اصلی‌ترین خواسته مردم کوبا آزادسازی سیستم اقتصادی است

هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل آمریکای لاتین در گفتگو با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری دانشجو درباره اعتراضات مردمی کوبا و ریشه این اعتراضات گفت: منشا اصلی در اعتراضات کوبا بحث‌های اقتصادی است. پاندمی کرونا و شرایط اقتصادی کشور منجر به منزوی شدن اقتصاد کوبا شده است و از آنجا که سیستم دولت کوبا سوسیالیستی است بنابراین از نظر اقتصادی در تنگنای شدیدی قرار گرفته است و در حقیقت شرایط اقتصادی در کوبا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به تنکنا کشیده شد. تا زمانی که شوروی برپا بود، کمک‌های بسیاری خوبی به کوبا می‌کرد، اما بعد از سال ۱۹۹۱ به بعد دیگر شاهد این کمک‌ها نبودیم.

وی ادامه داد: از سوی دیگر بخشی از کمک‌ها به کشور کوبا از طریق ونزوئلا انجام می‌شد، اما چندسال بعد خود ونزوئلا هم دچار تحریم و اقتصاد شکست خورده شد و نتوانست دیگر کمکی به کوبا کند.

اعلمی با اشاره به سردی روابط بین امریکا و کوبا تصریح کرد: در زمان اوباما برای مدت کوتاهی روابط بین کوبا و امریکا بسیار خوب شد و بحث حواله‌های دلار در کوبا رایج شد. اما بعد از روی‌کار آمدن ترامپ به دلیل ضدیتی که با نظام‌های کمونیستی و از جمله کوبا داشت، تحریم‌های شدیدی را روانه این کشور کرد و وضعیت اقتصادی کوبا به وخامت رفت. در نهایت باید گفت ریشه اصلی اعتراضات کوبا وضعیت اقتصادی بحرانی کوبا و درکنار آن گروه‌هاییست که بحث‌های آزادی و دموکراسی را مطرح می‌کنند.

مهم‌ترین درامد‌های کوبا توتون، تنباکو و توریست است که درحال حاضر به علت تحریم‌های ترامپ رو به وخامت رفته است

کارشناس مسائل آمریکای لاتین درباره نقش امریکا در اعتراضات مردم این کشور گفت: نقش اصلی امریکا در بحران کوبا، اعمال تحریم‌هاست. آن‌ها حدود ۶۰ سال است که برای براندازی کاسترو‌ها تلاش می‌کنند. یکی از مهم‌ترین درامد‌های کوبا توتون، تنباکو و توریست است که درحال حاضر به علت تحریم‌های ترامپ رو به وخامت رفته است. درحقیقت بحران کوبا دو جنبه دارد. یکی بحث تحریم‌ها و دیگری نظام سوسیالیستی شکست خورده این کشور است.

مردم این کشور برای تعمیرات کفش خود نیز مجبورند به بخش دولتی بروند

وی تصریح کرد: درحال حاضر تعداد نظام‌های سوسیالیست در جهان اندک شمار است که کشور‌های کره شمالی و کوبا از جمله آنان هستند. به همین دلیل این گونه اقدامات سرکوبگرانه از سوی این دولت‌ها بعید نیست، اما قطعا این اقدامات چاره کار نیست و مردم را معترض‌تر خواهد کرد. از سوی دیگر در کوبا حتی کوچکترین مشاغل نیز در اختیار دولت است. برای مثال مردم این کشور برای تعمیرات کفش خود نیز مجبورند به بخش دولتی بروند. به طور کلی ماهیت نظام‌های کمونیستی رنج و ازار مردم را به دنبال دارد و مردم کوبا نیز سال‌ها متحمل این رنج‌ها بوده‌اند.

