارد ولی تیم قبلی به مسایل متوجه بود. تیم قبلی با تیم کنونی قابل مقایسه نیست. امیدواریم تیم فعلی به نتیجه برسد ولی با دورنمای فعلی بین 6 ماه تا یکسال مذاکرات ادامه می یابد مگر اینکه از سوی یکی از طرفین عقب نشینی و امتیازدهی غیرقابل پیش بینی انجام شود. خاطر جمعی مسئولان نسبت به مردم دارند و فکر می کنند آرامش است. این برداشت نادرستی از وضعیت موجود است. آقایان در جلسات خود به این نتیجه می رسند خیلی جای چانه زنی و معطل کردن در مذاکرات دارند. این برداشت نادرست از وضعیت داخلی ایران است. سیاست داخلی ما به شدت با سیاست خارجی گره خورده و در جهان نداریم سیاستهای داخلی و خارجی یک کشوراینقدر به هم گره خورده باشد. 
باید حساسیتها را کم کرد. این نیازمند یک تیم کاردان است. آقای باقری در روزهای اول وقتی از اتومبیل پیاده می شد اصلا برای خبرنگاران لبخند نمی زد و وارد هتل می شد. در یکی دو روز اخیر نگاه می کند و دست تکان می دهد. این نشان می دهد کم کم باقری کنی دارد با مذاکره و دیپلماسی آشنا می شود. این کورسوی امید را زنده می کند.
نصب دوربینها در کرج گام مثبت ایران بود. گام بعدی این است که آمریکا در قالب تیم 5+1 وارد مذاکره شود. گام سوم هم توقف غنی سازی 60 درصد است که البته به معنی نابودکردن توان علمی و تحقیقاتی ایران نیست. این سه گام را اگر بردارد می تواند وارد مذاکرات جدی شود. 
این که منتظر باشیم تحریمها راآمریکا بردارد، بر اساس مصاحبه رسمی تلویزیونی آقای صفری، اعلام شد 3 میلیارد دلار از پولهای ایران آزاد شده که مشخص نیست از کدام کشور است. قطعا مسایلی در پشت پرده است.

خبرآنلاین مطرح شد؛ایران می خواهد به توافق پیروزمندانه برسد/ ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم" height="416" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/11/30/4/5632588.jpg" width="700" />

دیوار بلند بی اعتمادی بین ایران و آمریکا با این مذاکرات کوتاه نمی شود
 

علی بیگدلی تحلیلگر امور بین الملل
اولین مشکل ما نداشتن راهبرد در سیاست خارجی است. تصمیم گیری ما آنی است و نگاهمان درونی و این به ما لطمه زده است. تیم ما بسیار ضعیف است. نه زبان مذاکرات را می شناسد و نه تجربه دارد. مذاکره کننده ما درگیر محدودیت مذاکره است. در دو دوره اخیر ایران تقاضای توقف مذاکرات را کرده تا بتواند با مقامات خود مسایل را در میان بگذارد. هیچ یک از کشورها این تقاضا را نداشته اند که نشانه ضعف ما است. نگاه درونی ایران باعث شده در سطح بالایی از انتظارات قدم به مذاکره بگذارد که به نتیجه نرسید چون این نگاه درونی روی فن دیپلماسی ضعیف ما سایه انداخته و همه دنیا را از دیدگاه شورای عالی امنیت ملی می بینیم.
این کار اشتباهی است و راه صحیح این است که سطح انتظارات را کاهش دهیم و دیپلماسی نرم را پیش بگیریم. ما در 3 موقعیت با مشکل مواجهیم. در فضای بین المللی، منطقه ای وداخلی. اگر چه حلقه های تهدید علیه ما تنگتر می شود ولی نباید تهدیدات را سرسری گرفت. مشکلات داخلی بسیار اهمیت دارد. معیشت مردم و اقتصاد فلج شده است.آقای قالیباف به عنوان رییس یک قوه می گوید کشتی اقتصاد به گل نشسته است. این کشتی به گل نشسته به این دیپلماسی هرگز از گل بیرون نمی آید. هر روز با شورش های اجتماعی روبروییم.
مشکلات ما با آمریکا در یک جلسه حل نمی شود. از طرفی مذاکرات نمی تواند ادامه یابد. ایران باید آخرین تصمیمات خود را بگیرد. برای اینکه بتوانیم تلطیفی در روابطمان مقدمتا با آمریکا به وجود بیاید، باید آمریکا تحریمهای ذیل برجام را بردارد که اقتصاد ما آرامش بگیرد و بتوانیم نفت صادر کنیم و شبکه بانکی ما باز شود. اگرچه باز شدن شبکه بانکی نیاز به تصویب FATF دارد و بانک های جهانی تمایلی با همکاری با ما ندارند ولی می تواند فضا را بهبود بخشیده و موقعیت نسبی بهتری را به وجود بیاورد. 
ما هم باید غنی سازی 60 درصدی را متوقف کنیم و روی 20 درصد باقی بمانیم. همچنین بازدید از دوربین سایتهای غنی سازی را برای آژآنس فراهم کنیم. دیوار بلند بی اعتمادی بین ایران و آمریکا با این مذاکرات کوتاه نمی شود. با این دیپلماسی امکان رسیدن به هدف مطلوب مهیا نیست.

