گام‌های اثربخش دولت وفاق بر فضای سیاسی کشور

آرمان امروز- گروه سیاسی: دولت پزشکیان و تیم اطراف او تلاش می‌کنند اقدامات خود را به سمت رضایت مردم جهت دهند و در عین حال آن را در چارچوب قانون، دین و مذهب پیش ببرند. از این منظر، بازتر شدن فضای فرهنگی بخشی از رویکرد جدید دولت است.
بر اساس این تحلیل، سیاست‌های وزارت ارشاد در دوره اخیر سبب کاهش ممنوع‌الکاری‌ها و بازگشت تدریجی برخی هنرمندان به صحنه فعالیت شده است. همچنین تلاش شده تا فضا برای فعالیت‌های فرهنگی بازتر شود. رسانه‌های نزدیک به دولت نیز تأکید دارند که هدف اصلی این رویکرد، فراهم‌کردن بستری برای جلب اعتماد عمومی و ایجاد وفاق اجتماعی است.
با این حال، یک جریان متحجر و تندرو همچنان موانع جدی در برابر تغییرات ایجاد می‌کند. این جریان نه‌تنها وقت و انرژی دولت را می‌گیرد، بلکه روند طبیعی حرکت جامعه به سمت تحول را کند می‌سازد. در این میان، کنسرت تنها یک نماد از این جدال است: لغو یا برگزاری آن هر دو بیانگر تقابل جریان تحول‌خواه با جریان سنت‌گرا و تندرو محسوب می‌شود.
نمونه بارز این وضعیت در مشهد دیده می‌شود که به دلیل ویژگی‌های مذهبی، محدودیت‌ها همچنان پابرجاست، در حالی که در بسیاری دیگر از استان‌ها این محدودیت‌ها کاهش یافته است. سیاست وفاق تا حدودی موانع را رفع کرده اما همچنان هر تغییر در جامعه با مقاومت سختی از سوی جریان‌های مخالف مواجه می‌شود. این موضوع در حوزه‌های دیگر همچون فیلترینگ یا مسائل اقتصادی و حتی تصمیم‌های کلان نظیر FATF نیز تکرار می‌شود. دولت تأکید دارد که نمی‌تواند با روش‌های «چکشی» پیش برود و ناچار است با طمأنینه و در مسیر وفاق حرکت کند، هرچند همین امر باعث طولانی‌شدن روند تغییر و شکل‌گیری برخی نارضایتی‌های اجتماعی می‌شود.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل سیاسی، در گفت‌وگو با *آرمان امروز* به بررسی روند تحولات جریان‌های سیاسی در کشور پرداخت و تأکید کرد که اصولگرایان و اصلاح‌طلبان می‌توانند با ایجاد پیوندی منطقی و پایدار، شرایطی متوازن را در حکمرانی کشور به وجود آورند.
اعلمی فریمان در ابتدای سخنان خود با اشاره به ریشه‌های تاریخی دو جریان اصلی کشور گفت: «زمانی که جریان اصولگرایی اولیه در کشور شکل گرفت، در برابر اصلاح‌طلبان، هر دو جریان همچون دو بال متوازن در کنار هم حرکت کردند. در آن مقطع می‌توان گفت بدنه اصولگرایی از افراد شاخص و بنیانگذاران انقلاب تشکیل می‌شد که نگاه عقلانی و منطقی داشتند. همین ویژگی در میان اصلاح‌طلبان نیز وجود داشت و این دو جریان به‌طور متوازن نقش‌آفرینی می‌کردند.»
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: «اصولگرایان در ابتدای راه جز در برخی طیف‌ها، تمایلی به افراط و تندروی نداشتند. اما ما شاهد بروز جریان‌های رادیکال عمدتاً از زمان روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور بودیم و بعدتر نیز جریان پایداری با تفکرات خاص خود وارد صحنه شد. آنان پایبندی شدید به احکام اسلامی را در شعار نشان می‌دهند، اما در عمل گاه متفاوت عمل می‌کنند.»
اعلمی فریمان با اشاره به شرایط کنونی اصولگرایان تصریح کرد: «به نظر می‌رسد این جریان پس از طی مسیر طولانی، اکنون وارد فاز تقسیم و انشعاب شده است. اکثریت اصولگرایان نگاهی متوازن، عقلانی و معتدل دارند و به اسلام با قرائتی رحمانی نگاه می‌کنند. این بخش از جریان اصولگرایی، مردم و نظرات آنان را جدی می‌گیرند و به همین دلیل بدنه اصلی این جریان محسوب می‌شوند. در مقابل، اقلیتی وجود دارند که دیدگاه‌های شدید و غلیظ دارند، اما نه در بین مردم و نه حتی در میان اصولگرایان از پایگاه گسترده‌ای برخوردار نیستند.»
او ادامه داد: «امروز می‌توان تفاوت آرا و سلایق را در میان اصولگرایان به‌روشنی دید. در قوه قضاییه، قوه مجریه و حتی مجلس، افرادی از این جریان حضور دارند که با مردم همراهی می‌کنند، نظرات آنان را مهم می‌دانند و با ملاطفت و اخلاق‌مداری برخورد می‌کنند. در مقابل نیز طیفی وجود دارد که برای مردم ارزشی قائل نیست. اما شواهد نشان می‌دهد که بدنه اصلی اصولگرایان و افکار عمومی تمایلی به شدت عمل این گروه‌ها ندارند.»
این کارشناس سیاسی برای نمونه به عملکرد مصطفی پورمحمدی در انتخابات اشاره کرد و گفت: «مردم در تبلیغات انتخاباتی شاهد بودند که ایشان دیدگاه‌های شجاعانه‌ای درباره مسائل مهمی همچون پرونده کرسنت و لزوم تجدیدنظر در برخی سیاست‌های کشور مطرح کردند. امروز نیز در میان اصولگرایان افرادی دیده می‌شوند که در عرصه فرهنگی نگاه بازتری دارند و در سیاست خارجی همپای اصلاح‌طلبان، به تجارت آزاد و فضای باز اعتقاد دارند.»
اعلمی فریمان در ادامه به سابقه سیاسی حسن روحانی اشاره کرد و توضیح داد: «آقای روحانی به عنوان رئیس‌جمهوری که بخش زیادی از گذشته خود را در کنار اصولگرایان گذرانده، اکنون نشان می‌دهد که همچنان دیدگاهی باز دارد و در برخی حوزه‌ها همسو با اصلاح‌طلبان حرکت می‌کند.»
او تأکید کرد: «به نظر می‌رسد اکنون ضرورت دارد اصولگرایان و اصلاح‌طلبان پیوندی ناگسستنی با یکدیگر ایجاد کنند و با تشکیل جریانی مشترک، بدنه رادیکال و تندرو را از صحنه سیاست دور نگه دارند. همان‌طور که در گذشته این دو بال متوازن عمل کردند، امروز نیز می‌توانند با اتحاد، تعادل لازم را در حکمرانی کشور ایجاد کنند و مانع اقدامات تندروانه شوند.»
اعلمی فریمان به موضوع برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی اشاره کرد و افزود: «واکنش مثبت بخشی از اصولگرایان به این رویداد نشان داد که بدنه عقلانی و معقول اصولگرایان در حال نزدیک شدن به اصلاح‌طلبان است. این روند می‌تواند مقدمه‌ای برای شکل‌گیری دوباره یک جریان معتدل و میانه‌رو در کشور باشد که توان پیشبرد برنامه‌ها در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را داشته باشد.»https://armandaily.ir/?p=1024