اعلمی فریمان پیرامون خواسته مردم کوبا در اعتراضاتشان اظهار کرد: اصلی‌ترین خواسته مردم آزادسازی سیستم اقتصادی کوباست. برای مردم آزادی کشور و خودشان مطرح است و آن‌ها در ابتدا آزادی خودشان را می‌خواهند. خواسته بعدی مردم کوبا اجرای دموکراسی و آزادی در کشورشان است. مردم کوبا سالیان سال است که به دو دسته تقسیم شده‌اند. دسته‌ای از مردم همان کاسترو‌ها هستند که هم نظر با دولت‌اند، اما دولت اینان را هم نمی‌تواند سرویس‌دهی کند. دسته‌ای دیگر از مردم کوبا مخالف دولت هستند که برخی از آن‌ها نیز از کوبا مهاجرت کردند و به امریکا پناهده شدند. دسته‌ای دیگر که در کشور ماندند درنهایت دیگر به صدا درآمدند و خواستار تغییر وضع موجود شده‌اند. درنهایت به عقیده بنده این مردم کوبا هستند که موفق خواهند شد و دولت کمونیستی را مجبور به عقب نشینی و تغییرات بنیادی خواهند کرد.

اعتراض کوبایی‌ها خیزش علیه ساختار سوسیالیستی بود/ هاوانا آزادسازی و اصلاحات را در دستور کار می‌گذارد

 

 

تحلیلگر مسائل آمریکای لاتین گفت: مردم کوبا نسبت به گذشته بیشتر آگاه شدند و دلیلش حضور در فضای مجازی و رسانه‌ای است اما آنها در کل علیه اجبارهای سوسیالیستی دست به اعتراض زدند.

«هادی اعلمی‌فریمان» تحلیلگر مسائل آمریکای لاتین در تشریح دلایل اعتراض‌هاس مردمی در کوبا در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: به نظر می‌آید در کوبا دوران بیداری مردم فرا رسیده است که بخشی از دلایل آن سخت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی در این کشور بود و اعتراض‌های اخیر نشان می‌دهد که مردم خواهان تغییر در هاوانا هستند. واقعیت این است تظاهراتی که طی روزهای اخیر در هاونا و سایر شهرهای کوبا اتفاق افتاد، هم از نظر میزان جمعیت و هم از نظر شعارهایی که در آنجا داده شد، کاملاً بی‌سابقه بود که دلایل متفاوتی در درون خود جای داده است. بخشی از این مسایل به معضلات اجتماعی و معیشتی مربوط می‌شود و بخشی دیگر به کند بودن روند واکسیناسیون دولتی ربط دارد اما در کل باید بگویم اعتراض‌های مذکور علیه اجبارهای سیستم سیوسیالیستی کوبا بود. البته در این میان باید بدانیم که تحریک کوبایی‌های مقیم آمریکا که در فلوریدا تجمیع شده‌اند هم در این میان بی‌تاثیر نبوده است.

وی ادامه داد: نکته مهم این است که کشورهایی که به نفع کوبا موضع گرفته‌اند اساساً خواهان ادامه راهبرد جنوب – جنوب هستند. به عنوان مثال آرژانتین، مکزیک و ونزوئلا همواره به دنبال آن بودند که بتوانند جناح غرب را مورد هجمه قرار دهند و به همین دلیل است که می‌بینیم موضع چپگرایانه اتخاذ کردند. این بدان دلیل است که همسایگان کوبا از تحولات این کشور نگران هستند و به نوعی نمی‌خواهند مشابه این اتفاق در خاک آنها رخ دهد. مساله‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که بطن این بحران به نوعی تحریم‌هایی است که در زمان ترامپ علیه کوبا مطرح شد و علاوه بر این کشور، دولت‌های دیگری مانند ونزوئلا، کلمبیا و مابقی هم تحت تحریم قرار گرفتند و این به این جهت است که کشورهای همسو با هاوانا هم نسبت به این اعتراض‌ها موضعی اتخاذ کردند که به نفع دولت کوبا است.