 

ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم و پیغام و پسغام و چانه زنی چندلایه جواب نمی دهد

فیاض زاهد تحلیلگر امور سیاسی
وقتی حکومت به هر شکلی می خواهد فرد مورد نظر خود را در انتخابات به قدرت برساند، با حداقل شناخت ما از سیاست در تعارض است. درک درستی از منافع ملی نداریم و مساله هسته ای را تبدیل به رقابت جناحی کردیم. آقای باقری و دوستانش در تیم مذاکره فعلی، قابل مقایسه با تیم مذاکراتی جواد ظریف و دوستانش نیستند.
ظریف یکی از بهترین مذاکره کننده بینابینی در جهان است. او استاد مذاکرات چندگانه و cross line است. تیمی که آمده تردید نکنید به همان دستاوردها ناچار است برسد مگر آنکه امتیازات بیشتری را از دست بدهد.
بازگشت ایران نشانه خوبی است. تیم ایران در معرض تصمیماتی قرار گرفته که برای نیل به آنها نیاز به دستور در تهران دارند. تکلیف برای غرب روشن است و ایران باید تصمیم بگیرد قدم بعدی را چطور بردارد. در دور اول تیم ایران تلاش کرد پلت فورم خود را روی میز بگذارد که شکست خورد. تهران تصمیم گرفت مذاکرات به 15 ژوئن برگردد. در دور آینده تکلیف تیم ایران روشن شده و مشخص شده که با موضوعات باید چطور برخورد کنند. اگر رقبای ایران با تکیه بر مفاهیم امنیتی و حقوقی مذاکره می کنند، تیم ایران هم رقابت داخلی دارد و هم مذاکره بین المللی.
وقتی از اسم برجام استفاده نمی کنند، باید به نتیجه ای برسند که بگویند نتیجه ما با دولت روحانی متفاوت است. از سوی دیگر باید  از دستاوردهای ایران در مقابل غرب دفاع کنند که این کار را برای ایران بسیار سختتر می کند. از سوی دیگر باید نشان دهند انتظارات ایدئولوژیک محقق شده و این کار را سختتر می کند. به نظر می رسد ما آرام آرام وارد مذاکره با آمریکا می شویم و پیغام و پسغام و چانه زنی چندلایه جواب نمی دهد و باید تصمیمات صریح بگیریم. این فارغ از آنکه چه کسی برنده ماجراست برای ما مهم نیست. مهم این است که فشار از دوش اقتصاد ایران برداشته شود و به نظر می رسد ایران آماده این نرمش است چون ایران اجازه داده در سایت کرج به دوربینها دسترسی ایجاد شود.دولت رییسی مجبور است تکلیف این ماجرا را روشن کند.

در دوسه هفته گذشته در بین اصولگرایان که قویا مخالف برجام هستند گونه ای دودستگی ایجاد شده است