خودزنی تندروها

آرمان امروز- مبینا زرندی: غلامرضا قاسمیان، مهندس عمران از دانشگاه صنعتی شریف و دارای تحصیلات حوزوی، به‌تازگی با بازداشت در عربستان سعودی و سپس آزادی، به تیتر رسانه‌ها بازگشته است.
بر أساس شنیده ها، او از طراحان حمله به سفارت بریتانیا در تهران و همچنین از افراد فعال در حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران معرفی شده است. گفته می‌شود که در حمله به سفارت عربستان، نقش مهمی را ایفا کرده است.
بازداشت وی در عربستان پس از انتشار سخنانی جنجالی رخ داد. او در اظهاراتی، عربستان سعودی را به مراکز «فحشا و فساد» تشبیه کرد و گفت: «از این به بعد لازم نیست ایرانی‌ها به آنتالیا بروند، همین‌جا مراکز فحشاست.» او همچنین حکومت عربستان را ادامه حکومت بنی‌امیه خواند.
این اظهارات موجی از واکنش‌ها را در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور برانگیخت. طیف تندرو و حمیدرسایی، نماینده مجلس شورای اسلامی اقدام عربستان در بازداشت قاسمیان را حمله به جریان مقاومت و ضدسازش در منطقه خواند.
در مقابل، جریان‌های میانه‌رو و اصلاح‌طلب ، موضع انتقادی داشتند. عباس عبدی ، فعال سیاسی خواستار محاکمه قاسمیان در ایران شد، حتی در صورتی که عربستان اقدامی انجام ندهد. بسیاری دیگر از چهره‌های سیاسی نیز بر لزوم پاسخگویی وی پس از بازگشت تأکید کردند.
در سطح رسمی، قوه قضاییه پیش از آزادی وی اعلام کرد بازداشت او را غیرقانونی می‌داند و خواهان پیگیری قانونی موضوع و بازگرداندن وی به کشور شد. در نهایت، قاسمیان آزاد شد.
در واکنش به مواضع وی، محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور، تأکید کرد که نظرات قاسمیان نظر شخصی اوست و ارتباطی با سیاست‌های رسمی جمهوری اسلامی ایران ندارد. همچنین سیدعباس عراقچی، وزیر أمور خارجه، با محکوم‌کردن اظهارات قاسمیان، آن‌ها را تهدیدی برای تلاش‌های دیپلماتیک ایران دانست.
غلامرضا قاسمیان در انتخابات ریاست‌جمهوری از سعید جلیلی حمایت کرده بود و مواضع انتقادی علیه مسعود پزشکیان داشت.
تحلیلگران امیدوارند که جریان عقلانیت در سیاست داخلی ایران تقویت شود و چنین رفتارهایی جایگاهی نداشته باشند.
حتماً. در ادامه، متن شما را به صورت یک گزارش مصاحبه‌ای با هادی اعلمی فریمان، کارشناس سیاسی تنظیم کرده‌ام. لحن رسمی، رسانه‌ای و مستند حفظ شده و در عین حال ساختار آن منسجم و خوانا شده است:
در پی حواشی مربوط به غلامرضا قاسمیان و بازتاب سخنان او در رسانه‌ها و افکار عمومی، هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل سیاسی، در گفت‌وگویی به بررسی ریشه‌های فکری و ساختاری بروز چنین رفتارهایی پرداخت و بر ضرورت اصلاح نگاه‌های افراطی در ساختار سیاسی کشور تأکید کرد.
هادی اعلمی فریمان ، کارشناس سیاسی در گفت‌وگو با آرمان امروز با اشاره به ریشه‌های دوگانه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اظهار داشت: ما در قانون اساسی با دو رویکرد مواجهیم؛ یکی توجه به رسالت انقلاب اسلامی در سطح جهانی و حمایت از محرومان، و دیگری مسئله ملی‌گرایی و منافع ملی. این دو وجه در مواردی با یکدیگر در تعارض قرار می‌گیرند و تا زمانی که این تعارض حل نشود، بستر برای فعالیت جریان‌هایی با قرائت فراملی و تندروانه همچنان باز خواهد ماند.
وی افزود: این افراد با استناد به همان قرائت انقلابی از قانون اساسی، فعالیت می‌کنند و حتی قدرت لازم را هم در برخی ساختارها دارند. بنابراین نمی‌توان مانع آن‌ها شد مگر اینکه تکلیف این تعارض در سیاست‌گذاری کشور روشن شود.