این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: در این میان توجه داشته باشید که طی سال‌های اخیر آگاهی مردم کوبا بالا رفته است و یکی از دلایل آن، باز بودن رسانه‌های اجتماعی است؛ به گونه‌ای که چند روز پیش رییس‌جمهوری کوبا برای کنترل این جمعیت دستور به فیلتر کردن واتساپ و فیس بوک داد. از این جهت معتقدم آگاهی مردم روز به روز در کوبا بالا می‌رود و حالا که سایه کاستروها از سر کوبا کوتاه شده، مردم این کشور خواهان ادامه همین روند و اعمال تغییرات هستند. این در حالی است که میگوئل دیاز کانل، رئیس‌جمهوری کوبا خطر را در بالای سرش احساس می‌کند و به دنبال آن است که اصلاحات نسبی در کشورش انجام دهد. اگر به روند حکومت‌داری در کوبا توجه کنیم می‌بینیم که او تیمی را تشکیل داده که در حال آزادسازی اوضاع در این کشور هستند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: طی دهه‌های گذشته تمامی محورهای اقتصاد اعم از خرد و کلان در دست دولت بود ولی حالا با تعدد اعتراض‌ها در کوبا آنها به دنبال ساکت کردن مردم از طریق اصلاحات هستند. بر این اساس ممکن است دولت فعلی کوبا برای آنکه اوضاع را آرام کند به سمت تیم جو بایدن برود تا بتواند تحریم‌ها را کاهش دهد و به موازات آن اصلاحات را تا جایی ادامه دهد که اوضاع از وضعیت فعلی خارج شود. این در حالی است که بسیاری معتقدند روسیه نمی‌گذارد چنین اتفاقی رخ دهد اما واقعیت این است که مسکو در شرایط کنونی توانایی انجام این کار را ندارد. در کل باید دید که حزب کمونیست کوبا چه تصمیمی برای مهار اوضاع فعلی خواهد گرفت؛ چراکه روز گذشته رائول کاسترو، رئیس جمهوری پیشین این کشور جلسه‌ای با دیاز کانل، رییس جمهور فعلی کوبا داشت اما مشخص نیست که خروجی آن چه بوده و چه تاثیری بر اوضاع می‌گذارد.