 کورش احمدی تحلیلگر بین الملل
دیروز مذاکرات دور هفتم تمام شد و تقریبا مشخص شد چه گذشته و چه چیزی مبنای مذاکرات است. در پایان مذاکرات ادوار قبل دو متن درباره تحریم و برنامه هسته ای ایران تهیه شد. اروپایی صحبت می کردند که 80 درصد این متن مورد توافق است و 20 درصد اختلاف را باید حل کرد. 
در ابتدای دور اخیر، تیم آقای باقری اعلام کرد دو مجموعه پیشنهاد آماده کرده که اصلاحیه هایی بر پیش نویسهای قبلی بوده است. همان موقع گفتم از اساس کار اشتباه است. وقتی پیش نویس وجود دارد، می توان روی آن کار کرد و ادامه اش داد و مادامی که همه نکات نهایی نشده، هر طرف می تواند روی توافقات قبلی برگردد و ملاحظاتی را مطرح کرد. تیم ایران می توانست پیش نویس قبلی را جلوی خود بگذارد و هرجا ملاحظه ای داشت، مطرح می کرد و حتی با توافق قبلی مخالفت کند. این کار را نکردند و گفتند دو مجموعه پیشنهاد دارند و تمامی ملاحظات و اصلاحیه های خود را در دو مجموعه به طرف مقابل دادند و او را شوکه کردند. این کار ضرورتی نداشت و می شد اجتناب کرد. این کار باعث شد طرف مقابل چیزهایی بیان کندکه روی بازار ارز داخلی اثر گذاشت.
دیروز مشخص شد پیشنهادهای ایران مورد به مورد، ذیل پیش نویس گذشته است. الان پس از 3 هفته به دو متنی رسیدیم که در بیانیه سه کشور اروپایی، بیان شد به پیشرفت تکنیکی رسیدیم. یعنی مبنای مذاکراتی تهیه شده و موارد توافق و اختلافی مشخص شده است. این روزها صرف رسیدن به این مرحله شده است. در صورتی که ایران می توانست روز اول اینها را ارائه کند.
راه دوم کار کردن روی بندهای پیش نویس قبلی بود و ایران اصلاحیه های موردنظر خود را مطرح می کرد بدون اینکه مجموعه شوک آوری به طرف مقابل بدهد. این مرحله 3 هفته طول کشیده و بی اعتمادی بین طرفین بیشتر شده. این متنی است که قرار است روی آن کار شود. 
خوشبختانه تیم مذاکراتی کارشناسان مبرز و مسلطی دارد. در سطح کارشناسی، بخش عمده تیم قبلی حضور دارد ولی در سطح عالی تیم، نفرات از دولت جدید هستند و تجربه دیپلماتیک محدودی دارند و مذاکره بسیار برای آنها دشوار است. اگرچه این کار را سختتر می کند ولی عامل تعیین کننده نیست چون امر سیاسی تعیین کننده است. 
در دوسه هفته گذشته در بین اصولگرایان که قویا مخالف برجام هستند گونه ای دودستگی ایجاد شده است. اظهاراتی از کسانی مانند حجت الاسلام ذوالنوری، باهنر و پورمحمدی داشتیم که می گویند گفتگوها باید به نتیجه برسد. در مقابل برخی آقایان سخت مخالفند. اختلاف کیهان و روزنامه جوان درباره توافق راجع به مجتمع تسا در کرج را دیدیم. کیهان انتقاد کرد، روزنامه جوان برخورد مثبت کرد. الان در داخل با تصویری اینچنینی مواجهیم که مثبت است.
درباره «تسا» نکته مهمی است. توافق تسا زیرمجموعه پادمان نیست و ایران ملزم به دادن دسترسی به آژانس نیست. دوربینها در چهارچوب برجام نصب شده بود. دادن دسترسی به دوربینهای تسا به این معنی که علاقه به احیای برجام وجود دارد.

 

ظریف در مقام مذاکره کننده، کارامدترین مذاکره کننده تاریخ معاصر است هر چند از نظر وزیر خارجه بودن ضعیفتر از متوسط بود

مجید تفرشی تاریخدان
باید چند پیشفرض را بررسی کرد. بعد از 8 سال حمله به دولت قبل برای مذاکره و 6 سال حمله به برجام به عنوان متعفن و ننگین، در شرایطی قرار داریم که دولت جدید و تیم مذاکره کننده جدید که لزوما از دولت دستور نمی گیرد، به این نتیجه رسیده مذاکرات باید انجام شود و شعارهای قبلی که در قالب رقیب دولت مستقر بودند، را کنار گذاشتند.
تیم مذاکره کننده دنبال شعارهای قبلی نیستند. این اشکالی ندارد. اینطور وانمود می کنند ما مانند دولت قبلی عجول نیستیم و بیشتر به منافع ملی و نظام متوجهیم و اعتبار توافق را می خواهند بگیرند. این هم اشکالی ندارد به شرط آنکه وقت کشی به فرصت سوزی منجر نشود. شرایط الان با سال 92 برابر نیست چه از نظر اعتماد ملی در ایران و کشورهای دیگر به مذاکرات و چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی.
تیم آقای باقری به درس تجربه و سیلی روزگار و دستاوردهای دولتهای قبلی وقعی نگذاشت و سعی کرد از صفر شروع کند که لطمه برای ایران بود. بعد از یک دوره طولانی چندین ساله به دوران ماقبل توافق ژنو برگشتیم. این خبر خوبی نیست. خسارتی که ما می خوریم خیلی بیشتر از خسارتهایی است که طرف مقابل می خورد. تلاش برای اینکه عده ای بیایند و مذاکرات را فرسایشی کنند، خبر خوبی نیست. شاید لازم است دفع الوقت شود یا اجازه کامل را بگیرند. 