اعلمی فریمان با اشاره به لزوم بازبینی در مأموریت برخی نهادها و افراد در ساختار حاکمیت، تأکید کرد: «اگر حاکمیت واقعاً به دنبال صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز و بهبود روابط با دیگر کشورهاست، باید نسبت به حذف یا اصلاح سازمان‌ها، ادارات و حتی افرادی که رسالت انقلابی فراملی خارج از ظرفیت کشور دارند، اقدام کند. چون عملکرد این‌ها منجر به ظهور چهره‌های رادیکال می‌شود که برهم‌زننده مناسبات خارجی و ایجادکننده شکاف در داخل‌اند.»
وی اظهار داشت:«در شرایطی که همه نهادهای حاکمیتی و به‌ویژه وزارت خارجه در تلاش هستند تا مذاکرات به نتیجه برسد و تحریم‌های ظالمانه کاهش یابد، اظهارات چنین افرادی نه‌تنها مشکوک است، بلکه باید مورد توجه نهادهای اطلاعاتی قرار گیرد. به نظر می‌رسد برخی از این رفتارها مستقیماً امنیت ملی را تهدید می‌کند.»
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه گفت: «عناصر رادیکال مجازند عقاید خود را داشته باشند و آن را در سطح شخصی و خانوادگی ترویج کنند، اما نمی‌توانند آن را به کل کشور تعمیم دهند. وقتی یک فرد با یک قرائت خاص، تمام ساختار کارشناسی و عقلانی نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی یا دستگاه‌های سیاست‌گذار را تخریب می‌کند، باید با حساسیت پیگیری شود. این افراد نه تنها مصالح ملی را درک نمی‌کنند، بلکه آن را به سخره می‌گیرند و در تضاد با منافع عمومی حرکت می‌کنند.»
اعلمی فریمان افزود: «افکار عمومی نیز چنین رفتارهایی را نمی‌پذیرد. این افراد نزد مردم جایگاهی ندارند و عامل افزایش هزینه‌های سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی برای دولت و ملت هستند. نگاهی به واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی و حساسیت قوه مجریه نسبت به رفتارهای اخیر این افراد، گواهی بر انزوای آنان در سطح جامعه است.»
وی در ادامه به اظهارات منتشرشده درباره مکه و مدینه واکنش نشان داد و تصریح کرد: «مطالبی که برخی چهره‌های رادیکال درباره این اماکن مقدس مطرح کرده‌اند، کاملاً بی‌اساس و کذب است. تاکنون هیچ گزارشی مبنی بر اجرای اصلاحات فرهنگی در مکه و مدینه منتشر نشده و چنین ادعاهایی صرفاً جنجال‌آفرین و غیرواقعی است.»
این کارشناس سیاسی همچنین بر ضرورت بازنگری در حضور این افراد در رسانه‌ها تأکید کرد و گفت: «زمان آن رسیده که صداوسیما و سایر تریبون‌های رسمی، بلندگوی چنین قرائت‌هایی نباشند. تجربه نشان داده که این افراد جز آسیب به امنیت ملی، دستاوردی نداشته‌اند.»
او در بخش دیگری از سخنان خود به تجربه تاریخی پیامبر اسلام اشاره کرد و اظهار داشت:«نگاه پیامبر به سیاست خارجی، مبتنی بر صلح، همزیستی و تعامل با همه ملت‌ها بود. هدف نهایی قرآن، تحقق حیات طیبه، آبادانی و اخلاق است، نه جنگ دائمی و فلاکت. هر قرائتی غیر از این، به انحراف از مسیر اصلی دین منجر می‌شود.»
اعلمی فریمان در پایان به تحولات فناوری و ضرورت به‌روزرسانی روش‌های تبلیغ دین اشاره کرد و اظهار داشت: «تبلیغ دین دیگر نمی‌تواند از مسیر سخت‌افزاری و قهرآمیز گذشته پیروی کند. در عصر دیجیتال، هوش مصنوعی و مناظرات فرهنگی، ما به مبلغینی باسواد، آگاه و به‌روز نیاز داریم که بتوانند با استدلال وارد گفت‌وگو با جهان شوند. تقابل فکری با جریان رادیکالیسم نیز نیازمند نهادهای مدنی، تقویت فرهنگ گفت‌وگو، ترویج صلح، حقوق بشر مبتنی بر آزادگی حسینی و مقابله با فقر و نابرابری است.»
«افکار عمومی امروز دیگر پذیرای قرائت‌های خشن و انحصاری نیست. نظام سیاسی هم باید از تریبون‌دادن به این جریان‌ها فاصله بگیرد، چرا که تجربه نشان داده، تنها نتیجه آن آسیب به امنیت ملی بوده است.»