نسخه كمونيسم چيني براي كوبا

اعتراض مردمي گسترده‌اي كه در كوبا رخ داده است، يك اعتراض بي‌سابقه از زمان انقلاب كوبا تا به امروز است. در كوبا، طي ۷ دهه گذشته به اين شكل و به اين وسعت شاهد اعتراضات نبوديم. در دوران پيشين و زمان حاكميت فيدل كاسترو، اختناق سياسي به حدي بود كه مخالفان پيش از آنكه امكان بيان انتقاد يا نمايش اعتراض خود را داشته‌ باشند بازداشت مي‌شدند و عمدتا به ايالات متحده امريكا تبعيد مي‌شدند. اما اين‌بار، براي نخستين‌بار شاهد بروز اعتراضات گسترده و فراگير در كوبا هستيم. عامل اين اعتراضات فشارهاي اقتصادي و معيشتي است كه به اوج خودشان رسيده‌اند. پيش از روي كار آمدن دونالد ترامپ در امريكا، طي يك فرآيند سياسي در دوران اوباما، تحريم‌هاي سخت عليه كوبا تا اندازه‌اي تسهيل شد و روابط تا حدودي بهبود پيدا كرد. منتها در دوره ترامپ وضعيت مجددا به شكل سابق بازگشت و تحريم‌ها، حتي سخت‌تر از قبل دوباره اعمال شد. در هفت ماهي كه از انتخاب جو بايدن به رياست‌جمهوري امريكا مي‌گذرد، تقريبا شاهد سكوت كاخ سفيد در قبال كوبا بوديم و سياست و رويكرد مشخصي در مورد آينده روابط دو كشور اعلام نشده است. مجموعه‌اي از تحولات داخلي و بين‌المللي در كوبا رخ داده است كه به نظر مي‌رسد اين كشور را به سمت تحولات تازه‌اي سوق دهد. دوران كاستروها تمام شده است، فيدل كاسترو كه خودش در مقطعي مظهر وحدت ملي كوبا بود، در گذشته است. كنگره حزب كمونيست كوبا، نوسازي شده است و خيلي از جواناني كه يكي، دو نسل بعد از انقلاب كوبا متولد شده‌اند، وارد كنگره حزب شده‌اند. برنامه‌هايي هم كه از سه، چهار سال گذشته توسط حكومت كوبا در پيش گرفته ‌شده است، در جهت تحول در ساختار حكومت و اقتصاد دولتي متمركز و برنامه‌ريزي شده است. كوبا چند سالي است كه به شكل بسيار خزنده و نامحسوس به سوي نوعي اقتصاد آزادتر ميل مي‌كند. خيلي از محدوديت‌هاي اقتصادي كه سراسري و فراگير شامل حال همه كوبايي‌ها مي‌شد، در حال حذف شدن هستند. اما به‌رغم اين تحولات، با سكوت و عدم موضع‌گيري دولت جديد امريكا، تحريم‌هاي سخت دوران ترامپ همچنان پابرجا است و فشارهاي اقتصادي روز به روز براي مردم كوبا سخت‌تر از گذشته مي‌شود. من تصور مي‌كنم كه ميگل دياز كانل، رييس‌جمهور و دبير اول حزب كمونيست كوبا ناچار است كه دو اقدام را براي كوبا در پيش بگيرد. نخست اينكه دياز كانل بايد برنامه‌هاي آزادسازي اقتصاد را تسريع كند و شدت ببخشد، چرا كه بعيد است بتواند به صورت مكرر اعتراضات بالقوه بعدي را سركوب كند. دومين اقدام هاوانا، تلاش براي باز كردن مجدد كانال رابطه با ايالات متحده امريكاست. من تصور مي‌كنم دولت جو بايدن تمايل داشته ‌باشد كه مشابه دولت اوباما رفتار كند، اين تمايل در دولت بايدن وجود دارد كه تحريم‌ها را كاهش دهد. منتها دولت جديد امريكا بدش نمي‌آيد كه از بسترهايي كه دولت پيشين براي فشار و تحريم همه‌جانبه برخي كشورها آماده كرده است، حداكثر بهره‌برداري را ببرد و بيشترين امتيازها را از كشورهاي طرف معامله بگيرد. در نتيجه مسير پيش روي حكومت هاوانا رو به سوي تجديدنظر در دو حوزه اقتصاد سياسي داخلي و در حوزه مذاكره با امريكا پيش خواهد رفت. ساختار حكومت كمونيستي كوبا، فعلا به‌رغم مشكلات اقتصادي و ديپلماتيك، موقعيت لرزاني ندارد. اگر بخواهيم به گزينه‌هايي مانند كودتا يا دخالت نظاميان براي تغيير حكومت در كوبا فكر كنيم، بايد بدانيم كه از ۱۹۵۴ تاكنون به اندازه‌اي ارتش و نيروهاي مسلح كوبا به نظام حاكم وابسته شده‌اند كه امكان كودتا بسيار ناچيز است. حاكميت كوبا قطعا هواداران سرسختي دارد و البته مخالفان زيادي نيز چه در داخل كوبا و چه به عنوان تبعيدي در خاك امريكا دارد. اما بايد توجه داشت شرايط اقتصادي كوبا به حدي وخيم است كه من تصور مي‌كنم كه اين وخامت