خبرآنلاین مطرح شد؛ ظریف کارامدترین مذاکره کننده تاریخ معاصر است/ ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم" height="537" src="https://media.khabaronline.ir/d/2021/09/27/4/5611428.jpg" width="800" />
هرقدر هم خوشبین به مذاکرات باشیم، واقعیت این است که تیم آقای ظریف و عراقچی و همکارانش از جمله تخت روانچی و بعیدی نژاد در تاریخ معاصر ایران از نظر هنر مذاکره بی نظیر بودند. ریز مذاکرات ترکمانچای و نظارت انگلیسی ها و مذاکرات ارزنه الروم را خواندم، تیم مذاکرات ظریف از عباس میرزا و امیرکبیر کم نداشت. او در مقام مذاکره کننده مهمترین و کارامدترین مذاکره کننده ایران در تاریخ معاصر است هر چند از نظر وزیر خارجه بودن ضعیفتر از متوسط بود.
تیم فعلی ما قبل از انتخابات اول می گفت مذاکره یعنی فروختن کشور به غرب و بعد از پیروزی آقای رییسی گفتند ما مذاکره می کنیم و طرف غربی هر چه می گوییم باید بپذیرد. این نگاههای روی آسمان، تعدیل شده ولی تعدیل به کندی صورت گرفته. این یعنی زمان تلف شده و اتلاف زمان به ضرر ایران است. عقب انداختن توافق در شرایطی، بخشی از شگرد مذاکره است ولی به شرط آنکه زمان مشخص را از دست ندهیم. مانند مسابقه ورزشی است. شاید بتوان تیمی که وقت کشی می کند امتیاز از دست نمی دهد ولی وقتی از نقطه خاص بگذرد، خسارت غیرقابل جبران می خورد. 
تصور دیگری که قبل از دولت سیزدهم وجود داشت، این بود که زندگی در تحریم هم یک گزینه است. می توان با روسیه و چین معامله کرد و با چمدان پول آورد. این تصور هم در دولت کنونی، توخالی شد. به نظر نمی رسد در دولت جدید ولو با رجزخوانی کیهان، کسی باور داشته باشد اقتصاد ایران در تحریم در دراز مدت می تواند حیاتش را ادامه دهد.
تصور می شود مذاکره کنندگان به بلوغ رسیده اند ولی این که بلوغشان در چه زمانی به بهره وری می رسد بدون استفاده از تجربه دیگران امر خطرناکی است. آقای باقری مصمم بر قرارداد است ولی بر این باورند که غرب مجبور به صلح با ایران است. این تصور خطرناک است و می تواند خانمان برانداز باشد. این توهم در مذاکرات دور آخر هم رفع شده است.
اشکالی ندارد دوستان به دانش ظریف و عراقچی توجهی ندارند ولی به نظر می رسد ادامه این راه در مراحل پایانی خطرناک است و باید از دانش و تجربه تیم قبلی استفاده شود.
غرب مدعی مخالفت با خروج آمریکا از برجام بودند ولی در عمل بر همان پایه امتیاز می خواهند. این هنر مذاکره است که کمترین امتیاز را بدهیم. تصورم این است که اسراییلی ها در دوران ترامپ از نظر تلاش برای انسداد مذاکرات دست بالا را ندارند. هر چند فعالند. سعودی ها و اماراتی ها مانند دوران برجام تلاش ندارند زیر میز بزنند. اینها می توان گذرا باشد. تصور می کنم ایران برای رسیدن به توافق باید تا حد محدودی دفع الوقت کند. اگر قرار باشد این ادامه یابد به حدی که طرف مقابل فکر کند دارد بازی می خورد، ممکن است همه چیز را از دست بدهد. هر دو طرف در عدم توافق ضرر می کنند ولی ضرر ایران چند برابر طرف مقابل خواهد بود.