https://armandaily.ir/?p=91687

تندروها عقب‌نشینی کردند؟

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: پس از سال‌ها نوسان پرهزینه در سیاست خارجی، دور تازه‌ای از گفت‌وگوها میان ایران و ایالات متحده کلید خورده است؛ فرآیندی که اگرچه با تهدیدها و محدودیت‌های فراوان همراه است، اما نشانه‌هایی از واقع‌گرایی و آینده‌نگری را در تصمیم‌سازی کلان کشور بر جای گذاشته است. در این وضعیت، گروه‌هایی که پیش‌تر با فریادهای بلند مخالفت، هر طرح گفت‌وگو را «خیانت» می‌دانستند، اکنون چهره‌ای متفاوت به خود گرفته‌اند؛ از یک‌سو در ظاهر لب به تمکین گشوده، ولی از سوی دیگر با هجمه‌های رسانه‌ای، فشارهای سیاسی و پرونده‌سازی، دستگاه اجرایی را در پیشبرد مذاکرات تحت‌فشار قرار می‌دهند.
در پیمایش‌های انتخاباتی اخیر، محبوبیت جریان تندرو با افت قابل‌توجهی مواجه شده است. مردم در صندوق‌های رأی بارها به اصلاح‌طلبان و میانه‌روها تمایل نشان داده‌اند و واژه‌هایی چون «غرب‌زده» و «وابسته» نیز کارکرد خود را از دست داده‌اند. از این رو، گفتمان تندروانه دیگر جذابیتی برای افکار عمومی ندارد و گام هم‌راستا با مذاکرات می‌تواند در نگاه عمومی به مثابه برگ برنده‌ای در رقابت با جناح مقابل تلقی شود. این ابزار سیاسی، بیش از هر چیز، در خدمت بازی شطرنج قدرت داخلی است.
فشار تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی باعث شده است آنان برای کاهش رنج مردم و حفظ مشروعیت نظام در ظاهر همراهی کنند. افت محبوبیت تندروها و تمایل رأی‌دهندگان به جریان‌های گفت‌وگو محور انگیزه سیاسی دیگری برای تغییر مواضع آنها بوده است. تحولات منطقه‌ای و نیاز به تعامل دیپلماتیک مصالحه‌ای را که مصلحت ملی و امنیت کشور را تضمین می‌کند، ضروری ساخته است. حمایت منطقی نخبگان و شفاف‌سازی اهداف ملی می‌تواند رفتار دورویانه تندروها را خنثی کند.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: در خصوص مسئله تندروها، چند نکته وجود دارد که به نظر می‌رسد موجب شده است این گروه‌ها از مخالفت‌های پیشین خود دست بردارند. نخستین نکته آن است که با توجه به اینکه خط‌مشی مذاکره با ایالات متحده آمریکا، در مجموع با موافقت نظام سیاسی کشور اتخاذ شده و حاکمیت، نهایتاً در نهادهای بالادستی نظیر شورای عالی امنیت ملی، شورای امنیت کشور و همچنین نهادهایی همچون شورای روابط خارجی، پس از اخذ نظر کارشناسان و اندیشکده‌ها، به این جمع‌بندی رسیده است که مذاکره با آمریکا به‌صورت قطعی آغاز و وارد فاز تعامل و صلح شود.
وی ادامه داد: بنابراین گروه‌های تندرو و چهره‌های شاخص آنان نیز ناگزیر به تبعیت از این تصمیم نظام شده‌اند. به گونه‌ای که اگر این گروه‌ها در شرایط حاضر همچنان بر مخالفت خود اصرار ورزند، این مخالفت، در واقع به‌نوعی مخالفت با کل نظام سیاسی تلقی خواهد شد. به نظر می‌رسد این مهم‌ترین دلیل عقب‌نشینی آنان از مواضع پیشین باشد. دومین نکته، فشار اقتصادی است. فشارهای اقتصادی شدید می‌تواند در هر کشوری منجر به شکل‌گیری بحران‌های سیاسی شود. به نظر می‌رسد تندروها به این نتیجه رسیده‌اند که چنین بحرانی، به‌ویژه اگر ناشی از استمرار تحریم‌ها باشد، می‌تواند مستقیماً نظام سیاسی را تحت تأثیر قرار دهد. از همین رو، این گروه‌ها به‌منظور کاهش فشار اقتصادی و رفع تحریم‌ها، به مذاکرات تن داده و از مخالفت‌های پیشین خود صرف‌نظر کرده‌اند.
این کارشناس سیاسی متذکر شد: سومین مسئله، محاسبه‌ای سیاسی است؛ برخی از تندروها ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که این‌بار، برخلاف گذشته، همراهی با روند مذاکرات می‌تواند موقعیت سیاسی آنان را در رقابت با جناح مقابل تقویت کند. در واقع، آنان ممکن است مذاکره را به ابزاری برای حفظ توازن قوا در عرصه داخلی تبدیل کرده باشند. با توجه به بیزاری عمومی از جریان تندرو در میان افکار عمومی و فاصله‌گیری مکرر مردم از این جریان در صندوق‌های رأی، همراهی با مذاکرات ممکن است به کسب محبوبیت بیشتر در میان مردم و بهبود جایگاه این گروه در رقابت‌های سیاسی کمک کند. به‌ویژه آنکه جناح اصلاح‌طلب، به طور سنتی، رویکردی مذاکره‌محور داشته و از این منظر در افکار عمومی از محبوبیت بیشتری برخوردار
است.
وی ادامه داد: چهارمین نکته، تغییر در سیاست‌های بین‌المللی و تحولات منطقه‌ای است. در سال‌های اخیر، تحولات مهمی در کشورهایی مانند عراق، لبنان و سوریه رخ داده است. این تغییرات، لزوم بازنگری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و حرکت به سمت تعامل و مذاکره را بیش از پیش آشکار کرده‌اند. کاهش یا تضعیف اهرم‌های فشار ایران در منطقه نیز ممکن است یکی دیگر از دلایلی باشد که تندروها را به پذیرش اصل مذاکره واداشته است.
اعلمی فریمان در نهایت خاطر نشان کرد: احتمال هرچند ضعیفی نیز وجود دارد که برخی از این افراد به این جمع‌بندی رسیده باشند که حفظ منافع ملی و امنیت کشور، در شرایط فعلی، ایجاب می‌کند که مسیر مذاکره و تعامل با دیگر کشورها در پیش گرفته شود.