اوضاع اقتصادي، مي‌تواند در سرنوشت حكومت كوبا بسيار تعيين‌كننده باشد. برآوردها اين است كه حزب كمونيست كوبا يك مرحله جديدي از نوسازي را آغاز كند كه در آن شاهد رفتار مشابه رفتار حزب كمونيست چين در عرصه بين‌المللي باشيم. يعني اينكه اگر هيات حاكمه فعلي كوبا مطمئن باشند كه بعد از تغيير نظام از حالت كمونيستي به حالت بازار نسبتا باز، آسيبي مستقيما به آنها وارد نشود، ممكن است كه اصلاحات را در فرآيند و دوره‌اي گذار بپذيرند. به هر حال مساله تحول رويكرد، در امريكاي لاتين، چندان دو از انتظار نيست. شايد بدترين و سخت‌ترين شكل تحول و سازش در امريكاي لاتين را بتوان به مساله شورشيان فارك در كلمبيا نسبت داد، اما نهايتا هر چقدر هم روند طولاني و سخت بود، نهايتا دولت كلمبيا توانست منازعات را مديريت كند و به مصالحه با شورشيان فارك برسد. يكي از نگراني‌هاي اصلي احزاب سوسياليست و كمونيست در كشورهاي منطقه امريكاي مركزي و جنوبي، اتفاقات احتمالي بعد از فرآيند گذار و تحول سياسي در كشورهاي‌شان است. پيش‌بيني من اين است كه حزب كمونيست كوبا به اين نتيجه برسد كه گشايش‌هايي در ساختارهاي اقتصادي ايجاد كند و نهايتا از شعارهاي سخت و متصلب خودش دست بردارد. اگر بخواهيم منطقه امريكاي مركزي و لاتين را حياط خلوت امريكا تصور كنيم، بايد اين را هم در نظر بگيريم كه اين ايده، امروز تحت‌الشعاع رقابت‌هاي ژئواستراتژيك قرار گرفته است. روسيه و چين در منطقه امريكاي جنوبي بسيار فعال هستند و سرمايه‌گذاري‌هاي كلاني مي‌كنند. امريكايي‌ها به هيچ‌وجه به لحاظ رقابت‌هاي اقتصادي كه با چين دارند، تمايلي به نفوذ چين در منطقه ندارند. در عين حال روسيه را هم تاكنون تحمل كرده‌اند، اما در بلندمدت علاقه زيادي به نفوذ بيشتر روسيه در منطقه امريكاي جنوبي و مركزي ندارند. به هر تقدير حوزه امريكاي لاتين، كمابيش به سمت دموكراسي تمايل پيدا كرده است و دموكراسي‌هاي بالغي در منطقه حاكم شده‌اند. دوره راستگراها را در آرژانتين شاهد بوديم كه با انتخابات وضع دگرگون شد، در برزيل هم به همچنين، اين امكان وجود دارد كه در انتخابات سال آينده بار ديگر آقاي لولا به قدرت برسد و حكومت از يك راست‌گراي پوپوليست به يك چپ‌گرا سپرده ‌شود. مجموع اين تحولات را نمي‌توان براي امريكا نگران‌كننده دانست. چيزي كه واشنگتن را نگران مي‌كند اين است كه اين كشورها به پايگاه‌هايي تبديل شوند كه امنيت ملي امريكا را مورد آسيب قرار دهند. هر جايي احساس كنند كه امنيت ملي حوزه سرزميني امريكا در خطر است، وارد عمل مي‌شود، حتي ممكن است مداخله نظامي هم بكنند. اين ايده در امريكا وجود دارد كه نظام‌هاي سوسياليستي اگر به حال خودشان رها شوند، خود به خود دچار فروپاشي خواهند شد و اساسا نيازي به مداخله امريكا نيست. شايد چنين ايده‌اي چندان هم بي‌ربط نباشد اگر كه واقعيت ميداني را بپذيريم كه نظام‌هاي بسته كاملا سوسياليستي باقيمانده در سراسر جهان فقط كوبا و كره شمالي هستند.  در كوتاه‌مدت به نظر من، حكومت كوبا، رويكرد آزادسازي اقتصاد را سرعت مي‌بخشد و به نوعي مدل چيني بازار آزاد در قالب حكومت كمونيستي را به تدريج پياده مي‌كند. همزمان شرايط براي دولت‌هاي ميگل دياز كانل و جو بايدن، فراهم است تا به هر صورت ممكن نوعي مصالحه ميان دو كشور ايجاد شود و مذاكرات ميان واشنگتن و هاوانا از سر گرفته ‌شود و بلكه سفارت‌هاي دو كشور هم بازگشايي شود. اين سرسختي و قطع مناسبات در دوران ترامپ اتفاق افتاد و البته بدون محرك و بدون دليل هم بود، چون كوبايي‌ها واقعا اقدامي عليه امريكا انجام نداده‌بودند. به نظر من دولت دموكرات در امريكا ممكن است با اندكي گشايش شرايط حقوق بشري در كوبا، وضعيت را به دوران قبل از ترامپ برگرداند و هيات حاكمه حزب كمونيست كوبا هم اين آمادگي را دارد كه با اين شرايط همراهي كند.