 

ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم، شرایط امروز ما مانند 2015 نیست

محمد مهاجری عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
دیروز که مذاکرات تمام شد تروئیکای اروپا بیانیه داده که ایران خواستار توقف مذاکرات شده است. آقای باقری اعلام کرد ما آماده ادامه مذاکرات بودیم و آنها درخواست تعویق داشتند. من نوشتم آقا سر یک موضوع بسیار پیش پاافتاده به این کوچکی وقتی به تفاهم نمی رسیم و معلوم نیست کی راست می گوید و چه کسی دروغ می گوید و مساله ساده موضوع اختلاف است، درباره مسایل جدی برجام مانند هسته ای چطور توافق خواهید کرد؟
ما به جای فرصت خریدن داریم وقت کشی می کنیم. شرایط امروز ما مانند 2015 نیست. به لحاظ شرایط اقتصادی، سیاسی و مهمتر از آن، در سال 1392 و 96 که رییس جمهور وقت با شعار مذاکره آمد، حداقل 30 درصد رای او از رای آقای رییسی بالاتر بود و میزان مشارکت 70 درصدی را داشتیم. در سال 1400 با افت زیادی در انتخابات مواجه شدیم.
مشارکت در انتخابات اخیر به زیر 50 درصد رسید. یعنی بخش عمده ای از جامعه ایرانی ناامید از صندوق رای هستند. وقتی به برجام رای دادند و این برجام تبدیل به ضد امنیت ملی و هزار توهین و تهمت به امضاکنندگانش شد، کسی امیدوار نیست. کسی نگوید به طرف مقابل گرا می دهید. اینها روشن است. گرا را کسی می دهد که می آید می گوید ما فلان وسیله تحریمی را میان اثاثیه خانه فلان سفیر گذاشتیم و آوردیم. حرف روزنامه نگاران گرا نیست.
تیم مذاکره خیلی هم یکدست نیست. این که آقای صفری که نفر دوم مذاکره بود از روزهای اول وین را ترک کرد و به تهران آمد نشان می دهد خلل در تیم وجود دارد و به اندازه روزهای اول استحکام ندارد. همانطور که سرمربی تیمها معمولا در لحظات بحرانی که می بینند تیمشان عقب است از افرادی که در پستهای مختلف بازی می کنند ولی روی نیمکت نشسته اند، آنها را وارد زمین می کنند، به نظر می رسد مجددا باید تیم نفس تازه کند و لازم است افرادی به تیم اضافه شوند که وضعیت فعلی تا حد قابل اعتنایی ترمیم شود.
بزرگترین ایرادی که در مورد تیم دارم، نابسامانی و آشفتگی و بلاتکلیفی رسانه ای این تیم است. این که یک نفر داشته باشید که گاهی توییت بنویسد خیلی فرق دارد با این که سامانه رسانه ای داشته باشید که بتواند با سامانه های قدرتمند غربی رقابت کند.
نمی دانم راس هرم تیم با بدنه کارشناسی چقدر ارتباط دارند. اگر قاعده این باشد که تیم 40نفره یا به بیان کیهان 12 نفره، تقویت شوند، باید تقویت شود. باید سرتیم آقای باقری بماند و خوب نیست عوض شود. قطعا مشاوران بهتری باید در تیم حاضر شوند.

شاید ما با یک توافق موقت در دور بعدی مواجه شویم

حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین
به نظر می رسد دوطرف تمایل دارند به توافق دست کم موقت برسند چون شرایط می طلبد توافق صورت گیرد و در صورت عدم توافق، سناریوهای دیگری مطرح می شود که خیلی مفید و جذاب نیست. گرچه شاید برخی عناصر تلاش دارند این فضا را بسازند. 
اگر فضای جامعه جهانی از منظر اقتصاد پساکرونا، وضعیت سرانه درامد ملی، در مجموع به سمت ثبات می رود و وقتی اقتصاد جهانی به سمت ثبات می رود، گزینه گفتگو و مذاکره روند ثبات را تقویت می کند نه چالش و جنگ. بازگشت تیمها به پایتختها نشان می دهد آنها برای سوالات مهمتری بازگشته اند و افراد حاضر در مذاکرات قدرت یا توان تصمیمگیری درباره آن را ندارند وآمده اند تصمیم بزرگتر را بگیرند. شاید ما با یک توافق موقت در دور بعدی مواجه شویم که زمینه تفاهم را فراهم می کند و دوطرف گامهای اولیه برای توافق بزرگتر را برمیدارند.