https://armandaily.ir/?p=86923

رمزگشایی از تشدید عصبانیت تندروها

آرمان امروزـ عرفان بیوک‌نژاد : در روزهای اخیر، تنش‌های سیاسی میان جریان‌های تندرو و برخی نهادهای دولت به‌طور محسوسی افزایش یافته است. صحبت های امیرحسین ثابتی و به‌ویژه تأکید وی بر اجرای قانون حجاب بدون توجه به عدم پذیرش آن از سوی جامعه، با ادبیاتی تند و غیر مودبانه، خبر از عصبانیت تندروها می‌دهد.
این تحولات در شرایطی رخ می‌دهد که جریان‌های تندرو هر روز بر شدت واکنش‌های خود می‌افزایند. تحلیل‌ها نشان می‌دهد که این افزایش تنش، علاوه بر مسائل شخصی یا صنفی، ریشه در اختلافات عمیق‌تری دارد که مدت‌هاست میان برخی گروه‌های سیاسی و نهادهای تخصصی شکل گرفته است.
کارشناسان معتقدند که این روند، در صورت ادامه، می‌تواند به شکاف عمیق‌تری میان نهادهای تخصصی و برخی جریان‌های سیاسی منجر شود. پیامدهای این شکاف می‌تواند فراتر از یک تقابل گفتمانی باشد و بر سیاست‌گذاری‌های کلان در حوزه‌هایی مانند بهداشت و درمان نیز تأثیر بگذارد. اکنون این پرسش مطرح است که آیا مدیریت این تنش‌ها از طریق گفت‌وگو و تعامل ممکن خواهد بود، یا شاهد تشدید فضای تقابل در روزهای آینده خواهیم بود؟
هادی اعلمی فریمان، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: در نظام‌های دموکراتیک، گروه‌های سیاسی مختلف، از محافظه‌کاران و میانه‌روها گرفته تا نیروهای افراطی و رادیکال، در عرصه سیاست حضور دارند. نمونه‌های متعددی از این وضعیت را می‌توان در کشورهای مختلف مشاهده کرد، مانند ایتالیا که حتی نیروهای نزدیک به حزب فاشیست موسولینی هنوز در ساختار سیاسی آن کشور حضور دارند. بااین‌حال، شرط اساسی برای فعالیت این گروه‌ها، عدم دسترسی مستقیم آن‌ها به مراکز قدرت و منابع مالی دولتی است. در چنین چارچوبی، ساختار انتخابات به گونه‌ای طراحی شده که احزاب مختلف برنامه‌های خود را به مردم ارائه دهند و در صورت عدم کسب رأی لازم، از صحنه قدرت کنار گذاشته شوند.
وی ادامه داد: در ایران، وضعیت متفاوت است. در حالی که مردم بارها از طریق انتخابات، به نیروهای تندرو رأی منفی داده و خواستار حذف آن‌ها از ساختار قدرت شده‌اند، این گروه‌ها به دلیل اتصال به بودجه‌های دولتی و حکومتی، همچنان نفوذ خود را حفظ کرده‌اند. این مسئله سبب شده است که برخلاف بسیاری از کشورهای دموکراتیک، جریان‌های تندرو بدون برخورداری از حمایت مردمی، همچنان در ساختارهای قدرت باقی بمانند.
این کارشناس سیاسی اظهار کرد: از نظر ریشه‌شناسی و فلسفی، عملکرد و نگرش این گروه‌ها هیچ نسبتی با آموزه‌های اسلامی، مفاهیم قرآنی و سنت پیامبر اسلام ندارد. در حالی که قرآن و سنت نبوی، مسلمانان را به صبر، بردباری، اخلاق‌مداری و رفتار حسنه با مردم توصیه کرده‌اند، تفاسیر نادرست این گروه‌ها از دین، نه‌تنها موجب خدشه‌دار شدن چهره اسلام شده، بلکه باعث تضعیف انسجام اجتماعی و دوقطبی شدن فضای کشور نیز گردیده است.
وی افزود: یکی از مهم‌ترین اقدامات نیروهای تندرو، برهم زدن آرامش روانی جامعه و ایجاد بحران‌های سیاسی و اجتماعی است. این گروه‌ها تلاش می‌کنند تا دولت‌های منتخب را ناکارآمد جلوه داده و مسیر قدرت را برای خود هموار کنند. در حالی که اصل دموکراسی ایجاب می‌کند که گروه‌های سیاسی، در صورت شکست در انتخابات، منتظر فرصت بعدی باشند و برای کسب رأی مردم تلاش کنند، این نیروهای تندرو همچنان در پی بی‌ثبات‌سازی کشور هستند.
فریمان متذکر شد: این روند باعث شده که جامعه، نیروهای افراطی را به‌عنوان یک اقلیت نامشروع که فاقد پایگاه مردمی است، تلقی کند. نتایج انتخابات متعدد در ایران نشان داده که مردم بارها این گروه‌ها را کنار گذاشته‌اند، اما اتصال آن‌ها به ساختارهای مالی حکومتی، همچنان بقای آن‌ها را تضمین کرده است.
وی ادامه داد: برای جلوگیری از استمرار نفوذ این گروه‌ها، ضروری است که منابع مالی آن‌ها از بودجه‌های عمومی جدا شود. نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور می‌توانند به‌راحتی عقبه مالی و پشتیبانان این جریان‌ها را شناسایی کرده و مسیر تأمین مالی آن‌ها را مسدود کنند. همچنین، عناصر وابسته به این گروه‌ها باید از مراکز قدرت دور نگه داشته شوند تا امکان تأثیرگذاری بر سیاست‌گذاری‌های کلان را نداشته باشند.
این کارشناس سیاسی اظهار داشت: یکی از ابزارهای مهمی که این گروه‌ها برای حفظ قدرت خود به کار می‌برند، استفاده از مفاهیمی مانند امر به معروف و نهی از منکر است. این در حالی است که امر به معروف و نهی از منکر، زمانی ارزشمند و مشروع است که به‌صورت خودجوش و مردمی انجام شود، نه آنکه به‌عنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و اجتماعی به کار گرفته شود. وقتی این مفهوم به‌صورت سازمان‌یافته و وابسته به نهادهای قدرت اجرا شود، دیگر نشانی از خیرخواهی در آن باقی نمی‌ماند و به‌وضوح مشخص می‌شود که پشت این اقدامات، اهداف سیاسی خاصی نهفته است.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: یکی از مصادیق بارز این مسئله، طرح‌های مرتبط با حجاب اجباری است که برخی نیروهای تندرو بر آن اصرار دارند. این اقدامات، عملاً موجب ایجاد دوقطبی اجتماعی و تقابل بخش بزرگی از زنان جامعه با نظام شده است. درگیری‌های اجتماعی ناشی از این سیاست‌ها، چهره‌ای نگران‌کننده از وضعیت جامعه ترسیم کرده و زمینه را برای گسترش نارضایتی عمومی فراهم آورده است. در شرایط کنونی، لازم است که حکومت درباره نقش و جایگاه این نیروها در ساختار قدرت تصمیم‌گیری جدی کند. تا زمانی که این گروه‌ها از امکانات دولتی بهره‌مند باشند و به منابع مالی حکومتی دسترسی داشته باشند، امکان مدیریت فضای سیاسی و اجتماعی کشور به شکل مطلوب وجود نخواهد داشت. کنار گذاشتن این جریان‌ها از عرصه تصمیم‌گیری و واگذاری اختیار به نیروهای معتدل و مورد پذیرش اکثریت جامعه، می‌تواند به کاهش تنش‌ها و تقویت همگرایی ملی کمک کند.

https://armandaily.ir/?p=8352

واکاوی یک نامه «نه‌چندان دوستانه» به پزشکیان

آرمان امروز- عرفان بیوک‌نژاد: اخیرا جبهه پایداری که در مجلس نیز اقدامات تندی را لیه دولت چهاردهم انجام داده‌اند دست به نوشتن نامه‌ای، به مسعود پزشکیان زدند.
آنها که در انتخابات ریاست جمهوری مغلوب مسعود پزشکیان شدند حالا توصیه‌هایی با لحن نه چندان دوستانه به رئیس جمهوری کردند.
به رئیس‌جمهوری که با شعار رفع فیلترینگ و گشودن مسیرهای جدید مذاکره روی کار آمده، توصیه کرده‌اند به جای تمرکز بر رفع فیلترینگ، اولویت را بر اعمال حکمرانی و نظارت بر سکوهای فضای مجازی بگذارد. همچنین تأکید کرده‌اند از مشاورانی امین، انقلابی و دشمن‌شناس بهره ببرد. در این میان، انتصاب محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق، به معاونت راهبردی مورد انتقاد قرار گرفته و پیشنهاد شده که فردی با ویژگی‌های مذکور، که ظاهراً تنها در میان جریان پایداری یافت می‌شود، جایگزین او شود.
اما راه‌حل آن‌ها برای رفع مشکلات اقتصادی و ناترازی‌ها چیست؟ بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی و کشورهای همسو و مستقل. نکته‌ای که البته پیش‌تر کاندیدای جبهه پایداری هم مطرح کرده بود، اما مورد استقبال قرار نگرفت. با توجه به مشارکت پایین در انتخابات و رأی نیاوردن این دیدگاه، نتیجه چیزی جز شکست دوباره برای آقای جلیلی نبود. همان‌گونه که مسعود پزشکیان نیز اشاره کرده بود، نمی‌توان در یک «قفس» زندگی کرد و دیوارهای محدودیت را حفظ کرد.
در بخشی از این نامه آمده است: جناب آقای دکتر پزشکیان ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم؛ انقلاب اسلامی ایران با پرچمداری گفتمان مقاومت که مبتنی بر فرهنگ معنویت، عقلانیت و کارآمدی، مردم‌داری و مردم‌یاری و حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان بوده است، عصر جدیدی را نه تنها برای ملت بزرگ ایران بلکه برای ملت‌های زیر ستم مخصوصأ در غرب آسیا پایه گذاری کرد. و توانست با انتقال آموزه‌ها و تجارب دو رخداد بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به دیگر ملت‌های جهان بویژه لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، یمن و افغانستان این گفتمان را به تعالی برساند.
امروزه جبهه مقاومت از شرق مدیترانه تا غرب آسیا تحت تأثیر انقلاب اسلامی و آموزه‌های مکتب شهدای ایران اسلامی قدرت گرفته است بطوریکه فلسفه شهادت و آرمان شهدای دفاع مقدس، جبهه مقاومت را جهت مقابله با زیاده‌خواهی استکبار جهانی در این منطقه تشکیل داد و به کلید رمز وحدت مسلمین برای آزادی قدس شریف تبدیل شد. آنچه نباید فراموش کنیم این است که مقاومت در منطقه غرب آسیا همواره از دل بحران‌ها و فشارهای حداکثری شکل گرفته و رشد کرده است. و برخلاف تصور، این جریان‌ها نه در سایه صلح و سازش، بلکه عمدتا در شرایط سرکوب و تهدید پدید آمده‌اند.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس سیاسی، به روزنامه آرمان امروز گفت: نامه‌ای که جبهه پایداری خطاب به رئیس‌جمهور تهیه کرده، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و پر از تناقضات و تضادهایی است که عملاً هیچ راه‌حل مشخصی برای مشکلات کشور ارائه نمی‌دهد. این نامه را می‌توان بیانیه‌ای سیاسی دانست که صرفاً از واژگان حماسی بهره گرفته و فاقد محتوای کاربردی است. در متن نامه، جبهه پایداری به‌طور ضمنی تأکید کرده که هیچ تغییری در کشور به وقوع نپیوسته است. آن‌ها گفتمان جدید رئیس‌جمهور را که بر حل مشکلات مردم و تغییر در سیاست‌های داخلی و خارجی تأکید دارد، نمی‌پذیرند و معتقدند که وضعیت قبلی همچنان پابرجاست.
وی افزود: این در حالی است که رأی‌دهندگان به رئیس‌جمهور جدید، خواستار تغییر گفتمان بودند. آن‌ها انتظار داشتند مشکلات اقتصادی، آسیب‌های اجتماعی و ناهماهنگی‌های سیاست داخلی و خارجی حل شود. این مطالبات همچنان پابرجا هستند و از سوی مردم پیگیری می‌شوند. جبهه پایداری در نامه خود به مقاومت و ایستادگی اشاره کرده است. آن‌ها این مفهوم را به معنای ورود به تنش‌های جنگی و انجام حملات متقابل، به‌ویژه علیه اسرائیل، تعبیر می‌کنند. با این حال، هیچ برنامه یا سناریوی مشخصی برای مدیریت آثار و نتایج زیان‌بار این تنش‌ها ارائه نکرده‌اند.
این کارشناس سیاسی بیان کرد: ورود به تنش‌های منطقه‌ای می‌تواند امنیت و بقای کشور را با خطر جدی مواجه کند. تصمیم‌گیری در بحران‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که از جنگ جلوگیری و صلح را به‌عنوان معیار اصلی حفظ کند. سیاستمدار شایسته کسی است که در اوج بحران‌ها تصمیمات عقلانی و بهینه‌ای برای منافع مردم و کشور اتخاذ کند. آن‌ها همچنین مذاکره را نادیده گرفته‌اند، در حالی که مذاکره می‌تواند نوعی شجاعت باشد و به تقویت جایگاه کشور در عرصه بین‌المللی کمک کند. برخلاف تصورات رایج، هیچ کشوری با مذاکره ضعیف نمی‌شود. دیپلماسی یکی از بهترین ابزارها برای عبور از بحران‌های سیاست خارجی است و نباید با سازش اشتباه گرفته شود.
وی ادامه داد: در بخش دیگری از نامه، به مسئله اینترنت پرداخته شده است. رئیس‌جمهور جدید بارها بر لزوم توسعه اینترنت تأکید کرده و گفته که ایران نباید از کشورهای منطقه، مانند قطر و امارات، عقب بماند. آزادی اینترنت و افزایش سرعت آن می‌تواند به رفع بسیاری از مشکلات کمک کند. حکومت نباید تقوا را به‌عنوان ابزاری حکومتی تحمیل کند، بلکه مردم باید با آزادی کامل ارزش‌های اخلاقی را بپذیرند.
اعلمی فریمان در نهایت خاطر نشان کرد: جبهه پایداری از استراتژی نفوذ و عدم اعتماد به غرب صحبت کرده است. این دیدگاه‌ها بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و هیچ راهکار عملی برای بهبود شرایط کشور ارائه نمی‌دهند. به جای نگاه صرف به شرق یا غرب، باید به ظرفیت‌های داخلی و خواسته‌های مردم توجه کرد. رضایت مردم می‌تواند بزرگ‌ترین سرمایه کشور در سیاست خارجی و داخلی باشد و توان واقعی ایران را به جهان نشان دهد.