 

آقای باقری مواردی را طرح کردند که عملا پلهای پشت سر را خراب می کرد

 دیاکو حسینی تحلیلگر روابط بین الملل
امیدواریم انتقادات ما به اصلاح در رویه مذاکرات منجر شود. به نظر می رسد تیم مذاکراتی امروز، به اندازه کافی حرفه ای نیست و شواهد قوی برای این استنباط هست. زمانی در کمپین های انتخاباتی می شود بدون محدودیت هر حرفی را زد، ولی وقتی لباس دیپلمات را می پوشید باید در ادبیات خود بسیار محتاط باشید. در زمانی که آقای باقری در مسئولیت بودند دیدیم مواردی را طرح کردند که عملا پلهای پشت سر را خراب می کرد. در حالی که دیپلمات نباید در مذاکره به نحوی قاطعانه صحبت کند که امکان مانور را از خود سلب کند. پیش نویس ارائه شده ایران چنان با قاطعیت از برخی موارد صحبت می کرد که هر نوع عقب روی از آنها نه تنها برای پرستیژ ایران بد است بلکه مذاکرات را سختتر می کند. شما در دور اول متنی را می دهید و در دور هفتم برداشت طرف غربی این است که 90 درصد با پیش نویس ژوئن تغییر کرده، وقتی در دور هشتم غرب می گوید با همان پیش نویس ژوئن کار می کنیم با تغییرات جزئی، آیا این نشان دهنده عقب نشینی طرف ایرانی است؟ بین تغییرات جزئی و 90 درصد تغییرات فرق بسیار است. 
موارد اصلی اختلاف هنوز بحث هم نشده و شما عقب نشینی کرده اید. برای طرف مقابل این تصور پیش می آید که با فشار به ایران می توان او را وادار به عقب نشینی کرد. دیپلمات حرفه ای اینطور با قاطعیت راه پشت سر خود را نمی بندد. 
نکته بعد درباره زمان است. اساسا زمان به نفع ایران نیست و زمان کلیدواژه طلایی است. توافقی که 6 ماه قبل می توانستیم بکنیم امروز نمی توانیم به دست بیاوریم و توافق امروز را 6 ماه بعد نمی توانیم داشته باشیم. اکثر کارشناسان اتفاق نظر دارند وضعیت ایران با گذر زمان تضعیف می شود و این اهرمهای چانه زنی ما را ضعیف می کند. برای همین باید تلاش کنیم هر چه زودتر به توافق دست پیدا کنیم. اگر برجام احیا شود، بدون تردید از 2015 به مراتب ضعیفتر خواهد شد و امتیازات کمتری برای ما دارد.
منظور ضعف تیم مذاکره نیست، شرایط اقتصادی و سیاسی ما و شرایط آمریکا این اقتضا را دارد برجام نمی تواند همانطور مانند قبل اجرا شود. انتخابات آینده 2024 آمریکا و انتخابات کنگره را داریم که احتمال می رود وضعیت مشابه دوره ترامپ به میان بیاید. احیای برجام فرصتی برای تنفس ما است. به تعویق انداختن این فرصت به زیان ایران است.
یکی از ضعفهای عمده ما دیپلماسی عمومی، است. این در دوره های قبل هم بود ولی در دوره کنونی به اوج رسیده است. در دوره آقای ظریف به خاطر ارتباط خوب او با مردم و آشنایی او با زبان انگلیسی و ادبیات غربی، می توانست با آنها رابطه بگیرد. این مهارتها امروز نیست. دیپلماسی عمومی ما به طور کامل در این دوره فشل است و این وضعیت باعث شده هر چه توسط دیگران بیان می شود، بیشتر پذیرایی شود. این مشکل را باید هر چه زودتر حل و فصل کنند.
قضاوت درباره وضعیت ما در مذاکرات زود است. ساختار موجود خوب نیست. سال 92 توافق ژنو صورت گرفت و در راستای تقویت بدنه اجتماعی طرفدار دولت است. در توافق آینده چون شعارهای انتخاباتی مانند خسارت، تضمین و رفع تحریمها محقق نمی شود، بدنه طرفدار دولت ریزش می کند. این برای دولت دردناک است ولی شجاعت نیاز دارد که ضمن این آسیبها، منافع ملی را تامین کند. روزهای سختی در پیش است و آرزوی موفقیت برای دولت داریم.

در کلاب هاوس خبرآنلاین مطرح شد؛ زمان به نفع ایران نیست و زمان کلیدواژه طلایی است/ توافق موقت برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است