https://armandaily.ir/?p=73797

جهان کرونا فروپاشی‌ها و بازسازی‌ها

بیشتر مطالعات ماه‌های اخیر در فارین پولیسی، فارین افیرز، مؤسسه بروکلین و دیگر مراکزی که درباره تأثیر کووید-19بر سیاست داخلی و خارجی یا روابط اجتماعی، اقتصاد و فرهنگ نوشته‌اند، مرور  یا مطالعه و ارزیابی درباره پیش‌بینی اثرات آن بر وضعیت فعلی یا آتی است.  شاخص آنها از جمله استیفن والتز همگی بر حرکت دولت به سمت اقتدارگرایی و قدرت‌یابی بیشتر در سرزمین‌ها بر اساس نظریه رئالیسم تأکید دارند و روندها را به سمت ناسیونالیسم، خود‌محوری و سلطه  بیشتر دولت تشخیص داده‌اند.  روندهایی که نوعی فاشیسم، پوپولیسم و اقتصاد خودخواهانه، نظارت بیشتر دست‌های دولت بر شهرها و مناطق، از بین رفتن مرزهای دمکراسی و بروز دیکتاتوری از آن برداشت می‌شود.  به واقع خطر دولت اقتدارگرا و عوامل آن روند دمکراسی و تمام لوازم آن را تهدید می‌کند و به روند نظارت بر بیشتر انسان‌ها از مسیر دولت‌ها به استناد خطر بهداشتی منجر می‌شود. 
اما آنچه در شرایط پاندمیک بدیهی است، بخشی از نظام پزشکی درون دولت‌ها به‌عنوان دارنده قدرت راهنمایی، مرجعیت زیادی کسب‌کرده‌اند که همین نیز بخشی از سلطه دولت‌هاست. برخی بر این باورند که میلیاردها دلار هزینه کردن برای نظام بهداشتی، ایجاد فساد می‌کند و برخی نیز آن را در جهت افزایش پاسخگویی به شهروندان می‌دانند. فراتر از این وضعیت فعلی داده‌های قابل‌مشاهده همه ما نشان می‌دهد که کووید-19 تا چه حد همه ارکان زیست انسانی را تحت‌تأثیر قرار‌داده است که مهم‌ترین آن از سوی ادبیات محیط‌زیستی شاخص شده است که انسان‌ها باید دریابند در کره‌زمین تنها مالک مطلق نیستند که بی‌مرز و بی‌قاعده با تمام قدرت فناوری به بهره‌برداری اسراف‌گریانه از منابع دست زنند. 
کووید- 19 بسیاری از افراد را بیکارکرد، کارخانه‌های بسیاری بسته شدند، برخی مشاغل ماهیت خود را از دست دادند، مراسم و مناسک مذهبی، سنتی و فرهنگی جمعی تمام ادیان و جوامع تعطیل شده و تمام این تحولات برداشت ذهنی انسان‌ها را دچار شکستی برای تغییر مسیر کرد؛ این پیام که می‌توان به اشکال دیگری زیست در زمین داشت.  بدون شک اکنون در روند کووید-19 برخی فروپاشی‌ها آغاز شده است که به‌شدت موجب تغییر مسیرهای ذهنیتی و فیزیکی انسان‌ها خواهد شد و برخی بازسازی‌ها نیز همزمان شروع شده است که در فرایند آن ابهاماتی در نحوه  مسائلی مانند حکمرانی وجود دارد.  برخی دولت‌ها با جهت‌گیری صحیح منابع به سمت شهروندان به تخاصم و درگیری با همسایگان خاتمه داده و به سمت نوعی همکاری و مدیریت منازعات تمایل کرده‌اند و برخی منازعات کم شدت شده است، اما تمایل جاری آن است که دست‌کم دولت‌ها به سمت همراهی با مردم تمایل یافته‌اند.  با وجود اتفاق بر آرای قدرت‌یابی دولت(state) به باور من جهان اکنون به 2اردوگاه تقسیم شده است؛  اردوگاه خودخواهان و ثروتمندان که به تعبیر برنی سندزر در روند این بحران، بی‌شمار به ثروت خود افزوده‌اند، حافظان وضع موجود، قدرتمندان مستقر، حافظان شبکه سرمایه‌داری و شبکه نگهبانان قاعده حکمرانی فعلی هستند.  