سابقه ندارد دنیا دیپلماتی را به مذاکره بفرستند که به زبان مسلط نیست

 فیاض زاهد تحلیلگر امور سیاسی
در راهبرد مذاکرات مهم است وقتی شما نشان می دهید با مطالبات گسترده وارد گفتگو می شوید و در اولین قدم مجبور به عدول از همه آنها می شوید، این پیام را به تیم مقابل می دهید که با کسانی گفتگو می کنند که درک درستی از سطح گفتگوها و ارزیابی دقیقی از موقعیت خود و حریف ندارند. این که اگر فشار را افزایش دهیم مجددا عقب نشینی می کنند. این نشان از کم تجربگی از فنون مذاکرات بین المللی است یا نشانه عدم تمرکز و نداشتن برنامه است.
در یکی از سفرها مشاوره می دادم و دیدم 20 درخواست می خواهد مطرح شود. خصوصی گفتم اینها برای روزنامه خوب است ولی اعتبار شما را مخدوش می کند. شما روی 2 موضوع تمرکز کنید و اگراینها را حل کنید موفق خواهید بود. پیام بدی به تیم مقابل که متخصص در مذاکرات هستند دادیم. در خاطرات سفیر انگلیس در دوره سلطنت ناصرالدین شاه این است که هنگام شطرنج با وزیر ایرانی، اول مهره وزیرم را به قتلگاه می فرستم و وزیر ایرانی آنقدر سرمست پیروزی در شطرنج می شود که همه مسایل دربار را به من می گوید.
 کدام کشوری می آید حساسترین مذاکرات خود را به کسانی واگذار می کند که حتی در انجمنهای تربیتی خانه و مدرسه هم سابقه گفتگو ندارند. سطح مساله را همه حوزه ها از جمله حوزه بین المللی فروکاستیم. سابقه ندارد دنیا دیپلماتی را به مذاکره بفرستند که به زبان مسلط نیست. ما سطحی از زبان را بلدیم ولی فاقد اثرگذاری در مذاکرات هستیم.
آنها از زمان قاجار درباره ایران و شرق میانه مطالعه می کنند. دیپلماتهای انگلیسی فارغ التحصیل مدارسی هستند که از زمان قاجار روی ایران کار کرده اند. همه سفرای قدرتمند انگلیسی تحصیل کرده نخبه و عموما آشنا به زبان کشور هدف هستند. این تجربه بشری است. به هیات دولت عربستان نگاه کنید. هیچکدام زیر هاروارد و آکسفورد تحصیل نکرده اند. در موضوعی به این اهمیت که سرنوشت کشور به آن بستگی دارد، بهترین فرزندانتان را اینطرف و آنطرف بفرستید و برایشان پرونده درست کنید.
وسط مذاکره که نمی توانیم روحیه مردم را خراب کنیم. حرفمان را با صراحت و صداقت می زنیم ولی نمی توانیم تیم خودمان را تضعیف کنیم. امیدوارم دفع الوقت به این معنی باشد که بگویید حسن روحانی نتوانست و ما توانستیم. این خیلی خوب است. هر توافقی از وضعیت موجود بهتر است.

 

امیدوارم دور هشتم باعث امید در رسیدن به توافق شود

هادی اعلمی کارشناس روابط بین الملل 
استادان علوم سیاسی و روابط بین الملل از باب نصیحت الملوک نکات مختلفی از جمله سازش و منافع ملی را برای سیاستمداران توضیح می دهند. تفاوت ساختار ایالات متحده را سالهاست می گویند ولی گوش شنوایی نیست. دور هشتم مذاکرات بسیار مهم است. ارزیابی های ما شفافتر خواهد شد. اگر در دور هشتم مذاکرات جمهوری اسلامی به نحوی به انجام امور تاکتیکی متوسل شود، فضا به سرعت حالت تنش تصاعدی می یابد. احتمالا طرفهای غربی اگر تصور کند جمهوری اسلامی وقت کشی می کند از مذاکرات خارج می شود. لایحه اختیارات دفاع ملی را دیدم که از تصمیم ایران برای غنی سازی 60 درصدی حرف زدند. جمهوری خواهان دنبال اجماع سازی علیه جمهوری اسلامی هستند. تصمیم 60 درصدی را در لایحه اختیارات ملی درج کردند. 
هر نوع توسعه اقتصادی و تمدن سازی به زعم آقایان، ارتباط مستقیم با انسجام داخلی و حل تنش در سطوح جهانی دارد. مردم سالها در سیاست خنثی با هزینه های دوران جنگ زندگی می کنند و این شایسته کشور نیست و به همه ساختارها آسیب زده. ما دوست داریم مذاکرات به نتیجه برسد و امیدوارم دور هشتم باعث امید در رسیدن به توافق شود.