اردوگاهی از طیف گسترده‌ای از ملت‌ها، طبقات فرودست، بیکاران، تهیدستان و فقرای فاقد نیازهای اساسی زیستی که تجدیدنظر‌طلبان با هدف رفع نابرابری و تبعیض هستند که مهم‌ترین آن جنبش ضد‌تبعیض در ایالات‌متحده بود. بنابراین 2حرکت و مسیر نمود یافته است؛  فعالیت‌های دولت‌ها و تلاش ملت‌ها. 
همه داده‌ها در این فرایند نشان‌می‌دهد که مسیرها به سمت فروپاشی حکمرانی سنتی دولت بر اساس رئالیسم به پیش می‌رود. بر خلاف آنچه تصور می‌شود ایده‌آلیست‌ها از موضع ضعیف‌تری برخوردار شده‌اند، اکنون ملت‌ها بر اساس فضای به‌وجودآمده از اثرات کووید-19 به سمت ایده‌آلیسم به پیش می‌روند. ارتش‌های جهان ابتلای نظامیان خود به ویروس در ناوهای هواپیمابر  یا پادگان‌های خود را انکار می‌کنند. مجتمع‌های اسلحه‌سازی‌ در اندیشه برپایی جنگ‌های جدید برای اشتغال و رونق کار خود هستند، نهادهای چندجانبه مالی بین‌المللی بحران و خطرات را منکر می‌شوند و تلاش دارند مانند گذشته به رونق کار ادامه دهند. اما ویروس‌ها مانع اصلی شده‌اند. در اردگاه دوم مردم خیرخواه به کمک هم می‌شتابند تا درد و رنج را کاهش دهند و ساختارهایی ایجاد شود که هنوز در چگونگی کار آن به‌دلیل شناسایی نشده شارحان و سرامدان آن پارادایم ابهام هست. اما آنچه واضح است با گسترش نظام کار مجازی در همه ساختارها از جمله آموزش، حکمرانی، اقتصاد و فرهنگ شاهد افول سلطه  دولت به مفهوم رایج و حکمرانی آن در سراسر جهان خواهیم بود که نظام قدرت‌طلبی  یا دستور به یکدیگر را به ناچار کنار خواهندگذاشت و هر انسان سهم خود در مشارکت را انجام می‌دهد. شاید نظامی بی‌مرز که مرزهای آن مجازی است؛ بی‌ارتش، بی‌سلاح با نقش حداقلی مداخله دولت و نقش حداکثری انسان‌ها در مشارکت زیستی که سیاست به مفهوم فعلی ماهیت خود را از دست خواهد داد و جنبه  اخلاقی خواهد یافت. بخش زیادی از بشریت و نسل جدید یا به این بلوغ فکری رسیده و یا با آموزش خواهند رسید، این فضایی است که برخلاف تفکر قدرت‌یابی ناسیونالیسم، پوپولیسم و اقتدارگرایی دولت‌های مستهلک و بی‌خاصیت، میل به دولت‌های اخلاقی و سیاست‌ورزی بر مبنای حکومت‌داری خوب و افزایش شاخص‌های پاسخگویی، شفافیت و خودداری اکید از سوء‌استفاده از قدرت سیاسی برای تامین منافع فردی و جمعی دارد. این جریان مطالبه اکثریت ملت‌های اروپایی، آفریقایی، آسیایی و آمریکایی است که روزانه آن را فریاد می‌زنند و سرانجام شکل خواهدگرفت. دیگر هیچ ملتی تمایل به حضور طبقه سیاستمداران فاسد در راس امور ندارد. 

  برخی دولت‌ها با جهت‌گیری صحیح منابع به سمت شهروندان به تخاصم و درگیری با همسایگان خاتمه داده و به سمت نوعی همکاری و مدیریت منازعات تمایل کرده‌اند و برخی منازعات کم شدت شده است، اما تمایل جاری آن است که دست‌کم دولت‌ها به سمت همراهی با مردم تمایل یافته‌اند

منتشر شده در روزنامه همشهری1شهریور 99