لازم است آمریکا را باعث و بانی وضعیت فعلی بدانیم

حسن بهشتی پور تحلیلگر روابط بین الملل
معتقدم به خوبی انتقادهایی را از هیات مذاکره کننده مطرح کردیم. جا دارد به طرف مقابل هم نگاه کنیم. طرف مقابل به ویژه آمریکا بود که از برجام خارج شد و باعث و بانی مشکلات شد. در خود آمریکا هم انتقادهای شدیدی از بازی ای که ترامپ از صهیونیستها خورد می شود. خوب است برای افکار عمومی داخل سیاستهای آمریکا و تصمیمات اشتباهش و انتظاراتی که الان وجود دارد که آنها انعطاف نشان دهند-ولو بگویند انعطاف نداریم- لازم است آمریکا را باعث و بانی وضعیت فعلی بدانیم.
در مرحله بعد هم اروپا کاری نکرد. در این مرحله کوتاه آمدن آمریکا در برخی موارد، باعث می شود فضای مثبتی ایجاد شود تا به توافق رسید. آزاد کردن برخی دارایی های ایران به گونه ای مطرح می شود انگار امتیاز بزرگی است که آمریکا اجازه بدهد پول ما آزاد شود. شرمنده ام به روزی افتادیم که برای گرفتن پول خودمان اینقدر مشکل داریم. درباره کارهایی که آمریکا باید انجام بدهد هم باید صحبت کنیم.
همه حرفها درست، این تیم از طرف ما آنجارفته. مانند تیم ملی فوتبال است که رفته مسابقه بدهد.حتما باید ضعفها را بگوییم ولی لازم است برای تقویت این تیم، پیشنهاد بدهیم.خوب است درباره راهکار در این شرایط نظر بدهیم. جا دارد راهکاری اگر داریم بگوییم. درباره رسانه آقای مهاجری توضیح داد. آقای دیاکو حسینی هم روی این موضوع تاکید کردند. تقویت تیم رسانه ای به ویژه با زبانهای خارجی پیشنهاد اساسی است.
از نظر اجرایی، بحث توافق موقت باید باز شود که آیا شدنی است؟ آیا منظور همان توافق ژنو است که سرانجام به برجام رسید؟ پیشنهاد می کنم سیاست اقدام در برابر اقدام هم بازنگری شود. دوطرف به شدت به هم بی اعتمادند. دوطرف به صورت همزمان انجام دهند. اگر درست پیش رفت اقدام بعدی، این کمک به فضای مثبت می کند. طرف آمریکایی دارایی ایران را آزاد کند طرف ایرانی هم غنی سازی 60 درصدی را متوقف کند. بعد به مراحل بعدی برویم. 
این یک راهکاری است که حداقل به صورت موقت می توان در درون توافق موقت به آن رسید. درباره راهکارهای شدنی برای هیات مذاکره، ارائه طریق فرمایید شاید گوش شنوایی باشد.

 

توافق موقت برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است

امیر پسنده پور کارشناس روابط بین الملل
هیچ تیمی برای شکست برنامه ریزی نمی کند. تیمها در تحلیلها شکست می خورند. از جمله تحلیلی که تیم ما دارد و می گوید آمریکا نیاز به توافق دارد و توافق  را کلید پیروزی دموکراتها در انتخابات آینده می دانند. این تحلیل بسیار اشتباه و قیاس مع الفارغ است. یک آدرس غلط را گروگانگیری دانشجویان و سقوط دولت کارتر مثال می زنند. این تحلیلهای غلط به صورت مکتوب در اختیار مذاکره کنندگان قرار می گیرد و مبتنی بر تخیل است.
اشتیاق تیم مذاکره کننده هیچ تناسبی با استعداد آنها ندارد. نیاز به ترمیم تیم در سطح مذاکره کنندگان، کارشناسان و تصمیم گیرندگان دارند. اگر این کار را نکنند بعید است در فرصت کوتاه به نتیجه برسند.
نباید به قدرت آمریکا نگاه کنیم و هدف ها را بالاتر قرار دهیم. هدفگذاری باید با شرایط اقتصادی و اجتماعی ما متناسب باشد. اگر وضعیت ناامیدی را درست کند، جریان سیاسی را پویاتر کند، این یک توافق خوب است و باید واقعگرایانه به سمت امتیازگرفتن برویم.
تصور می کنم توافق موقت در صورت عدم دسترسی به توافق جامع، می تواند برای برون رفت از بن بست و آخرین راه حیات دیپلماتیک است. نباید این را از روی میز حذف کرد. درباره تیم رسانه ای، تنها نقصان دیپلماسی ما نیست. این آسیب جریان حاکمیتی است و حاکمان خلق الله را رعیت می دانند و لزومی برای توجیه آنها نمی بینند. اگر این مشکل حل نشود ممکن است به فاجعه اجتماعی ختم شود.

2323

کد خبر 1583903